نقشه راه شوم دشمنان سوریه

با گذشت زمان ابعاد جدیدی از نقشه راه دشمنان مردم سوریه برای تسلط بر این کشور تاریخی در منطقه غرب آسیا بعد از سقوط دولت بشار اسد آشکار شده و این در حالی است که طراحان و سردمداران این ائتلاف نامیمون و بازیگران داخلی آنها هیچ ابایی از نادیده گرفتن بدیهی‌ترین و اصلی‌ترین گام‌ها در یک حرکت سیاسی، یعنی حفظ تمامیت ارضی و استقلال سوریه، ندارند. 
ابعاد این حرکت که به غلط نام انقلاب بر آن نهاده شده، به ویژه بعد از نابود کردن زیرساخت‌های علمی، نظامی، تجهیزات دفاعی و حتی خدمات عمومی کشور سوریه به دست جنایتکاران رژیم صهیونیستی آشکارتر شده است، چراکه مدعیان این به اصطلاح انقلاب کمترین واکنشی نسبت به این تجاوزات نشان نداده‌اند و این‌گونه تصور می‌شود که از منظر آنها این بمباران‌ها و نابودسازی زیرساخت‌های سوریه، مربوط به یک کشور با فاصله چند هزار کیلومتری است که صدا و خبر آن به گوش آنها نمی‌رسد و این نشانگر آن است که این مسلحین اگرچه ممکن است بعضی از آنها شناسنامه سوری داشته باشند، اما این انفعال در برابر بیشترین و گسترده‌ترین حملات رژیم صهیونیستی علیه کشور سوریه، نشانه آشکار از تبانی این بازیگران داخلی در چهارچوب نقشه راهی است که امریکا و رژیم صهیونیستی و کشور ترکیه در طراحی و اجرای این عملیات داشته تا به زعم خود توان دفاعی سوریه را به طور کامل نابود کنند و سلطه رژیم صهیونیستی را بر کشور سوریه کامل نمایند. 
نقش‌ها و مواضع بازیگران در صحنه سوریه در تکمیل این نقشه راه در ابعاد مختلف آشکار است: 
امریکایی‌ها با توجه به حضور اشغالگرانه در سوریه و درعین‌حال حمایت از نیرو‌های کردی در شمال شرق این کشور، به ظاهر ادعا می‌کنند که در این تحولات نقشی ندارند، اما تلاش آنها برای ساقط کردن دولت سوریه سابقه‌ای طولانی داشته که مصداق آن تحریم‌های همه جانبه مردم سوریه موسوم به «سزار» است که نقش مهمی در تضعیف دولت سوریه داشته است. تحولات جدید سوریه را نمی‌توان خارج از اهداف راهبردی آنها در منطقه دانست. آنها طی سه دهه گذشته با اجرای طرح‌های متعدد تلاش کرده و می‌کنند با تغییر نقشه خاورمیانه (غرب آسیا) حرکت‌های اسلامی را دچار انحراف کنند و با از بین بردن زیرساخت‌های نظامی و دیگر قابلیت‌های ملت‌های منطقه وتضعیف و از بین بردن گروه‌های مقاومت، راه را برای تثبیت موقعیت رژیم صهیونیستی فراهم کنند. راهبرد اخیر آنها در سوریه با عاملیت صهیونیست‌ها، ترک‌ها و بعضاً عملیات مستقیمشان در روز‌های اخیر در سوریه در این راستا ارزیابی می‌شود. 


رژیم صهیونی در سایه حمایت‌های امریکا و سکوت مراجع بین‌المللی و کشور‌های عربی تلاش کرده است بیشترین بهره را از خلأ قدرت در سوریه ببرد. در روز نخست سقوط بشار اسد جنگنده‌های رژیم صهیونیستی، مراکز نظامی امنیتی در شهر دمشق را بمباران کردند و در ادامه آن ارتش صهیونی در مرز زمینی با ورود به خاک سوریه، بخش‌هایی را اشغال و تا نزدیکی دمشق پیشروی کرده و با تشدید بمباران‌ها در حال نابود کردن زیرساخت‌های نظامی سوریه است. تنها اقدام سازمان ملل در این ماجرا این بود که این اقدام اسرائیل را به عنوان نقض توافقنامه توقف درگیری اسرائیل و سوریه در ۳۱ مه ۱۹۷۴ (۱۰ خرداد سال ۱۳۵۳)، مورد انتقاد قرار دهد؛ و در حالی مدعیان انقلاب در سوریه حاضر نشده‌اند رژیم صهیونیستی را حتی در حد صدور یک بیانیه و بخشی از یک خطابه در مسجد اموی محکوم کنند، که دفتر نتانیاهو روز پنج شنبه مدعی می‌شود «اسرائیل به گروه‌های جهادی اجازه نمی‌دهد این خلأ را پر و جوامع اسرائیلی در بلندی‌های جولان را با حملاتی مشابه هفتم اکتبر (۱۵ مهر) تهدید کنند.» و این درحالی است که جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید امریکا که این روز‌ها در اراضی اشغالی به سر می‌برد، باتوجیه حملات ویرانگر رژیم صهیونی به سوریه و انهدام بیش از ۵۰۰ هدف دفاعی وصنعتی وخدماتی این کشور و اشغال بخش‌های جدیدی از خاک سوریه، مدعی می‌شود که «هنگامی که اسرائیل می‌گوید حضورش در سوریه، موقتی است، ما باور می‌کنیم». 
ترکیه که در روز‌های اول حملات تروریست‌ها ساکت و سپس در مواضع اعلامی بر احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه تأکید می‌نماید، بیشترین نقش را در سازماندهی وتجهیز شورشیان مسلح داشته و کنار تضعیف سوریه اهدافی را نظیر مدیریت جغرافیای کردی منطقه، توسعه قلمرو نفوذ در شمال سوریه، بازگرداندن آوارگان سوریه از ترکیه و تضعیف نقش ایران و روسیه در سوریه دنبال می‌نماید. اقدام ترکیه در پشتیبانی از شورشیان برای دولت آنکارا نیز می‌تواند پیامد‌های منفی نظیر افزایش موج مهاجرت به ترکیه، چالش با امریکایی‌ها بر سر حوزه نفوذ آنها بر کرد‌ها و... داشته باشد. آنکارا اگر چه مدعی است برای انتقال صلح‌آمیز دموکراتیک سوریه تلاش می‌کند، اما در عمل در پی استفاده از اهرم‌های ژئوپلتیک و نظامی برای گسترش اهداف استراتژیک و سرزمینی خود درمنطقه است. 
شورشیان مسلح، اما به دلیل خواستگاه تکفیری- سلفی ایده‌ها و افکار گروه‌های حاضر در میدان که اغلب نیز غیر سوری هستند، نگرانی در مورد تحکیم و تسلط دیدگاه‌های افراط‌گرایانه در روند گذار و در نتیجه ترویج خشونت و ناامنی در منطقه را افزایش داده‌اند. تحریرالشام تحت رهبری «ابومحمد الجولانی»، با تغییر نام به دنبال تغییر وجهه خود از یک سازمان ستیزه‌جو به یک بازیگر سیاسی تعامل‌گرا است. اما به رغم این مواضع اعلامی، آنچه در این میان به عنوان یک معضل اصلی در روند تحولات آتی سوریه از منظر این گروه‌ها مطرح است میزان پایبندی گروه‌های مسلح به وعده‌های زیبای احترام به حقوق بشر، حفظ امنیت تمامی اقوام و مذاهب و سلایق سیاسی است، موضوعی که با توجه به شواهد گوناگون از جمله بی‌تفاوتی نسبت به تجاوز صهیونیست‌ها نمی‌توان به آن خوش‌بین بود. 
محصول این نقشه راه شوم برای کشور سوریه تا کنون این بوده که با پیشروی رژیم صهیونیستی در سوریه و تخریب بیشتر زیرساخت‌های این کشور، سوریه بیش از قبل فقیر شده و با وضعیت اقتصادی بغرنج به آوردگاه گروه‌های تروریستی تبدیل شده است. همچنان‌که سال‌ها تحریم‌های غرب ظرفیت اقتصادی سوریه را تضعیف و به کاهش روحیه و عدم مقاومت نیرو‌های دولتی در برابر شورشیان انجامید. 
پیش‌بینی می‌شود که دو عامل آشوب‌ساز مداخله خارجی و گروه‌های تروریستی می‌تواند پیامد‌های گسترده‌ای را برای این کشور داشته و سوریه را به کانونی برای گروه‌های افراطی تبدیل و تهدید‌های مهمی برای کشور‌های همسایه ایجاد کند. در آینده در این زمینه وراه‌های مقاومت برای مواجهه با آن بیشتر می‌توان سخن گفت.