تصميم در فضاي آشوب

شايد بتوان گفت كه از دو قرن پيش و بر اثر تحولات بزرگ اقتصادي و صنعتي و سياسي، جهان وارد مدار آشوب شده ولي در هر حال، مقاطعي است كه اين وضع آشوبناك برجسته‌تر است و اكنون يكي از آن مقاطع تاريخي است. ويژگي‌هاي شرايط آشوب كه به عنوان يك نظريه تحليلي (shaos theory) نيز شناخته شده، چنين است. در آشوب اثر مشهور پروانه‌اي برجسته مي‌شود. ممكن است پروانه‌اي در امريكاي لاتين بال بزند، ولي اثر آن به صورت توفان در جنوب شرقي آسيا نمايان شود، زيرا سيستم آشوب به ‌شدت ناپايدار و نامتعادل است و چه بسا اتفاقات و تغييرات كوچك بر حسب شرايط مي‌تواند تبعات مهم و بزرگي داشته باشد. در شرايط آشوب و برخلاف شرايط عادي روابط ميان پديده‌ها خطي و پيش‌بيني‌پذير نيست. چه كسي تصور مي‌كرد كه با آتش زدن خودخواسته يك جوان در تونس، شعله‌هاي آن اغلب كشورهاي عربي را در برگيرد؟ جامعه عرب چنان در ناپايداري بود كه يك اتفاق در يك گوشه جهان عرب توانست دومينووار كشورهاي عربي را دستخوش تغيير كند، به‌طوري كه كمتر كسي مي‌توانست حدس بزند كه اتفاق بعدي در كجا و چگونه رخ خواهد داد؟ شرايط امروز جهان نيز كمابيش آشوبناك است. شايد بتوان گفت كه ماجرا با همه‌گيري كرونا آغاز شد، پس از آن جنگ اوكراين و تحولات انرژي و رشد قيمت‌ها به ويژه مواد غذايي، تشديد بحران مهاجرت، روند رو به افزايش تقابل به جاي همكاري ميان چين و امريكا و پيشرفت چين، تحولات فناوري به ويژه هوش مصنوعي، جنگ غزه و آغاز يك جنايت گسترده از سوي اسراييل و حمايت دولت‌هاي غربي از آن و در نهايت دستور بازداشت نتانياهو و گالانت وزير دفاع اسراييل  انتخاب دوباره ترامپ و نيز ورود جنگ اوكراين به مرحله‌اي جديد از كاربرد موشك‌هاي دوربرد قاره‌پيما و براي خاص ايران درگيري‌هاي نظامي با اسراييل، قطعنامه اخير آژانس و وضعيت عمومي داخل، از جمله ناترازي‌هاي گوناگون شرايط آشوبناكي را معرفي مي‌كند. پرسش اصلي اين است آيا سياستگذاري و راهبرد سياسي در شرايط آشوب مشابه شرايط عادي است؟ آيا مي‌توان در هر دو فضا، يكسان تصميم گرفت؟ پاسخ قطعا منفي است. در اين يادداشت مي‌كوشم كه برخي مولفه‌هاي تصميم‌گيري در محيط آشوب را مرور كنم. اولين ويژگي انعطاف‌پذيري است. سياست متصلب و غيرمنعطف در شرايط آشوب، زيانبار است و پيشاپيش محكوم به شكست است، چون هر لحظه و زمان ممكن است تحولاتي رخ دهد كه بايد بتوان با آن تحولات همسو و هماهنگ بود يا در برابرشان واكنش موثري نشان داد. البته اين به معناي اقتضايي و موردي تصميم گرفتن نيست، بلكه بايد راهبرد را حفظ كرد و در تاكتيك‌ها تنوع داشت. راهبرد را بايد غيرمتصلب و كلان در نظر گرفت تا مانع از انتخاب تاكتيك‌هاي مناسب نشود.
نكته ديگر اين است كه جامعه را بايد در مسير تاب‌آوري قرار داد، چون در شرايط آشوب هر تكانه‌اي مي‌تواند به ساير نقاط منتقل شده ايجاد بحران و تاب‌آوري جامعه را دچار اختلال كند. در واقع جامعه بايد آمادگي شوك‌هاي گوناگون و جذب آن را داشته باشد. به علاوه بايد منابع مالي و مادي جامعه را تنوع بخشيد تا از اين طريق ضربه‌پذيري كمتر شود. تاكيد بر يك مولفه قدرت مثلا نظامي بدون توجه به مولفه‌هاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و رسانه‌اي يا برعكس، زيانبار است. سياست‌ها و راهبردهايي كه از تنوع اندكي بهره‌مند هستند، كارايي ندارند، به ويژه در شرايط و فضاي سياسي و عمومي «آشوب».
در تحليل شرايط آشوب هميشه بايد يك نكته را در نظر داشت و اينكه هر اتفاقي ولو كوچك ولو بي‌ارتباط با شما مي‌تواند عاملي براي رقم زدن اقدامات بزرگ‌تر باشد. بنابراين نبايد اتفاقات و رويدادهاي كوچك را دست‌كم گرفت. نمونه اين روزهاي ما ربودن و كشتن يك خاخام يهودي در امارات متحده است. كاري كه مي‌تواند از سوي انواع و اقسام گروه‌ها و حتي طراحي شده از سوي خودشان براي زدن جرقه‌اي پيش‌بيني نشده باشد. كاري كه در شرايط غير آشوبي بي‌معني است و قابل تصور نيست.
در شرايط آشوبي، تصميم‌گيري‌ها بايد با احتياط و تدريجي باشد و امكان آزمون آن در ادامه فراهم باشد تا اگر پاسخ مثبت نداد، بازبيني و اصلاح شود. در اين شرايط نيازمند اطلاعات و داده‌هاي به‌روز هستيم و نمي‌توان با الگوهاي قبلي يا پيش‌فرض‌هاي قديمي تصميم گرفت. براي نمونه نمي‌توانيم درباره ترامپ چون گذشته داوري كنيم. حتي اگر بخواهيم همان‌گونه داوري كنيم، نيازمند بازخواني جديدي هستيم تا به همان نتيجه برسيم.


تصميم‌گيري جمعي و مشاركتي به بهبود تصميمات در شرايط آشوب كمك مي‌كند. به ويژه اينكه توافق و حمايت جمعي را نيز به دست مي‌آورد. ويژگي فضاي آشوب، عدم قطعيت، فراوان است. كسي نمي‌تواند روي يك نتيجه معين شرط‌بندي كند. بايد احتمال حالات گوناگون را در نظر گرفت و با سناريوسازي براي هر حالتي آماده بود. در فضاي عدم قطعيت نمي‌توان به يك ايده قطعي اصرار كرد.
فقط بايد كوشيد و منابع را تنوع بخشيد و محتاط بود و تصميمات كوچك و كارآمد گرفتن و آماده بازبيني و اصلاح آنها بود. پس بايد به‌طور مستمر و لحظه‌اي در حال يادگيري و گفت‌وگو بود و دست از تصلب سياسي برداشت.