كلاه سفيدهاي ايراني قهرمانان گمنام فدراسيون

علي صارميان
كلاه سفيد‌هاي ايراني جمعيت هلال‌احمر همچنان ناشناخته و مظلومند. آنها رسانه‌هاي غربي را پشت سرشان نداشتند كه در بوق‌شان كنند. رقم شهداي كلاه سفيدهاي ايراني از 450 تا 2500 نفر برآورد مي‌شود.
آنها داوطلبان بي‌اسلحه در طول جنگي ظالمانه از سوي عراق و در واقع 44 كشور همراهش بودند.
آنها 2845 روز مقاومت كردند. اما مثل كلاه سفيد‌هاي سوريه كه گفته مي‌شود در خدمت‌رساني به گروه‌هاي تكفيري از جمله جبهه النصره فعاليت مي‌كردند، نامي از آنها در تاريخ نيست.


كلاه سفيد‌هاي هلال‌احمر ايران، حتي رسانه‌هاي داخلي نيز خبري از ايشان نگرفت.
در واقع انحلال جمعيت شير و خورشيد سرخ توسط بني‌صدر، بسياري از اسناد را به تاراج داد و اگر احياي رهبري انقلاب در شروع به كار دوباره در قالب جمعيت هلال‌احمر ايران نبود، آن خدمات امداد جبهه و بمباران شهر‌ها، در گمنامي تاريخ مي‌ماند.
در تاريخ معاصر و متعلق به نيم قرن اخير، دو گروه از داوطلبان امدادي با نام «كلاه سفيدها» در ايران و سوريه به عنوان نجات‌دهندگان غيرنظامي در شرايط بحراني و جنگي شناخته شده‌اند. اين دو گروه، هر چند با اهداف مشابهي به ميدان آمده‌اند، اما در زمينه‌هاي تاريخي، اجتماعي و چالش‌هاي پيش‌رو تفاوت‌هاي قابل توجهي دارند. اگرچه در همه جاي تاريخ، تقدم تاريخي و اولين‌ها مدنظر گرفته مي‌شود، اما در موضوع كلاه سفيد‌ها، تاريخ را نه از خدمات كلاه سفيد‌هاي ايراني كه از سوري‌ها آغاز كردند.
 
كلاه سفيدهاي ايراني: پيشگامان امداد رساني
در دوران جنگ تحميلي ايران و عراق (1367-1359)، كلاه سفيدها به عنوان يك گروه داوطلب تحت نظارت جمعيت هلال‌احمر ايران شكل گرفتند. اين گروه‌ها به سرعت به يكي از اركان اصلي امدادرساني در شرايط بحراني تبديل شدند. با توجه به بمباران‌هاي مكرر و نياز فوري به كمك‌هاي انساني، كلاه سفيدها به جست‌وجو و نجات افرادي كه در زير آوار ساختمان‌ها يا در مناطق بمباران شده گرفتار شده بودند، پرداختند. آنها همچنين به ارائه كمك‌هاي پزشكي و توزيع مواد غذايي و آب به غيرنظاميان در مناطق جنگي مشغول بودند.
كار ديگر كلاه سفيد‌هاي ايراني، امداد جبهه بود. كلاه سفيد‌هاي اوليه از جمعيت شير و خورشيد سرخ خرمشهر در سال 1359 شكل گرفتند. البته گويا اولين كلاه جنگي رنگ شده را در سفر بخشي از پارلمان ايران به جبهه استفاده كردند. در آرشيو آن زمان علي‌اكبر ناطق‌نوري با دو كلاه جنگي و كلاه سفيد به منطقه جنگي وارد مي‌شود.
اعزام‌هاي كوچك و متواتر در ادامه كار جمعيت هلال‌احمر شكل مي‌گيرد. اعزام‌ها به دو دسته امداد پيش‌بيمارستاني و بيمارستاني است.
نام كلاه سفيد‌ها مطرح نيست؛ بلكه نام آنها اغلب امدادگر است. بخش ديگر كلاه سفيد‌ها در بمباران مناطق مسكوني كه در واقع جنايت جنگي صدام و حاميان آن در شهرهاي غير نظامي ايران است، فعاليت و خدمات‌رساني فداكارانه دارند.
آرشيو و اسناد به ثبت كلاه سفيد، آمبولانس سفيد و كاور سفيد بدون اسلحه كلاه سفيد‌ها مداركي را در اختيار ما مي‌گذارد.
اين گروه‌ها با فداكاري و شجاعت، در شرايطي كه خطرات ناشي از بمباران‌ها و حملات نظامي به اوج خود رسيده بود، به نجات جان انسان‌ها شتافتند. كلاه سفيدها در واقع نماد انسانيت و همبستگي در برابر چالش‌هاي شرايط جنگي در مرز‌ها، بيرون مرزها و محله‌هاي ايراني بودند كه متمركز در بخش‌هاي بهداري از جمله قطار بيمارستاني و آوار‌برداري از مناطق بمباران شده بود. تاثيرات آنها در تاريخ جنگ ايران و عراق همچنان در يادها باقي مانده است.
34 سال بعد
كلاه سفيدهاي سوري: قهرمانان يا متهمان؟
در مقابل، كلاه سفيدهاي سوري (سازمان دفاع مدني سوريه) در سال 2014 تاسيس شدند. اين گروه به عنوان يك سازمان غيرنظامي و داوطلبانه شكل گرفت تا به نجات جان غيرنظاميان در جنگ داخلي سوريه كمك كند. جنگ سوريه كه از سال 2011 آغاز شد، به يكي از پيچيده‌ترين و خونين‌ترين درگيري‌هاي معاصر تبديل شده است. كلاه سفيدها در اينجا وابسته به نهادهاي داراي سابقه چون هلال‌احمر نبودند و برخي آن را غلو در تصوير دانستند. بعدها خبرهاي زيادي از آنها تحت عنوان بازوي جبهه النصره و آن جنايت‌هاي اين گروه مسلح منتشر شد. در درگيري‌ها و بحران‌هاي انساني به ‌شدت در حال افزايش بود. سواي عملكرد جنگ شهري دولت سوريه، گروه‌هاي مخالف نيز توان نظامي عجيبي داشتند. ظهور دولت داعش (دولت تروريستي مدعي بر خليفه‌گري بر عراق و شام) از كشاكش اين نبرد عجيب بود.
با اين حال، كلاه سفيدهاي سوري با چالش‌هاي جدي‌تري مواجه بودند. اين گروه‌ها به دليل فعاليت‌هاي خود در مناطق تحت كنترل مخالفان، به همكاري با گروه‌هاي تندرو و تروريستي متهم شدند. اين اتهامات به ويژه از سوي دولت سوريه و حاميان آن به ‌شدت مطرح شد و باعث شده است كه اعتبار و مشروعيت اين گروه‌ها زير سوال برود. آنها تا آستانه گرفتن نوبل صلح هم رفتند، در حالي كه استحقاق اين جايزه را كلاه سفيد‌هاي ايراني داشتند. چرا؟ در حالي كه كلاه سفيدها خود را به عنوان نجات‌دهندگان غيرنظامي معرفي مي‌كردند، انتقادات و اتهامات عليه آنها به‌ شدت بر فعاليت‌هاي‌شان سايه افكنده است. در نهايت هر دو گروه كلاه سفيدهاي ايراني و سوري، گمنام در ايران و جهان و در سوريه و رسانه‌هاي غربي به عنوان نمادهاي انسانيت و فداكاري در برابر بحران‌هاي انساني در شرايط و زمينه‌هاي متفاوتي فعاليت مي‌كردند.كلاه سفيدهاي ايراني با تجربه‌اي غني از جنگ تحميلي، به عنوان پيشگامان امدادرساني در شرايط جنگي شناخته مي‌شوند و به‌طور كلي از حمايت‌هاي دولتي و اجتماعي برخوردار نبودند. آنها بعضا در وطن خود نيز گمنام بودند. جنگ ايران و عراق كه از سال 1359 آغاز شد، نه تنها به عنوان يك درگيري نظامي، بلكه به عنوان يك بحران انساني نيز شناخته مي‌شود. كلاه سفيد‌هاي ايراني يك ابتكار ملي در فدراسيون بودند. در بين نزديك به 200 كشور جهان، اين كلاه سفيد‌هاي ايراني بودند كه حقوق بشردوستانه را با تبديل اسلحه به برانكارد معنا دادند. كلاه سفيدها به عنوان نجات‌دهندگاني در دل آتش و خون، به جست‌وجوي مجروحان و آسيب‌ديدگان شتافتند. آنها با فداكاري و شجاعت، در شرايطي كه بمباران‌ها و حملات نظامي به اوج خود رسيده بود، به كمك غيرنظاميان و مجروحان رفتند.
اين گروه‌ها كه عمدتا از ميان مردم محلي انتخاب شده بودند، با آموزش‌هاي ابتدايي در زمينه امداد و نجات، به سرعت به يكي از اركان اصلي كمك‌رساني در جنگ تبديل شدند. آنها نه تنها به جست‌وجو و نجات افراد گرفتار در زير آوار مي‌پرداختند، بلكه در توزيع غذا، آب و ساير نيازهاي اساسي نيز فعال بودند. در واقع كلاه سفيدها به نماد انسانيت و همبستگي در برابر چالش‌هاي بزرگ تبديل شدند. آمارها قطعي نيست، نزديك به 2500 نفر تلفات آنها بود. خطرات ناشي از بمباران‌ها و حملات نظامي، كمبود منابع و تجهيزات و فشارهاي سياسي و اجتماعي، همگي بر فعاليت‌هاي آنها سايه افكنده بود. با اين حال، فداكاري و ايثار اين گروه‌ها در شرايط دشوار، نشان‌دهنده تعهد آنها به كمك به انسان‌ها بود. امروزه روز، در حالي كه ياد و خاطره جنگ ايران و عراق همچنان در ذهن‌ها زنده است، بايد به اين قهرمانان گمنام توجه كنيم. كلاه سفيدهاي ايراني از مادري به نام جمعيت شير و خورشيد سرخ سابق و از سال 1359 با نام امدادگران جمعيت هلال‌احمر ايران، نه تنها جان انسان‌ها را نجات دادند، بلكه با فعاليت‌هاي خود، به افزايش آگاهي عمومي درباره وضعيت غيرنظاميان در جنگ نيز كمك كردند. يادشان با ما باد و راه‌شان سرانجام ما.
علي صارميان، يك امدادگر سابق