درس‌نامه‌های یک زندگی شیرین

این چند روز هنگامی که کتاب «هواتو دارم» را که درباره زندگی شهید مدافع حرم مهندس مرتضی عبداللهی است، می‌خواندم بار‌ها و بار‌ها به یاد آن توصیه قدیمی، اما مهم و مغفول‌مانده رهبر عزیز انقلاب در یکی از سفر‌های استانی‌شان افتادم که بعد‌ها آن را چندین بار تکرار کردند، اما کمتر مورد توجه و تأکید رسانه‌ها و طبعاً خانواده‌ها قرار گرفت. ایشان درست ۱۲ سال پیش، راه رسیدن به «پیشرفت» و «تمدن اسلامی» را در اصلاح رفتار اجتماعی و تصحیح شیوه زندگی دانستند و در تشریح سبک زندگی به مصادیقی، چون رفتار در خانواده، ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، تفریحات، کسب‌وکار و رفتار‌های فردی و اجتماعی در محیط‌های مختلف، اشاره کردند و افزودند: متأسفانه ما در این بخش، پیشرفت چشمگیری نداشته و مثل علم و صنعت و نظایر آن پیشرفت نکرده‌ایم. 
کتاب «هواتو دارم» به‌طور خیره‌کننده‌ای سبک زندگی سالم مبتنی بر مکتب و واقعیات همین امروز کشورمان را در حال و روز و مشی یک جوان شهید به رخ می‌کشد که برخلاف تصور اولیه، چقدر شیرینی و تفاهم و سازندگی به‌همراه دارد و می‌تواند موجب تغییرات و اصلاحات فراوان فردی و اجتماعی شود. 
کتاب که از زبان همسر شهید روایت می‌شود به اختلافات متعدد فرهنگی و اعتقادی دو خانواده قبل از ازدواج اشاره می‌کند، اما از همان ابتدای خواستگاری اول تا زمان شهادت قهرمان جوان ما، ده‌ها بزنگاه را نشان می‌دهد که شهید البته با سعه صدر و مدارا و منطق و استدلال‌های ساده، موجب تغییر تصمیمات و تصحیح رفتار‌ها یا متعالی کردن آن‌ها می‌پردازد. 
شاید بعد از زندگی و رفتار‌های شهید سرافراز محسن حججی، این دومین و کامل‌ترین مورد از خاطرات مکتوب شهیدان سال‌های اخیر باشد که با این وسعت و با این دقت، این نکات را پررنگ یادآور می‌شود و از زندگی شهید، یک درس‌نامه بزرگ مدون ارائه می‌دهد. 


در این میان دو یا سه عامل مهم و تأثیرگذار را نباید فراموش کرد و آن اولاً نقش محوری «مسجد» و «روحانی» خوش‌فکر و با روابط عمومی قوی آن از طرفی و ثانیاً نقش مهم «همسر» همراه و به‌اصطلاح پایۀ شهید در به ایجاد و به نتیجه رساندن این تغییرات و اصلاحات است. 
به همین دلیل در مطلب مفصلی که در نقد و ارزیابی این کتاب نوشتم، از خوانندگان خواستم این کتاب را هم به دست خطیبان و سخنرانان محبوبی، چون حضرات پناهیان و عالی و رفیعی و ماندگاری برسانند تا این خاطرات واقعی و دلنشین را برای مخاطبان بازخوانی کنند و هم از نهادهایی، چون ستاد مرکزی ائمه جمعه و مرکز رسیدگی به امور مساجد خواستم یک نسخه از این کتاب را برای امامان جمعه و جماعات و مساجد بفرستند تا هم نقش مهم خود را در اصلاحات بفهمند و هم راهش را یاد بگیرند تا نکند با رفتار‌های غلط خود، به جای آنکه مردم و جوانان را به دین و معنویت سوق دهند آن‌ها را از گام نهادن در این راه پشیمان کنند. 
آموزه‌های این کتاب هنگامی جذاب‌تر و تأثیرگذارتر شده است که نویسنده محترم، آن را به شیواترین شیوه ممکن در قالب یک رمان یا داستان بلند با همان کشش‌ها و تعلیق‌ها و فرازوفرود‌ها و پایان‌های شگفت‌انگیز ارائه کرده تا ماندگاری مفاهیم و مضامین آن در ذهن و روح خواننده تا مدت‌های مدید باقی بماند و همین باعث شده است تا این کتاب بیشتر از آنکه یک روایت‌نامه از زندگی شهید باشد، به یک اثر هنری کم‌سابقه در این ژانر تبدیل شده است. 
به عنوان یک خواننده، به آقای ملاحسنی برای ارائه این اثر خوب و این کار ماندگار تبریک می‌گویم، همان‌طور که از همسر شهید به خاطر روایت دقیق و کامل خاطرات زندگی این مرد بزرگ سپاسگزارم و از حاج‌آقا علوی امام جماعت و همه بروبچه‌های خوب «مسجد صفا» که از مرتضی یک شهید والامقام ساختند.