روزنامه اعتماد
1403/08/22
هوش مصنوعي، تأكيد رهبري، تحريمهاي امريكا
كمتر از سه دهه پيش، از اينترنت و فضاي مجازي تنها به عنوان يك پديده حاشيهاي و موازي با زندگي واقعي سخن به ميان ميآمد و اين فضا اغلب به عنوان محيطي محدود به سرگرمي و ابزارهايي براي دريافت اطلاعات سطحي و غيررسمي قلمداد ميشد. با گسترش فزاينده فناوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي، اما، سرانجام مرز ميان واقعيت و فضاي مجازي به سرعت محو و اين فضا به جزيي لاينفك از زندگي واقعي انسانها تبديل شد. در اين ميان، ظهور فناوريهاي نوين مبتني بر هوش مصنوعي و يادگيري ماشين، بهويژه با پيشرفتهاي چشمگير اخير، به اين روند شتاب ويژهاي بخشيده و مرزهاي جديدي را در درك و دريافتِ انسان از واقعيت به وجود آورده است. درواقع، هوش مصنوعي به عنوان نقطهعطفي در اين تحولات تكنولوژيك، كه آثارش بهطور روزافزون در حال تعميم و تسري به تمامي جنبههاي زندگي بشر، از فرهنگ و تجارت و اقتصاد تا آموزش و سياست و هنر است، فرصت بزرگي در اختيار ما قرار داده است. با اين حال، در كنار همين فرصت بينظير و بزرگ، چالشهاي بزرگي هم شكل گرفته است. براي مثال بيم آن ميرود كه بهتدريج عامليت و مزيت انسان، كه پيشتر بر خلاقيت، خردورزي و قابليتهاي تصميمگيرياش استوار بود، با تكيه بيمحابا بر هوش مصنوعي و بهويژه توانمندي بيسابقه اين نوع فناوري در تحليل و پردازش سريع و وسيع دادهها، از بين برود و بهطور ناگهاني دگرگونيهاي عظيمي در تمامي ابعاد انساني، اجتماعي و فرهنگي به وجود آيد. به بيان سادهتر، آنچه اكنون به عنوان ابزاري براي بهبود و تسهيل امور انسانها ديده ميشود، ممكن است در آينده به تهديدي براي خودمختاري بشر تبديل شود و پرسشهايي جدي درباره جايگاه انسان در دنياي آينده مطرح سازد.هوش مصنوعي در يك نگاه
اگر بخواهيم نگاهي خيلي گذرا به تاريخچه هوش مصنوعي و تمام تحولات بنيادين آن بيندازيم، اين فناوري نه امروزي، كه تاريخي دستكم 74 ساله دارد و ثمره سرمايهگذاريهاي گسترده مالي و همكاري دانشمندان بسياري در زمينه رياضيات، رايانه، عصبشناسي، زبانشناسي، روانشناسي و فلسفه است. دانشمنداني كه در شناسايي الگوهاي پيچيده و خودكار دادهها، طراحي سيستمهاي پيچيده براي پردازش حجم عظيم اطلاعات، مطالعه عصبشناختي ساختار مغز انسان، كاربست مفاهيم مربوط به نحوه يادگيري و تصميمگيري، و سرانجام پيگيري مباحث اخلاقي و فلسفي به ويژه در زمينههاي تصميمگيري خودكار و استفاده از دادههاي شخصي به جد و جهد بسيار كوشيدهاند. به گفته منابع معتبر، از جمله تارنماي دانشگاه هاروارد، هوش مصنوعي و يادگيري ماشين با ريشههايي كه به دهههاي ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ ميلادي بازميگردد، به تدريج مسير تحولي خود را طي كرده است. در اين مورد، آلن تورينگ در سال ۱۹۵۵ با معرفي «آزمون تورينگ» به عنوان معياري براي سنجش هوش ماشينها، نخستين گام اساسي را برداشت. در دهه ۱۹۶۰، برنامهنويسان با هدف ايجاد سيستمهايي كه قادر به انجام وظايف خاص باشند، به طراحي الگوريتمهايي پرداختند كه قادر به يادگيري از دادهها بودند. با پيشرفت در قدرت پردازش رايانهها و افزايش دسترسي به دادههاي كلان در دهههاي ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰، يادگيري ماشين به مرحلهاي جديد رسيد. در اين زمان، استفاده از شبكههاي عصبي مصنوعي و الگوريتمهاي پيشرفتهاي چون «يادگيري عميق» به يكي از ابزارهاي اصلي در توسعه مدلهاي پيچيده تبديل شد. اين تحولات تا جايي پيش رفت كه هوش مصنوعي رفتهرفته وارد زندگي روزمره شود و در صنايعي چون بهداشت، حمل و نقل، پزشكي، صنعت، تجارت و هنر مورد استفاده قرار گيرد. اما در اين بين، آنچه باعث شد عموم مردم متوجه حضور ملموس اين فناوري در زندگي خود شوند، نه استفادههاي نوعي، كه نخستين مدل بزرگ زباني بود كه عرضه عمومي آن در سال 2021 انجام گرفت. مدلي كه بر اساس دادههاي بسيار بزرگ از متون، آموزش ديده و بهطور خاص براي پردازش و توليد زبان انساني طراحي شده بود و روي شبيهسازي مهارتهاي زباني انسان تاكيد داشت.
دانش عمومي مسوولان درباره هوش مصنوعي
حدود دو سال پيش در «نشست رييسجمهور با جمعي از دانشمندان يك درصد برتر جهان»، يكي از اساتيد دانشگاه نوشيرواني بابل در اظهارنظري ناشيانه، كه تعجب و تأسف همگان را برانگيخت، از زبان برنامهنويسي پايتون به عنوان «يك شبكه قدرتمند جهاني» ياد كرد كه ميتوان با آن پديدههاي پيچيدهاي مانند تحولات سياسي، نظامي و اقتصادي آينده را پيشبيني و حتي كنترل كرد. اين روزها نيز در ايران كمتر نطق، سند رسمي يا حكم انتصابي مييابيم كه در آن از لزوم بهكارگيري فناوري هوش مصنوعي سخن به ميان نيامده باشد. اما در بيشتر اين اسناد و اوامر كوچكترين اشارهاي به ماهيت اين فناوري و چگونگي بهرهبرداري از آن ديده نميشود. اين مساله نشان ميدهد كه دانش اغلب مسوولان ما از فناوريهاي مبتني بر هوش مصنوعي، متأسفانه فراتر از دانش روزمره يك كاربر عادي نيست. به گونهاي كه برخي از آنان هنوز تمايزي روشن بين هوش مصنوعي و فناوريهاي وابستهاي همچون يادگيري ماشين و مدلهاي زبانشناختي ندارند. علاوه بر اين، در محافل رسمي، به دليل نگاهي سطحي و جزئي به فناوري هوش مصنوعي، تأثيرات اجتماعي و اقتصادي آن ناديده گرفته ميشود. براي مثال، برخي مسوولان شايد تصور كنند كه هوش مصنوعي بهطور مستقيم و بيواسطه به نفع كشورهايي چون ايران خواهد بود، بدون اينكه چالشهاي بينالمللي، محدوديتهاي فناورانه، و تحريمها را مدنظر داشته باشند؛ عواملي كه ميتوانند مانعي جدي در مسير بهرهبرداري موثر از اين فناوري باشند. همين كژفهميها و سوءبرداشتها از ماهيت اين فناوري هم هست كه بيترديد به تصميمگيريهاي ناقص و نامتوازن منجر شده و توسعه واقعي و پايدار اين حوزه را با مخاطرات و برداشتهاي نادرست روبهرو ميسازد.
هوش مصنوعي در دستور كار دولت چهاردهم
در مراسم تنفيذ حكم رياستجمهوري مسعود پزشكيان، رهبري با ابراز نگراني از اينكه غفلت از توسعه زيرساختهاي هوش مصنوعي ميتواند ايران را از قافله رقابت جهاني عقب نگه دارد، بر اهميت اين فناوري براي آينده كشور تأكيد كرد. وي همچنين هشدارهايي درباره شكلگيري نهادهاي بينالمللي براي نظارت و محدوديتهاي دسترسي به اين فناوري مطرح نمود، كه در جاي خود بسيار مهم مينمود و بر مسووليت دولت در اين مورد ميافزود. واقعيت اين است كه براي پيشرفت در حوزه هوش مصنوعي، ايران بايد همزمان با سرمايهگذاري و ارتقاي زيرساختهاي پژوهشي و آموزشي، از سادهانگاري و سوءبرداشت در برخورد با اين فناوري بپرهيزد. عدم توجه به توسعه هوش مصنوعي ميتواند فاصله علمي و اقتصادي ايران را با كشورهاي پيشرفته بهشدت افزايش دهد. در اين ميان، تحريمها و قطع ارتباط با كشورهاي غربي، دسترسي به منابع و فناوريهاي ضروري مانند دادههاي كلان و الگوريتمهاي پيچيده را محدود كرده و توسعه فناوريهاي نوين را به تعويق مياندازد. ديگر بر كسي پوشيده نيست كه امروزه، پيشرفت علمي و فناورانه بهشدت وابسته به همكاريهاي بينالمللي است؛ بنابراين، تحريمها ميتواند مانعي جدي بر سر راه اين مبادلات و بهويژه در دستيابي به فناوريهاي پيشرفته باشد. اين محدوديتها به كاهش دسترسي به محصولات و خدمات پيشرفته و محدود شدن سرمايهگذاري در پروژههاي نوآورانه منجر شده و فشارهاي اقتصادي را افزايش ميدهد. هوش مصنوعي ميتواند در بخشهاي مختلفي از زندگي، دگرگونيهاي عميقي ايجاد كند. در آموزش و پرورش، اين فناوري به شرط فهم دقيق ميتواند روشهاي تدريس و ارزيابي را بهبود ببخشد؛ در آموزش عالي، به شرط نظارت درست، سرعت تحقيقات و دقت پيشبيني نتايج را افزايش دهد؛ و در پزشكي به تشخيص و درمان بيماريها كمك كند. همچنين در هنر، برخي هنرمندان امروزه از الگوريتمهاي پيچيده و ابزارهاي مبتني بر هوش مصنوعي براي آفرينش آثار جديد بهره ميبرند كه ميتواند به گسست جدي از هنر پيش از خود منجر شود و ديدگاههاي تازهاي از هنر و خلاقيت را به ارمغان آورد.
نقش تحريمها در زوال علمي و اقتصادي
تحريمهاي بينالمللي، كه پيشتر تنها بر اقتصاد و معيشت ما فشار وارد ميكردند، اكنون تهديدي تمامعيار براي آينده كشور نيز به شمار ميآيند، زيرا پيشرفتهاي هوش مصنوعي سرعتي بيسابقه يافته و فاصله ما با كشورهاي پيشرفته در حال افزايش است. در همين راستا، بهتازگي سوندار پيچاي، مديرعامل گوگل، افشا كرد كه ۲۵درصد از كدهاي جديد اين شركت توسط هوش مصنوعي توليد ميشود؛ كدهايي كه سپس توسط مهندسان بررسي ميشوند تا اين ابزار بهطور موثر به تسريع فرآيندهاي پيچيده و افزايش بهرهوري كمك كند. اين تغيير رويكرد به ما يادآور ميشود كه هوش مصنوعي، فراتر از يك فناوري، به محركي كليدي در پيشرفتهاي علمي و اقتصادي بدل شده است. از سوي ديگر، شركت متا اخيرا دسترسي به مدلهاي هوش مصنوعي خود را به ارتش امريكا و پيمانكاران دفاعي آن اعطا كرده است؛ تصميمي كه تا پيش از اين براي كاربردهاي نظامي ممنوع بود. اين اقدام با هدف مقابله با تهديدات فزاينده از سوي كشورهايي مانند چين انجام شده است كه بهشدت در هوش مصنوعي سرمايهگذاري كردهاند. اين تغيير استراتژي متا اهميت نقش هوش مصنوعي در امنيت ملي و تسليحات مدرن را برجسته ميكند و نشان ميدهد كه فناوري هوش مصنوعي چقدر ميتواند به ارتقاء سطح رقابت نظامي و پيشرفتهاي دفاعي كمك كند. اين شواهد انكارناپذير روشن ميسازند كه در جهاني كه هوش مصنوعي مسير آينده را تعيين ميكند، پافشاري بر انگارههايي مانند مقاومت در برابر تحريمها، ميتواند ما را در معرض عقبماندگي جبرانناپذيري قرار دهد. از اين رو، بايسته است كه براي بهكارگيري و توسعه فناوريهاي نوين، ديپلماسي انعطافپذير و آيندهنگرانهاي در پيش بگيريم و مانع از زوال علمي و اقتصادي كشور شويم. زيرا جهاني كه به سرعت در حال پوست انداختن است، هيچ توقفي براي رسيدن ما نخواهد كرد.
سایر اخبار این روزنامه
اطلاع رسانی در بحران
دولت با نگاهي ملي، رسانهها را به اهلش بسپارد
توصيههاي 12 اقتصاددان براي حل ناترازيها
هشدارهاي جدي دربارهکاهش کیفیت زندگي ايرانيها
واكاوي دكترين خاورميانهاي ترامپ
دلدادگي چند جانور مبادي آداب
فقر ديپلماسي و پارادوكس ترامپ
ترامپ؛ نماد فاصله روشنفكران با تودههاي مردم
فقر ديپلماسي و پارادوكس ترامپ
بي برق شديم!
ترامپ؛ نماد فاصله روشنفكران با تودههاي مردم
استراتژي مبهم ترامپ براي ايران
ايرانم آرزوست
بازگشت ترامپ و چشمانداز روابط اعراب و اسراييل
خشكساليتركيه و بحران منطقه
چند نكته درباره جشنواره ميراث فرهنگي
هوش مصنوعي، تأكيد رهبري، تحريمهاي امريكا
به اميد صد روز دوم
مادري در وقت اضافه
اين ملك سينما عصر جديد است
چگونه يك نشريه تئاتري جهاني ميشود؟
ميم مثل معلم چهار كلمه حرف حساب
تئاتر را با خواندن آثار شما شروع كردهايم