بررسي قبل از چاپ كتاب را به ناشران بسپاريد

گروه هنر و ادبيات: وضعيت صدور مجوز نشر كتاب در ايران، سال‌هاست كه محل مناقشه اهالي فرهنگ خصوصا ناشران، نويسندگان و مترجمان است. اعمال سليقه‌هاي شخصي و تغيير ملاك‌ها بر اساس ديدگاه دولت‌ها و... مسائلي است كه در تمام اين سال‌ها مورد انتقاد دست‌اندركاران حوزه نشر كتاب بوده است. جداي از اين، حد اعمال سليقه شخصي در بررسي و صدور مجوز كتاب چنان است كه به گواه بسياري از ناشران، مولفان و مترجمان، كتابي كه در مقطعي از يك دولت به ارشاد ارائه شده و موفق به دريافت مجوز نشده، چند ماه بعد با اسمي ديگر راهي ارشاد شده و مجوز گرفته، چرا كه اين بار بررسي بر عهده ناشر ديگري بوده است. آنچه مي‌خوانيد نامه‌اي است كه مديرمسوول نشر اميد فردا در خصوص مسائل مربوط به حوزه كتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به وزير نوشته است. او اين نامه را همزمان با ارسال به وزارتخانه در اختيار گروه هنر و ادبيات اعتماد قرار داده كه متن آن را در ادامه مي‌‌خوانيد.
 
داود علي‌بابايي
وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي


با سلام و احترام
بازگشت مجدد جنابعالي را به وزارت فرهنگ خوش يمن دانسته و تبريك مي‌گويم. اميدوارم در اين شغل خطير موفق باشيد و ناشران و اهل قلم را از مصيبت دردناك رهايي بخشيد.
مي‌گويند ناشران به سرمايه‌داران ورشكسته معروفند، آنها بالقوه سرمايه‌دار و بالفعل ورشكسته هستند. ركود بازار كتاب و اقتصاد ناسالم به ويژه اقتصاد صنعت نشر كاغذي و هزينه‌هاي گزاف توليد كتاب باعث ورشكستگي ناشران و مميزي و سانسور حاكم بر كتب ناشران مزيد بر اين علت شده است.
اينجانب داود علي‌بابايي، مديرمسوول نشر اميد فردا (تهران - تاسيس سال 1378) و نويسنده بيش از 80 عنوان كتاب در زمينه تاريخي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي، داستان و شعر، نظر جنابعالي را به نكات زير جلب مي‌كنم و اميدوارم براي نجات اين صنعت كه پشتوانه فرهنگ مردم و قشر كتابخوان و تحصيلكرده است، راهكاري ارايه كنيد.
1- خود مي‌دانيد كه سانسور و مميزي امري پسنديده نيست، زيرا اولا بين نويسنده و مخاطب فاصله ايجاد مي‌كند. ثانيا ناشر، نويسنده و مترجم را سرخورده مي‌كند به‌طوري كه شمارگان كتاب را به زير 150 نسخه مي‌رساند. ثالثا سانسور و مميزي اينچنين تداعي مي‌شود كه وزارت فرهنگ مي‌خواهد بر ناشر و مطالعه‌گر قيموميت ايجاد كند و به مردم بفهماند كه شما نمي‌توانيد خود انتخابگر باشيد و نياز به قيم داريد.
2- در زمان رضا شاه شميم نامي بود كه چند كلاس بيشتر سواد نداشت ولي بسيار تيزهوش و زيرك بود، او هر روز به چندين چاپخانه سركشي و بر نشر كتاب و نشريات نظارت مي‌كرد و در زمان پهلوي دوم شخصي به نام محرمعلي خان سانسورچي بود كه همين كار شميم را دنبال مي‌كرد، بايد بگويم متاسفانه الان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ده‌ها محرمعلي خان‌ها وجود دارند كه آثار نويسندگان و مترجمان را كه سال‌ها روي يك كتاب كار كرده‌اند، آنچنان كتاب مربوطه را مثله مي‌كنند كه ديگر ناشر رغبت به چاپ آن ندارد يا كتاب را معلق و غيرمجاز اعلام مي‌كنند . آن هم بر اساس مصوبه جلسه 660 شوراي عالي انقلاب فرهنگي كه مشخص نيست براي چه منظوري اين مصوبه به تصويب رسيده، آن هم در زمان محمود احمدي‌نژاد كه آن زمان رييس شوراي عالي انقلاب فرهنگي بوده است.
3- ما ناشران از شما مي‌پرسيم آيا دستگاه عريض و طويل مميزي چرا فقط در كشورهاي معدود و محدود مانند ايران وجود دارد كه قسمت اعظم بودجه ناچيز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را مي‌بلعد و هزينه هنگفتي بر ناشران از نظر مالي و معنوي اعمال مي‌كند وليكن بيش از 80 درصد كشورهاي جهان در چاپ كتاب و نشريات آزادند و نيازي به مجوز ندارند . حتي كشورهايي مانند عراق، لبنان، پاكستان و تمام كشورهاي اروپايي و كشورهاي در حال توسعه.
4- مميزي و سانسور كتاب باعث اُفت شمارگان كتاب‌ها شده است به‌طوري كه هم‌اكنون شمارگان كتب با سال 1285 (كه انقلاب مشروطه به پيروزي رسيد) برابري مي‌كند . چگونه مي‌توان اين معادله را حل كرد كه جمعيت 85 ميليوني ايران، شمارگان كتابش 200 نسخه است، آن وقت است كه مطالعه‌گر و خواننده كتاب رغبت خريد كتب را ندارندو بيشتر دنبال كتاب‌هاي به قول معروف آن ور آبي هستند . شما چه جوابي براي اين معادله چند مجهولي داريد.
5- ما ناشران به شما پيشنهاد مي‌دهيم، مميزي را به خود ناشران بسپاريد. مگر كشورهاي پيشرفته دنيا چه كار مي‌كنند و خود ناشران مسووليت آن را به عهده مي‌گيرند در حال حاضر متاسفانه با اينكه اداره كتاب و كتابخواني مميزي كتاب‌ها را خود انجام مي‌دهد وليكن بر اساس ماده 15 مصوبه اصلاحي 24/1/89 از خود رفع مسووليت كرده و در برابر دستگاه‌ها و مراجع قضايي ناشر بايد پاسخگو باشد . ماده 15 مي‌گويد نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و انجام وظايف اين وزارتخانه رافع و نافي مسووليت ناشران نبوده و ناشران با تحويل نسخه پيش از چاپ به دبيرخانه هيات نظارت تمامي مسووليت‌هاي حقوقي ناشي از عدم انطباق و ضوابط را بر عهده خواهد داشت و متاسفانه حدود 14 سال است كه ناشران و اصحاب فرهنگ بر اين ماده ايراد منطقي گرفته‌اند . وليكن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به اين ايرادات اعتنايي نمي‌كند و ناشران را دچار مشكل كرده است. اگر جنابعالي به كمك هيات دولت لايحه‌اي اصلاحي در مورد تساهل و تسامح مميزي به شوراي عالي انقلاب فرهنگي ارايه دهيد تا مصوبه جلسه 660 را خنثي كند، خدمت بزرگي به صنعت نشر كاغذي كرده‌ايد.
6- مميزان و بررسان كتب كه بايد بر اساس ماده 4 مصوبه اصلاحي عمل كنند، خود تفسير به راي كرده و سليقه‌اي عمل مي‌كنند به‌طوري كه اگر يك نسخه كتابي را به دو يا چند بررس داده شود، دو يا چند نوع نتيجه مختلف از بررسي كتاب مذكور به دست مي‌آيد به همين دليل بهتر آن است كه مميزي به خود ناشران سپرده شود و به‌طور حتم مميزان بر اساس استناد به آيين‌نامه داخلي وزارت ارشاد، كتاب‌ها را مميزي ‌كنند و بهتر آن است كه اين آيين‌نامه در اختيار ناشران قرار گيرد؛ در غير اين صورت عِقاب بلابيان محسوب خواهد شد.
7- در سه سال اخير تيغ سانسور و مميزي آنچنان برنده شده كه حتي در دوران 8 ساله رياست‌جمهوري محمود احمدي‌نژاد سابقه نداشته است. به‌طور مثال در طول سه سال اخير سيزده عنوان از كتب نشر اميد فردا غيرمجاز اعلام شده است و كتاب‌هاي اين انتشارات همه شامل اصلاحيه شده‌اند غير از يك كتاب (رُمان در آسايشگاه سالمندان) . حذف كلماتي كه در ادبيات كهن ما نيز آمده، نمونه‌هايي از غيرمنطقي بررسي شدن كتب ناشران و [...] آن آثار است. با اينكه تاكنون چندين نامه در مورد بررسي مجدد كتب غيرمجاز شده انتشارات اميد فردا به مديركل محترم توسعه اداره كتاب و كتابخواني نوشته‌ام وليكن انگار مرغ‌شان يك پا دارد و هيچ ترتيب اثري نداده‌اند و من مجبور شده‌ام به جنابعالي اين نامه را نوشته و دادخواهي كنم.
8- در قسمتي از ماده 9 جلسه 660 آمده است؛ در صورتي كه پاسخ كميته اوليه نسبت به انتشار آن مساعد باشد، با اخذ تعهد كتبي از ناشر مجوز چاپ به وي داده مي‌شود، در غير اين صورت وي مي‌تواند پس از ابلاغ اصلاحات و نظرات كميته و ارايه تعهد مبني بر اعمال اصلاحات مزبور نسبت به انتشار اثر و كتاب خود اقدام كند در حالي كه اداره كتاب خلاف محرز كرده و در بسياري موارد بعد از اعمال اصلاحات، كتاب را به شورايي مصلحتي مي‌فرستد كه نظريه نهايي را بدهد كه اين اثر براي چاپ مجاز است يا غيرمجاز كه در برخي موارد غيرمجاز اعلام و زيان هنگفتي به ناشر وارد مي‌شود. آن وقت از ناشر توقع دارند در برابر خلاف محرز اداره كتاب به طبع كتاب غيرمجاز اقدام نكند.
9- ناشران ميليون‌ها تومان هزينه جهت تايپ، نمونه‌خواني، ويرايش و صفحه‌بندي كتب مي‌كنند و ليكن به يك‌باره كتاب آنها معلق و غيرمجاز اعلام مي‌شود اين ضرر و زيان را چه نهاد يا شخصي بايد جبران كند يا شما به ناشران سوژه بدهيد تا آنها كتب خود را بر همان اساس چاپ يا ناشران اسكن و دست‌نويس كتب را به صورت فايل به اداره كتاب و كتابخواني ارسال كنند . اگر مورد تاييد قرار گرفت آن را تايپ كرده و بعد از گرفتن مجوز قبل از چاپ، به چاپ رسانند. بدين صورت هزينه‌اي بر ناشران تحميل نمي‌شود.
10- هم‌اكنون كه صنعت نشر كاغذي در حال افول و ورشكستگي است، اداره كتاب و وزارت فرهنگ مي‌توانند از هر عنوان كتاب عمومي كه به چاپ مي‌رسد، بدون استثنا 50 نسخه خريداري كنند (به روال دهه 80) تا بدين صورت هم قسمتي از مشكلات مالي ناشران حل شود و هم اين عناوين را در كتابخانه‌هاي عمومي توزيع كرده تا آنها نيز سر و ساماني بگيرند (گرچه هزينه گزاف دارد) .
11 – سانسور عوارضي دارد كه در زير به برخي از آنها اشاره مي‌كنم، سانسور به هر شكلش و به هر اندازه‌اش، مانع آزادي و ترقي است . [...] قبول سانسور به هر شكل و به هر اندازه‌اش يعني پذيرفتن محدوديت آزادي كلام و قلم.
ملاحظه مي‌كنيد كه قبول سانسور حتي به شكل بسيار محدودش دستاويزي مي‌شود به دست مميزان كه به هر بهانه آزادي قلم را پايمال كنند. يك ناشر مي‌گفت كه وجود سانسور بي‌ضابطه و مامورين بي‌صلاحيت و كم سواد براي ناشر، نشر كتاب را در شرايط فعلي به قماري خطرناك تبديل كرده است، ناشر ديگري اظهار اطلاع مي‌كرد كه تمام اولياي مميزي كتاب، مولف و مترجم و ناشر را دشمن مي‌دانند و از طرف ديگر مي‌ترسند كه پست‌شان را از دست بدهند و از نان خوردن بيفتند. با اين همه همين ناشر پيشنهاد مي‌كرد كه تنها راه‌حل گرفتاري سانسور موجود تبديل عناصر بي‌سواد و اداري به افراد شجاع و دانشمند و خلاصه خبره است . دومي گفت: سانسور تنها مي‌تواند جامعه را به بي‌فرهنگي مطلق بكشاند.
ملاحظه مي‌شود كه سانسور و سانسورچي حد و حدود و چارچوب نمي‌شناسد و به قصد نابودي كتاب تا آخرين نقطه پيش مي‌تازد. مي‌بينيد كه اين سانسورچي محترم چگونه روي دست همه بلند مي‌شود و توصيه مي‌كند كه حتي به چند كتاب بي‌بو و بي‌خاصيت هم اجازه نشر داده نشود و اگر در آخر سال هم كتابي وجود نداشت كه دولت براي حفظ ظاهر آماري از آن به دست دهد، چه باك.
بايد اذعان كنم كه ديگر رغبتي به نشر كتاب و نويسندگي ندارم، زيرا آثاري كه به وسيله اداره كتاب، سانسور و غيرمجاز مي‌شود، ديگر نمي‌توان اسم آن را كتاب گذاشت، بلكه بايد آن را سياه كاغذ مقطعه ناميد. اينجاست كه ناشر و نويسنده انگيزه خود را از دست مي‌دهد.
اگر شما مسوولان فرهنگي آزاده هستيد و به آزادي قلم و بيان اعتقاد داريد و داراي دلبستگي ملي و مذهبي هستيد، شايد با خود بگوييد چه خوب كه يك نويسنده با تاليف بيش از 80 عنوان كتاب در زمينه‌هاي تاريخي، اجتماعي، شعر، ادب و داستان دست از فعاليت برمي‌دارد و ديگر دردسري براي اداره كتاب ندارد و شايد هم فضاي فرهنگي كمي باز شود و امثال ما فرهنگيان كه سرمايه و عمر و زندگي خود را صرف فرهنگ اين مرز و بوم كرده‌ايم، بتوانيم با اطمينان به كار خود ادامه دهيم.
در پايان اينجانب از جنابعالي تقاضا دارم كه نامه مذكور را به صورت دقيق و عمقي مطالعه كرده و اقدامات لازم را مبذول داريد تا صنعت نشر كاغذي و ناشران به فنا و نابودي كشيده نشوند. ضمنا متذكر مي‌شوم كه اصل 24 قانون اساسي را گرچه جاي ابهام دارد به كار بنديد و آن را به باد فراموشي نسپاريد. به جرات مي‌توانم بگويم اصل 20 متمم قانون اساسي مشروطيت مترقي‌تر از اين اصل قانون اساسي جمهوري اسلامي است و تا كي بايد ناشران، نويسندگان و مترجمان تاوان عدم مديريت و عملكرد‌ها و كاركردهاي غلط را بدهند.
مدير انتشارات اميد فردا