حمله اسراييل و لزوم بررسي متغيرهاي تاثيرگذار بر بحران

 پس از حدس و گمان‌هاي متعددي كه در خصوص اقدام اسراييل در برابر جمهوري اسلامي ايران مطرح مي‌شد سرانجام 26 اكتبر حمله‌اي عليه تاسيسات و مراكز نظامي ايران كه اسراييل براي نخستين‌بار مسووليت آن را نيز بر عهده گرفت، صورت پذيرفت. اگرچه همچنان بحث‌ها پيرامون مراكز هدف قرار گرفته شده از جمله با استناد به ادعاهاي مقامات اسراييلي يا تصاوير ماهواره‌اي كه در جريان است، اين موضوع كه آينده تنش‌ها چگونه خواهد بود، پرسش مهمي است كه در حال حاضر ذهن سياستمداران و تحليلگران را به خود مشغول ساخته است.   در پاسخ به اين پرسش بايد شرايطي كه اين حمله در بستر آن به وقوع پيوسته مورد ارزيابي قرار گيرد. با ارايه اين چارچوب مي‌توان تا حدي فاكتورهاي موثر، روند احتمالي تحولات و حتي انگيزه‌هاي كنشگران درگير را دريافت. به‌طور كلي، حمله اسراييل در يك چارچوب افزايش تنش ميان ايران و اسراييل به وقوع پيوسته است. اگر به تحولات ماه‌هاي گذشته توجه شود، مي‌توان گفت اين فرآيندي است كه اگرچه نقطه آغازينش هفت اكتبر تلقي مي‌شود، اما حمله اسراييل به كنسولگري ايران در سوريه نقطه عطف به شمار مي‌رود. اين اقدام اسراييل با پاسخ تهران مواجه شد به گونه‌اي كه سيزدهم آوريل، جمهوري اسلامي ايران حمله تركيبي موشكي و پهپادي را عليه تل‌آويو انجام داد. اين موضوع با واكنش اسراييل همراه بود. هر چند امريكا و شركاي آن در رهگيري حمله ايران نقش جدي ايفا كردند، اما در همان زمان طبق گزارش‌ها جو بايدن در گفت‌وگو با بنيامين نتانياهو نسبت به اقدام تهاجمي اسراييل كه مي‌تواند شرايط در منطقه را از كنترل خارج سازد، هشدار داد. اسراييل در عين حال خود را متعهد به پاسخ به آن حمله مي‌دانست و پاسخي هرچند محدود را به حمله ايران صورت داد، با اين حال در عمل ادعايي مبني بر تقبل مسووليت آن اقدام مطرح نكرد. 
 اما اقدامات در آن زمان، نقطه پاياني بر تنش ميان تهران و تل‌آويو نبود. در ادامه تداوم شرايط پرتنش ميان دو طرف، از جمله با ترور اسماعيل‌هنيه در تهران و ادامه اقدامات اسراييل در لبنان كه با ترور سيد حسن نصرالله در لبنان همراه بود، تهران حمله موشكي ديگري در تاريخ يك اكتبر عليه اسراييل صورت داد كه نمايانگر تداوم اين شرايط ميان دو طرف به شمار مي‌رفت. در آن زمان نيز اسراييل اعلام كرد كه قطعا به حمله ايران پاسخ خواهد داد. همزمان نگراني‌هاي جدي نيز در ميان كشورهاي منطقه و همچنين دولت دموكرات امريكا وجود داشت كه شرايط كنوني مي‌تواند به يك جنگ تمام عيار ختم شود. همين وضعيت در ظاهر امر به تلاش‌هاي امريكا براي اعمال فشار بر اسراييل در جهت انجام حمله‌اي محدود انجاميد. واشنگتن به طرق مختلف از جمله از طريق گفت‌وگو با مقامات اسراييلي مواضع خود را اعلام كرد و در عين حال، با انتقال سامانه دفاعي تاد، حمايت كامل خود از تل‌آويو را نيز به نمايش گذاشت. اين موضوع را نوعي امتياز مي‌توان به حساب آورد تا تل‌آويو از اقدامي كه پيامدهاي جدي براي امريكا آن هم در آستانه انتخابات رياست‌جمهوري اين كشور داشته باشد، خودداري كند. همچنين، نگراني كشورهاي منطقه از وقوع جنگي تمام عيار، زمينه گفت‌وگوهاي وزير خارجه جمهوري اسلامي ايران با اين كشورها را فراهم آورد. با همه اين تفاسير، اسراييل سرانجام در 26 اكتبر حمله خود را صورت داد. موضوعي كه پيش‌بيني آن دشوار نبود، هر چند تاثير فاكتورهاي مختلف، به بيان ارزيابي‌هاي مختلف از شيوه يا حتي زمان حمله منجر شده بود. 
 اين تحولات نشان مي‌دهد تشديد تنش ميان ايران و اسراييل يك موضوع فرآيندي قلمداد مي‌شود. به اين معنا كه در گذر زمان روندي افزايشي پيدا كرده و به ويژه در ماه‌هاي اخير سرعت بيشتري نيز گرفته است. وقتي در اين چارچوب به موضوع نگريسته شود، مي‌توان گفت در حال حاضر يا در آينده قابل پيش‌بيني نيز مي‌توان اين وضعيت را متصور بود كه شرايط پرتنش ادامه پيدا كند. اگر به اقدامات اسراييل نيز نگريسته شود، روشن است كه رهبران آن در تصميم‌گيري‌هاي خود اين موضوع را مدنظر داشته‌اند كه هر گامي كه برمي‌دارند نسبت به حركت و گام قبلي رو به جلوتر باشد. اگر پاسخ قبلي اسراييل محدودتر و حتي بدون پذيرش مسووليت انجام شد، پاسخ اخير آن فارغ از اين موضوع كه مسووليت آن را براي نخستين‌بار مورد پذيرش قرار داد، چندين مركز نظامي يا پدافند هوايي ايران را مورد حمله قرار داده است. اين امر بدين معناست كه اسراييل يك گام به جلو گذاشته است. در تبيين اين حمله مي‌توان گفت اسراييل به‌رغم محدوديت‌هايي كه از جانب امريكا با آن مواجه بود اقدام خود را به صورتي انجام داده كه نه تنها زمينه براي اقدام بعدي مهيا باشد، در عين حال بتواند سياست منطقه‌اي امريكا را نيز تحت تاثير سياست‌هاي خود يا همسو با آن حركت دهد، فارغ از اينكه چه كسي در امريكا زمام امور را در چهار سال آينده در اختيار بگيرد. اين بدين معناست كه اسراييل با حمله به مراكز نظامي از يكسو پايبندي به وعده خود به مقامات دولت امريكا را نشان داده و از سوي ديگر، خواهان شكل دادن به فضايي است كه بتواند آينده سياستگذاري امريكا حتي در صورت به قدرت رسيدن دموكرات‌ها را نيز به نفع خود سوق دهد. بنابراين، در نگاه اسراييلي احتمالا پاسخ احتمالي جمهوري اسلامي ايران امري مفروض قلمداد مي‌شود. 
 توضيحات فوق روشن مي‌سازد كه با توجه به رخدادهاي گذشته و سرعت تحولات، امكان استمرار تنش يا افزايش آن ميان دو طرف موضوعي بسيار مهم تلقي مي‌شود و هر دو طرف همچنان ديگري را تهديدي جدي تلقي مي‌كنند. اين وضعيت مي‌تواند به شرايطي منجر شود كه فضا را براي درگيري‌هاي بيشتر مهيا سازد، حتي اگر كنشگري خواهان گسترش تنش نباشد. تا اينجا برخي كنشگران نگران وقوع جنگي تمام عيار در منطقه بوده و تلاش‌هايي نيز در اين راستا صورت داده‌اند. اگر به عامل امريكا توجه شود همان‌طور كه بسياري از ارزيابي‌ها نيز به آن اشاره كرده‌اند، تصميم‌گيران اين كشور انگيزه فراواني براي ممانعت از وقوع جنگي فراگير داشته‌اند. مهم‌ترين عامل تاثيرگذار، انتخابات امريكا بوده تا شرايط به ضرر دموكرات‌ها رقم نخورد. اين كشور به دفعات مختلف، تلاش كرده آتش‌بس در جنگ غزه شكل بگيرد، اما موفقيتي در اين زمينه تحصيل نكرده است. حتي به دنبال حمله اسراييل مجددا اين موضوع از جمله از طريق سفر رييس سازمان سيا به قطر مطرح شده است. با اين حال و به‌رغم تلاش امريكا براي ممانعت از چنين امري، ظاهرا تلاش اسراييل استمرار مسيري است كه طبق آن امريكا نه تنها تعهدات دفاعي خود را نسبت به تل‌آويو افزايش دهد، بلكه واشنگتن را در وضعيتي قرار دهد كه در اقدامات بعدي نيز همسو و همراه باشد يا در شرايطي قرار گيرد كه چاره‌اي جز همراهي نداشته باشد. حتي اگر به سياست‌هاي امريكا نيز توجه شود، اين كشور نيز در روابطش با اسراييل با وجود نگراني از اقدامات متهورانه نتانياهو، در هر مرحله حمايت‌هاي بيشتري از تل‌آويو در مقايسه با گام قبلي صورت داده است. ذكر اين نكته نيز ضروري است كه با وجود آنكه بعضا بحث‌هايي در خصوص استفاده از اهرم‌هايي همچون ممنوعيت توقف ارسال تسليحات به اسراييل توسط امريكا مطرح بوده، اما چنين موضوعي عملياتي نشده است.  با توجه به شرايط ذكر شده موضوع حايز اهميت اين است كه با توجه به شرايط و واقعيات موجود و همچنين ادراك و نگاه طرف مقابل به آنها از جمله فهم‌شان از حمله اخير، امكان تداوم و افزايش تنش يا وارد شدن به حوزه‌هاي جديد رويارويي ميان ايران و اسراييل وجود دارد. طبيعتا، در هر مرحله سطح و دامنه تنش‌ها نسبت به مرحله قبل متفاوت و پيچيده‌تر است. در نتيجه، اين روند تصميم‌گيران جمهوري اسلامي ايران را وادار مي‌كند در اتخاذ تصميمات خود فرآيندي را كه در بالا مورد اشاره قرار گرفت، مورد توجه قرار دهند.
كارشناس ارشد مسائل بين‌الملل