الاغی رفت و فیلی برگشت

قبلاً بار‌ها گفته‌ایم که رفت‌وآمد رئیسان جمهور امریکا از منظر منافع ملی ایران تفاوت چندانی نمی‌کند و اساساً نظام سیاسی امریکا متصلب‌تر از آن است که تغییر یک رئیس‌جمهور سیاست‌های کلان و اصول حاکم بر رفتار این دولت در عرصه بین‌الملل را دستخوش تغییر کند. بااین‌حال، برای برخی در تهران باز‌ها و کبوتر‌ها (یا به بیان معروف ادبیات امریکا، الاغ‌ها و فیل‌ها) متفاوت‌اند و تمایلی مثلاً به نامزد‌های دموکرات دارند. 
در این چند دوره اخیر به طور خاص بخش قابل توجهی از جریان شبه‌روشنفکری متأثر از روشنفکران ایالات‌متحده و غرب دل خوشی نسبت به ترامپ نداشته‌اند و البته نیک می‌دانیم که دلیل اصلی نفرت روشنفکران و اصلاح‌طلبان غربگرای وطنی آن است که ترامپ بی‌رودربایستی ماهیت منفعت‌طلب و زیاده‌خواه امریکایی را به نمایش می‌گذارد و این برخلاف تمایل کسانی است که قبله آمال و قله آرمان‌هایشان واشینگتن است. 
اما از این‌ها گذشته اکنون ترامپ بار دیگر به کاخ سفید بازمی‌گردد و این سؤال که سیاست خارجی ما در دوره تصدی او چگونه باید باشد مطرح‌شده است. برخی از همان غربگرایان وطنی که خودشان هم روی خوشی به ترامپ نشان نمی‌دهند، توصیه می‌کنند که ایران پیش‌قدم شود و خود را مطابق تمایلات ترامپ تغییر دهد تا بتواند با او توافق کند! اینجا البته تحلیل‌های عجیب‌تری نیز راجع به امریکا و ترامپ شنیده می‌شود که همگی گویا برای قبولاندن کرنش در مقابل ترامپ است. یکی که سیاست خارجی را با بنگاه معاملات املاک اشتباه گرفته، می‌گوید ترامپ تاجر است و می‌توانیم با او به توافق برسیم! دیگری چنان هیبتی مهیب از او ترسیم می‌کند که انگار نه انگار چهار سال ریاست جمهوری او را دیده‌ایم و می‌دانیم این رعب‌افکنی‌ها نسخه به روز همان تاکتیک قدیمی است که «قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکم فَاخشَوهُم.»
همه این‌گونه انگاره‌سازی‌ها غلط و ساده دیدن مسائل است و ترامپ را همه دنیا یک بار تجربه کرده‌اند. اما اگر مقصود تعامل با ترامپ باشد، باید گفت آنکه رشته تعامل را گسست و آن را به تقابل تبدیل کرد، خود او بود و ملت ایران از او طلبکار است. تفاوت او با رئیسان جمهور قبل و بعدش این است که آن‌ها در ظاهر شعار تعامل سر می‌دادند و البته خیلی زود خلف وعده می‌کردند، اما ترامپ همین ظاهرسازی را هم کنار گذاشت و برجام مکرراً نقض شده را پاره کرد. وقتی او حتی نمایش‌هایی را که امثال اوباما و بایدن برای غش‌وضعف کردن غربگرایان وطنی به راه می‌انداختند، از خود درنمی‌آورد، می‌توان با او تعامل کرد؟!


البته فراموش نکرده‌ایم که چگونه سردار قهرمان ما حاج قاسم سلیمانی را به شهادت رساند و با وقاحت به این جنایت خود افتخار کرد و نیز می‌دانیم که شهید سیدحسن نصرالله نیز با کمک اطلاعاتی و بمب‌های سنگرشکن و هواپیما‌های ساخت امریکا در زمان دولت بایدن به شهادت رسید. 
شاید تفاوت ترامپ با همتایان قبل و بعدش در آن است که می‌خواهد با قلدری مسیر خود را هموار کند و به همین دلیل است که متحد سنتی خود را در غرب آسیا گاو شیرده قلمداد می‌کند. اما اشتباه او دقیقاً همین‌جاست که با ملت ایران نمی‌توان با زبان زور و تحقیر سخن گفت. ترامپ باید تاریخ را بخواند تا بداند شاهی که کاپیتولاسیون امریکایی را بر مردم ایران تحمیل کرد، آواره شد و ۴۵ سال انواع فشار و تحریم بر ایران، برای امریکا موفقیتی به ارمغان نیاورده است. ترامپ، ماحصل انتخاب امریکایی است، اما مجبور نیستیم خودمان را با آن تطبیق دهیم. نه همچون برخی همسایگان جنوبی تاج‌وتختی وابسته به امریکا در اینجا وجود دارد که کسی نگران آن باشد و نه تهدید‌های ترامپ را باید جدی گرفت. آن‌ها که به هر دلیل روی توافق با هریس هم شرط بسته بوده‌اند و حالا مانند هشت سال پیش عزادار شده‌اند، خوب است به خود بیایند و بدانند چه در دوره فیل‌ها و چه الاغ‌ها، نسخه اصلی مواجهه با امریکا سال‌ها پیش تجویز شده و آن توجه و اتکا به درون و امید نبستن به دشمن بددل است. 
این حدیث قدسی را از یاد نبریم که خداوند فرمود: «قسم به عزت و جلال و مجد و ارتفاع من بر عرشم بلاشک امید هرکسی را که به غیر من امیدوار شود حتماً امیدش را قطع می‌کنم و بدون تردید و حتماً لباس خواری نزد مردم به او می‌پوشانم.»