چگونه يك نشريه تئاتري جهاني مي‌شود؟

نصرالله قادري استعداد و ذوقي سرشار در كار ژورنال‌هاي عميق و نوآورانه تئاتر دارد. سال‌ها كار مداوم ژورنال‌هاي تئاتري كه در مجله نمايش چاپ مي‌شد، از او يك چهره حرفه‌اي به معناي درست كلمه ساخته است. يكي از مهم‌ترين ويژگي‌هاي وي آن است كه هرگز تسليم شدايد و رخدادهاي روزمره نشده و در هر حركت تئاتري‌اش هماره اصل عمق و معنا را به مفهوم دقيق كلمه رعايت كرده است. اين‌بار نيز او با تبعيت از گلوبال‌هاي جهاني تئاتر توانسته براي نخستين‌بار يك مجله جهاني تئاتر را سامان ببخشد و به قول شكسپير، صحنه‌اي به وسعت همه جهان سر و سامان دهد. مجله صحنه در نخستين حركت‌هايش بسيار دلخوش‌كننده و اميدآفرين است. چهره‌هاي تازه، موضوعات نوجويانه و امروزين و نوين، گستره و طيف وسيع سراسر هنر تخصصي تئاتر كه در جوي جوي اين مجله جريان يافته و نيز كليت قوام يافته آن در يك حد و حدود قابل توجه، از ويژگي‌هاي صحنه در نخستين گام‌هاست. تحريريه مجله پر است از نام‌هاي تازه‌ياب و نوآشنا و چه خوب كه چنين است، چراكه گلبن و گلشن خوش بو و دلنواز تمامت بر و بچه‌هاي صحنه معطر است. عطر تازه، از شناخت نوي تئاتر، تخصص‌هاي جهاني اين هنر و گستره عميق و پوياي انديشه‌هاي نوظهور تئاتري برمي‌خيزد. نام‌ها را مي‌نگريم. عناوين را به سلوك هميشگي‌اش رقم مي‌زنيم. كليت صحنه را با تدقيق و تعمق بازبيني مي‌كنيم. آري، يك گلوبال جهاني در صحنه رخ داده؛ مجله تخصصي تئاتر در ابعادي بين‌المللي. به اعتقاد من، جهان امروز جهان گلوبال است. نمي‌توان از جهاني شدن، جهاني نوشتن و ذهنيت جهان را در چارچوب‌هاي انديشه و تفكر پنهان كرد. هر چه هست بايد امروزين و متفكرانه باشد و همه اين اتفاق‌ها بي‌اغراق در نخستين شماره دوره جديد مجله صحنه كه پيش‌تر‌ها نيز با نام و نشانش آشنايي داشتيم، افتاده است. از شبيه‌خواني و نمايش سنتي ايراني تا درام‌نويسان نوگراي امريكايي و اروپايي، از درد دل‌هاي تئاتري‌هاي گمشده در گوشه گوشه اين سرزمين بزرگ و پهناور تا نفير سرآمداني از آلمان و اتريش، همه في‌الواقع يك چيز را فرياد مي‌زنند: گلوبال جهاني در يك مجله امروزين ايراني چهره كرده است. روي جلد نخستين شماره اين عناوين به چشم مي‌خورد: تئاتركاران و تئاتر ستمديده ما، پرفورمنس تندرستان، تعزيه در عهد قاجار، مروري بر درام دادگاهي به سوي ملكوت و بالاخره تاريخ به مثابه كابوس. در خانه اگر كس است، يك حرف بس است. قادري كم گوي و گزيده گوي است، چراكه كم گوي و گزيده گوي چون در / تا ز اندك تو جهان شود پر.
اين نام‌ها روي جلد به چشم مي‌خورند: يدالله آقاعباسي، غلامحسين دولت‌آبادي، همايون علي‌آبادي، حسين فدايي‌حسين، شهرام خرازي‌ها، رضا آشفته، جورج اچ.كوئين.بي، كامران اسكات آقايي و لوسي كرك‌وود. براي آنكه خسته نباشيدي نيز به يك‌يك دست‌اندركاران اين نشريه شريف و بكر كه في‌الواقع چكاد و اوجي است در تاريخ تئاتري ما داشته باشيم، نام‌هاي اهل قلم هميشگي اين نشريه را با هم مرور مي‌كنيم: كوروش زارعي، نصرالله قادري، غلامحسين دولت‌آبادي، مرجان سمندري‌معطوف، محمدعلي رضي، شقايق صفاري‌ساماني، زينب غضنفري، حامد شكوري، آبتين جاويد، اختر تاجيك، علي عبادي‌فرد و اما هيات تحريريه: صادق رشيدي، مرضيه غلامي، كيميا كياني، ناصر شفيق، فائزه ميررضايي و مهديه مشايخي.
غرض از ذكر اين نام‌ها تنها خسته نباشيد و خداقوتي است به همه ياران و دياران نصرالله قادري كه بي‌مضايقه و از جان مايه گذاشته در احياي نشريه نوبرآمده صحنه از هيچ كوشش و كششي دريغ نداشته‌اند و الا تدقيق و تعميق در تك‌تك مطالب و نام‌ها، عمري به درازي نوح مي‌خواهد كه نه ما آن عمر را داريم و نه اينكه اين نشريه نياز به تحبيب و تشويق اين قلم دارد. من اميدوارم نشريه بتواند گام‌هاي آتي‌اش را نيز با همين قوت و قدرت بردارد و بداند كه همچنان كه قادري هميشه در كارهايش به اصل گلوباليسم يعني جهاني فكر كردن، امروزي شدن و بومي‌گري اعتقاد داشته، باز هم همه اين اصول را رعايت كند. شايد نتوان از ميان انبوه مقالات و نام‌ها كارهايي را برگزيد، چراكه آنچه خوبان همه دارند تو تنها داري، اما در هر حال و با توجه به لرزان بودن و لحظه‌انگار بودن مجله‌هاي تئاتري كه خوش مي‌درخشند، اما دولت مستعجلند، اين‌بار نشريه دوام داشته باشد و با اتكا به نخستين گام‌هاي مستحكم و محكمي كه برداشته، اصل مطلب را به جهان تئاتر و بازتافت و غور و غوص آن، مطرح و مطمح نظر داشته باشد. از اين فرصتي كه در اختيار من بنده قرار داده شده تا بتوانم نخستين شماره صحنه را بازبتابانم سپاس بي‌قياس دارم و اميدوارم در گام‌هاي آتي با ظرايف و دقايق مجله صحنه و نيز اساسا جهان‌بيني و انشا و انشاد گستره تئاتر در قالب مقالات و مقولات تئاتري، بسا بيش از اينها مطالبي به حليه طبع بيارايم. فعلا حال هيچ پخته درنيابد خام / پس سخن كوتاه بايد والسلام.