آیا حمایت از فلسطین تامین کننده منافع ملی است؟

حسین حاجی| تحلیلگر سیاست بین‌الملل| اگر جمهوری اسلامی ایران دست از حمایت فلسطین بردارد آیا مناقشه ایران و اسرائیل حل خواهد شد؟ سئوالی که ممکن است برخی‌ها گمان کنند مناقشه و دعوای طرفین حاصل حمایت‌های جمهوری اسلامی ایران از فلسطین است. اما واقعیت‌ها حکایت از مسائل دیگری نیز دارد که به بعضی از آنها اشاره می‌شود. حمایت جمهوری اسلامی ایران از فلسطین، نه دفاع از هویت عربی است و نه صرفاً حمایت از قدس شریف است بلکه حمایت از پارادایمی است که منجر به آزادی قدس می‌شود. این پارادایم در قالب یک بسته ترکیبی قابل تعریف است و هیچ‌کدامشان منهای هم نمی‌توانند منشا اثر باشند. بسته‌ای از مجموعه مولفه‌هایی چون دفاع از مظلومیت، دفاع از انسانیت، دفاع از حریت، دفاع از مکتب، دفاع از قدس و البته غایت مهم این بسته دفاع از امنیت ملی و موجودیت جمهوری اسلامی است و به همین سبب راهبردهای دفاعی جمهوری اسلامی فراتر از مرزها و مکتب‌ها تعریف شده است.  در جنگ‌های چهارگانه اعراب واسرائیل که نتیجه آن شکست اعراب را در پی داشت، ایران عصر پهلوی نیز در کنار اسرائیل ماند و شرط ماندگاری رژیم خود را در حمایت از سیاست‌های آمریکا و اسرائیل تعریف کرد اما این سیاست به پایداری رژیم نینجامید و دلیل انقلاب اسلامی در شعاع درک و فهم و تعهد انسانی و اسلامی مردم ایران در دفاع از حق و غلبه بر باطل بود، و این بزرگترین امتیاز و فاخرترین حرکت ارزشمندانه مردمی بود. چیزی که ملت‌های عرب متاسفانه هنوز جا مانده از آن هستند و به همین سبب موفق به تغییر مسیر دولت‌هایشان نشده‌اند و اگر اینگونه بودند امروز نباید نظاره‌گری خنثی در نسل‌کشی هم‌نژاد خودشان در غزه و لبنان می‌شدند. چیزی که نگاه راهبردی و آینده‌نگری رهبران جمهوری اسلامی ایران را با دول عرب متمایز کرده و آن حکایت از نگاه عمیق و پیش‌دستانه و عالمانه رهبران جمهوری اسلامی ایران از خطر جهان_مکتب‌ستیزی و جهان محور‌گشایی صهیونیسم یهود دارد. جهان‌گشایی ومکتب‌ستیزی صهیونیست‌ها نه شعار امروز رهبران این رژیم، بلکه ریشه در افکار پدر معنوی صهیون‌ها   دارد. این همان نسخه پدرمعنوی و پایه‌گذار صهیونیست تئودر هرتزل در اواخر قرن نوزدهم است؛ نسخه‌ای که براساس آن نتانیاهو در سازمان ملل متحد نقشه خاورمیانه جدید را ارایه داد از بحر تا نهر_از نیل مصر و تنگه باب‌المندب در یمن تا بین‌النهرین عراق شامل بخش‌هایی از مصر و تمامی لبنان، سوریه، اردن، عربستان، بخش‌های شرقی ترکیه، تمامی عراق و نهایتاً بخش‌های بزرگی از جمهوری اسلامی!
 عملیات طوفان‌الاقصی را باید در تفاوت درک رهبران جمهوری اسلامی ایران از خطر فزاینده اسراییل جستجو کرد و اگر نبود عملیات طوفان‌الاقصی،  عادی‌سازی اعراب و اسرائیل سقط جنین نمی‌شد و نتیجه صلح اعراب و اسرائیل به اجرای کریدور اسرائیلی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی «Indian_Arab_Med Corridor» می‌انجامید. بخوانید کریدور دور‌زن جمهوری  اسلامی ایران.
این کریدور از امتداد هندوستان شروع و با عبور از حواشی کشورهای عربی نهایتا به بنادر اسرائیل وصل می‌شد و عملا کریدور فعلی اقتصادی ایران با کشورهای منطقه و باجهان را تحت تاثیر شکننده خود قرار می‌داد و موقعیت‌های همه‌جانبه جمهوری اسلامی را در مضیقه خطر و تنگنای راهبردی قرار می‌داد و این سرآغاز عادی‌سازی با اعراب و منطقه‌گشایی اسرائیل که می‌توانست آرزوی نیل تا فرات صهیون‌ها را برآورده کند و با هدف گیری چندمنظوره امنیت ملی، اقتصادی سیاسی، تمامیت ارضی و موجودیت جمهوری اسلامی ایران را با خطر جدی مواجه‌ کند. نتیجه سخن این که درباره مبارزه جمهوری اسلامی ایران با اسرائیل که متاسفانه برخی از جریان‌ها در افکار عمومی به غلط و از روی غرض آن را به دفاع از هویت عربی تقلیل داده‌اند باید گفت این دفاع نه تنها دفاع از هویت عربی نیست بلکه صرفاً ایدئولوژی محور نیز نیست هرچند حرمت قدس شریف عامل محرک‌زای اصلی‌ست و اگر قدس همچنان توسط صهیون‌ها قدس‌زدایی معنوی بشود و جای آن را معابد یهود بگیرد، نه از آرمان قدس نشانی خواهد ماند و نه از دولت‌های عرب و نه از حیات حامیان اصیل و واقعی قدس همچون جبهه مقاومت.
 مبارزه جمهوری اسلامی با اسرائیل مناقشه برای موجودیت و حیات و ممات است، چه این که جنگ حزب‌الله، فلسطین و جبهه مقاومت با اسرائیل را حیثیتی و تنازع برای بقای  طرفین می‌دانم.  در هدف‌گیری این جنگ، موقعیت خطر برای جمهوری اسلامی ایران نه در میانه است و نه در قاعده بلکه در توجه به راس و در راس توجه اسرائیل_آمریکا قرار دارد و از همین روی اگر اسرائیل به فوریت در پشت مرزهای لبنان متوقف نشود و فرصت و توان شبیه‌سازی ویرانی غزه در بیروت و دمشق را داشته باشد که به نظر می‌رسد در آغازینِ راه است، گام‌های بعدی بعد از عبور عراق می‌تواند متوجه ایران باشد. بنابراین جمهوری اسلامی می‌بایست با حفظ و تقویت سنگرها و بازوانش در غزه، لبنان، سوریه و پهنای جبهه مقاومت در پی افزایش ضریب امنیت همه‌جانبه خود باشد و با تداوم راهبری خود مراتب آزادی قدس و دفع شر اسرائیل از سرملت‌های منطقه، ایران و فلسطین را فراهم کند.