رسانه های عبری_غربی حمله اسرائیل را با جنگ شناختی بزرگنمایی کردند!
حسین حاجی کارشناس مسائل بینالملل
جنگ شناختی “ congnitive warfare “ که مبتنی بر ابهام آفرینی در تمایز اصل حقیقت با شبه آن است میتواند مرزهای دروغ و حقیقت را در نوردد!
جنگ شناختی مرحله تکامل یافته جنگ نرم با نقش رسانههای سایبری و فضای مجازی است و نتیجه و پایان این مرحله به دوره پسا حقیقت
“ post_truth “ میانجامد ، چرخه ای که قادر است با پوشاندن واقعیت های عینی وزن هیجانات کاذب را بر خرد و عقلانیت سنگین تر کند. هزینه و تاوان این فضا می تواند شکننده و بعضاً غیر قابل جبران باشد، چون فضای پسا حقیقت نه خنثی است و نه بی کنش، بلکه حاوی کنش های منفی و مخربانه علیه است!
در این فضا دیگر صحنه های هماورد بین حق و باطل موضوعیتی ندارد چون ذهنیت های خام و خیالی از عینت های حقیقی عبور کرده و به ناچار مخاطبین آن در زمین بازی جبهه مقابل قرار می گیرند، این همان بازی است که می تواند با زدن گل به دروازه خود، خودزنی کند و امنیت روانی جامعه را مخدوش کند و جبهه خودی را تضعیف و بعضاً به ناحق معرفی نماید و نتیجه آن به سلب اعتماد جامعه ازحاکمیت بینجامد!
تصویرسازی جعلی و بزرگنمایی عملیات اسرائیل توسط رسانههای بیگانه در قالب این رهیافت قابل تعریف است، چنانچه تا حدودی توانستند از صدای روباه غرش شیر بسازند، سناریویی که حتی جریانهای سیاسی و مقامات امنیتی اسرائیل و آمریکا آن را به سخره گرفتند!
در این میان لائیر لاپید نخست وزیر پیشین صهیونیستها ،حمله نتانیاهو را ناکام و موجب سرافکندگی اسرائیل خواند!
فرانک مکنزی از ژنرال های آمریکا و فرمانده سابق سنتکام، عملیات ارتش اسرائیل را حقیرانه وشرم آور توصیف کرد!
این درحالی است که فضای سنگین رسانه های دشمن و نقش مشکوک برخی از جریانها و شخصیتها، افکار عمومی را در داخل کشور جریحه دار و بعضاً تحت الشعاع قرار داد، نصیحت رهبری معظم انقلاب در آرامش روانی جامعه و اشاره به نقش کنترلی و سازنده فضای مجازی در همین راستاست.
برآیند دادهها نشان میدهد حتی اگر جمهوری اسلامی ایران در این مرحله به شرارت اسرائیل پاسخ هم ندهد منجر به توقف اسرائیل در ایستگاه پایانی نمیشود، چون اسرائیل در حمله اخیر شالوده شکنی و از خطوط قرمز عبور کرده است و به خاطر خوی تجاوز گری که دارد نشان میدهد گستاخیهای اسرائیل بیتکرار نخواهد شد. دلائل به اندازه کافی موید تداوم این گستاخی هاست ، چه این که نقطه شروع مناقشه مستقیم فیمابین حمله اسرائیل به سفارتخانه جمهوری اسلامی ایران در دمشق بود، حمله به سفارتخانه در حکم تعرض به حاکمیت سرزمینی است، متعاقب این شرارت پاسخ ایران در عملیات وعده صادق ۱ متجلی شد، اما انتظار می رفت که اسرائیل در یک رفت و برگشت برابر، گستاخی مجددی انجام ندهد، اما چنین نشد و اگر به دنبال ماجراجویی نبود اسماعیل هنیه را در تهران ترور نمیکرد، حق جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به ترور رهبر حماس در تهران که تعرض مستقیم به حاکمیت ملی ایران بود در عملیات وعد صادق ۲ محقق شد اما واکنش های رفت و برگشت مساوی باز هم اسرائیل را متوقف نکرد و این بار برای اولین بار با گستاخی بیشتر و تابو شکنی اهداف نظامی را در نقاطی از کشورمان هدف قرار داد. با این وصف می توان نتیجه گرفت که اسرائیل نه قصد صلح با حزب الله لبنان و حماس را دارد و نه قصد پایان ماجراجویی با جمهوری اسلامی ایران!
دلیلش پرواضح است؛ اسرائیل و آمریکا جنگ در غزه ، لبنان ، یمن و جمهوری اسلامی ایران و جغرافیای جبهه مقاومت را نبرد حیثیتی و در حکم حیات و ممات خود می دانند. بنابراین عقبگردی برای اسرائیل وحشی در دیپلماسی سیاسی و حقوقی متصور نیست و توقف اسرائیل فقط با منطق زور است. اگر برای یکبار اسرائیل با پاسخ شکننده تنبیه نشود فرداهای پسا لبنان ممکن است موجبات دستاندازی رژیم به منافع و منابع جمهوری اسلامی ایران را تشدید کند. شواهد نشان میدهد اسرائیل با حمایت آمریکا به میدان آمده است، زدن سر اژدهای شرارت و تنگ کردن عرصه و تعقیب و تهدیدمنافع آمریکا و افزایش هزینههای حمایت از اسرائیل، باید جزو راهبردهای ضروری ایران باشد. تهاجم اخیر اسرائیل سنجش نقاط ضعف و قوت ایران بود. نباید فرصت بازیابی به اسرائیل داده شود وبا قاطعیت تمام شاخ گستاخ اسرائیل برای یکبار و برای همیشه باید شکسته شود. تاریخ مصرف خویشتنداری سپری شده و ناکارآمد است و جایی برای مماشات و مصلحت اندیشی بااسرائیل باقی نمانده است، به نقطهای از تقاطع سرنوشتساز و حساسی رسیدهایم و اگر مشروع نزنیم نامشروع ضربه میخوریم و اگر امروز جلوی شرارت اسرائیل گرفته نشود فرداها بسیار دیر است.