فهم تازه از وحدت میدان‌ها و شبکه معارض با آن(یادداشت روز)

  ۱) تصور غالب این است که عبارت «وحدت میدان‌ها»، صرفا ناظر به «میدان نظامی» و منحصر به اعضای جبهه مقاومت است. اما این تلقی، دقیق نیست. وحدت میدان‌ها نه منحصر به میدان نظامی است و نه منحصر به جبهه مقاومت. تلاش غرب، معطوف به از هم گسیختن وحدت میدان‌ها بوده است؛ چه اینکه آمریکا و اسرائیل طی دو دهه گذشته به ویژه یک‌سال اخیر، ضربات راهبردی و کاری بسیاری از آن وحدت متحمل شدند. بر این مبنا، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی (تحت تعقیب محاکم بین‌المللی به جرم جنایت جنگی و نسل‌کشی) همین اواخر اعلام کرد که شکاف در وحدت میدان‌ها را دنبال می‌کند.
۲) وحدت میدان‌ها در جبهه مقاومت منطقه، با ده‌ها بلکه دویست سال تاخیر زمانی نسبت به «وحدت میدان‌ها در راهبرد غرب» اتفاق افتاده است. صهیونیسم مسیحی دهه‌هاست که بر مبنای وحدت میدان‌ها با مسائل رو به رو می‌شود و 
بر این مبنا حتی بارها منافع راهبردی اروپا تحت‌الشعاع منافع آمریکا و اسرائیل قرار است؛ چنان که اروپا حاضر نشد - اجازه نیافت- چالش گاز و انرژی خود را از طریق تعامل سودمندانه با ایران حل کند و به ناچار به خرید گاز - حتی پنج برابر قیمت متعارف جهانی- از آمریکا تن داد و صدای اعتراض دولت فرانسه و آلمان هم از اقدام رندانه آمریکا بلند شد.
۳) وحدت میدان‌ها، مراتب و شدت و ضعف دارد؛ و غیر از وحدت نظامی، وحدت سیاسی و اقتصادی و امنیتی و فرهنگی و اجتماعی را هم شامل می‌شود. در جنگ ترکیبی و رفت و برگشتی منطقه، دفاع از امنیت متحدان، دفاع از امنیت خود است. بنابراین پایبندی به وحدت و هم پشتی با وجود فشارهای دشمن، بسیار موضوعیت دارد. امنیت عراق و سوریه و لبنان و یمن، امنیت ماست. دشمن در مقابل، با فشار و تهدید و به ویژه به کارگیری شبکه نفوذ، سعی می‌کند رشته‌های درهم تنیده وحدت میدان‌ها را چه در میان اعضای جبهه مقاومت و چه در داخل یکایک آنها از هم بگسلد تا شاید بتواند بخشی از شکست راهبردی بی‌سابقه خود پس از جنگ جهانی دوم را جبران کند. برخی مقامات پنتاگون و رژیم صهیونیستی بارها گفتند که برتری هفتاد و چند ساله را از دست داده‌اند.


۴) مغالطه «عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و یمن به ما چه؟» و «چرا باید برای دیگران هزینه بدهیم؟»، بر اساس همین نگرانی بزرگ حریف و توسط شبکه نفوذ در کشور ما ترویج می‌شود؛ همانگونه که در دیگر کشورها منتشر می‌شود. اما وحدت میدان‌ها را می‌توان از منظر دیگری هم دید و آن رویکرد واحد به میدان و سیاست و دیپلماسی و رسانه و افکار عمومی در فضای داخلی کشور است. موفقیت در برابر جنگ ترکیبی دشمن، منوط به این وحدت و همدلی ملی است.
۵) هنگامی که سردار شهید «حسین همدانی» در میانه سال ۱۳۹۰ به سوریه رفت، ۷۰ درصد خاک این کشور به اشغال مزدوران نیابتی غرب در آمده، و دمشق در آستانه سقوط بود. آن مجاهد خطرپذیر و دلیر، حتی چند بار تا مرز شهادت و اسارت پیش رفت، اما تقدیر بر آن بود که در کنار دلاورانی مانند شهید سلیمانی و هزاران رزمنده گمنام، سرنوشت جنگی را که هنری کیسینجر و موشه یعلون (وزیر جنگ اسرائیل) «جنگ جهانی سوم» می‌نامیدند، تغییر دهد. او ظرف 
۳ سال، ۱۵۰ هزار نیروی داوطلب مردمی را سازماندهی کرد و آموزش داد. می‌گفت: «هر روز چندین جنایت اتفاق می‌‌افتد. حالا من کُنج عافیت رو انتخاب کنم؟ این سرهای از بدن جدا، زن و بچه نداشتند؟ به خدا قسم اگر این اتفاق در قلب آمریکا هم می‌‌افتاد، تکلیف می‌‌دانستم برای دفاع از مردم بی‌‌گناه، کاری بکنم... می‌‌دانید اینها (گروه‌های تروریستی/ تکفیری) کی هستند؟ باقیمانده‌ لشکر عمر سعد! اسم گردان تک‌ تیرانداز‌شان را هم گردان حرمله گذاشته‌اند».
۶) اما همسر شهید همدانی که همان روزهای دشوار در کنار سردار بوده، روایت تلخی هم از سیاست داخلی خودمان دارد. او به اختلاف تلخ میان مسئولان وقت دولت و مجلس (ماجرای استیضاح وزیر رفاه در بهمن ماه ۱۳۹۱) اشاره می‌کند و می‌گوید: «خبرِ وهب [پسر سردار] که از تهران آمده بود، یک خبر سیاسی بود. گفت «دیروز، یک مجادله بد و غیراخلاقی بین رئیس‌‌جمهور و رئیس ‌مجلس، توی مجلس درگرفت».. این مجادلات سیاسی در ادوار مختلف، غالبا تمرکز روی مسائل مهم سیاست خارجی و امنیت ملی را از برخی مسئولان گرفته است. البته اختلافات سیاسی، طبیعی است. اما آنچه طبیعی نیست، میزان تمرکز و توقف روی اختلافات، و حجم تقلاهای سازمان‌یافته برای دمیدن در اختلافات است، به شکلی که اجماع و همدلی پدید نیاید.
۷) به اذعان آقای ظریف، محبوبیت عمومی سردار سلیمانی در نظرسنجی‌ها قبل از شهادتش، به بالای ۹۰ درصد رسیده بود. طبیعی بود که بعد از شهادت سردار سلیمانی، خیلی‌ها با سلایق سیاسی متفاوت، عکس یادگاری خود با آن شهید را رو کنند و از رفاقت و صمیمیت با سردار سلیمانی خبر بدهند. در میدان سیاست و دیپلماسی، شهید سلیمانی حتی گفت دست آقای روحانی را می‌بوسد و همین سخن، جنجال به پا کرد. آقای روحانی ۱۳ تیر ۹۷ در سوئیس گفته بود: «در صورتی که نفت ایران از منطقه صادر نشود، دیگر کشورها هم قادر به صادرات نخواهند بود. می‌توانید امتحان کنید... با صراحت می‌گویم ایران، رژیم صهیونیستی را نامشروع می‌داند و فعالیت‌هایش را تجاوزکارانه می‌داند».. در پی این اظهارات درست، سردار سلیمانی خطاب به رئیس‌جمهور نوشت: «آنچه از فرمایشات حضرتعالی منعکس شد، مبنی بر اینکه اگر نفت ایران صادر نشود، تضمینی برای صدور نفت کل منطقه نمی‌باشد و بیانات بسیار ارزشمندی که نسبت به رژیم صهیونیستی فرمودید، مایه مباهات است. دست شما را برای ایراد این سخنان بموقع، حکیمانه و صحیح می‌بوسم و برای هر سیاستی که مصلحت نظام اسلامی باشد در خدمت هستیم».. (البته متاسفانه آقای روحانی به گفته درست خود متعهد نماند).
۸) همین شهید سلیمانی حکیم، در عین اهتمام به گسترش چتر وحدت و همدلی، در مقاطعی که غفلت یا انحراف را در مواضع برخی مدیران می‌دید، از نصیحت و هشدار در خلوت و جلوت دریغ نمی‌کرد. چنان که دی‌ماه ۱۳۹۳ در پیغامی محرمانه (از طریق آقای امیرعبداللهیان)، به آقای ظریف توجه داد که درست در حالی که شما با وزیر خارجه آمریکا در ژنو (به نشانه صمیمیت) قدم می‌زنید، آمریکا در حال پیاده کردن تسلیحات و هدایت میدانی فرماندهان داعش در موصل (کنار مرزهای ایران) است. فرمانده جبهه ضد تروریسم در منطقه، همچنین ۹ اسفند ۱۳۹۷، از ساده‌اندیشی درباره توافق با آمریکا (برجام) برحذر داشت و گفت: «برای دشمن، این برجام، سه ضلعی است نه یک ضلعی. اینکه اصرار می‌‌کنند بر برجام ۲ در منطقه، برای این است که می‌خواهند این تحرکی را که از ایران اسلامی به جهان اسلام روح و جان داده، بخشکانند. اگر العیاذ بالله ما رفتیم و در برجام ۲ شرکت کردیم، به همین تمام می‌شود؟ نه، برجام اصلی در داخل ایران است. تلاش آنها به این‌جا منتهی نخواهد شد و برجام سه هم خواهند داشت، چون معتقدند چشمه باید خشکانده شود و این چشمه، ایران است.»
۹) اکنون با مقدماتی که گفته شد، باید پرسید: آیا طبیعی است درست در شرایطی که جبهه آمریکایی- صهیونیستی بر تصاعد تهدیدات امنیتی در منطقه (به موازات شکاف انداختن میان اضلاع جبهه مقاومت) متمرکز شده، یک شبکه سیاسی- رسانه‌ای سابقه‌دار، علی‌الدوام پالس مذاکره آن هم از موضع ضعف به اروپا و آمریکا بفرستد و حال آن که مورد هیچ اعتنایی قرار نمی‌گیرد و فقط بر جرات دشمن می‌افزاید؟ هدف از مقاله اخیر وزیر خارجه اسبق در نشریه 
فارن افرز، با فحوای ارسال پالس یکطرفه مذاکره (آن هم نه فقط درباره عبور از توافق هسته‌ای، بلکه حتی درباره موضوعات دیگر!) چیست؟! اطمینان دادن به دشمن درباره بی‌تفاوتی نسبت به جنگ ترکیبی‌اش و اظهار ضعف؟ عبور از حقوق پایمال شده ایران در برجام، به بهانه توافق (قبول دیکته) جدید؟! یا ایجاد دودستگی و دو صدایی در داخل؟!
۱۰) شاید مهم‌ترین هشدار و تذکر سردار سلیمانی، ناظر به نقشه دوقطبی‌سازی و دو صدایی کردن، نسبت با دشمن است. او مهر ماه ۱۳۹۵ هشدار داد: «در خط مقدم جنگ با دشمن، نباید دو صدا بلند شود و کسانی بگویند دشمن نیست، دوست است. خوارج، محصول ترویج همین نگاه بودند. اگر صاحب‌منصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دوصدایی دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شده‌‌اند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است». امروز هم دوصدایی درست کردن درباره آمریکا و اروپا، در حالی که آنها بشدت سرگرم خباثت و خصومت و تهدید‌سازی علیه کشورمان هستند، جرم و خیانتی نابخشودنی است. این که فلان مجموعه سیاسی به بهانه آتش‌بس، پالس به رسمیت شناختن رژیم جنایتکار صهیونیست بفرستد، خیانت به امنیت ملی و بشریت است. اقتضای موقعیت فعلی در برابر دشمنی آشکار دشمنان، بسیج همه امکانات برای مقاومت ملی و منطقه‌ای است و نه دادن آدرس دروغ مذاکره و آتش‌بس یکطرفه که دل متحدان را هم خالی می‌کند.
۱۱) در همین شرایط عجیب است که کسانی از یکطرف به جای تامین امنیت و قانونمندی در فضای مجازی، نسخه برداشتن محدودیت‌های نیم بند را می‌پیچند و حال آن که خط رسانه‌ای باید در برابر تحرکات پایوران دشمن محکم شود؛ و از سوی دیگر به بهانه مخالفت با قانون مصوب حجاب، با اصل الزام شرعی حجاب به عنوان حکم ضروری دین مخالفت می‌کنند و رخنه در خط مقدم فرهنگی عفاف و حجاب پدید می‌آورند. ضلع سوم این تحرکات، القای ناتوانی در حل مشکلات اقتصادی و اجبار به تسلیم در مقابل دشمن است و حال آن که هم راه‌حل‌های اقتصادی روشن وجود دارد و هم نتیجه اعتماد به غرب، دو برابر شدن تحریم‌ها بوده است. دولت محترم و دو قوه دیگر اگر می‌خواهند در تله دشمن گرفتار نشوند و به مسئولیت خود در تراز اقتدار منطقه‌ای ایران و ملت عزیز رفتار کنند، قبل از هر چیز باید در گفتار و رفتار، با ادبیات مسموم و مشورت‌های تحمیلی فلج‌کننده که به اختصار ذکر آن رفت، مرزبندی صریح داشته باشند و بلکه این خط نفوذ را منکوب کنند. گشایش امور و مجال بسیج امکانات و ظرفیت‌ها برای حل چالش‌ها، از مسیر این مرزبندی و مواجهه صریح می‌گذرد. این، عین عقلانیت انقلابی و نیاز مهم کشور است. محمد ایمانی