روزنامه اعتماد
1403/08/14
اجتناب از جنگ در عين آمادگي
مهدي بيك اوغلي«ايران براي مقابله با عامل بيروني به انسجام داخلي نيازمند است.»اين عبارات ترجيعبند مشتركي است كه اكثريت قريب به اتفاق تحليلگران سياسي، متفكران، جامعه شناسان و حتي فلاسفه ايراني بر روي آن تاكيد موكد دارند. ناخودآگاه جمعي ايرانيان هنوز از ياد نبرده در دوران اصلاحات و ايامي كه جورج بوش پسر به بهانه حوادث 11سپتامبر هر روز قلمروي تازهاي را در خاورميانه به چالش ميكشيد، اين انسجام اجتماعي برآمده از گفتمان اصلاحات در ايران بود كه كشور را از كشاكش ماجراجوييهاي امريكا در منطقه مصون نگه داشت.
علي باقري، فعال سياسي اصلاحطلب و معاون سياسي وزير كشور در دوران اصلاحات، ضمن بازخواني همه خطرات پيش روي كشور در عرصه داخلي و خارجي تلاش ميكند زاويه نگاه خود را به مجموعه سياستهايي بتاباند كه ايران در اين شرايط پيچيده بايد در دستور كار قرار دهد. باقري با اشاره به اينكه ايرانيها به دليل اينكه تجربه جنگ را دارند از جنگ اجتناب ميكنند، اين موضوع را تناقضي بنيادين در شرايط امروز كشور ميداند. تناقضي كه باعث شده ايرانيان در عين آمادگي براي هر نوع تنازع، دكترين دوري از تنش را در دستور كار قرار دهند. اين تحليلگر سياسي معتقد است براي مواجهه معقول با گزارههاي بيروني بايد نهايت انسجام در درون كشور ايجاد شود. به زعم اين فعال سياسي هر عامل، تصميم و سياستي كه در افكار عمومي تنش ايجاد كند بر خلاف منافع ملي و مصالح عمومي است.
درباره رويكرد ايران در مواجهه با رخدادها منطقهاي و داخلي صحبتهاي بسياري ميشود. اولا ريشههاي بحران در منطقه و سپس راهبردهاي ايران را طي ماهها و هفتههاي اخير چطور ارزيابي ميكنيد؟آيا اين وضعيت از 7اكتبر 2023 تا به امروز اجتنابناپذير بوده يا ميشد با تدابيري بحران را بهتر مديريت كرد؟
بحث درباره ريشههاي بحران پيش آمده در سطح منطقهاي و اينكه آيا وقوع وضعيت كنوني اجتنابناپذير بوده يا نه؟ فرصت مجزايي را ميطلبد. شرايط موجود داخلي و خارجي و نحوه مواجهه ايران با اين شرايط سطوح مختلفي دارد و به همين دليل معادله را پيچيده ساخته است. واقع آن است كه تهديدات امنيتي سرحدات كشور، يكي از خطوط قرمزي است كه بيشترين همرايي و همنظري را در داخل ايجاد ميكند، تهديد سرحدات كشور و تجاوز به سرحدات كشور يكي از نقاط توافق ملي است كه اكثريت قريب به اتفاق ايرانيان در خصوص آن حساسيت دارند. مرزهاي كشور بايد در برابر تجاوز يك رژيم درندهخو و غير متعارف در جهان حفظ شده و هر نوع خطري از قلمروي ايران دور شود. از سوي ديگر بايد توجه داشت كه مردم ما مردم جنگديدهاي هستند. ايرانيان جنگ و عوارض آن را با گوشت و پوست خود حس كرده و به ابعاد و زواياي آن احاطه دارند. ويرانگريهاي جنگ، خشونتهاي جنگ و تلخيهاي جنگ را چشيدهاند. نسل امروز ايراني نكبتها و ويرانيهاي جنگ را حس كرده و مصائب آن را تحمل كردهاند. تلفيق اين دو موضوع با هم راهبرد كنوني كشور را ميسازد. يعني از يك طرف دفاع از سرحدات، مرزها و ثغور كشور يك ضرورت غير قابل انكار است كه ايرانيها براي آن آبديده شدهاند و از سوي ديگر اجتناب از هر نوع جنگ همهجانبه كه ممكن است تكرار جنگ تلخ 8ساله كشور باشد يك ضرورت است. تلفيق و برآيند اين دو گزاره (يعني آمادگي براي جنگ در عين دوري و اجتناب از آن) كه در برخي موارد بسيار دشوار شده و مستلزم اتخاذ تصميمات حساس، ظريف و پيچيده ميشود، رهيافت آينده ايران در مواجهه با حوادث منطقه است.
رويكرد دولت و نظام تصميمسازيهاي كشور را تا اينجاي كار چطور ميبينيد؟ تا چه اندازه توافق در داخل ميتواند به بهبود وضعيت در بيرون بينجامد؟
تا اينجاي كار راهبردهاي اتخاذ شده در كشور، تلفيق هوشمندانه اين 2عامل ذكر شده بوده است. يعني ايران در عين حفظ تماميت ارضي خود از درگيري تا حد ممكن اجتناب كرده است. نقش وفاق داخلي يك نقش بيبديل و كليدي است. ترديد نيست در شرايط فعلي اگر وفاق ملي در داخل وجود نداشته باشد، اين مختصات پيچيده حاكم بر منطقه شرايط را بسيار دشوار ميكند. اتحاد و اتفاق در داخل كشور نيز رمز اتخاذ يك سياست منطقهاي و خارجي مبتني بر حفظ كشور است. از سوي ديگر فارغ از بحث جنگ و مخاطرات خارجي، طي چند دهه اخير در كشور ثابت شده كه پيگيري فرآيند توسعه متوازن و همهجانبه در كشور بدون ايجاد توافق امكانپذير نيست. بهطور كلي توافقسازي به نظرم شرط لازم و كافي براي پيگيري فرآيند توسعه در كشور است.
اين توافق در كدامين سطوح و ميان كدامين بخشها بايد نهايي شود؟ آيا توافق حاكميت و دولت كفايت ميكند يا لايهها و سطوح ديگري از توافق هم نياز است؟
توافق در ابعاد مختلف معنا دارد. توافق هم در بالا ميان صاحبان قدرت و زمامداران و سياستگذاران و هم ميان مراكز و جناحهايي كه بخشي از قدرت را در اختيار دارند، داراي اهميت است. اگر بر سر مسائل كلان جامعه و موارد مورد نظر مردم توافق صورت نگيرد، توسعهاي در كار نخواهد بود. استهلاكي كه طرفهاي مختلف قدرت در داخل براي هم ايجاد ميكنند، در كنار عدم بهرهمندي از همه ظرفيتهاي كشور باعث بروز مشكل و دوري از توسعه ميشود. ما هم تجربه دوران حاكميت يكدست و قدرت كامل يك جناح خاص سياسي را پشت سر گذاشتهايم و هم دوره استيلا و حاكميت نسبي جريان اصلاحطلبي تجربه شده و هم تجربههاي بينابيني از سر گذرانده شده است. يك چنين تجربيات متفاوتي و حتي متضادي ايران را واجد ويژگيهاي خاصي ساخته است.
يعني هيچكدام از اين تجربيات به كشور كمك نكرده كه به سمت افزايش دامنه نفوذ در بيرون و تحقق توسعه در درون حركت كند؟
البته در دوران اصلاحات تجربيات قابل توجهي كسب و ثبت شده است. اما اين دوران هم دولت مستعجل بوده است و پس از پايان اصلاحات مناسبات حاكميت به گونهاي چرخيده و تغيير كرده كه بسياري از دستاوردهاي كسب شده در دوره قبل را هم بر باد داده است. دواي اين درد به نظر من توافقسازي در بالاست. سطوح مختلف بهرهمند از قدرت، كه شامل صاحبان قدرت، جناحهاي صاحب قدرت و ساير بازيگران اين عرصه ميشود بايد بر سر آبادي و آزادي و استقلال كشور به توافق برسند.
شما از ارتباط متقابل و فهم مشترك اجزاي مختلف سهيم در قدرت صحبت كرديد اما بخشي از اين توافق بدون ترديد بايد با مردم و طيفهاي مردمي صورت بگيرد. در اين زمينه حاكميت چطور ميتواند عمل كند؟
حاكميت اگر نتواند با مردم، مطالبات مختلف و متنوع و متفاوت اقشار گوناگون مردم ارتباط برقرار كرده، صداي آنها را شنيده و به آنها پالس تغيير دهد و در واقع توافقي با پايين شكل نگيرد، امكان موفقيت و رشد به حداقل و صفر ميرسد. در مقابل هجوم خارجي هم همين وضع حاكم است. در تجربه جنگ تحميلي به هر حال اگر اتفاق ملي قوي و تقريبا مستحكم در داخل شكل نميگرفت و اقشار متفاوت جامعه كمر همت دفاع از كشور را نميبستند، آن تجربه هم به موفقيت ختم نميشد. براي پيشبرد سياست متوازني كه در آن هم كشور حفظ شود و هم حتيالمقدور از ماجراجويي و درگير شدن از يك جنگ همهجانبه جلوگيري شود نيازمند توافقسازي در داخل هم در سطوح بالايي قدرت و هم در سطوح پاييني آن هستيم.
حاكميت اگر نتواند با مردم و مطالبات مردم ارتباط برقرار كرده، صداي آنها را بشنود و به آنها پالس تغيير دهد و در واقع توافقي با پايين شكل نگيرد، امكان موفقيت و رشد به حداقل و صفر ميرسد
در دوران اصلاحات تجربيات قابلتوجهي كسب و ثبت شده است، اما اين دوران هم دولت مستعجل بوده است و پس از پايان اصلاحات بسياري از دستاوردهاي كسب شده در دوره قبل را هم بر باد داده است
توافق هم در بالا ميان صاحبان قدرت و زمامداران و سياستگذاران و هم ميان مراكز و جناحهايي كه بخشي از قدرت را دراختيار دارند، داراي اهميت است. اگر بر سر مسائل كلان جامعه و موارد موردنظر مردم توافق صورت نگيرد، توسعهاي در كار نخواهد بود
ايران در عين حفظ تماميت ارضي خود از درگيري تا حد ممكن اجتناب كرده است. نقش وفاق داخلي يك نقش بيبديل و كليدي است
واقع آن است كه تهديدات امنيتي سرحدات كشور، يكي از خطوط قرمزي است كه بيشترين همرايي و همنظري را در داخل ايجاد ميكند
سایر اخبار این روزنامه
اجتناب از جنگ در عين آمادگي
زندگي در بوموسي گل و بلبل نيست
شهادت عزيزان پدافند هوايي برجسته و مهم است
ايران عامل صلح و رژیم صهيونيستی عامل جنگ و بحران است
خط و نشان براي پزشكيان بر سر FATF
ريزش شديد شاخص بورس در آستانه انتخابات امريكا
آيا خيزش زنان هريس را رييسجمهور خواهد كرد؟
اسيد روي زخم
پارههاي تن ايران
احتمال تغيير در دكترين هستهاي كشور
توسعه دريامحور و مناطق آزاد ايران
انتخابات امريكا و انتخابهاي ما
پايان دو زانو نشستن
مفرح ذات
آينههاي سيليكوني در قاب خيال
چرا دردنيايديجيتال هيچ داستاني تمام نميشود؟
پس انسان چه ميشود؟
اسيد روي زخم
پارههاي تن ايران
احتمال تغيير در دكترين هستهاي كشور
توسعه دريامحور و مناطق آزاد ايران
انتخابات امريكا و انتخابهاي ما