روزنامه جوان
1403/09/19
در سوریه چه خواهد شد
این روزها تحولات در غرب آسیا دارای دو ویژگی است: سرعت و پیچیدگی. سرعت تحولات به قدری است که تقریباً همه بازیگران و نیروهای مؤثر در آن، از آن جا ماندهاند. «اخبار ملی اسرائیل» میگوید آژانس اطلاعاتی رژیم از جمله موساد و اداره اطلاعات ارتش اسرائیل (LDF) در ماجرای سوریه دچار خطای اطلاعاتی شده است و نتوانسته سرعت پیشروی شورشیان و سقوط دولت بشار اسد را پیشبینی کند. دیگر بازیگران مؤثر منطقه هم دچار همین وضعیتاند، یعنی تحلیلهایشان از سرعت تحولات جا مانده است. «پیچیدگی تحولات» دیگر ویژگی منطقه غرب آسیا است. این پیچیدگی دلایلی دارد که از جمله اصلیترین آن تعدد بازیگران اصلی و چرخشهای آنی بازیگران خرد و کلان است. در این وضعیت شورشیان به پایتخت سوریه رسیدند و دولت سوریه به ریاست بشار اسد را ساقط کردند. این وضعیت موجب شکلگیری سؤالاتی شده است، که از آن جمله میتوان به سؤال زیر اشاره کرد. چه کسی پیروز میدان سوریه شده استبازیگران میدان سوریه را میتوان ذیل چند محور دستهبندی کرد:
محور غربی: شامل امریکاییها، رژیم اسرائیل و فرانسویها که هدفشان تأمین امنیت اسرائیل در سوریه است.
محور اخوانی: شامل ترکیه و قطر که هدفشان تشکیل دولت اخوانی در سوریه است. البته هدف توسعه ارضی را نیز میتوان برای ترکیه برشمرد.
محور عربی: شامل عربستان، اردن، امارات و مصر که اولویت اصلیشان خارج کردن سوریه از محور مقاومت و تبدیل سوریه به یکی از همپیمانان خود بود. این هدف را با راهبرد جایگزین کردن بشار با یک مهره عربی- غربی دنبال کردند، سپس سیاست تضعیف سوریه را در پیش گرفتند و دست آخر به سیاست تطمیع بشار اسد روی آوردند.
محور مقاومت اسلامی: شامل ایران، عراق، یمن و لبنان که هدفشان نگاه داشتن سوریه در محور مقاومت علیه رژیم اسرائیل و غرب بود.
در نگاه اول، بازیگر پیروز این میدان، محور اخوانی است. امروز در سوریه دست برتر با شورشیانی است که در توافق با محور اخوانی هستند. اما این پیروزی چالشهای اساسی و ذاتی دارد:
اول اینکه شورشیان مسلح شامل گروههایی است که در میانشان هستههای تروریستی نقش پر رنگی دارند و نمیشود آن را کتمان کرد. دوم اینکه اتحاد شکل گرفته تحت عنوان «هیئت تحریر شام»، نه در سوریه فراگیری مطلق دارد و نه در درون خود، توافقات محکمی بسته شده است. مهمترین عنصر توافق یعنی «نه به اسد» دیگر وجود ندارد و لذا وضعیت رو به وخامت خواهد گذاشت. آینده سوریه چه خواهد شد؟
سه سناریو برای سوریه محتمل است:
اول، تبدیل سوریه به لیبی: اگر جنگ بر سر قدرت شکل بگیرد، یا اینکه محورهای دیگر مؤثر در منطقه به نقشآفرینی فعال در سوریه روی بیاورند، نظیر آنچه عربستان در لیبی کرد، آنگاه دوری از خشونت و بیثباتی سیاسی، سوریه را فرا خواهد گرفت. سرزمینی که ثبات سیاسی ندارد، مزرعه پرورش تروریسم خواهد بود. تخم داعش جستوجوگر چنین مزرعهای است. این مزرعه در مجاورت ترکیه خواهد بود. این یعنی ترکیه بازی برده را به سرعت خواهد باخت. در کنار آن اردن و رژیم اسرائیل هم متضرر خواهند شد. البته برای عراق و لبنان هم شرایط بد خواهد بود.
دوم، تبدیل سوریه به یوگسلاوی: به نظر میرسد هیچ یک از خرده بازیگران سوریه قدرت تمام کنندگی لازم را نداشته باشند. در این وضعیت اگر توافقهای سیاسی خرده بازیگران سوریه بر خشونتها پیشی بگیرد، نتیجه آن تجزیه سوریه خواهد بود، آن هم با دامنه محدودتری از خشونت. پر واضح است اگر سوریه تجزیه شود یکی از کشورهای ممکن التأسیس، کشوری خواهد بود که نیروهای مسلح کرد به دنبال تأسیس آن در استانهای شمالی و شرقی سوریه خواهند رفت. باید دانست که نیروهای کرد در این مناطق نفتخیز، حمایت مستقیم امریکاییها را دارند. تأسیس کشور کرد با حمایت امریکا به ضرر ترکیه، عراق و ایران است. پس در صورت تکرار تجربه یوگسلاوی در سوریه، باز بازنده ترکیه خواهد بود، حتی اگر در آن هنگام توانسته باشد حلب را با یک سیاست توسعه ارضی از آن خود کند.
سوم، تشکیل دولت اخوانی- سلفی: اگر توافقهای شورشیان با هم به هم نخورد و اگر هیچ یک از سه محور غربی، عربی و مقاومت اسلامی در وضعیت امروز سوریه مداخله نکند، آنگاه ممکن است کشور یکپارچه اخوانی تحت عنوان سوریه حفظ شود. تشکیل این دولت دو چالش دارد. اول اینکه رویکردهای اخوانی در مقام دولت به سرعت سر از سلفیگری در خواهد آورد (نظیر اتفاق مصر) و چنین دولتی هم با ترکیه و عربستان سر ناسازگاری خواهد داشت. دوم اینکه ستون فقرات هیئت تحریرشام را نیروهای سابق القاعده تشکیل دادهاند و اگر این نیروها دولت آینده را تشکیل دهند، چنین دولتی برای امریکا و غرب بسیار نامطلوب است. اگر هیئت تحریرالشام بتواند قدرت را در مقام دولت سوریه تثبیت کند، شگفتی آن خواهد بود که القاعده در مقام دولت، در دیگر سوی دریای مدیترانه، همسایه اروپا خواهد شد.
با لحاظ این سه سناریو، به نظر میرسد حامی وضعیت امروز سوریه در حال بازی با آتش است. بازی با کارت گروههای مسلحی که بخشی از آنها را تروریستها تشکیل دادهاند، بازی مطمئنی نیست. القاعده را امریکا تأسیس کرد، اما این کارت، به سرعت علیه امریکا عمل کرد، بازی با چنین کارتهایی با نگاه کوتاه مدت شاید موجب دستاورد شود، اما در بلند مدت پر مخاطره است.
چه چیز برای ایران مطلوب است؟
در سناریو اول یعنی در وضعیت تبدیل سوریه به لیبی، ایران باید تلاش کند در محور لاذقیه، طرطوس، حمص و دمشق، یک نیروی نیابتی قدرتمند سامان دهی کند. بهتر است این نیروسازی با همکاری روسیه رخ دهد.
در سناریو دوم با محوریت لاذقیه، طرطوس، حمص و دمشق باید هسته اصلی کشور سوریه بزرگ حفظ شود. شکلگیری این کشور مانع از رسیدن کردها و دیگر خرده بازیگران سوریه به دریا میشود و بدون مزیت نسبی دریا، وجودشان کم معنا است.
در سناریو سوم تا حد ممکن ایران باید از الگوهای مردمسالار برای سوریه واحد، پشتیبانی کند. تجربه نشان داده در سازوکارهای مردمسالار، مردم منطقه به جریانهای اسلامگرای معقول رأی میدهند که با ایران میتوانند همکاری سازنده داشته باشند. در صورت نرفتن سوریه به سمت روندهای مردم سالار، ایران باید در میان مسلحین جریانهای اسلامگرای ضد اسرائیل را مورد حمایت قرار دهد.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
افتضاح رسانهها و تحلیلگران ارشد منطقه!
خردهفروشها مراقب «سوداگران ترازو» باشند
تخریب جبهه مقاومت حربه دشمن است
قالیباف: ارزش وفاق به ایجاد منفعت برای مردم است
مشارکت مردم در ایران همدل فوق تصوری است که ما در پویشهای گذشته داشتیم
طنین «فریاد صلح در سکوت» بر بام آسیا
در انتظار زمستان متفاوت
جعبه پاندورا در سوریه باز شد
هرج و مرج هدفمند با اهداف فرا سوریهای
تهران آماده «مناسبات دوستانه» با ملت و دولت آتی در دمشق
اسرائیل جغرافیای اشغال در سوریه را گسترش داد
ما پشیمان نیستیم
در سوریه چه خواهد شد