موسيقي ايران در دست‌انداز «پاپ‌‌محوري»

سيمين  سليماني
اركستر موسيقي ملي ايران شامگاه جمعه ۲۷ مهر به رهبري همايون رحيميان در تالار وحدت روي صحنه رفت. اين كنسرت با عنوان «پايكوبي» و با انتخاب رپرتواري از آثار حشمت سنجري، محمدرضا تفضلي، همايون رحيميان، فرهاد پوپل و همچنين با همراهي جابر اطاعتي به عنوان تكنواز گارمون برگزار شد. برنامه اخير اين اركستر توجه زيادي را در فضاي مجازي به خود جلب كرد كه يكي از دلايل آن بهره از آثار آهنگسازان جوان بود. اجراي قطعه «چشم به راه» از ساخته‌هاي زنده‌ياد امين‌الله رشيدي هم به ياد اين هنرمند كه به تازگي درگذشته است، يكي ديگر از بخش‌هاي اين كنسرت بود. به اين مناسبت گفت‌وگويي داشتيم با همايون رحيميان درباره اجراي اخير، چالش‌ها و پتانسيل‌هايي كه پيش روي اركستر است كه در ادامه مي‌خوانيد.
 
اركستر موسيقي ملي ايران، جمعه روي صحنه رفت؛ اعلام اين برنامه و هم برگزاري‌اش بازخوردهاي زيادي داشت. خودتان به عنوان رهبر اين اركستر نظرتان درباره اجراي اخير چيست؟


به نظرم برنامه و اجراي خيلي خوبي بود و در واقع همه‌ چيز هم به خوبي پيش رفت و از اجرا راضي بودم.
اتفاق جالبي كه افتاد، استفاده از آثار آهنگسازان جوان بود. با استفاده از آثار آهنگسازان جوان به نظر مي‌رسد ديگر تكرار بيش از حد آثار پيشين را شاهد نخواهيم بود؛ البته كه آن آثار هم ارزشمندند ولي رويكرد شما به اجراي هر دوي اينهاست و اين مي‌تواند بهره‌مندي از آثار گذشته و حال را توأمان كند؛ بيشتر در اين رابطه از شما بشنويم...
هدف من هم همين است؛ اركستر ملي مدتي است كه با كمبود رپرتوار مواجه است يعني همه آثار -همان‌طور كه خودتان اشاره كرديد‌- تكراري است. هميشه چيزي كه در آرشيو وجود دارد، تكرار شده و چيزي به آن اضافه نمي‌شود ولي تلاش من اين‌ است كه با آهنگسازان جوان و توانمندي مثل آقاي تفضلي و همچنين آقاي فرهاد پوپل همكاري داشته باشم. البته ايشان (پوپل) در لندن زندگي مي‌كند ولي آثار خوبي دارد؛ اهل ايران است و آثاري كه ساخته ريشه‌هاي ايراني دارد به همين دليل من با ايشان صحبت كردم و ايشان هم بسيار استقبال كرد كه ما تصميم داريم چنين كاري انجام بدهيم. اين اتفاق، بسيار اتفاق خوبي بود.
تصميمي كه بازخوردهاي بسيار خوبي را هم دريافت كرد.
تلاش من همين است كه اين كار را به خوبي انجام بدهيم ولي نكته‌اي كه در اين ميان وجود دارد اين است كه افراد گروه، خوب و كاربلد هستند و در كنار اين، ادعايي هم ندارند ولي بايد حمايت مالي شوند و اين حق آنهاست. آثار آقاي پوپل در امريكا و ديگر كشورها اجرا شده و زماني كه مي‌خواهد در اينجا آثارش اجرا شود، بايد حق اجرايي دريافت كند ولي به دلايلي مثل كمبود بودجه و ديگر مسائل موجود، افراد گروه و افرادي كه با اركستر همكاري مي‌كنند، آن‌طور كه بايد و شايد، به حق طبيعي خود نمي‌رسند.
و اگر اين مساله حل نشود، انگيزه‌ها كمرنگ و كمرنگ‌تر خواهند شد...
دقيقا همين‌طور است. افراد زيادي هستند كه براي اجراي آثار خود از اركستر تقاضا مي‌كنند ولي آثار آنها مناسب گروه نيست؛ در واقع آثارشان در حدي نيستند كه بخواهد در اركستر ملي اجرا شود و كارشان ضعيف‌تر است ولي براي افرادي كه كارشان اين است و به صورت حرفه‌اي هم كار مي‌كنند و آثار خوب مي‌سازند كه البته انتخاب شخص من از همين افراد است. تا چه زماني مي‌توانيم به آنها بگوييم كه با شرايط موجود در گروه بمانند و همكاري كنند؟ آنها هم حمايت مي‌خواهند و اگر حقوق خودشان را آن‌‌طور كه شايسته است، دريافت كنند به‌ طور طبيعي انگيزه‌ها هم بيشتر مي‌شود. آثاري از قدما هم وجود دارد كه تنظيم نشده و ملودي‌هايي هستند كه با ساز‌هاي كمي نواخته شده‌اند كه كارهاي قشنگي هستند و بايد اين كارها را افراد گروه براي اركستر ملي تنظيم كنند، اين درحالي است كه بودجه‌اي براي آنها هم در‌نظر گرفته نشده كه ما بتوانيم كاري براي آنها انجام بدهيم.
در واقع بزرگ‌ترين معضل بحث بودجه و حمايت از اركستر ملي است، چرا كه حتي كمبود رپرتوار هم با يك پشتيباني محكم رفع مي‌شود، درست است؟
بله، توضيح بيشتر اينكه مشكل اساسي كه ما داريم اين است كه همه نوازنده‌ها خوب هستند و اين نوازنده‌ها كارشناس ارشد و تحصيلكرده رشته موسيقي به شمار مي‌روند و نوازندگان خيلي خوب و قابلي هستند، اگر اين افراد حقوق كمي داشته باشند چاره‌اي ندارند جز اينكه در جاي ديگري مشغول به كار شوند. نوازندگان ما در اركستر ملي ثابت نيستند، در اوضاعي كه خوانندگان پاپ فعاليت مي‌كنند و موسيقي پاپ اين همه تبليغ مي‌شود و هزينه‌هاي زيادي كه در اين موسيقي به كار گرفته مي‌شود و درآمدهاي زيادي به‌واسطه فروش بليت‌هاي خود به دست مي‌آورند، نوازندگان با شرايط موجود جذب حضور در گروه‌هاي پاپ و موسيقي پاپ مي‌شوند به دليل اينكه درآمدشان در آنجا بيشتر است. اگر ما مي‌توانستيم اعضاي اركستر سمفونيك و اركستر ملي را حمايت كنيم كه به گروه‌هاي ديگر مراجعه نكنند، اوضاع بسيار بهتر بود. گاهي پيش مي‌آيد كه برخي اعضا براي تمرين حضور پيدا نمي‌كنند و مثلا دو روز مانده به اجرا نيستند؛ اينها مسائلي است كه ما را به چالش مي‌كشاند اگر‌چه در حال حاضر كمتر با مسائل اينچنيني مواجه مي‌شويم و درنهايت هم به جاي نوازندگاني كه نمي‌آيند، افرادي را جايگزين مي‌كنيم ولي به دليل ضعف بودجه با چنين مشكلاتي روبه‌رو هستيم و اينها مشكلاتي هستند كه بايد با تدابيري حل شوند؛ خود من هم به عنوان رهبر اركستر به دلايلي كه گفتم براي اجراها استرس‌هاي شديدي را تحمل مي‌كنم در صورتي كه اصلا نبايد اين‌چنين باشد. همه ما از روي عشق و علاقه خودمان تلاش مي‌كنيم ولي مشكلات موجود بايد از ريشه حل شوند. اين مشكلات را نمي‌شود مقطعي حل كرد و بايد ببينيم كه بعدا چه اتفاقي مي‌افتد، اميدواريم كه اين موضوعات بررسي و به صورت كامل رفع شوند.
پيش‌تر هم درباره موضوعات ديگري گفت‌وگو داشتيم، مي‌دانم كه دغدغه‌ها و برنامه‌هاي زيادي داريد. اگر بزرگ‌ترين معضل كه موضوع بودجه و حمايت است رفع شود، براي اركستر چه برنامه‌هاي ديگري داريد؟
هدف ديگري كه من دارم و نياز به حمايت دارد اين است كه موسيقي و اركستر ملي را به خارج از تهران ببرم و در ديگر نقاط ايران هم اجرا داشته باشيم؛ در شهرها و استان‌هاي مختلف برنامه بگذارم و همه اينها مستلزم اين است كه ما اسپانسر داشته باشيم، چراكه بنياد به تنهايي نمي‌تواند اين مخارج را تامين كند. يك بار براي اولين‌بار به ساري رفتيم و اجرايي در اين شهر داشتيم البته مجبور شديم كه افراد كمتري از اركستر را ببريم ولي برنامه خوبي بود و افراد بسياري از اين برنامه لذت بردند و اين مساله كه اركستر ملي براي اولين‌بار در خارج از تهران اجرا داشت، اتفاق خوبي بود.
نگاه شما اين است كه اركستر ملي تحت عنوان خودش كه «ملي» است، بايد براي همه ايران اجرا داشته باشد و متمركز به تهران نباشد، بله؟
دقيقا؛ اركستر ملي نبايد مختص تهران باشد، بلكه بايد متعلق به همه جاي ايران باشد. هدف من اين است و نياز دارم كه پشتيباني شوم و مسوولان مربوطه بايد پشتيبان اين مساله باشند. در اجراي اخير، ما چهار اثر آذري اجرا كرديم كه آقاي جابر اطاعتي در اين كار بودند كه از دوستان من هستند؛ من از ايشان خواهش كردم و ايشان چهار قطعه آذري آماده كرده و با گارمون اين قطعات را نواخت و بسيار خوب بود و مردم هم خيلي استقبال كردند؛ اين استقبال به گونه‌اي بود كه من به ايشان گفتم چقدر خوب است كه بتوانيم در تبريز و اردبيل اسپانسري پيدا كنيم و در اين مناطق هم اجراي موسيقي آذري داشته باشيم. اين را هم بگويم كه طرح برنامه‌اي را هم داده‌ام كه اجراي كنسرت براي اقوام داشته باشيم يعني براي مناطقي مثل كردستان، آذربايجان، گيلان، لرستان و... موسيقي اجرا كرده و به شكلي اجراي موسيقي اقوام را داشته باشيم ولي انجام اين كارها مستلزم همكاري است و به تنهايي براي من سخت است و بايد همكاري صورت بگيرد و حمايت كافي داشته باشيم.
متشكرم آقاي رحيميان؛ اگر در پايان صحبتي هست، بفرماييد...
نكته‌اي كه اينجا دوست دارم بگويم موضوعي است كه بخشي از آن گلايه خود من است از خوانندگان. برخي خوانندگان به اركستر ملي نمي‌آيند چون براي‌شان آورده مالي ندارد. در صورتي كه همين اركستر ملي آنها را معرفي كرده و در حال حاضر كه وضع‌شان خوب شده و به نوعي اجراهاي پولساز دارند، به هيچ عنوان به اركستر ملي نمي‌‌آيند. فضاي اركستر بسيار عالي است و آرزوي خيلي‌هاست كه به اركستر بيايند ولي اين خوانندگان كه از آنها صحبت كرديم، مبالغ بسيار سنگيني طلب مي‌كنند كه اصلا ممكن نيست، بايد براي مردم كمي‌ از خودگذشتگي داشته باشند، خودشان با صراحت مي‌گويند كه ما مردمي هستيم ولي اينكه از كدام «مردمي بودن» صحبت مي‌كنند، نمي‌دانم. مساله اين است كه چندين خواننده كه با آنها صحبت كردم و مبالغ بسيار بالا خواسته‌اند، در‌حالي بوده كه در چنين فضايي رشد و پرورش يافته‌اند و حالا همكاري نمي‌كنند. شرايط طوري پيش رفت كه من هم گفتم با اين شرايط موسيقي بي‌كلام اجرا مي‌كنم‌ چه اشكالي دارد و اتفاقا با اين كار مي‌خواهم خواننده محوري را هم كنار بگذارم، چرا بايد نوازندگان در چنين وضعي كار كنند و خوانندگاني كه از همين محيط‌ها شهرت يافته‌اند، طلب مبالغ گزاف كنند؟
در واقع آسيب بزرگي كه خواننده محوري و تبليغات فزاينده خوانندگاني كه موسيقي پاپ را هم نازل كرده‌اند و با كيفيت پايين روي صحنه مي‌برند، اين‌طور دامن گروه‌هاي ديگر را مي‌گيرد...
بله در حال حاضر ذهنيت مردم و سليقه‌ آنها تغيير كرده و دليلش هم اين است كه به حدي موسيقي پاپ پخش مي‌شود و اين نوع موسيقي را در مغز مردم فرو مي‌كنند كه مردم به‌ سمت آن موسيقي متمايل مي‌شوند و با اين شرايط بليت‌هاي ما به سختي به فروش مي‌رسد و متاسفانه كساني كه براي اين كارها تصميم مي‌گيرند، خيانت مي‌كنند؛ من با موسيقي پاپ اصلا مخالف نيستم ولي نبايد به شكلي باشد كه از صبح تا شب موسيقي پاپ به خورد مردم داده شود! همان‌طور كه شما هم اشاره كرديد، موسيقي پاپ نازل؛ اجراها را به آقاي فلاني در برج ميلاد بدهيد كه 2 هزار نفر بازديد‌كننده داشته باشد؛ يا ما اصلا نتوانيم سراغ فلان خواننده برويم، چراكه چندين برابر كنسرت‌هاي خودش پول‌ساز است! اين اهميت دادن بيش از حد به يك شكل موسيقي روي سليقه و ذائقه مردم هم تاثير مي‌گذارد و اين ظلم در حق همين مردم است.
ما شاهد بيلبوردهاي فراوان و هجمه تبليغات برخي از اين خوانندگان هستيم كه اصلا در حوزه موسيقي سررشته خاصي ندارند؛ در‌حالي كه برخي گروه‌ها بسيار قوي هستند و هيچ حمايتي هم ندارند...
به نكته جالبي اشاره كرديد؛ اين در‌حالي است كه وقتي ما در اركستر ملي اجرا داشتيم، يك بيلبورد نزده بودند. اعضاي اركستر بسيار تلاش مي‌كنند و از تمرينات‌شان با دوربين‌هاي معمولي فيلم گرفته مي‌شود و اين فيلم‌هاي ضبط شده به اعضاي اركستر داده مي‌شود كه در اينستاگرام و صفحات مجازي خود بگذارند و اين‌‌طور تبليغ مي‌كنند. اينجا متاسفانه اين مسائل وجود دارد و در حق اعضاي اركستر كم لطفي مي‌شود؛ اين كارها مخارجي دارد. اگرچه با حضور آقاي ‌الله‌ياري و آقاي ستايشگر اتفاقات خوبي به تازگي رقم خورده ولي حمايت بيشتر بخش دولتي و بنياد مي‌تواند به كيفيت كار اركستر كمك كند. مي‌توان در حوزه تبليغات بيشتر كار كرد مثلا بيلبوردهايي را با همكاري و رايزني نصب كنند و تبليغات قوي‌تري داشته باشند. به هر حال وظايف اعضاي اركستر كاملا مشخص است و سازمان‌ها و مسوولان ذي‌ربط در كنار هم و به موازات بايد پيش بروند. تبليغات و حمايت بايد در جاي ديگر و توسط گروه ديگري باشد. با چنين مسائلي مواجه هستيم كه اگرچه اميدواريم كه مشكلات حل شوند و شرايط بهبود پيدا كند ولي مي‌دانم كه اين معضلات بايد به صورت ريشه‌اي و دقيق حل شوند چراكه اين مسائل در زمره موضوعاتي نيستند كه بتوان آنها را به صورت مقطعي حل كرد، اميدواريم كه شاهد اتفاقات بهتر و مثبت‌تري باشيم.