من هم آدمم

روز گذشته خبری درباره قتل یکی از کارکنان فرودگاه امام منتشر کردیم. در جریان حادثه، یکی از کارکنان پیمانی فرودگاه در اعتراض به کاهش ۴ میلیونی حقوقش با اسلحه سراغ مدیرعامل رفت، اما دستش به او نرسید و ناخواسته مدیر دفتر مدیرعامل را به قتل رساند. روز شنبه هم خبر خودسوزی کارمند اخراجی شرکت وابسته به بانک ملی را منتشر کردیم. کارمند ۵۲ ساله شرکت پیشگامانه وابسته به بانک ملی بعد از سال‌ها کار در این مجموعه در اعتراض به اخراجش با ریختن بنزین خودش را آتش زد. یکی دیگر از تلخ‌ترین پرونده‌ها در این باره ۲۸ اردیبهشت‌ماه دو سال قبل تشکیل شد. ساعت ۹ صبح روز حادثه نگهبان اداره اموال و املاک بنیاد مستضعفان شهرستان ایلام که نجف نام داشت با در دست داشتن اسلحه کلاشنیکف و نارنجک وارد محل کارش شد. او در اعترض به اخراجش قصد داشت از مدیران اداره انتقام بگیرد. نیروی اخراجی ابتدا همکارانش را گروگان گرفت، اما مدیریت میدان از دستش خارج شد و حادثه‌ای خونین اتفاق افتاد. در جریان پرتاب نارنجک، سه نفر از کارکنان اداره به نام‌های شیوا محمدی، ناهید روشنی و میلاد فتاحی جان باختند و هشت نفر دیگر هم زخمی شدند. سرانجام نجف با شلیک گلوله به زندگی خودش هم پایان داد. 
برمی‌گردیم به روایت اول؛ در مورد حادثه‌ای که در فرودگاه امام اتفاق افتاد، تحقیقات اولیه در حال بررسی است و فرد مرتکب در اولین تحقیقات خود اعلام کرده کارمند پیمانی بوده و مدیرعامل که خودش کارمند رسمی است حقوق او را از ۲۰ میلیون تومان به ۱۶ میلیون تومان تنزل داده است. اگر همین چند سطر از روایت را در مورد انگیزه مرتکب کافی بدانیم، روشن می‌شود اگر عامل حادثه پس از ۱۶ سال کار کردن در شرکت مربوطه، مثل مدیرعامل از کارکنان رسمی بود هرگز دست به این رفتار پرخطر نمی‌زد. بنابراین نداشتن امنیت شغلی، اصلی‌ترین دلیل بروز این حوادث است. تمام افرادی که برای تأمین معاش خود تلاش می‌کنند مثل کارفرمایانشان نیازمند درآمد کافی و داشتن امنیت شغلی هستند تا بتوانند معاش خود و خانواده‌شان را تأمین کنند. بنابراین بدیهی است، عده‌ای از شاغلان وقتی با حکم اخراج یا کاهش مزایای شغلی مواجه می‌شوند قدرت تاب‌آوری خود مقابل معضلاتی که پیش‌روی‌شان قرار دارد را از دست بدهند و دست به رفتاری پرخطر بزنند، به‌گونه‌ای که جانشان هم در معرض خطر قرار گیرد. 
اینکه افرادی در زندگی بضاعت این را ندارند به واسطه پارتی و روابط خود، تحصیلات یا سرمایه، زندگی خود و خانواده‌شان را تأمین کنند، دلیل نمی‌شود کارفرمایان در سازمان‌های دولتی و خصوصی این حق را به خود بدهند که هرگونه مایل هستند آن‌ها را استثمار کنند، کمااینکه برخی علاوه بر استثمار مالی در مواردی دست به استثمار جنسی هم می‌زنند. آموزه‌های دینی و اخلاقی که از قضا لق‌لقه زبان خیلی از مدیران جامعه است، تأکید بر دستگیری از همدیگر دارد، اما فراوانی شکل‌گیری پرونده‌های شکایت علیه کارفرمایان به دلیل تضییع حقوق کارکنان نشان از حکایتی دیگر دارد.