در حق‌هنرمندان جفا شده بايد جبران شود

 جشنواره فيلم فجر متعلق به  خانواده بزرگ سينماي ايران است، نه دولت  
تينا جلالي
يكي از مهم‌ترين آسيب‌هايي كه جشنواره فيلم فجر در دو ،سه اخير ديده، اعمال سليقه شخصي بعضي مديران اين رويداد بوده، در واقع مديران جشنواره فيلم فجر با نگاه دولتي بسته و خاص خودشان، سعي داشتند آنچه خود مي‌پسندند در رويكردهاي جشنواره اعمال كنند و اساسا تفكرشان، قائل به تجميع نظرات و نگاه‌هاي مختلف نبود، نتيجه چنين تحميل نظراتي هم ميان مديران و هنرمندان انشقاق شديد به وجود آورد. بدون تعارف بايد بگوييم در سال‌هاي اخير اكثر اهالي سينما نسبت به جشنواره فيلم فجر گارد داشتند و نه تنها با نگاه برگزار‌كنندگان جشنواره همدل نبودند كه با سياست‌هاي اين رويداد به كل مخالف بودند، تعداد بي‌شماري از سينماگران اصلا در اين رويداد حضور پيدا نكردند و درنهايت آنچه شاهد بوديم اينكه جشنواره فيلم فجر از هنرمندان اصيل و نامي دور و دورتر شد و در سال‌هاي اخير به گعده‌اي دوستانه مي‌مانست با حضور افرادي محدود.
حالا بحث اين است كه آيا امسال اين رويداد مهم سينمايي مي‌تواند محل گردهمايي همه تفكرها و نظرات باشد؟


عليرضا تابش، عضو شوراي سياست‌گذاري جشنواره فيلم فجر اما به صراحت مي‌گويد هر وقت جشنواره مطابق سليقه كارگزاران برخي دولت‌ها بوده ميان هنرمندان و حكمرانان فاصله ايجاد شده و اعتبار خود را از دست داده درحالي كه جشنواره فجر مثل امانتي است كه بايد به صاحبان اصلي آن يعني مردم بازگردانده شود.
با اين حال تابش ابراز اميدواري مي‌كند كه امسال برنامه‌ريزي‌هايي شود تا جشنواره را تبديل به نماد وفاق و آشتي ملي و همدلي بين مردم و هنرمندان كنيم.
 
‌جناب تابش، جشنواره فيلم فجر در تمام سال‌هاي برگزاري، محل مناقشه بوده و همين موضوع باعث دوقطبي شدن ميان سينماگران شده و نظرات موافق و مخالف درباره اين رويداد زياد بوده، البته كه تضارب آرا باعث پويايي رويداد مهمي چون فجر مي‌شود اما پاره‌اي از اوقات بحث‌ها و جدل‌ها به كناره‌گيري سينماگران از اين رويداد منجر مي‌شود، تحليل شما از اين موضوع چيست؟
به نظرم نظرات موافق و مخالف نشان مي‌دهد جشنواره فجر جايگاه مهمي هم از منظر مخاطبان هم از منظر سينماگران و هم رسانه‌ها دارد، چرا كه جشنواره فيلم فجر يكي از مهم‌ترين اتفاق‌هاي فرهنگي كشور است و شايد مي‌توان گفت نزديك‌ترين رويداد به ذات سينماست، ذات سينما به معناي فيلم‌هايي كه ساخته شده نقدهايي كه به اين رويداد مي‌شود و رويكردي كه مخاطبين به اين رويداد مهم دارند، بنابراين من نظرات موافق و مخالف را باعث ارتقاي اين رويداد مهم سينمايي در كشور و منطقه مي‌دانم. نكته مهم درباره جشنواره فيلم فجر اثرگذاري آن است، جشنواره فيلم فجر به لحاظ رشد توليدات سينما و تغيير ذايقه مخاطبين و حتي تاثير روي اكران و تصميمي كه سينماگران راجع به آثارشان مي‌گيرند همواره تاثيرات داخلي داشته، در ضمن تاثيرات منطقه‌اي فراواني هم داشته، روزگاري كه بازاريابان خارجي و مديران جشنواره‌هاي مهم سينمايي براي ديدن آثار سينماي ايران و توليداتش به ايران مي‌آمدند. اين نكات نشان مي‌دهد جشنواره همچنان اثرگذار است و مي‌تواند بيش از اينها تاثيرخودش را بگذارد. هم در محيط داخلي سينما و رسانه‌هاي ايران و هم در محيط خارجي و منطقه‌اي كه در آن زندگي مي‌كنيم و رويدادهاي مهم جهاني .
‌شما در سال‌هايي به واسطه مديريت بنياد سينمايي فارابي از نزديك با اين رويداد مراوده داشتيد، در يك نگاه كلان ، فكر مي‌كنيد مهم‌ترين آسيبي كه جشنواره در سال‌هاي برگزاري ديده چه بوده؟
جشنواره فيلم فجر متعلق به خانواده بزرگ سينماي ايران است نه جشنواره‌اي كه متعلق به دولت باشد، در برخي سال‌ها مديران جشنواره با نگاه دولتي سعي داشتند سليقه شخصي خودشان را به نوعي در روندها و رويكردهاي جشنواره اعمال كنند اين به نظرم يكي از آسيب‌ها بوده و تا مي‌شود بايد اين نوع آسيب‌ها را شناخت و از آن دوري كرد.
جشنواره فيلم فجر و ديگر جشنواره‌ها همين‌طور نمايشگاه كتاب تهران جزو آيين‌هاي مردمي كشور ما هستند، فراموش نمي‌كنيم كه مردم براي تماشاي فيلم يا اجراي موسيقي و تئاتر در جشنواره‌هاي فجر ساعت‌ها در صف مي‌ايستادند و هميشه اين رويداد براي منتقدين، سينماگران و رسانه‌ها مهم بوده، به نظرم اين جشنواره هر وقت مطابق سليقه كارگزاران برخي دولت‌ها بوده ميان هنرمندان و حكمرانان فاصله ايجاد شده و اعتبار خود را از دست داده در حالي كه جشنواره فجر مثل امانتي است كه بايد به صاحبان اصلي آن يعني مردم بازگردانده شود، عرض كردم به هر حال اين جشنواره روزگاري و همچنان مهم‌ترين رويداد منطقه است كه ما در آن زندگي مي‌كنيم و ساير جشنواره‌هاي منطقه‌اي به پاي اين جشنواره نمي‌رسند.
البته مي‌دانيم كه چند سالي است آنها طراحي‌هايي مي‌كنند كه جلو بيفتند، اما معتقدم جريان فيلمسازي ما، جشنواره فيلم فجر و رويدادهاي سينمايي و اثر‌گذاري سينماي ايران واقعا حرف اول را در منطقه مي‌زند، اما اگر اين تكاپو و جوشش، كوشش و تدبير و هوشمندي در برنامه‌ريزي سينمايي در صنوف و حاكميت و حكمراني كشور نباشد طبيعتا رقباي منطقه‌اي گوي سبقت را مي‌ربايند و خب اين مساله بسيار مهمي است.
‌عضو شوراي سياست‌گذاري جشنواره 43 فيلم فجر هستيد، مسووليت سختي در اين دوره داريد موافقيد؟
امسال‌به‌هر حال برنامه‌ريزي‌هايي كه مي‌شود اميدوارم جشنواره را تبديل به نماد وفاق و آشتي ملي و همدلي بين مردم و هنرمندان كنيم . بله، در يك دوره‌اي باعث سخت‌گيري و جفا به هنرمندان شد كه آنها را به نوعي دلخور كردند و رانده شدند، طوري‌كه بين هنرمندان و حكمراني گسست ايجاد شد و خب اين گسست‌ها بايد ترميم شود و مي‌دانم تلاش دبير جشنواره، شوراي سياست‌گذاري و مديران سينمايي در مسير ترميم اين گسست‌هاست تا به نقطه همدلي و همبستگي بيشتر برسيم.
‌براي اينكه بتوانيد شموليت جشنواره را بالا ببريد و نظرات مختلف را در اين مسير تامين كنيد و برآيندي از همه نظرات و افكار در جشنواره باشيد و همه نگاه‌ها را پوشش دهيد چه برنامه‌ريزي داريد؟
من جشنواره را جزئي از اكوسيستم سينماي ايران مي‌بينم و به نظرم نقش و جايگاه دولت بايد در زيست‌بوم توليدات سينمايي و صنعت تصوير و سرگرمي بازتعريف شود، پيشنهاداتي هم در شوراي سياست‌گذاري در نخستين جلسه شورا مطرح شد كه مقرر شد در گفت‌وگو با صاحب نظران و اهالي سينما و خبرگان و خود اهالي سينما در كارگروهي اين موضوعات بحث و بررسي شود.كه چه كنيم حال مخاطب بهتر شود و ارتباط بهتري با سينما بگيرد. من بايد اينجا به چند اتفاق كه سينما را تحت تاثير قرار داده اشاره كنم، اول وقوع انقلاب ديجيتال هست كه اين موضوع در حاكميت فرهنگي ما خيلي دير به رسميت شناخته شد، و جالب است هنوز نسبت به اين موضوع مهم مقاومت مي‌كنند و هم در صنوف و هم در حكمراني انقلاب ديجيتال را به رسميت نمي‌شناسند كه اين به نظرم بسيار آفت دارد و نياز به بازنگري در ديدگاه‌ها در اين حوزه داريم.
دوم اتفاق مهمي كه در سينما شاهد بوديم، بحث اثرگذاري كرونا بود كه شيوع اين بيماري، روي مخاطب، روي توليدات و روي جشنواره‌ها، و نهايتا سياست‌هايي كه در سه سال گذشته در سينما اعمال شد تاثيرگذار بود.
و ما شاهد تقويت تك ژانر بوديم و نه تنوع ژآنر، يعني آنچه در سبد اكران مي‌ديديد بيشتر آثار تك ژانري خاصي بودند كه اين موضوع جاي تامل دارد، من معتقدم مديريت سينماي ايران و مديريت جشنواره و رويدادهاي سينمايي نياز به گفت‌وگو، بحث و بررسي و شيوه منعطف و حتي خود اصلاحگر دارند تا به روز شوند و متعامل و مبتني برواقعيت‌هاي صنعت تصوير شوند.
اميدوارم امسال گام‌هاي مهمي در خصوص تحول در اين بخش در جشنواره شاهد باشيم، مي‌دانم و خبر دارم، آقاي شاهسواري و همكاران‌‌شان در دبيرخانه جشنواره تلاش‌هاي زيادي مي‌كنند به اينكه جشنواره در ارتباط با مردم و بالا بردن اعتبار و شموليت، نظرات مختلف را تامين كند.
‌دو نكته درباره شوراي سياست‌گذاري مطرح است اول حضور زنان غايب است و نكته ديگر سينماگران جوان خوشفكر در اين جمع نيستند، چرا؟
انتخاب شوراي سياست‌گذاري از جانب رييس سازمان سينمايي انجام شده اما مي‌دانم براي دعوت از بانوان سينماگر تلاش‌هايي شد اما علت اينكه در تركيب شورا خانم‌ها نيستند اطلاع ندارم، به اين موضوع دقت كنيم كه شوراي سياست‌گذاري يكي از اركان جشنواره فيلم فجر است و كارگروه‌هايي كه دبيرخانه جشنواره دارد طيف وسيعي از هنرمندان اعم از زن و مرد در آن همكاري دارند ساير اركان جشنواره، هيات انتخاب و داوري و بخش‌هاي ديگر فرصت‌هاي هست براي حضور خانم‌ها و جوان‌ها.
راجع به حضور سينماگران جوان هم به نظر مي‌رسد كه آنها در جشنواره فيلم دارند. حالا بايد ببينيم در فيلم‌هاي ثبت‌نامي چه تعداد سينماگران جوان هستند، از آنجايي كه سوال شما برآيندي از پرسش‌هاي افكار عمومي است، بايد بگويم كه به نظرم تلاش شده در بخش‌هاي ديگر و ساير اركان جشنواره مشاركت زنان و هم جوانان جلب شود و به اميد خدا شاهد همراهي آنها باشيم.
‌شما سال‌ها مديريت بنياد سينمايي فارابي را بر عهده داشتيد و درجريان وضعيت بين‌المللي سينماي ايران قرار داريد، به نظر شما براي بين‌المللي‌‌تر شدن سينماي ايران چه بايد كرد؟
يكي از انتظاراتي كه از رييس سازمان سينمايي مي‌رود با توجه به تجارب، دانش و اشرافي كه آقاي فريد‌زاده در مسائل سينماي بين‌الملل دارند هرچه بيشتر براي بين‌المللي‌تر شدن سينماي ايران تلاش كند، ايشان در سه سال اخير در جريان چالش‌هاي سينما هستند ونسبت به موانع اين مهم آگاهي كامل دارند، اميدواريم در گفت‌وگوي بين خانواده سينما، سازمان سينمايي و ساير نهادهاي مسوول، چالش‌هايي كه بر سر بين‌المللي شدن سينماي ايران است تاحدودي برطرف شود و شاهد گره‌گشايي و حضور پرافتخار سينماي ايران در رويدادها و جشنواره‌ها و بازارهاي جهاني باشيم.
به اين نكته بايد اشاره كرد كه پس از انقلاب اسلامي در بازه زماني نيمه دهه شصت تا دهه هشتاد و نود سينماي ايران يك جهش خيلي خوبي داشت، البته خودمان مي‌دانيم كه بخشي از اين جهش ناگهاني و بدون برنامه‌ريزي اتفاق افتاد و به نظرم اگر برنامه‌ريزي مناسب در وضعيت فعلي صورت نگيرد همين موفقيت‌هايي كه سينماي ما در بخش‌هاي جهاني داشته از دست مي‌دهيم يا كم‌رنگ مي‌شود.
‌چه بايد كرد؟
به نظرم يك تسهيل‌گري دولت و نهادهاي دولتي و نقش پخش‌كنندگان و توليد‌كنندگان آثار سينمايي كه آسيب‌ها و ضعف‌هاي سينماي ايران را به خوبي بشناسند.
نمي‌توان همه انتظارات را به پاي دولت يا حكمراني فرهنگي نوشت، البته بايد حكمراني فرهنگي بدون سليقه‌گرايي، تسهيل‌گري كند و حامي بخش خصوصي باشد و بخش خصوصي هم بايد بتواند خودش را در عرصه بين‌الملل و بازار‌يابي بين‌المللي و ماركت جهاني، به روز نگه دارد و به كار‌گيري شيوه‌هاي بازاريابي نوين، همراه با حضور در بازارها و مجامع بين‌المللي بايد از دغدغه‌هاي جدي بخش خصوصي در سينماي ايران و صنعت سريال‌سازي و انيميشن ايران باشد.
براي رفع اين ضعف‌ها و تقويت بخش بين‌الملل سينماي ايران لازم است تصميمات مهمي در خانواده سينما گرفته شود.
‌يكي از نكات مهم درباره حضور بين‌المللي سينماي ايران، شناخت نقاط قوت و ضعف سينماي ايران است. به نظر شما چه ضعف‌ها و موانعي در اين مسير وجود دارد و براي خلق فرصت‌ها چه بايد كرد؟
معتقدم ما همچنان صنفي براي پخش‌كنندگان بين‌المللي آثار سينمايي نداريم و اين ضعف مهمي است در هنر و صنعت سينما و من چند‌بار قبلا هم گفتم، متاسفانه تعداد پخش‌كنند‌گان بين‌المللي سينماي ايران -كه يك صنف باشند و وحدت رويه بين‌شان‌باشد - به تعداد انگشتان دو دست هم نمي‌رسند، البته منظور من تعداد پخش‌كنندگان حرفه‌اي است، نيروهاي علاقه‌مند براي پخش بين‌الملل داريم، منظور بازاريابان حرفه‌اي است كه مذاكره را بدانند و اجزاي كار را در بازار متنوع جهاني بشناسند و پخش‌كننده رسمي فيلم باشند و در مجامع بين‌المللي شناخته‌شده باشند.
به نظرم يك‌سو پخش‌كنندگان دولتي و حاكميتي را مي‌بينيم كه محدوديت‌هاي خودشان را دارند و يك‌سو پخش‌كنندگان خصوصي را داريم كه تداوم حضورشان نيازمند آموزش، ارتقا، دانش و تزريق سرمايه كافي در شركت‌ها است تا حدودي اين موانع برطرف شود، نكته ديگر اين است كه متاسفانه آثار سينمايي‌مان «بدون بخش‌بندي» روانه بازار بين‌الملل مي‌شود. البته اگر در بازار جهاني خواهانش باشند، چون ميل به خريد و نمايش آثار ايراني اوج و فرود و فراز و نشيب‌هايي داشته است.
‌به نظر شما نيازهاي اساسي بين‌المللي شدن سينماي ايران كدامند و در كنار ضعف‌ها، فرصت‌هاي پيش روي سينماي ايران چيست؟
جز آثار سينمايي كه بخشي به دليل شيوهاي پخش سنتي شاهدش هستيم، متاسفانه برخي شيوه‌هاي غيرحرفه‌اي يا بهتر بگوييم سيستم پخش منسجم بين‌المللي نداشتيم، اين موضوع هم راجع به فيلم‌ها و سريال‌هاي ايراني كه مناسب بازاريابي در جهان هستند، به خصوص با رشد پلتفرم‌ها، مخصوصا انيميشن كه انيميشن‌هاي خوبي در سينماي ايران ساخته مي‌شود يا فيلم كوتاه و مستند، با اين تنوع محصولات، سينماي ايران مي‌تواند جايگاه بهتري را در جشنواره‌هاي جهاني و بازار بين‌الملل به خود اختصاص دهد.اما بخشي از اين فرصت‌ها توسط خود اهالي سينما ناديده گرفته شده است، يا تنها فيلم‌هايي را در سطح بين‌الملل معرفي مي‌كنند كه سينماي داستاني است يا كشورهاي آسيايي كه ظاهرا در ليست بازاريابي سينماي ايران كمتر به آن كشورها توجه مي‌شود.از طرفي قوانين اقتصاد بازار در بحث بين‌الملل سينماي ايران مطرح است و به نوعي منطق بازار ناديده گرفته شده، همچنين بررسي بازار و ذائقه مخاطبان جهاني توسط پخش‌كنندگان ايراني شايد كمتر مورد توجه قرار گرفته است، مواردي كه در اين مجال ذكر كردم واقعا نيازهاي اساسي بين‌المللي شدن سينماي ايران است كه بايد در جايگاه خودش توسط بخش خصوصي هم جدي گرفته شود.
‌سازمان سينمايي در دولت چهاردهم با چالش‌هايي در حوزه بين‌الملل مواجه است كه انتظار مي‌رود براي اين مسائل چاره‌اي بشود، نظر شما چيست؟
به هر حال سينماي ايران در بخش بين‌الملل آسيب‌هاي جدي ديده است، طي سه سال اخير از سوي پخش‌كنندگان بين‌المللي و جشنواره‌هاي جهاني با نگاهي خاص، تصميمات سختي راجع به فيلم‌هاي سينماي ايران گرفته شد. اين را هم نبايد فراموش كنيم كه رويكرد‌هاي سياسي برخي جشنواره‌هاي جهاني، واقعيتي است كه وجود داشته و متاسفانه محدوديت و آسيب وارد كرده . به نظرم اين چالش‌ها بايد درست شناسايي شود و در وهله بعد با تعامل و ارتباطي كه جشنواره جهاني فجر، فارابي، سازمان سينمايي و فعالان بخش خصوصي مي‌توانند با پخش‌كنندگان بين‌الملل، جشنواره‌ها و رويدادهاي جهاني دوباره برقرار كنند اميد مي‌رود كه سازمان سينمايي وزارت ارشاد كارش را در اين زمينه متمركز پيش ببرد، و جبران مافات شود.با شناختي كه دكتر رائد فريدزاده از شرايط بين‌الملل سينما دارند به نظر مي‌رسد مي‌توان اميدوار بود كه شاهد گشايش و ابتكاراتي در عرصه بين‌الملل سينما باشيم.
   جشنواره فيلم فجر هر وقت مطابق سليقه كارگزاران برخي دولت‌ها بوده ميان هنرمندان و حكمرانان فاصله ايجاد شده و اعتبار خود را از دست داده؛ در حالي كه جشنواره فجر مثل امانتي است كه بايد به صاحبان اصلي آن يعني مردم بازگردانده شود. 
   در برخي سال‌ها مديران جشنواره با نگاه دولتي سعي داشتند سليقه شخصي خودشان را به نوعي در روندها و رويكردهاي جشنواره اعمال كنند اين به نظرم يكي از آسيب‌ها بوده و تا مي‌شود بايد اين نوع آسيب‌ها را شناخت و از آن دوري كرد. 
  سينماي ايران در بخش بين‌الملل آسيب‌هاي جدي ديده است، طي سه سال اخير از سوي پخش‌كنندگان بين‌المللي و جشنواره‌هاي جهاني با نگاهي خاص، تصميمات سختي راجع به فيلم‌هاي سينماي ايران گرفته شد.
   پيشنهاداتي در شوراي سياست‌گذاري در نخستين جلسه شورا مطرح شد كه مقرر شد در گفت‌وگو با صاحب نظران و اهالي سينما و خبرگان و خود اهالي سينما در كارگروهي اين موضوعات بحث و بررسي شود كه چه كنيم حال مخاطب بهتر شود و ارتباط بهتري با سينما بگيرد.
   يكي از انتظاراتي كه از رييس سازمان سينمايي مي‌رود با توجه به تجارب، دانش و اشرافي كه آقاي فريد‌زاده در مسائل سينماي بين‌الملل دارند هرچه بيشتر براي بين‌المللي‌تر شدن سينماي ايران تلاش كند، ايشان در سه سال اخير در جريان چالش‌هاي سينما هستند و نسبت به موانع اين مهم آگاهي كامل دارند.