روزنامه اعتماد
1403/08/12
تغيير هميشه بد نيست !
پيش از آنكه خواندن اين يادداشت را آغاز كنيد ذكر دو نكته را بايسته ميدانيم:1- موضوعي كه به آن پرداختهايم در سپهر رسانه و سياست، حتما موافقان و مخالفاني دارد. خرسنديم كه مهمترين و جديترين مساله اين روزهاي كشور، از سوي جريانات و افراد متعدد مورد نقد و بررسي قرار گرفته و كسي از آن منع نشده. البته برخي اظهارنظرها شايد با سياستهاي كلان كشور و منافع ملي ايران همسو نباشد اما منعي از سوي مقامات رسمي براي طرح آنها صورت نگرفته . اين نوشته هم يكي از آنهاست و انتظار ميرود با نقد موشكافانه اصحاب سياست و رسانه روبهرو شود.
2- نويسندگان اين يادداشت به گواهي پيشينهشان نه جنگ هراسند و نه جنگگريز. در دوران دفاع مقدس سهم بسيار اندكي داشتهاند و هم اينك نيز به آن افتخار ميكنند.
اما بعد:
هرگاه جنگي درميگيرد يكي از پرسشهاي اساسي كه ذهنها را به خود مشغول ميكند اين است كه اين آتش كي خاموش ميشود؟
روشن است كه حتي آغازگران جنگ در ابتداي نزاع به اين سوال نميتوانند پاسخ دهند. طبيعي هم هست. جنگ اقتضائاتي دارد كه قابل پيشبيني نيست و سياستمداران و نظاميان هنگام مواجهه با آنها تدابيري را كه لازم ميدانند يا مفيد ميبينند به كار ميگيرند.
روشن است كه آغازكننده جنگ، اهدافي دارد. او به دنبال پيروزي و رسيدن به اهداف خود است اما در عمل معلوم نيست آنچه را در برنامه اوليه خود در ذهن داشته پياده كند. بهعلاوه شرايطي از بيرون به او تحميل ميشود كه ممكن است نقشهها را تغيير دهد. گاه نيز متوجه ميشود يك اشتباه محاسباتي كرده و بايد عقب بنشيند. نمونه تاريخياش صدام است كه گمان ميكرد ظرف چند روز ايران را شكست ميدهد. اكنون سالهاست او خاك گور ميخورد و حريفش همچنان پايدار است.
رژيم صهيونيستي، در راستاي پروژه بقا، با چندمانع اصلي روبهرو بوده. يكي از جديترين موانع، جبهه مقاومت است. در جريان جنگ33روزه، اسراييل فهميد كه اين جبهه و به خصوص حزبالله، نميگذارد آب خوش از گلويش پايين برود. چندين سال كار اطلاعاتي و جاسوسي كرد تا اخيرا توانست ضرباتي به راس حزبالله وارد كند. پيش از آن نيز با ترور اسماعيل هنيه در تهران، به زعم خود يك مانع اصلي ديگر را از سرراه برداشت.
قطعا لبنان، سوريه، عراق و... عمق استراتژيك جمهوري اسلامياند و منافع ملي ايران، حمايت از آنها در برابر هرگونه جنگ و ناامني است. حضور شهيد سرلشكرسليماني در عراق و سوريه براي ريشه كن كردن داعش در همين راستا قابل ارزيابي است. همچنين دفاع از حزبالله و جبهه مقاومت نيز كاملا قابل توجيه سياسي نظامي است.
با اين حال، بايد پرسيد آيا جنگ پينگپنگي ميان ايران و اسراييل تا كي ادامه خواهد داشت و در صورت تداوم چه منافعي براي ايران دارد؟
پيشتر هم در يادداشتي اشاره كردهايم كه اسراييل رژيمي بياصالت است و بحران شديد مشروعيت دارد، به همين دليل براي بقاي خود نياز به حمايت غرب به خصوص امريكا دارد. امريكاييها و لابيهاي صهيونيسم در اين كشور، بهدنبال سرپا نگهداشتن اسراييل هستند. با اين توضيح، اصطلاح «سگ زنجيري» قابل فهم است. صاحب سگ زنجيري، تا چه حد آن را مبسوطاليد ميگذارد؟ روشن است كه تا جايي به او فرصت مانور ميدهد كه اولا جانش به خطر نيفتد و ثانيا به منافع صاحبش لطمه نزند.اتفاقا نقطه عزيمت ديپلماسي ايران همين دو نكته مهم است. امريكاييها بايد تفهيم شوند كه سگ زنجيريشان در خاورميانه اولا معلوم نيست منافعشان را تامين كند و ثانيا بيش از اندازه عقلايي، دستش را باز گذاشتهاند.
به همين دليل بايد به امريكاييها اين نكته را هم يادآور شد كه حمايت بيحد از اسراييل ممكن است منافعشان در كشورهاي عرب منطقه را با آسيب روبهرو كند.
ايران با اسراييل نميجنگد بلكه در واقع با امريكا رودرروست. واشنگتن بايد به اين سوال پاسخ دهد كه حمايتش از اسراييل بيهزينه نميماند. اين هزينه ضرورتا با درگيري و جنگ ايجاد نميشود بلكه راههاي ديگري هم وجود دارد.
با اين همه، جنگ فعلي به سود ايران هم نيست. تنشهاي رو به تزايد منطقهاي، آرامش اقتصادي را بههم ميزند. كشور ما بايد فرصتي بسازد براي بهبود وضع اقتصادي خود كه از ناحيه تحريم آسيب ديده.براي ترميم اين آسيب، هم بايد از شرق بهره گرفت و هم از غرب و اتفاقا بخشي از شرق و غرب، منافع مشترك با اسراييل دارند. ديپلماسي ميتواند كفه ترازو را به نفع ما تغيير دهد و فشار بيشتري به اسراييل وارد كند.
واقعيت تلخ ماجرا آن است كه نحوه مواجهه دو طرف با جنگ ۳۳ روزه متفاوت بوده است. تحريمها، رابطه با قدرتهاي بزرگ، موضوع تحريم، تنشهاي داخلي و نفوذ از عوامل موثر بر بازيگري طرفين بوده است. در اين ميان معلوم شد ما به اندازهاي كه دشمنمان به بازيخواني، تقويت خود و تغيير قواعد بازي همت گماشته موفق نبودهايم. رژيم غاصب در زميني بازي ميكند كه به دلايلي كه از تحليل آنها معذوريم محل مانور ما نيست. شايد بايد به بازبيني فلسفه، علت و نتايج و عوامل اصلي حمله ۷ اكتبر بپردازيم. حمله اكتبر دو سود بزرگ و دهها اشكال راهبردي داشت. سودش آن بود كه اولا موضوع فلسطين را به مهمترين موضوع جامعه بشري بدل كرد. از سويي نشان داد رژيم صهيونيستي تا چه حد پلشت، كثيف، ضدبشريت و كودككش است. اما اشكالات اين اتفاق بايد مورد بررسي قرار گيرد. حجم هزينهها، تلفات انساني و تمدني و حذف رهبران حماس و حزبالله با هيچ متر و معياري قابل ترميم نيست. ما رهبراني را از دست دادهايم كه امكان تربيتشان به اين زوديها ميسر نيست. از سويي سپر دفاعيمان آسيب جدي ديده است. موضوع تخاصم ما استراتژي بزرگمان را نيز با اشكال مواجه ساخت. اينكه ما از مقاومت حمايت ميكنيم تا آنها هزينه دفاع از سرزمين مادر و امالقرا را بپردازند، اما معادله معكوس شد. اين مادر و سرزمين اصلي بود كه مجبور شد در معرض جنگ قرار گيرد.
بايد خدارا شكر كرد كه ايران رهبر باهوشي دارد. اگر دستفرمان در دست جوزدهها، جنگ نديدهها، انقلابيون آكواريومي بود ما درگير جنگ ويرانگري ميشديم. حال بايد به بازبيني سياست خود در برابر دشمن صهيوني بپردازيم. از سويي جاي آن است كه تمركز خود را از پرداختن به دولتهاي دوست و غيردوست منطقه براي انتقال پيامهاي ما به دولت امريكا، مستقيما به بازبيني، بازسازي، تعيين خطوط جديد مناسباتمانپردازيم. دنيا عوض شده است. ما نيز بايد عوض شويم. تغيير هميشه بد نيست!
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
حراج ارز
تغيير هميشه بد نيست !
شيراز بهترين نمايانگر تلفيق دين، حماسه و هنر است
سنتشكني دولت وفاق ملي تثبيت اهل سنت در كابينه
احتمال افزايش برد موشكي ايران وجود دارد
از جيب والدين، به كام دولت
ديپلماسي فولاد اكسين افزايش توان رقابتي با شركتهاي خارجي است
سارقاني كه انگشت دستشان قطع ميشود
فراتر از فساد
دفتر خاطرات مريم اللقيس
مهار توأمان تورم و مهاجرت با افزايش دستمزدها
خويشتنداري متقابل عنصر مفقوده در ايران و آلمان
حواشي حضور اوجلان در پارلمان تركيه
مرزهايي براي عبور نكردن!
سوالي بيپاسخ
كج فهمي
مخاطرات انزوا
فراتر از فساد
دفتر خاطرات مريم اللقيس
مهار توأمان تورم و مهاجرت با افزايش دستمزدها
خويشتنداري متقابل عنصر مفقوده در ايران و آلمان