روزنامه جوان
1403/08/01
کودکان در شهر دوستدار کودک باید آزادانه فعالیت کنند
جوان آنلاین: همه چیز ریشه در دوران کودکی دارد، یعنی اگر تعلیموتربیت در این دوران به خوبی انجام شود در آینده بزرگسالانی خواهیم داشت که در حل مشکلات و در تعاملات با یکدیگر به درستی رفتار میکنند و توانایی آن را دارند که جامعهسالمی را با عملکرد خوب خود بسازند. بدون شک توجه به دوران کودکی باعث میشود آینده زیبایی در این مرز و بوم رقم بخورد، اما بالعکس، اگر کودکان به درستی آموزش داده نشوند و نتوانند مهارت حل مسئله را بیاموزند، ممکن است هر کدام از آنها در سنین بزرگسالی در مشکلات پیش آمده غرق شوند و نتوانند تصمیمات درستی برای حل مشکلاتشان بگیرند. آنها حتی در گرفتن تصمیماتی، چون ازدواج نیز با چالش مواجه میشوند، به همین دلیل است که در بسیاری از کشورهای پیشرفته، توجه به دوران کودکی از اولویتهای مهم محسوب میشود و تمام تلاششان را به کار میگیرند تا همه کودکان را از لحاظ جسمی و روحی توانمند سازند، البته در کشور ما نیز به دلیل اهمیتی که به کودکان داده میشود «سازمان ملی تعلیموتربیت کودک» ایجاد شده است تا وضعیت کودکان را سروسامان دهد؛ سازمانی که البته خودش هنوز نوپا محسوب میشود و نیاز به کمک سایر دستگاهها و ارگانهای دیگر دارد. به منظور سازوکار تعیینشده در این سازمان و همچنین برنامههایی که برای کودکان کشور درنظر گرفته شده است، «جوان» با رضوان حکیمزاده، سرپرست سازمان ملی تعلیموتربیت کودک گفتگو کرده است. شعاری که شما بارها و بارها حتی در مسئولیتهای قبلیتان مطرح کردید این است که «کودکان باید کودکی کنند»، این شعار بسیار زیباست، اما میخواهم منظور شما را دقیقاً از این عبارت بدانم.کودکان دنیای بسیار زیبا و بزرگی دارند. وقتی میگوییم کودکان کودکی کنند، یعنی اجازه دهیم متناسب با اقتضائات دوره رشد، آن کارهایی که به رشد سالم، متوازن و طبیعیشان کمک میکند، انجام دهند. این را پژوهشهایی که در حوزه مغز و شناخت انجام شده، بیان میکند. برای اینکه کودکانی با مغز سالم داشته باشیم که رشد طبیعی و متوازن دارند، باید آنها را به رسمیت بشناسیم. در واقع باید انتظاراتی که از دوره کودکی داریم، متناسب با شرایط کودکان باشد، بنابراین نباید از آنها انتظاراتی فراتر از توانشان داشته باشیم و بخواهیم مانند ما بزرگترها فکر و عمل کنند. عجله نداشته باشیم که آنها سریع وارد چارچوبها و قالبهای بزرگسالی شوند. کودکان به حکم کودکی خود، دنیای بسیار خلاقانه و زیبایی دارند چراکه مانند بزرگترها نگران این نیستند که نکند این کار را بکنم یا این حرف را بزنم و دیگران درباره ام قضاوت کنند. آنها بسیار پاک و معصوم هستند، بهطور طبیعی و سالم به همهچیز نگاه میکنند. وقتی ما آنها را زودتر به دنیای بزرگسالان میکشانیم، در واقع لذت رشد طبیعی را از آنها میگیریم. همانطور که میدانید دنیای ما بزرگترها به هیچوجه از دنیای کودکان زیباتر نیست و هیچ چیز جذابتری در آن وجود ندارد. در مقابل کودکان بهخاطر معصومیتشان از همه چالشهای دوران بزرگسالی دور هستند، بنابراین اگر ما این فرصت را به آنها ندهیم و زودتر آنها را به دنیای بزرگسالان وارد کنیم، فرصت رشد طبیعی و دورهای را که میتوانند شادتر و سالمتر در آن زندگی کنند از آنها سلب میکنیم. بسیاری از خانوادهها آرزوها، امیدها و آمال خود را میخواهند در کودکانشان ببینند و تصورشان این است که اگر کودکانشان را با برنامههای مختلف و کلاسهای زیاد درگیر کنند، بهترین کار را برای آنها انجام دادهاند، در حالیکه پژوهشهای علمی این را نمیگویند. بچههای ما همانقدر که به بازی با خاک و شن و دستورزی نیاز دارند، ممکن است واقعاً به یادگیری چند زبان در دوران کودکی نیاز نداشته باشند. دستورزی بهترین روش برای آرام کردن بچههاست. اینکه اجازه دهیم بچههایمان در طبیعت با اشیا دستورزی کنند، بسیاری از تنشهای آنها را کاهش میدهد. این مطلب را پژوهشهای حوزه شناختی میگویند. افرادی که فعالیتهای مغزی کودکان را بررسی میکنند، به این نتیجه رسیدهاند که این فعالیتها به آرامش کودکان کمک میکند. من فکر میکنم خانوادهها به آگاهی نیاز دارند، بهویژه در عصری که بسیاری از فعالیتهای کودکان به دنیای مجازی محدود شده است. بسیار مهم است که کودکان، کودکی کنند، یعنی بازی کنند، بدوند و فعالیتهایی را برایشان ترتیب دهیم که چه در کودکستان و چه در خانه، مستلزم حرکت باشد و امکان دستورزی با اشیا و خلاقیت را فراهم کند. شما به نقش خانوادهها اشاره کردید که نباید کودکان را درگیر کلاسهای مختلف آموزشی کنند، اما نقش کودکستانها در این زمینه چیست؟ این مراکز باید چه سبک و سیاقی داشته باشند که به بچههایمان اجازه دهند کودکی کنند؟
آنچه امروزه در دنیا، بسیار مورد توجه قرار گرفته این است که ما چگونه کودکان را بهطور طبیعی تربیت کنیم، یعنی اجازه دهیم در محیطهای طبیعی رشد کنند. یک مبحث تحت عنوان «یادگیری خارج از کلاس» یا «یادگیری در فضای باز» وجود دارد. چند سال پیش که همایش ملی برنامه درسی پیشدبستانی را داشتیم، یکی از استادانی که از نروژ آمده بود، گفت که رویکرد اصلی ما «یادگیری خارج از کلاس» است. وقتی کودکان را در فضاهای بسته محصور میکنیم، آنها یاد نمیگیرند چگونه باید با طبیعت زندگی کنند، ما آنها را ضعیف میکنیم. اتفاقی که در ایران افتاده نیز همین است. ما با کوچکترین بهانهای (مثل سردی هوا و بارش باران) کودکان را از محیطهای باز دور نگه میداریم، در صورتی که یادگیری در محیط طبیعی و مواجه کردن کودکان با چالشهای موجود در طبیعت بسیار مهم است. اولین اصطلاحی که برای کودکستان در نظر گرفته شده، «باغ کودکان» است. مرحوم جبار باغچهبان نیز «باغچه اطفال» را به همین منظور نامگذاری کرد، اما چرا باغ کودکان؟ چون محیطی که کودکان در آن قرار میگیرند، باید ویژگیهای طبیعی داشته باشد، البته ممکن است همه جا این امکان فراهم نباشد، اما تأکید ما این است که در دوره پیش از دبستان، کودکان بیشتر فعالیتمحور کار کنند. اگر قرار است رشد شناختی پیدا کنند، از فعالیتهای مداد و کاغذی فاصله بگیرند. به عنوان مثال برای شناخت جهتها یا رنگها بهجای مداد و کاغذ، گاهی اجازه دهیم با توپهای رنگی بازی کنند. باید فعالیتها را طوری طراحی کنیم که امکان تحرک و فعالیت به کودکان داده شود که این امر بسیار مهم است. چگونه میتوان فضاهای مناسبی را در اختیار کودکان قرار داد تا آنها امکان تحرک و فعالیت داشته باشند و صرفاً از فضای آپارتماننشینی به ساختمان دیگری که اسمش کودکستان است، جابهجا نشوند؟!
در دوره قبلی مسئولیتم طی جلسهای که با شهردار وقت داشتم به ایشان پیشنهاد کردم که بیایید به یک شهر دوستدار کودک فکر کنیم. شهر دوستدار کودک، یعنی شهری که در طراحی همه فضاها به این فکر کنیم که کودکان چگونه میتوانند از این فضاها استفاده کنند و چه مکانی برای کودکان مناسب است. اینکه ما چگونه میتوانیم به قول شما در پارکها و فضاهای سبز محیطهای ایمنی برای کودکان ایجاد کنیم، بسیار مهم است. قطعاً اگر این هماهنگی وجود داشته باشد، ما در سازمان ملی تعلیموتربیت کودک آمادگی خود را اعلام میکنیم که بتوانیم برنامه همکاریهای مشترکی داشته باشیم و با حفظ ایمنی کودکان این فرصتها را فراهم کنیم، البته این واقعاً نیازمند همکاری همهجانبه دستگاههاست. میدانید که به هر حال حفظ ایمنی کودکان مهمترین وظیفه مهدهای کودک و کودکستانهاست و مسئولیت بسیار سنگینی است. باید از همه این فضاها استفاده کنیم. ما بیش از حد خودمان را به فضاهای بسته برای حضور کودکان محدود کردهایم و قطعاً باید در این زمینه تجدیدنظر کنیم، خصوصاً با توجه به اینکه امروزه در دنیای زندگی شهری، بسیاری از کودکان در آپارتمانها زندگی میکنند و هیچ ارتباطی با طبیعت ندارند و این خیلی خوب است که بتوانیم فضاهای مناسبی را در این رابطه فراهم کنیم. مثلاً در ژاپن که خانهها عمدتاً کوچک هستند، فضاهای بسیار بزرگی را برای بچهها تدارک دیدهاند و آنها با اشتیاق دوست دارند از خانه به آنجا بروند. فکر میکنم با یک نگاه دوستدار کودک در شهر و تدارک فضاهای مناسب در مبلمان و فضاهای شهری، فرصت فعالیت آزادانه کودکان در فضای باز را فراهم خواهیم کرد. در دوره قبلی سازمان، گفته شده بود بودجهای که برای کودکستانها در نظر گرفته میشود، برای هر کودک ۲۰ هزار تومان است. به نظر شما با این منابع مالی محدود، میتوان برای کودکان کار مؤثری انجام داد؟
قطعاً برای توجه درست به تربیت اوان کودکی که یک سرمایهگذاری واقعی است، نیاز به حمایت داریم، اما قرار نیست همه کارها برای کودکان با منابع دولتی انجام شود. دولت باید در جاهایی حضور داشته باشد که نیازمند توجه است. رویکرد ما این است که بتوانیم پوشش کودکان چهار تا شش سال را با حمایت دولت در مناطق کمتر برخوردار، مناطق محروم و دوزبانه افزایش دهیم. این تکلیف اساسنامه است که متأسفانه کاهش پیدا کرده است. ما تقریباً به میانگین کشوری ۱/۷۲درصد رسیده بودیم و اکنون این آمار به ۴۰درصد کاهش یافته است. من فکر میکنم توزیع هدفمند و تخصیص هدفمند بودجه با توجه به کودکان در مناطق کمتر برخوردار، میتواند بهترین راهکار برای ارتقای عدالت و برخورداری از فرصتهای یادگیری در دوران قبل از دبستان باشد. بدون شک سرمایهگذاری در تربیت کودکان، مطمئنترین، بهترین و پربازدهترین سرمایهگذاری است که هر کشوری میتواند انجام دهد. امروزه ارتباط بسیار مستقیمی بین میزان سرمایهگذاری در آموزشهای قبل از دبستان و شاخص توسعهیافتگی کشورها Human Development Index) HDI) وجود دارد. این موضوع بسیار مهم است و باید به دوره کودکی و تربیت در این دوره بهعنوان یک سرمایهگذاری نگاه کنیم. همچنین بر اساس مبانی دینی ما معتقدیم «العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر» یعنی اگر یادگیری در کودکی اتفاق بیفتد، واقعاً ماندگار خواهد بود. ذائقه تربیتی کودکان در سنین کودکی شکل میگیرد که در آینده سبک زندگی، تمایلات، گرایشها و هویت آنها را تعیین خواهد کرد. بنیانهای اساسی شکلگیری هویت در دوره کودکی وجود دارد، بنابراین برای انسجام ملی، برای ارتقای تعلق به هویت، بهترین دوره، همین دوره کودکی است. از منظر تأثیری که یادگیریهای این دوره بر موفقیتهای بعدی افراد در زندگی دارد نیز همه پژوهشها این را تأیید میکند و نتایج آزمونهای بینالمللی هم بیانگر این است که اگر ما فرصتهای یادگیری برای کودکان فراهم کنیم، کودکانی که این دورهها را گذراندهاند در مقایسه با همسالانشان که دورهها را نگذراندهاند، موفقیتهای تحصیلی بیشتری کسب میکنند. به طور مشخص نتایج آزمونهای تیمز، پرلز و پیزا بیانگر این است. اگر ما واقعاً به دنبال پیشرفت همه جانبه هستیم، باید قبول کنیم زیربنای بسیاری از رفتارهای مطلوبی که ما انتظار داریم شهروندانمان واجد آنها باشند تا بتوانیم یک جامعه توسعه یافته داشته باشیم، از دوران کودکی است. ما هستیم که رفتارهای خوب، رانندگی و رفتارهای خوب شهروندی، رانندگی و رفتارهای خوب مصرف و رفتارهای خوب تعاملی را از دوران کودکی یاد میدهیم و اگر بچههایمان مدل دیگری بار بیایند، باید زمان و هزینههای خیلی زیادی را صرف کنیم که آن وقت شاید هم به نتیجه مطلوبی نرسیم. سازمان تعلیموتربیت کودک همواره بهعنوان یک سازمان نوپا شناخته شده و از آن یاد میشود. آیا شما ایرادات این سازمان را شناسایی کردهاید و قرار است کاری برای رفع آنها انجام دهید که بتوانیم دربارهاش صحبت کنیم؟
به هر حال، قبل از اینکه این سازمان شکل بگیرد، دفتر پیشدبستانی یکی از دفاتر زیر نظر معاونت ابتدایی بود که من مسئولیت آن را برعهده داشتم، بنابراین قطعاً من با این سازمان بیگانه نیستم و با جهتگیریهای اساسی در تربیت اوان کودکی و پیشدبستانی آشنا هستم. در اسناد بالادستی از جمله سند تحول بنیادین، به تعمیم دوره پیشدبستانی در مناطق محروم، کمتر برخوردار و دوزبانه بهعنوان یکی از راهکارهای ارتقای عدالت آموزشی توجه شده است. این سازمان نیز مانند هر سازمان نوپا، قطعاً چالشهای خاص خود را دارد. من فکر میکنم اگر ما روی اساسنامه سازمان و تکالیفی که اساسنامه بر عهده سازمان گذاشته تمرکز کنیم که یکی از آنها فراهم کردن تسهیلات و ظرفیت برای پوشش صددرصدی کودکان چهار تا شش سال است، آنگاه میتوانیم دستاوردهای خیلی خوبی داشته باشیم. قطعاً مهمترین اولویت ما افزایش نرخ پوشش تحصیلی خواهد بود. هفته گذشته، جلسهای را با مسئولان مربوط در سازمان برنامه و بودجه برگزار کردیم و این موضوع تبیین شد که سرمایهگذاری در دوران کودکی چه اندازه مهم است و باید حمایت دولت را برای توسعه پیشدبستانی در مناطق محروم داشته باشیم. فکر میکنم، چون یکی از شعارهای اصلی رئیسجمهور و یکی از رویکردهای اصلیشان ارتقای عدالت آموزشی است، اتفاقات خوبی در این زمینه رقم بخورد و انشاءالله ارتقای پوشش پیشدبستانی در مناطق محروم و دوزبانه را با حمایت دولت داشته باشیم. در هر حال سازمان وظایف مهمی دارد. از یک سو باید توجه کنیم محیطهایی که کودکان در آن حضور پیدا میکنند استانداردهای لازم را داشته باشند تا خانوادهها با اطمینانخاطر فرزندشان را به یک مکان امن به اسم کودکستان بفرستند. ما وظیفه داریم حافظ منافع خانوادهها باشیم، خصوصاً مادرانی که مجبور هستند فرزندانشان را به کودکستان بسپارند و سرکار بروند. از سوی دیگر نیز باید حافظ منافع مؤسسان کودکستانها باشیم؛ آنهایی که انتخاب کردهاند که در حوزه کودک کار کنند و ما این انتخابشان را واقعاً تقدیر میکنیم و قدرشناس هستیم که چنین رویکردی دارند چراکه آنها میتوانستند خیلی کارهای دیگری انجام دهند، اما کار با کودکان را انتخاب کردهاند و نسبت به آن توجه و دغدغه دارند. در کنار اینها باید توجه کنیم که برای همه کودکان این امکان فراهم شود از دورههای پیشدبستانی استفاده کنند و اینطور نباشد که به خاطر شهریه، عدهای از کودکان به خصوص آنها که در خانوادههای کمبرخوردار هستند (که اتفاقاً بیشتر از همه نیاز به این دورهها دارند) این فرصت را از دست بدهند. باید مشکلات را تدبیر کنیم. قصدمان این است عزیزانی که قبلاً تحت نظر سازمان بهزیستی کار میکردند، در محیط کاری مناسبی فعالیت داشته باشند و درگیر مشکلات اجرایی و اداری نشوند. ما وظیفه داریم اطمینان دهیم که خواهان فراهم کردن محیط کاری مناسب برای همهشان هستیم و نمیخواهیم شرایط کاری آنها دشوار باشد. صاحبان کسبوکار و مؤسسان مهدهای کودک و کودکستانها باید بتوانند با آرامش خاطر بیشتری فعالیت کنند. ما بیمه را پیگیری کردیم و خوشبختانه به نتیجه رساندیم. تمام تلاشمان بر این بوده است که شرایط بهتر و تسهیلاتی را برای این عزیزان فراهم کنیم و به حق انتخابشان احترام بگذاریم. ما حق نداریم آنها را مجبور کنیم از بیمه خاصی استفاده کنند، در حالی که تمام تلاشمان را به کار گرفتیم تا بتوانند با هزینه کمتری از خدمات و تسهیلات بیمه بهرهمند شوند. اما این حق انتخاب را برای آنها قائل شدیم که در صورت تمایل از این تسهیلات استفاده کنند و هیچگونه اجباری در کار نباشد. متأسفانه شاهد هستیم در کودکستانها و پس از آن در مدارس تأکید زیادی روی تعلیم میشود و تربیت کودکان در اولویت نیست. در چنین شرایطی با جامعهای با سواد سروکار خواهیم داشت که مهارت همدلی و انجام کارهای تیمی را یاد نمیگیرند. در این رابطه نظر شما چیست؟
اجازه دهید تعلیموتربیت را جدا نکنیم، ما تعلیم را بهعنوان بستری برای تربیت میدانیم. اصل این است که بچهها در فضاهای کودکستانها و مدارس حضور پیدا کنند تا تربیت شوند. اگر هدف فقط آموزش مفاهیم خاص باشد، امروز از راههای زیادی میتوان این کار را انجام داد. بچهها از طریق حضورشان در مدرسه رشد اجتماعی پیدا میکنند، دوستانی پیدا میکنند و میتوانند همدلی را یاد بگیرند. کسب مهارتهای لازم برای زندگی، بهویژه مهارتهای شناختی، عاطفی، اجتماعی، حرکتی و مهارتهای زبانی حائز اهمیت است، زیرا این مهارتها لازمه موفقیت در زندگی امروز به شمار میروند و بستر موفقیتهای بیشتری را فراهم میکنند. نگاه ما متوازن است و به مهارتهای ارتباطی نیز توجه داریم. ما دوست داریم بچهها واقعاً بتوانند مهارتهای زبانی را با استفاده از جملات و کلمات مناسب برای بیان مقصود خود کسب و ارتباط برقرار کنند. زبان باید به عنوان ابزاری برای ارتباط در نظر گرفته شود. تمامی اینها ابزارهایی برای رشد افراد هستند و محور کار، تربیت است. آموزش نیز بستری برای تربیت است، بنابراین باید یک نگاه متعادل به هر دو مقوله داشته باشیم و به هر کدام از فضاهای تربیتی- آموزشی که نگاه میکنیم، این حس را داشته باشیم که کودکان در یک محیط امن، سالم، پویا و بانشاط، هم مهارتهای سواد پایه را یاد میگیرند و هم میآموزند چگونه زندگی بانشاط و پویایی داشته باشند. مثلاً برای اینکه زندگی سالم داشته باشیم، لازم است همدلی را بیاموزیم، جرئتمندی داشته باشیم و مسئولیتپذیری را در خود پرورش دهیم. آیا این مهارتهایی که گفتید در کودکستانها یاد داده میشود؟
در چارچوب برنامه درسی پیشدبستان که در گذشته تهیه شده به این موارد توجه کرده است، البته هنوز چارچوب جدیدی تهیه نشده است. این برنامه به یک رویکرد یکپارچه و کلنگر اشاره میکند. ما هم دیدگاهمان کلنگر است. ما به یک رشد متعادل و متوازن در همه ابعاد که شامل مهارتهای زبانی، مهارتهای شناختی، مهارتهای حرکتی، مهارتهای عاطفی و مهارتهای اجتماعی و منطبق با مبانی دینی است، توجه داریم. تأکید این است که در برنامهریزی نگاه یکپارچه داشته باشیم و در کودکستانها، همزمان به رشد کودکان در همه این ابعاد نیز توجه شود، به همین خاطر سعی میکنیم در دستورالعملهایی که تهیه میشود، در شیوهنامههایی که مینویسیم و در ضوابطی که تعیین میکنیم، این نگاه یکپارچه را داشته باشیم و همه حوزههای مهارتی را با هم ببینیم.
از شما بابت وقتی که گذاشتید تشکر میکنم.
خواهش میکنم، امیدوارم در آینده اتفاقات خوبی برای کودکان این سرزمین رقم بخورد. ما نهایت تلاشمان را در این رابطه انجام میدهیم.
سایر اخبار این روزنامه
نسخهپیچی پزشکیان برای بازار بیاعتماد سرمایه!
شیوخ فریب وسوسههای غربی را نخورند
این انتصابات وصف وفاق نیست
کودکان در شهر دوستدار کودک باید آزادانه فعالیت کنند
بلندپروازها مراقب بال و پرشان باشند!
شهید مطهری مقابل تفسیرهای مادی و معادستیز از حافظ ایستاد
دادن ملک به اتباع غیرمجاز جرم است
افتخار خانواده شد همانطور که قول داده بود
بانک در مقابل بانک روی میز حزبالله
جنگ با فراموشی
جنایات اسرائیل پایان نظم جهانی است
روسیاهی مدافعان دروغین حقوق زنان