کشتن، کسب و کار ماست

  [شهروند] با آغاز نسل‌کشی اسرائیل در غزه، تلاش کردیم، ابعاد این فاجعه تاریخی را از زوایای مختلف بررسی کنیم. به همین دلیل گاهی سراغ مورخان، پژوهشگران و تحلیل‌گران غربی هم رفتیم. به‌ویژه در بعضی از صفحات، حتی نگاه طرفداران رژیم صهیونیستی را هم آوردیم که چطور خودشان معترف به ارتکاب جنایات متعدد در طول تاریخ تشکیل این رژیم هستند؛ از جمله تاریخ‌نگاری دقیق رونین برگمن در کتاب «تو زودتر بکش». همچنین تحلیل‌های ایلان پایه، مورخ دیگر اسرائیلی که البته نتوانسته بود چشمش را بر غارتگری رژیم صهیونیستی ببندد و عملاً از استثمار سالیان فلسطینی‌ها توسط اشغالگران گفته بود. حالا هم مقاله‌ای دیگر را برای‌تان انتخاب کرد‌ه‌ایم از مورخ اسرائیلی‌آمریکایی، عومر بَرتوف، که یکی از کارشناسان برجسته در موضوع نسل‌کشی است. برتوف چند ماه بعد از آغاز جنگ غزه، بعد از مدتی طولانی، به اسرائیل سفر می‌کند تا دیداری با خانواده و دوستانش تازه کند و از اوضاع و احوال جامعه‌اش باخبر شود. اما آنچه در این سفر می‌بیند، حیرت‌زده‌اش می‌کند چراکه بر این باور است اسرائیلی‌ها دقیقا در حال ارتکاب همان جنایاتی هستند که ادعا داشتند نازی‌ها علیه یهودی‌ها رقم زدند. این مقاله در 13 آگوست 2024 در وب‌سایت گاردین منتشر شده بود؛ مطلبی مفصل که ترجمه فارسی آن حدود 30 صفحه‌ای می‌شود و نشریه «ترجمان» هم آن را ترجمه و منتشر کرده است. در گزارش پیش رو اما مقاله را خلاصه کرده‌ایم تا نکات مهم آن را در اختیارتان قرار بدهیم. همچنین بخش‌هایی از اطلاعات مقاله را بنا به اولویت جابه‌جا کردیم تا مطالعه آن راحت‌تر باشد. پیش از مطالعه البته دقت داشته باشید انتشار این مقاله به معنای موافقت یا تأیید تمام مواضع نویسنده نیست بلکه قرار است ماجرا را از نگاه اسرائیلی‌ها به ما نشان بدهد.

حمله 7 اکتبر، شوک عظیمی بود...
 از ژوئن ۲۰۲۳ به اسرائیل نرفته بودم و در این سفر آخر کشوری دیدم متفاوت از آنچه قبلاً شناخته بودم. من در اسرائیل به دنیا آمدم و بزرگ شدم، گرچه چندین سال است خارج از کشور کار می‌کنم. پدر و مادرم در اسرائیل زندگی کردند و همانجا به خاک سپرده شده‌اند؛ پسرم در اسرائیل تشکیل خانواده داده و اکثر قدیمی‌ترین و بهترین دوستانم آنجا زندگی می‌کنند. اسرائیل را از نزدیک می‌شناسم و از ۷ اکتبر به بعد رخدادهای آن را بیشتر از قبل دنبال کرده‌ام. چند ماه اخیر برای من، مثل خیلی‌های دیگر، از نظر احساسی و فکری دشوار بود... حملۀ ۷ اکتبر حماس شوک عظیمی به جامعۀ اسرائیل وارد آورد؛ شوکی که اسرائیل هنوز از آن بیرون نیامده است. نخستین بار بود که اسرائیل مدتی طولانی کنترل بخشی از اراضی‌اش را از دست داد و آی‌دی‌اف (نیروی دفاعی اسرائیل) نتوانست کاری کند.

تصرف سرزمین دیگران یعنی چه؟
من چهار سال در نیروهای دفاعی اسرائیل (آی‌دی‌اف) خدمت کرده‌ام و در پایان این دوره به فرماندهی گروهان پیاده‌نظام رسیدم. در آن دوره‌، جنگ ۱۹۷۳ اعراب و اسرائیل و مأموریت‌های کوتاه در کرانه باختری، سینای شمالی و غزه را تجربه کردم. مدتی که در غزه بودم، فقر و نومیدی پناه‌جویان فلسطینی را که در مناطق پرجمعیت و خراب به‌سختی گذران می‌کردند به چشم دیدم. زنده‌ترین تصویری که به خاطر دارم گشت‌زنی در خیابان‌های بی‌سایه و ساکت شهر آریشِ مصر و نگاه‌های تیز و شکافندۀ مردم هراسان و خشمگینی بود که ما را از پشت کرکره‌های بستۀ پنجره‌های‌شان تماشا می‌کردند؛ آریش آن زمان تحت اشغال اسرائیل بود. نخستین بار، آنجا فهمیدم تصرف سرزمین دیگران یعنی چه.

رسالت یا جنایت؟!
خدمت سربازی برای اسرائیلی‌های یهودیِ بالای هجده سال، جز در موارد استثنا، اجباری است، ولی بعد از آن نیز همچنان ممکن است برای آموزش یا وظایف عملیاتی یا شرایط اضطراری، مثل جنگ، مجدداً به خدمت در نیروهای دفاعی اسرائیل فراخوانده شوید. وقتی من در سال ۱۹۷۶ فراخوانده شدم، دانشجوی کارشناسیِ دانشگاه تل‌آویو بودم. من در خلال نخستین صف‌آرایی در سِمت افسر ذخیره، به‌همراه تعداد زیادی از سربازانم، حین آموزش به‌شدت زخمی شدم. آی‌دی‌اف جزئیات این حادثه را که در اثر قصور فرمانده پایگاه آموزشی پیش آمده بود پنهان کرد. بخش اعظم ترم اول آن سال را در بیمارستان گذراندم، ولی تحصیلم را ادامه دادم و در سال ۱۹۷۹ در رشتۀ تاریخ فارغ‌التحصیل شدم. این تجربیات شخصی مرا بیش‌ازپیش به پرسشی که از مدت‌ها قبل ذهنم را درگیر کرده بود علاقه‌مند کرد... آیا ممکن است سربازان، به نام آن رسالت، مجبور به انجام اعمالی شوند که در غیرِ این صورت آن را ناپسند بدانند؟!

دست‌وپای فلسطینی‌ها را بشکنید!



رسالۀ دکتری‌ام را در دانشگاه آکسفورد، با تأسی از موردی افراطی، دربارۀ مغزشویی ارتش آلمان نازی و جنایاتی که در جنگ جهانی دوم در جبهۀ شرقی مرتکب شد نوشتم و بعدها در قالب کتاب نیز منتشر شد. نتیجه‌ای که گرفتم با درک آلمانی‌های دهۀ ۱۹۸۰ از گذشته‌شان متفاوت بود. آن‌ها ترجیح می‌دادند تصور کنند جنگِ ارتش «معقول» بوده، هرچند گشتاپو و اس‌اس «پنهان از ارتش» مرتکب نسل‌کشی می‌شدند. خیلی بیشتر طول کشید تا آلمانی‌ها به نقش پدران و پدربزرگ‌هایشان در قتل‌عام بسیاری دیگر در اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی پی ببرند. (همان‌طور که) اواخر سال ۱۹۸۷ که انتفاضۀ اول فلسطینیان آغاز شد و من در دانشگاه تلاویو درس می‌دادم، از دستور اسحاق رابین، وزیر دفاع آن زمان، مشمئز شدم... او به آی‌دی‌اف گفته بود دست و پای جوانان فلسطینی را که به طرف سربازانِ تا‌دندان‌مسلح اسرائیلی سنگ پرتاب می‌کنند بشکنید.

ما شبیه نازی‌ها شده‌ایم...
 نامه‌ای خطاب به اسحاق رابین نوشتم و هشدار دادم که طبق پژوهشم درباره شست‌و‌شوی مغزیِ نیروهای نظامی آلمان نازی، می‌ترسم آی‌دی‌افِ تحت رهبری او همین مسیر خطرناک را طی کند... با کمال تعجب، چند روز بعد پاسخی یک‌خطی از رابین دریافت کردم که حامل اظهار ناخرسندی از تشبیه آی‌دی‌اف به ارتش آلمان بود. پاسخ او فرصتی در اختیارم گذاشت تا نامه‌ای مفصل‌تر بنویسم و توضیح دهم پژوهشم چه بوده و چرا نگران سوءاستفاده از آی‌دی‌اف برای سرکوب شهروندان غیرنظامی هستم. رابین با همان جمله مجدداً پاسخ داد: «چطور جرأت می‌کنید آی‌دی‌اف را به ورماخت1 تشبیه کنید؟». (ورماخت: نیروهای مسلح یکپارچه آلمان در دوره رایش سوم، از ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۵).

ادامه جنگ یعنی نابودی اسرائیل
امروزه، در میان اقشار مختلف مردم اسرائیل، ازجمله مخالفان دولت، دو احساس غالب وجود دارد... یکی احساس توأمان خشم و ترس، خواست برقراری مجدد امنیت به هر شکل ممکن و سوءظنِ کامل به راه‌حل‌ها، مذاکرات و توافقات سیاسی است. کارل فون کلاوزویتس، نظریه‌پرداز نظامی، می‌گفت جنگ امتداد سیاست به روشی دیگر است و هشدار می‌داد که جنگ بدون وجود اهداف مشخص سیاسی ممکن است منجر به خرابی‌های بی‌پایان شود. گرایش غالب در اسرائیل امروز نیز قصد دارد جنگ را به هدف غایی تبدیل کند. از این نظر، سیاست نه ابزاری برای کاهش خرابی‌ها، بلکه مانعی در راه رسیدن به اهداف است. نتیجۀ این دیدگاه، دست‌آخر، نابودیِ خود (اسرائیل) خواهد بود.

مردم اسرائیل چشم‌شان را به روی غزه بسته‌اند!
احساس بی‌احساسی که غالبِا دوم برعکس اولی است و عبارت از ناتوانی کاملِ جامعۀ امروز اسرائیل در ابراز هرگونه همدلی با مردم غزه است. از گزارش‌های تلویزیونی پیداست که اکثر مردم اسرائیل حتی نمی‌خواهند بدانند در غزه چه خبر است. این روزها، اخبار تلویزیون اسرائیل عموماً با گزارش‌هایی پیرامون مراسم تشییع سربازانی که در غزه کشته شده‌اند و بدون استثنا قهرمان خوانده می‌شوند، آغاز می‌شود و با خبر تعداد جنگجویان حماس که «به هلاکت رسیده‌اند» ادامه می‌یابد! ندرتاً به تعداد کشته‌شدگان غیرنظامیان فلسطینی اشاره می‌شود و معمولاً این اخبار را پروپاگاندای دشمن یا بهانه‌ای برای فشارهای بین‌المللی جلوه می‌دهند. این سکوت گوش‌خراش، به‌رغم این‌همه خون‌ریزی، به‌خودی‌خود نوعی انتقام‌جویی است.

مقیاس جنایات اسرائیل بی‌سابقه است
مقیاس جنایات آی‌دی‌اف در غزه و بی‌تفاوتی کامل اکثر اسرائیلی‌ها به آنچه به نام آن‌ها صورت می‌پذیرد بی‌سابقه است. سال ۱۹۸۲، صدها هزار اسرائیلی علیه اقدام شبه‌نظامیان مسیحیِ مارونیِ تحت حمایتِ آی‌دی‌اف در قتل‌عام فلسطینی‌های اردوگاه‌های پناه‌جویان صبرا و شتیلا در غرب بیروت تظاهرات کردند. امروزه، این نوع واکنش‌ها غیر‌ قابل تصورند. کرختی مردم نسبت به رنج غیرنظامیان فلسطینی و مرگ هزاران کودک و زن و سالخورده عمیقاً نگران‌کننده است.

بچه‌های ما مهم‌تر از کودکان غزه‌اند!
این بار که دوستانم را در اسرائیل می‌دیدم... سکوتی عمیق حکمفرما می‌شد، در خودشان فرو می‌رفتند یا سریع موضوع را عوض می‌کردند. همه همین برخورد را داشتند: جای خالی در قلب‌مان نداریم، جای خالی در ذهن‌مان نداریم، نه می‌خواهیم ببینیم سربازان‌مان، فرزندان و نوه‌های‌مان، برادران و خواهرانمان، در غزه چه می‌کنند، نه می‌خواهیم درباره‌اش حرف بزنیم... زیو اسمیلانسکی، نویسنده، کشاورز و دانشمند، در مصاحبه‌ای که در ۷ مارس ۲۰۲۴ انجام شد، همین احساس را به طریقی بیان کرد که به نظرم بسیار زشت بود، چراکه از دهان او خارج شد. بیش از پنجاه سال است که اسمیلانسکی را می‌شناسم. او پسرِ اس یِزار، نویسندۀ شهیر اسرائیلی، است که رمان کوتاهش نخستین نوشته ادبیات اسرائیل بود که به موضوع ظلم اسرائیلی‌ها در وقایع موسوم به نکبت پرداخت. اخراج ۷۵۰ هزار فلسطینی از سرزمینی بود که در سال ۱۹۴۸ تبدیل به دولت اسرائیل شد. اسمیلانسکی ضمن صحبت از آفِر، پسر خود که در بروکسل زندگی می‌کند، می‌گوید: «آفر می‌گوید به نظر او بچه بچه است، خواه در غزه زندگی کند خواه در اینجا. من با نظر او مخالفم. من فکر می‌کنم بچه‌های ما مهم‌ترند!»

مادران فلسطینی‌ها را آتش بزنید!
دو روز بعد از حمله حماس، یوآف گالانت، وزیر دفاع، اعلام کرد «ما با انسان‌های حیوان‌صفت می‌جنگیم و باید اقدامی درخور انجام دهیم» و بعد افزود که اسرائیل «مناطق مختلف غزه را یکی پس از دیگری نابود خواهد کرد». نفتالی بنت، نخست‌وزیر سابق اسرائیل، همین موضع را تصدیق کرد: «ما مشغول جنگ با نازی‌ها هستیم». بنجامین نتانیاهو نیز اسرائیلی‌ها را برانگیخت که «به یاد آورید عمالیق10 با شما چه کرده‌اند» و گریزی به فرمان تورات مبنی بر معدوم‌ کردن «مردان و زنان، کودکان و نوزادان عمالیق». (شهروند: در تورات، عمالیق اولین قومی هستند که بدون دلیل به اسرائیل حمله می‌کنند. البته این موضوع هیچ پایه تاریخی ندارد و صرفا پرداخت ذهنی افرادی است که احتمالا بعدها تورات را بازنویسی کرده‌اند. باید در نظر داشت که تورات تحریف شده است و چنین آموزه‌هایی نیز آموزهای حضرت موسی (ع) نبوده اما رژیم صهیونیستی از چنین آموزه‌هایی برای قتل و غارت استفاده می‌کند.) او در مصاحبه‌ای رادیویی درباره حماس گفت «من نام آن‌ها را انسان‌های حیوان‌صفت نمی‌گذارم، چون توهین به حیوانات خواهد بود». نیسیم واتوری، سخنگوی کنست، در شبکۀ اجتماعی ایکس نوشت که هدف اسرائیل باید «زدودن نوار غزه از صحنه روزگار» باشد. او در تلویزیون اسرائیل گفت «هیچ‌کس بی‌گناه نیست... باید برویم آنجا و بکشیم، بکشیم و بکشیم. باید پیش از آنکه ما را بکشند آن‌ها را بکشیم». بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی، در یک سخنرانی تأکید کرد که «کار باید تمام شود... تخریب کامل.» آوی دیچر، وزیر کشاورزی و رئیس سابق سرویس امنیتی شین بت، صحبت از «نکبتِ غزه» به میان آورد. یکی از کهنه‌سربازان ۹۵سالۀ اسرائیلی که در سخنرانی انگیزشی‌اش برای سربازان آی‌دی‌اف پیش از حمله به غزه آن‌ها را تشویق کرده بود «یاد آن‌ها، خانواده‌های‌شان، مادران و فرزندان‌شان را نیست و نابود کنید» بعد هم از هرتزوگ، رئیس‌جمهور اسرائیل، به‌دلیل «ارائه الگویی بی‌نظیر برای نسل‌های متمادی سربازان» نشان افتخار دریافت کرد. پس تعجبی ندارد که سربازان آی‌دی‌اف در غزه بی‌شمار پُست در رسانه‌های اجتماعی ارسال کرده باشند و صراحتاً گفته باشند که «اعراب را بکشید»، «مادران‌شان را آتش بزنید» و غزه را «با خاک یکسان کنید». تاکنون هیچ‌گونه اقدام تنبیهی مشخصی از سوی فرماندهان‌شان صورت نگرفته است.

مغزشویی جوانان اسرائیل چگونه انجام شده؟
ما انتقام را نه از اعراب غزه، بلکه باید از خودمان بگیریم. چطور چشمان‌مان را بسته‌ایم و قاطعانه با مأموریت خشنی که بر دوش نسل ما گذاشته‌اند روبه‌رو نشده‌ایم؟ دروازه‌های غزه، به‌مثابۀ نمادی از مرز میان ما و «بربرها»، عمیقاً در پندار اسرائیلی‌های صهیونیست جا گرفته‌ است! وقتی اواسط ماه ژوئن برای سخنرانی به تالار بن‌ گورین رسیدم، دانشجویان، تخریب غزه را با چشم خود دیده بودند اما می‌خواستند نشان دهند که رفتارشان انسانی است و قاتل نیستند! به نظرم می‌رسید که نه‌تنها دیدگاه رایج در اسرائیل ملکه ذهن‌شان شده بود - دیدگاهی که می‌گفت تخریب کامل غزه پاسخی موجه به حادثۀ ۷ اکتبر است - بلکه طرز فکری پیدا کرده بودند که من نمونه‌اش را سال‎‌ها پیش در رفتار سربازان آلمانیِ جنگ جهانی دوم دیده بودم. سربازان که نگرش‌های خاصی نسبت به دشمن را درونی کرده بودند؛ اینکه بلشویک‌های روسیه ماقبل آدم هستند! مردم کشورهای متخاصم کمتر از انسان و فاقد شایستگی حقوق انسانی هستند! و عموماً هم هنگام وقوع فجایع تقصیر را نه متوجه نظامیان خودی، یا حتی خودشان، بلکه متوجه دشمن می‌دانستند!

حمله به رفح جز نسل‌کشی چه بود؟
در تاریخ ۱۰ نوامبر ۲۰۲۳، در نیویورک تایمز نوشتم «من به‌عنوان تاریخ‌نگار نسل‌کشی‌ معتقدم هیچ مدرکی دال بر وقوع نسل‌کشی در غزه وجود ندارد، با‌این‌حال به احتمال زیاد جنایات جنگی، و حتی جنایت علیه بشریت، در حال وقوع است.» اما تاریخ به ما آموخته‌ که باید پیش از رخداد نسل‌کشی نسبت به احتمال آن هشدار دهیم، نه بعد از آنکه اتفاق افتاد آن را محکوم کنیم. به تصور من، هنوز فرصت برای هشدار باقی است.» اما امروز دیگر چنین اعتقادی ندارم. آن زمان که به اسرائیل سفر کردم، اطمینان داشتم که، دست‌کم از حملۀ آی‌دی‌اف به رفح در ۶ مۀ ۲۰۲۴، دیگر نمی‌توان انکار کرد که اسرائیل مرتکب جنایات جنگی سیستماتیک، جنایت علیه بشریت و اقدامات نسل‌کشانه شده است. حملۀ مذکور به آخرین تجمع ساکنان غزه نه‌تنها حکایت از بی‌اعتنایی کامل به هرگونه موازین بشردوستانه داشت -بیشترِ این افراد را آی‌دی‌اف چندین بار آواره کرده بود و اکنون بار دیگر مجبورشان کرده بود به منطقۀ به‌اصطلاح امن بروند- بلکه صراحتاً نشان می‌داد که، از آغاز، هدف نهاییِ کل این اقدامات غیر قابل سکونت کردن نوار غزه و تضعیف ساکنان آن تا به حدی است که یا به‌کلی نابود شوند یا به هر ترتیبی شده از منطقه بگریزند. به بیان دیگر، لفاظی‌های رهبران اسرائیلی از حادثۀ ۷ اکتبر به بعد اکنون به واقعیت می‌پیوست.