آدمهای تلخ، شبهای سرد و خیابانهای بارانزده !
[شهروند] پایان پخش سریال «بازنده» به نویسندگی و کارگردانی امین حسینپور با بازی علیرضا کمالی، سارا بهرامی، صابر ابر، پیمان قاسمخانی، صدف اسپهبدی، رویا جاویدنیا و امیر غفارمنش در شبکه نمایش خانگی؛ نام این سریال را در نشریات رسمی و شبکههای اجتماعی سر زبانها انداخته- و شاهد انتشار نقدها و گفتگوهای زیادی درباره این سریال در روزهای اخیر بودهایم. یک مجموعه یازدهقسمتی در ژانر درام جنایی؛ بر اساس رمان «زوج همسایه» نوشته شاری لاپنا- با نام فارسی «زن همسایه»- که داستان درگیری یک کارآگاه پلیس در پرونده پیچیده و عجیب گمشدن و قتل دختربچه یک خانواده ثروتمند را که از همان ابتدا پیداست که پرده از رازهای بزرگی برخواهد داشت، روایت کرده بود...
این مطلب به بهانه پایان پخش و انتشار سریال «بازنده» نگاهی دارد به نقدها و احیانا ستایشهایی که در نزدیک به سه ماه پخش این سریال از آن به عمل آمده- و البته دفاعیات کارگردان «بازنده» که در روزهای اخیر تلاش کرده به انتقادات و اعتراضات نشریات و رسانههای اجتماعی پاسخ گوید...
با هر متر و معیاری و بهرغم انتقاداتی که در زمان پخش سریال «بازنده» در رسانههای اجتماعی و حتی نشریات رسمی از آن به عمل آمد؛ اما، «بازنده» به عنوان یک سریال معماییپلیسی- داستان زوج جوانی را روایت میکند که بعد از بازگشت از یک مهمانی متوجه میشوند که نوزاد یک ماههشان دزدیده شده؛ و این ورود یک کارآگاه تلخ و تند را موجب میشود که خودش هم فرزندش را از دست داده و در پرونده قبلیاش هم موفق نبوده است- در مجموع سریال گیرا و جذابی بود که داستانش را بدون لکنت و بدون ایجاد پیچوخمهای نالازم و مصنوعی در روند روایت پیش برده و مخاطب را درگیر میکرد. دستاوردی که بیتردید بدون وجود و حضور اثری داستانگو مانند رمان «زوج همسایه» نوشته شاری لاپنا به عنوان منبع اقتباس «بازنده» مقدور و ممکن نمیبود و این نشان از ارزش و اهمیت این رمان و نقش زیاد آن در میزان موفقیت این سریال دارد.
امین حسینپور کارگردان سریال «بازنده» که خودش را در گفتگوهای زیادی «متخصص ژانر جنایی» نامیده؛ این سریال را حاصل «برداشتی آزاد» از رمان «زوج همسایه» عنوان میکند و میگوید که «از همان اولین باری هم که این رمان را خوانده بودم، خیلی آن را دوست داشتم و در اقتباس از آن هم سعی کردم به اصل و روایت قصه تا جایی که ممکن بود پایبند بمانم. با این حال با توجه به شرایط و تعداد قسمتها و خیلی چیزهای دیگر تغییرات زیادی در روند نوشتن فیلمنامه ایجاد شد و تفاوت اصلی هم در تفاوت نگاه ما به روایت بود. در واقع در شرایطی که رمان به هیچ عنوان یک رمان کارآگاهمحور نبود؛ اما ما در روایت قصه کاملا کارآگاهمحور عمل کردیم».
سریال خارجی!
بهرغم روایت جذاب و بیلکنت داستان که تا حد زیادی مدیون و مرهون منبع اقتباس سریال بود؛ «بازنده» اما در زمینه فضایی که ساخته و پیش چشم مخاطب گسترانده بود- که البته این هم تا حد زیادی برگرفته از منبع اقتباس میتواند باشد- انتقاداتی را موجب شده بود. در واقع شماری از منتقدین این سریال عقیده دارند که «بازنده» چه در زمینه رنگ و نور، چه از نظر رفتارشناسی شخصیتها و چه از نظر طراحی صحنه لوکیشنهای سریال از جمله خانهها، هتل و اداره آگاهی موفق به خلق یک فضای ایرانی نشده- و البته در این میان رنگ تصویر هم به ایجاد این فضای غیرایرانی کمک کرده است. امین حسینپور در این زمینه میگوید: «سریال به نوعی در فضای نوآر ساخته میشد و بنابراین طراحی صحنه و فضای داستان نیز میبایست به سبک کاری سریال نزدیک میبود- که همان سبک نوآر است. این هم نیازمند فضاهای تاریک بود که خیلی گذر زمان در آن حس نشود و این بخشی از نشانههای سبک نوآر است. همچنین از آنجایی که روایت ما اقتباسی از یک رمان خارجی بود، سعی کردیم چه در زمینه شخصیتپردازیهای سرد و بیروح و چه در رنگ و نور و طراحی بیشتر لوکیشنهایمان چیزی از ایران و فضای ایران نبینیم».
بازیهای «بازنده»
یکی دیگر از ویژگیهای «بازنده» بازیهای خوب این سریال بود. در واقع تقریبا میتوان گفت که همه یا حداقل بیشتر بازیگران «بازنده» به خوبی از پس ایفای نقش خود برآمده بودند- و شاهد انتخابهای مناسبی برای هر کدام از نقشها بودیم که البته در این میان عملکرد سارا بهرامی در نقش زنی افسرده و درگیر بیماری روحی و علیرضا کمالی در نقش یک پلیس درونگرا که در زندگی شخصی خود یک بازنده محسوب میشود، ویژهتر بود. با این حال بازیهای خوب منحصر به این دو بازیگر نبود و بقیه بازیگران بهخصوص صابر ابر و رویا جاویدنیا نیز بازیهایی خوب و حداقل کمریسک را به نمایش گذاشته بودند- که البته این ویژگی ریشه در انتخاب درست بازیگران داشت که هر کدام از بازیگران را در نقشهایی به کار گرفته بود که پیش از این در فیلمها و سریالهای متفاوت مشابه همان نقشها را بازی کرده بودند و اصول بازی در نقش کاراکترهای مرموز و آرام و صبور را میشناختند.
امین حسینپور اگرچه این ویژگی مهم در انتخاب بازیگران سریال را تا حدودی قبول دارد؛ اما عقیده دارد که در جوانب بسیار دیگری نیز در «بازنده» ریسک شده و در واقع سازندگان سریال به دنبال حضور متفاوتی از بازیگران بودهاند. کارگردان «بازنده» در این میان ستاره قهرمانی و امیر غفارمنش را مثال میزند و میگوید که «اینگونه نیست که همه بازیگران بدون ریسک انتخاب شده باشند. مثلا ستاره قهرمانی برای اولین بار معرفی شده است. یا امیرغفارمنش که سالها در ژانر کمدی فعالیت کرده، در این سریال یک نقش جدی دارد. پیمان قاسمخانی هم به همین شکل، تا به حال در کار جدی دیده نشده بود. با این حال بدون ریسک بودن انتخاب بازیگران اصلی را میپذیرم و باید بگویم هنرمندانی را انتخاب کردیم که بتوانند سربازهای درستی در کار باشند».
یک سریال خشن
جذابیت «بازنده» به خشونتش بود!
اما یکی دیگر از مهمترین انتقاداتی که از سریال «بازنده» به عمل آمده؛ به حجم بالای خشونت و تلخی در این سریال بازمیگردد- که البته این نیز تا حد زیادی میتواند ملهم از فضای نوآر و جنایی این سریال باشد که شبهای طولانی و خیابانهای بارانزده و سرد و خلوت و شخصیتهای تلخ و کمحرف و قاطع را اقتضا میکند. این البته در دفاعیات کارگردان سریال «بازنده» نیز آمده- که خشونت را جزو لاینفک آثار جنایی میداند: «طبیعی است کار جنایی با خشونت همراه باشد. اصلا مخاطب کار جنایی میبیند که خشونت ببیند و این امر طبیعی است و کسی که جناییبین باشد از اول این را میداند و انتظارش را دارد و البته در تمام دنیا این اتفاق میافتد».
امین حسینپور درباره حجم بالای خشونت و مصرف مواد مخدر در «بازنده» در گفتگوهای متعددی گفته که «دیدگاه من نسبت به خشونت اینگونه است که این خشونتها به نوعی شبیه ترشح آدرنالین است و این خشونت را که میبینم، عصبانیت و حرصم نسبت به شرایط بدی که جامعه دارد، خالی میشود. اصلا جذابیت «بازنده» برای خود من همین بود و برای همین هم حذف بخشهایی از کار برای من بسیار بسیار ناراحتکننده بود. چرا که این خشونتها نه تنها نباید حذف میشدند، بلکه باید بیشتر هم میشدند، چرا که به درام و قصه و شخصیتپردازی کاراکترها عمق میداد». اما فارغ از اینکه آیا «بازنده» خشن بوده یا نه؛ منتقدین یکی از روندهای انتقادآمیز یکی دو سال اخیر شبکه نمایش خانگی را گرایش اغلب فیلمسازان به سمت تولید آثار جنایی و خشن میدانند که باعث تکساحتی بودن آثار این شبکه شده است. اتفاقی که البته یکی از دلایلش شاید تعداد اندک و حتی ناچیز تولیدات این شبکه در قیاس با مثلا نتفلیکس باشد که سالانه بیش از ۲۰۰ سریال تولید میکند و در این 200 اثر طبیعی است که ژانرهای مختلف، از درام تا فانتزی و ترسناک و البته همین ژانر جنایی، حضور پررنگتری نسبت به پلتفرمهای وطنی داشته باشند که به دلیل علاقه و استقبال مخاطبان، در یکی دو سال گذشته به سمت تولید سریالهای جنایی رفته و طبیعی است که با استقبال تماشاگران از نوع دیگری از آثار میزان تولید آن نوع آثار نیز در این شبکه بالا خواهد رفت! کارگردان «بازنده» نیز افزایش تعداد سریالهای جنایی در سالهای اخیر را ناشی از روند آزمون و خطا در روند تولید میداند: «استقبال مخاطبان از سریالهای جنایی تولید بیشتر این نوع آثار را باعث شده است. کما اینکه موفقیت سریالی مانند «در انتهای شب» آیدا پناهنده بیتردید به افزایش تولید کارهای اینچنینی منجر خواهد شد»!