تبيين رويكرد كنوني اروپا در قبال ايران

با نگاهي تاريخي مي‌توان دريافت كه ايران و اروپا در روابط خود با فراز و فرودهاي مهمي مواجه بوده‌اند. در برخي دوره‌ها اين روابط با چشم‌انداز مثبتي مواجه شده كه از آن جمله مي‌توان به برگزاري گفت‌وگوهاي سازنده ميان طرفين اشاره كرد، با اين حال برخي زمان‌ها را مي‌توان دوره فرود روابط تلقي كرد. با توجه به سطح روابط و رويكرد طرفين به يكديگر مي‌توان گفت روابط ايران و اروپا در حال حاضر با چنين وضعيتي مواجه است. اروپايي‌ها انتقادات خود را نسبت به ايران، افزايش و تنش‌ها نيز تشديد شده است. در چنين شرايطي، اين پرسش مطرح مي‌شود كه اروپا در حال حاضر چه رويكردي را در قبال جمهوري اسلامي ايران دنبال مي‌كند؟ پاسخ به اين پرسش از اين جهت حائزاهميت است كه امكان ترسيم چشم‌انداز آتي را تا حدي امكان‌پذير خواهد كرد. براي توضيح چرايي شكل‌گيري وضعيت كنوني در روابط ايران و اروپا ابتدا بايد مواضع اروپا را نسبت به تهران در ساليان اخير روشن كرد. به نظر مي‌رسد يكي از مهم‌ترين نقاط عطف در روابط ايران و اروپا پس از خروج يكجانبه امريكا از برجام به وقوع پيوست. در آن زمان، كشورهاي اروپايي كه به‌طور كلي از سياست‌هاي ترامپ ناراضي بودند مخالفت خود را با اين سياست واشنگتن اعلام كردند. در نتيجه، برخي رهبران اين كشورها ظاهرا مصمم بودند تا اجراي اين توافق ادامه پيدا كند. تاسيس مكانيسم اينستكس در همين راستا بود تا به حدي حضور در برجام براي ايران توجيه داشته باشد، هر چند در عمل موفقيتي حاصل نكردند.   اما نقطه عطف ديگر آغاز جنگ اوكراين بود كه به تشديد تنش حداكثري ميان روسيه و غرب انجاميد. با گذشت مدت زماني از وقوع جنگ، طرح مساله انتقال پهپادهاي ايراني به روسيه به تغيير نگاه اروپايي‌ها نسبت به جمهوري اسلامي ايران منجر شد. متأثر از اين شرايط، اروپا انتقادات خود را نسبت به تهران افزايش داد و با انتشار اخبار مبتني بر امكان انتقال موشك‌هاي بالستيك ايران به روسيه، عملا رويكرد اروپا چرخشي صد و هشتاد درجه‌اي را نسبت به تهران تجربه كرد.   آنچه اين چرخش را توضيح مي‌دهد تغيير در ادراك تهديدي است كه اروپايي‌ها نسبت به ايران پيدا كرده‌اند. به اين معنا كه اگرچه در گذشته چالش‌هايي در روابط طرفين، از جمله پرونده هسته‌اي ايران يا سياست‌هاي منطقه‌اي تهران وجود داشته، اما اكنون از نگاه مقامات اروپايي، جمهوري اسلامي ايران به يك تهديد مستقيم براي آنها تبديل شده است. اين موضوع از دو جهت بسيار حائز اهميت است؛ از يك‌طرف، به اين دليل كه اروپا با يكي از مهم‌ترين تهديدهاي خود پس از جنگ جهاني دوم مواجه شده و در نتيجه بسياري از ابتكارهاي اين كشورها به همراه امريكا معطوف به تضعيف اين تهديد بوده است. از طرفي، با توجه به آنكه اين جنگ بر سياست داخلي اروپا نيز تاثير جدي داشته، به نظر مي‌رسد به حساسيت بيش از پيش اروپايي‌ها نيز منجر شده است.  در كنار اين مورد، ايران به عنوان تهديدي در كنار كشورهايي به تصوير كشيده شده كه خواهان تضعيف نظام بين‌الملل مي‌باشند. اگرچه در گذشته نيز اين تهديد مطرح بود، اما اكنون با توجه به تغييرات موجود در نظام بين‌الملل از جمله افزايش سهم چين از منابع قدرت و ثروت جهاني، و البته، ادراكي كه از اين تغيير و تحولات شكل گرفته، ايران در كنار روسيه، چين و كره‌شمالي به عنوان كشورهايي به تصوير كشيده مي‌شود كه خواهان تضعيف پايه‌هاي نظم كنوني، مشروعيت زدايي از آن و نمايش آن به عنوان نظمي بحران ساز هستند. عوامل ذكر شده نقش مهمي در شكل‌دهي به اين ادراك در ميان اروپايي‌ها داشته كه سياست تعامل با تهران احتمالا نتايج مطلوبي را در پي ندارد.  متأثر از اين عوامل، در توضيح اين تغيير مي‌توان گفت كشورهاي اروپايي در مواجهه با ايران رويكردي همه‌جانبه را در پيش گرفته‌اند. به عبارت ديگر، به نظر مي‌رسد اروپا خواهان سياستي است كه جامعيت بيشتري داشته و در نتيجه، محدود به يك حوزه باقي نماند. اگر به اقدامات اروپا نگريسته شود به خوبي اين موضوع نمايان مي‌شود؛ در موضوع هسته‌اي كشورهاي اروپايي در چند ماه گذشته از حاميان اصلي تصويب قطعنامه‌هاي شوراي حكام آژانس بين‌المللي انرژي اتمي بوده‌اند كه در عمل نيز تصويب دو قطعنامه را در پي داشته است. در مسائل منطقه‌اي نيز اين كشورها از اين رويكرد پيروي كرده‌اند كه تجلي بارز آن حمايت از ادعاهاي امارات در موضوع جزاير سه گانه به عنوان يك موضوع مربوط به تماميت ارضي ايران بوده است. با اين حال، اين سياست به مسائل حقوق بشري و ديگر حوزه‌ها نيز كشيده شده است. طرح موضوع لزوم قرار دادن سپاه پاسداران در ليست تروريسم نيز از جمله اين اقدامات به شمار مي‌رود.   در چنين شرايطي، امكان بهره‌گيري از ديپلماسي اگرچه وجود دارد اما نسبت به گذشته با دشواري‌ها و چالش‌هاي پيچيده‌اي مواجه است. دشواري آن اساسا در نتيجه تغيير رويكرد اروپا است كه به آن اشاره شد. اين رويكرد سبب مي‌شود اروپا حتي اگر خواهان حل و فصل چالش‌ها از‌جمله در پرونده هسته‌اي نيز باشد به دنبال شكل‌گيري روندي است كه در آن ظرفيت‌ها و اهرم‌هاي چانه‌زني تهران تا حد ممكن كاسته شود. در اين وضعيت، يكي از موضوعات بسيار مهم و تاثيرگذار بر دستوركار آتي كشورهاي اروپايي شرايط و روند تحولات در منطقه و همچنين، تحولات داخلي ايران از جمله مسائل اقتصادي خواهد بود.  با اين حال، نگراني از وقوع جنگ در نتيجه عدم حل و فصل پرونده هسته‌اي، كه مي‌تواند پاي اروپا را نيز به ميان بكشد و همچنين بر سياست داخلي اين كشورها نيز تاثيرگذار است، از‌جمله فاكتورهايي است كه مي‌تواند محرك و انگيزه براي دنبال كردن مسير ديپلماسي باشد. كشورهاي اروپايي مي‌دانند وقوع جنگ در خاورميانه تا چه حد مي‌تواند به ايجاد بحران‌هايي براي آنها منجر شود. مساله مهاجرين و به تبع آن تاثير اين مساله بر قدرت‌گيري راست‌ها در اروپا از جمله مهم‌ترين آن خواهد بود. با اين حال مساله مهم و قابل توجه اين است كه روند تحولات ممكن است به گونه‌اي باشد كه در نهايت آنها امكان وقوع جنگ را نيز بپذيرند.   در كنار اين امر، اين موضوع نيز بايد مورد توجه قرار گيرد كه اروپا خواهان ايفاي نقش در پرونده‌هاي مختلف بين‌المللي است كه اين موضوع به ويژه با به قدرت رسيدن دونالد ترامپ در امريكا بيش از پيش مهم خواهد بود. به اين ترتيب، اين انتظار وجود دارد كه اروپا تلاش كند زمينه اين نقش‌آفريني را براي خود فراهم سازد. اين امر سبب مي‌شود كه اين كشورها بتوانند از آنها به عنوان اهرمي در برابر دولت جديد امريكا، به ويژه در سايه نگراني‌ها از رويكرد اروپايي ترامپ، استفاده كنند. در نتيجه، به دليل اهميت و تعيين‌كننده بودن نوع رويكرد دولت جديد امريكا، همراهي بيشتر با آن در موضوع ايران مي‌تواند به عنوان يك ابزار مهم اروپا براي كسب امتياز از واشنگتن عمل كند. ديدار پيش رو ميان مقامات ايراني و نمايندگان تروييكاي اروپا را مي‌توان در اين راستا مورد ارزيابي قرار داد. به‌طور كلي، با توجه به توضيحات فوق مي‌توان شرايط پيچيده در روابط ايران و اروپا را مشاهده كرد. اروپايي‌ها سياستي جامع را دنبال مي‌كنند كه پرونده‌هاي مختلفي را در بر مي‌گيرد. از نگاه اروپا، اين سياست در صورتي كه مسير ديپلماسي غلبه پيدا كند به معناي توان چانه‌زني بيشتر آنها خواهد بود. همچنين، به آنها كمك مي‌كند خود را براي وضعيت‌هايي پيچيده‌تر از جمله به‌كارگيري مكانيسم ماشه آماده كنند. البته رويكرد ذكر شده در مجموع شانس پيروزي ديپلماسي را كاهش مي‌دهد. بر اين اساس، در چنين شرايطي بايد ديد در ديدار آتي ميان مقامات ايران و سه كشور اروپايي، طرف‌هاي اروپايي چه خواسته‌هايي را مطرح خواهند كرد.
كارشناس ارشد مسائل سياست خارجي