روزنامه جوان
1403/08/05
رئیسجمهور ارتقای فرهنگ رانندگی را عمل جراحی بداند
جوان آنلاین: دکتر تقی جباریفر، استادیار گروه علومتربیتی دانشگاه یزد از فعالان فرهنگ پیشگیری از سوانح رانندگی کشور است. او وقتی خواهرش در جریان یک سانحه رانندگی در اصفهان مصدوم و بعد از آن فوت شد، تلاشهای علمی و عملی خود را برای ارتقای فرهنگ رانندگی به کار گرفته است. با این حال از رئیسجمهور و مسئولانی که در حوزه تصمیمگیری دخالت دارند، درخواست دارد این کار را جراحی بزرگ بدانند و دلشان برای ارتقای فرهنگ رانندگی در کشور بتپد. گفتوگوی ما با دکتر جباریفر درباره تلاشهای صورت گرفته و هزارراه پیشرو را بخوانید. آقای دکتر، شما تلاشهای بسیاری برای ارتقای فرهنگ رانندگی انجام دادهاید. چه شد که تصمیم به این کار گرفتید؟ حدود ۱۰ سال قبل خواهرم در حالی که مادری ۳۸ ساله بود، در میدان جمهوری اصفهان در حال عبور از عرض خیابان در جریان سانحه رانندگی مصدوم شد، بهطوریکه مجبور شد تا زمان فوت روی ویلچر بنشیند. اگر بخواهیم از حافظ الهام بگیریم باید بگویم «دردهایی چشیدهایم که مپرس»، بهطوریکه به جایی رسیدیم که وقتی از او سوال میکردیم، درد چیست، جواب میداد همه دردهایی را که در دنیا بوده، کشیدهام. زمانی که خواهرتان دچار حادثه شدند وضعیت جراحتهای وارد شده چگونه بود و خانواده با چه معضلاتی مواجه بودند؟ وقتی خواهرم به بیمارستان منتقل شد، تلاش پزشکان برای درمان او به جریان افتاد، اما او شش ماه در کما و ضربه مغزی شده بود. بنابراین برای نجاتش تمام تلاش خود را به کار گرفتیم تا اینکه بعد از حدود هشت ماه به هوش آمد. استخوانها به نحوی جوش خورده بود که نمیتوانست حتی روی ویلچر بنشیند. خواهرم در آن سن پنج فرزند شامل یک پسر و چهار دختر نوجوان داشت که وقتی کنار تخت مادر قرار میگرفتند، طبیعتاً متأثر از این اتفاق میشدند. این حادثه خانواده و اقتصاد خانواده را به شدت تحت تأثیر قرار داده بود. البته الان که با شما صحبت و به این موضوع فکر میکنم، یاد سختیهایی که خواهرم به واسطه این سانحه متحمل شد، میافتم و هنوز این موضوع برایم دردآور است. به این موضوع از این جهت اشاره میکنم که شهروندان در نظر داشته باشند وقوع یک سانحه پیامدهایی به همراه دارد که اگر به آن توجه شود این امکان وجود دارد در وقوع سوانح بازدارندگی داشته باشد. بله، همینطور است. تصادفها برای همه کسانی که درگیر سانحه میشوند دردآور است، خصوصاً اینکه مادر خانواده متأثر از حادثه باشد؛ مادری که از خانواده، خصوصاً فرزندان مراقبت میکند و به ناگاه خود نیازمند مراقبت میشود. با این حال نمیشود حق مطلب را در مورد آسیبها و سختیهایی که خواهرم به واسطه این سانحه متحمل شد، ادا کنم. اینکه یک مادر ۱۰ سال از زندگی خود را با آسیبهای ناشی از این سانحه سپری و بعد هم فوت کند. با این حال فرزندان او، بهخصوص دختران در مراقبت از مادرشان فداکاری کردند و من همواره قدردان تلاشهای آنها بودم. آسیبهایی که خواهرم متحمل شد از زمان بروز حادثه تا زمان فوت برایم حائز اهمیت شد و مورد توجه قرار گرفت، بهگونهای که تصمیم گرفتم در این باره تلاش عملی برای کاهش سوانح رانندگی صورت دهم. بنابراین این موضوع را از دانشگاه یزد شروع کردم. واکنش دانشگاه چطور بود؟ نگرش رؤسای دانشگاه و دانشکدهها به این سمت نبود که ما میخواهیم چه کنیم. با این حال رؤسایی مثل آقایان دکتر اولیا و فرید لقمانی از این موضوع پشتیبانی کردند. ما این موضوع را به صورت متمرکز از گروه به الگوی تربیتی شروع کردیم که قصد داریم همایشی ملی در زمینهای برگزار کنیم که فرهنگ رانندگی در شهر یزد توسعه یابد و از آنجا به سراسر کشور تسری پیدا کند. این موضوع از سوی آقای دکتر نجاری، رئیس دانشکده و اکثر اعضای هیئت علمی گروه تربیتی از جمله آقای دکتر رضایی تصویب و در شورای دانشگاه مطرح شد و من به عنوان دبیر «همایش ملی فرهنگ رانندگی» در کشور تعیین شدم و اولین همایش فرهنگ رانندگی در دانشگاه یزد برگزار شد. بعد از انجام سازوکارهای اولیه برای همایش فراخوان دادیم و همایش ملی دو روز برگزار شد. در گروه علوم تربیتی و اعضای هیئت علمی، مسئولیتهایی برای بررسی مقالات و پشتیبانی برای برگزاری عهدهدار شدند و همایش با اقبال خوبی برگزار شد. برآیند همایش چه بود؟ ما از نیروی انتظامی، شهرداریها و وزارت راه این موضوع را مطالبه کردیم که نیازهایی را که منجر به کاهش سوانح جادهای میشود، مورد توجه قرار دهند. در اصفهان تحریریهای تشکیل دادیم و محتواهای آموزشی در این باره تهیه کردیم و از وزارت آموزش و پروش خواسته شد این موضوع در متون درسی مورد توجه قرار گیرد و امروز بعد از سالها متوجه شدیم که این موضوع برایشان اهمیت نداشت. خواستیم همانند کشورهای پیشرفته این موضوع مورد توجه آموزش و پرورش قرار گیرد و خانوادهها هم تحت آموزش قرار گیرند، اما متأسفانه در این زمینه موفق نبودیم. این هم بگویم که همایش بسیار هزینهبر بود، علاوه بر دانشگاه از ارگانها و سازمانها درخواست کمک کردیم و تا مدتی بعد از همایش نیز درگیر پرداخت هزینهها بودیم تا از جایی پرداخت شود. با این حال دست از تلاش برنداشتیم و به ارتباط خود با مدیران سازمانهای انتظامی و شهری از جمله شهرداری و شورای شهر اصفهان ادامه میدهیم، اما کارهایمان در اصفهان نیمهتمام مانده است. در دانشگاه ادیان قم هم این موضوع را با قائممقام دانشگاه با برگزاری جلساتی با مدیران شهری و فرهنگی شهرستان قم دنبال میکنیم. شما برای پیشگیری از بروز سوانح مطالعات تطبیقی با کشورهای پیشرفته صورت دادهاید. مهمترین دشواری با در نظر گرفتن این مطالعات چه بوده است؟ ما در زبان انگلیسی کلماتی تحت عناوین duty و responsibility داریم. یکی وظیفه است و دیگری مسئولیت. من به عنوان یک معلم دانشگاه مسئولیتی را انتخاب کردهام که باید خوب انجام دهم. نمیتوانم دست خالی سر کلاس بروم. وقتی دانشجو سؤال میکند، نمیتوانم بگویم چرا سؤال میکنی. وظیفه آموزش و پرورش و مسئولیت جامعهشناسی ما ایجاب میکند آموزش دهیم. پدر و مادر در دوره ابتدایی فرزندان خود را با جان و دل تحویل آموزش و پروش میدهند که آینده آنها را درخشانتر از خودشان رقم بزند. حالا سؤال این است که چرا آموزش و پرورش وظیفه خود را به درستی انجام نمیدهد؟ چرا پیشدانشگاهی را برداشتند؟ چرا خوب تحقیق انجام نگرفت که یک نمایند مجلس نمیتواند نسلی را فدا کند که چه شود؟ باید بدانیم کشورهای پیشرفته در این باره تحقیق میکنند. بدون آگاهی نمیشود پیشرفت کشور را در نظر گرفت یا جامعه را اصلاح کرد. چشمانداز صفر (Vision Zero) ۲۵ سال است که در حال اجراست. در شهر بزرگی مثل نیویورک دو ماه قبل جشنی برگزار شد که موفق شدند بعد از ۹ سال آمار تصادفهای شهریشان را بین ۶۸ شهر بزرگ امریکا ۳۰ درصد کاهش دهند. اما اینجا میبینیم تعداد تلفات رانندگی ما به اندازه جمعیت یک شهر است. حال این سؤال مطرح میشود که چرا مسئولان کشور ما به خودشان نمیآیند؟ آیا کشورهای پیشرفته هم همینطور فکر میکنند؟ برای آنها یک تصادف خیلی زیاد است. ما در جامعه پذیرفتهایم انسان دچار خطا میشود، آنها هم همین را پذیرفتهاند، اما قبول کردهاند که باید جلوی اشتباه را بگیریم و ببینیم اشتباه مربوط به راننده، خودرو یا جاده است. راننده آیا تحت نفوذ عواملی بوده که رانندگی کرده و جان خود و دیگران را به خطر انداخته یا دلایل دیگری داشته است؟ به قانون احترام میگذارند، به خاطر همین وقتی رهگذری وارد خیابان میشود، رانندگان توقف میکنند، اما در خیابانها ما شاهدیم رانندگان در چنین موقعیتی سرعتشان را زیادتر میکنند و به طرف میزنند و در مواردی هم فرار میکنند. ما در نظام آموزش خوب عمل نکردهایم. قرار بود در همایش شما مدعوینی از دانشگاههای هلند و فرانسه شرکت داشته باشند. در این باره هم توضیح دهید. کشور هلند، روانشناس ترافیک دارد. آنها و تیمی از دانشگاه لیل فرانسه با حدود ۱۱۰ هزار دانشجو و ۷۰۰ سال قدمت قبل از حضور در همایش به ایران آمدند و آگاهانه در تهران، قم، اصفهان و یزد رانندگی کرده بودند و ما از این موضوع خبر نداشتیم. آورده میهمانان خارجی چه بود؟ ما قصد داشتیم با آنها قراردادی برای بهبود وضعیت فعلی تنظیم کنیم، اما قبل از برگزاری همایش با هزینه خود به ایران آمدند و وضعیت ما را بررسی کردند و رفتند. خیلی زیرکانه به فرودگاه امام آمدند. یک خودروی ال نود کرایه و در شهرهای ما رانندگی کردند و به دانشگاه یزد آمدند. بعد از آن جلسه میخواستند به شیراز بروند. وقتی برای خداحافظی آنها را تا مقابل دانشگاه بدرقه کردیم، دیدیم با خودروی النود آمدهاند. گفتند در جادههای شما رانندگی کردیم. چیز بیشتری نگفتند و به شیراز و اصفهان رفتند و زمانی که به کشورشان برگشتند، نامهای نوشتند که وقتی در جادههای شما رانندگی کردیم به ما شوک وارد شد و خدا را شکر میکنیم در جادههای شما کشته نشدیم. قرار بود آنها بروند و بعد در همایش ما شرکت کنند، اما رفتند و دیگر برنگشتند. گویا شما هم به آن دانشگاهها رفتید، چه موضوعاتی آنجا به اشتراک گذاشته شد؟ مدتی بعد دعوتنامهای از گروه علوم تربیتی دانشگاه لایدن و لیل ارسال کردند و ما به دعوت آنها به هلند رفتیم. آنها برنامهریزی بسیار دقیقی تنظیم کرده بودند. موضوعات فرهنگ رانندگی، جاده و اتومبیل به اشتراک گذاشته شد. مثلت رانندگی که در رأس آن راننده و در دو ضلع دیگر، جاده و اتومبیل قرار دارد و داخل مثلت محیط و جامعه است که در آنچه میگذرد. بنابراین آنها علاوه بر سه ضلع، درون جامعه هم فعال هستند و در این زمانه کار میکنند. آنها ما را به قبرستان خودروهایشان بردند و آنجا را به ما نشان دادند. خودروهایی که بعد از ۱۲۰ هزار کیلومتر تحویل داده بودند تا خودروی صفر تحویل بگیرند. جادههایشان را دیدیم که امنیت داشت. رانندهها قانونمند بودند و از نمره منفی میترسیدند و اگر راننده خودرویش توقیف شود، به شدت به دردسر میافتد، برای همین سالهاست روی این دانشآموز کار کردهاند و نتیجه آن را میبینند. به نظرتان این موضوع در ایران هم ممکن است؟ بله، ما هم میتوانیم. آنها بارها قسم خوردهاند اگر ایرانیها بخواهند همین کار را انجام دهند، برایشان کاری ندارد. ما خودمان و مسئولان کشورمان باید دلمان به حال خودمان و مردممان بسوزد. از کار کردن نهراسیم و نترسیم. نباید بگوییم نمیتوانیم. چرا آنها توانستند، ما آنجا در جلسههای بسیار سازماندهیشدهای شرکت کردیم و در مسائل فرهنگی و آموزشی حضور داشتیم. باورشان این است قبل از اینکه کودک وارد فضای آموزش رسمی شود، خانواده با بچه کار کند و بعد وارد کلاس اول ابتدایی و بعد به مقاطع بالاتر برود. دانشآموزی که آنجا فارغالتحصیل میشود خیلی مهارت دیده است و قابل مقایسه با دانشآموزی که در ایران درس میخواند، نیست. ما دبیرستان مهارتآموزی ایجاد کردیم، اما موفق نبودیم. برای همین وقتی یک نظام آموزشی که بر پایه محکم استوار نباشد، یک نماینده میآید و پیشدانشگاهی را برمیدارد و میگوید کتب درسی جدید چنین تحریر شود و معلم چنین تدریس کند. معلوم است ما برنامه نداریم و آنها میگویند این چه کاری است که شما میکنید! تغییر نظام آموزشی دردسرساز و هزینهبر است و جای تأمل دارد که چرا تحقیقات بیشتری انجام نمیشود. بنابراین برای نظام آموزشی و تربیت و کارورزی دانشجو و دانشآموز تحقیق نمیشود و این پرسش مطرح است که آیا براساس نیاز جامعه تربیت میکنیم؟ مثلاً ما دانشگاه فرهنگیان ایجاد کردیم که آزمون ورودی دارد، اما آزمون خروجی ندارد. به دانشجوی فرهنگیان حقوق میدهند که اشتباه است، دانشجویی که تازه وارد فضای آموزشی شده، برایش حکم بزنند. هیچ جای جهان این رسم نیست. در هلند هم رانندگی کردید؟ خیر، در هلند بیشتر مردم دوچرخهسوار بودند. از استادی که با کت و شلوار به استقبال ما آمده بود، سؤال کردم خودرویت را کجا پارک کردی و دنبال خودروی او بودم که دوچرخهای نشان داد و گفت ۶ کیلومتر رکاب زده است. آنجا حرف اول را مدیریت میزند. مدیریت باید دانش و تجربه داشته باشد. همکاری و انجام کار، مسائلی است که در رده دوم قرار دارد. اینها اصول مدیریت است که خیلی دقیق هستند. موفقیت برای یک جامعه ارزان نیست. از مدیران درخواست داریم به ما برنامه بدهند. برای ارتقای فرهنگ رانندگی به ما میدان بدهند. جالب است که بدانید امروز برای ارتقای فرهنگ رانندگی گروه پزشکان متخصص و فوقتخصص با هم همکاری میکنند. آنها به ما میدان و بودجه بدهند، بعد ببینند که چه میکنیم. صحبت پایانی. آخرین جلسه ما چند روز قبل در دانشگاه ادیان قم بود. مسئولان استان را قسم دادم به حضرت معصومه (س) که دلشان برای ساماندهی فرهنگ رانندگی در ایران بتپد. از رئیسجمهور که همسرش را در جریان سانحه رانندگی از دست داده، خواهش میکنم این کار را عمل جراحی بداند، جراحی که دردآور است. من و همکارانم وقتمان را به این کار اختصاص دادهایم و از رئیسجمهور درخواست داریم به این کار بها و به ما فرصت بدهند. دیگر مسئولان هم اگر جلسهای تشکیل شد و نتیجهاش را دنبال کردیم، نگویند ما یک چیز گفتیم، چرا دنبال میکنید.
سایر اخبار این روزنامه
«تن» درستی در دسترس دانشآموزان
ضرورت تمرکز بر مخاطب جوان در یادوارههای شهیدان
روح و رهبری نصرالله و صفیالدین در میدان حاضر است
صدبرابر قویتر شدهایم، اما باید روی دلها و فکرها کار کرد
کلنجار اصلاحطلبان با دولت پزشکیان
جنوب علیه شمال در بریکس!
فرصت طلایی «بریکس» در خنثیسازی توطئههای امریکا
رئیسجمهور ارتقای فرهنگ رانندگی را عمل جراحی بداند
جشنواره فیلم کوتاه تهران دستاورد جدید سینما را پس زد!
انتخابی برای استمرار انسانیت
فرصت توسعه روابط تجاری با آفریقا همیشگی نیست
توسعه ورزش با حرف!
صهیونیستکشی در جنوب لبنان
خالدقدومی: در رهبری مقاومت احساس خلأ وجود ندارد