صدام ثانی
گروه سیاسی- آرمان سلیمی: گرفتن ژست انسان دوستانه و دموکراسیخواهانه، با هدف پنهان توسعه ارضی و رسیدن به آرمانهای نئوعثمانیگرایانه، خلاصه استراتژی رجب طیب اردوغان برای سوریه جدید است. امروز اردوغان و رهبران حزب عدالت و توسعه خود را برنده پازل معادلات امنیتی منطقه میدانند. نیروهای تحتالحمایه آنکارا که اکثرا متشکل از گروههای تکفیری – تروریستی هستند، در میدان خالی از مقاومت سوریه، دمشق را فتح کردند. حالا اردوغان در مقام فاتح میدان، چنین میپندارد که آینده سرزمین شام و منطقه نه تنها در دستان او است بلکه شاید در میانه تحولات بخشی از این سرزمین تاریخی را به ترکیه قرن دوم الحاق کند. به گزارش «تجارت»، طی تمامی سالهای بعد از 2011 دولت ترکیه تحت رهبر حزب عدالت و توسعه با اتخاذ ژستهای حقوق بشری و تحت عنوان مقابله با دیکتاتوری بشار اسد، از هیچ تلاشی برای سقوط دمشق فروگذاری نکرد. در نهایت اردوغان با پشت پا زدن به توافقات روند آستانه و خنجر از پشت زدن به مسکو، نیروهای تحت الحمایهاش را به سوی فتح دمشق رهنمون کرد. رئیس جمهور ترکیه قبل از سقوط حکومت بشار اسد هیچگاه با صراحت از اهداف پنهان خود برای سوریه سخن به میان نمیآورد اما به نظر میرسد اکنون که میدان خالی از رقیب شده، اردوغان به تدریج از اهداف توسعهطلبانه خود برای توسعه ارضی کشورش شده است.
توسعهطلبی اردوغان در قاموس نئوعثمانیگرایی
رجب طیب اردوغان دیروز شنبه (24 آذر) در هشتمین کنفرانس منطقهای حزب «عدالت و توسعه» در استان ساکاریا سخنانی را بر زبان راند که به طور ضمنی چشم طمع او به اشغال مناطقی از سوریه آشکار شد. او با اشاره به تحولات سوریه و برکناری دولت بشار اسد، تاکید کرد: رهبران اپوزیسیون ترکیه همیشه میپرسند که ترکیه در سوریه چه میکند؟ وی با بیان اینکه «من به آنها میگویم، آیا میدانید که چرا ترکیه در سوریه است و چرا این مواضع را داشت»، ادامه داد: «بشار اسد» رهبر سوریه در حال حاضر کجاست؟ … و مخالفانی که ما از آنها حمایت کردیم، کجا هستند؟ در مهمترین بخش از گفتههای خود، رئیس جمهور ترکیه افزود: اگر منطقه پس از جنگ جهانی دوم تقسیم نمیشد، شهرهای حلب، شام، حماه و حمص همانند شهرهای غازی عینتاب و استانبول به عنوان شهرهای ترکیه باقی مانده بودند و ما همچنان در یک کشور واحد بودیم. اردوغان با حمله به اپوزیسیون ترکیه افزود: ما به راه خود در مبارزه و از بین بردن تروریسم ادامه خواهیم داد. رئیس جمهور ترکیه افزود: ما با کمک به برادران سوری خود و در آغوش گرفتن آنها به قانون برادری خود عمل کردیم و این کار را با تردید انجام ندادیم، بلکه با آگاهی از اینکه حامی مهاجران هستیم، این کار را انجام دادیم. وی با بیان اینکه قرن دوم ترکیه آغاز شده است، افزود: البته، همه چیز گل و بلبل نیست، زیرا ما هنوز مشکلاتی برای حل کردن داریم و برای غلبه بر آنها موانعی وجود دارد.
در یک تحلیل محتوای ساده از اظهارات اردوغان به وضوح دو نکته کلیدی را میتوان برداشت کرد. نخست اینکه اردوغان استانهای شمالی سوریه را در کنار استانبول و دیگر شهرهای ترکیه قرار میدهد. دوم اینکه رجب طیب اردوغان با صراحت اعلام میکند که آنها در سوریه راه دور و درازی را در پیش دارند. یعنی ترکیه میخواهد در دمشق قدرت مسلط باقی بماند و شاید آنچه در ذهن اردوغان میگذرد، تبدیل شدن سوریه به ولایتی غیررسمی تحت امپراتوری جدید ترکیه در قرون دوم.
اردوغان و توهم اجرای پیمان میثاق ملی
در تحلیل اهداف و انگیزههای رجب طیب اردوغان در سوریه که میتوان آن را در قالب دکترین نئوعثمانیگرایی مورد ارزیابی قرار داد، میبایست به پیمان میثاق ملی ترکیه جدید در 100 سال قبل رجوع کرد. بدون تردید هدف بلندمدت ترکیه در سوریه به ایجاد پایگاه قدرت دائمی، در راستای هدف بلندپروازنه و آرزوی چند دههای آنها برای اجرایی کردن پیمان میثاق ملی است. بر اساس «میثاق ملی» مصوبه مجلس امپراتوری عثمانی (۱۹۲۰) در عراق حدود 6 استان کنونی، دهوک، اربیل، حلبچه، سلیمانیه، موصل و کرکوک، در سوریه بخش هایی از استانهای حلب، ادلب، رقه و دیر الزور و همچنین بخشهایی از دیگر همسایگان ترکیه یعنی بلغارستان، یونان، گرجستان، ارمنستان، جمهوری آذربایجان و حتی ایران شامل شهرستان های ماکو و چالدران در شمال استان آذربایجان غربی بخشی از محدوده کشور جدید ترکیه خواهد بود که البته در پیمان لوزان در سال 1923 کشور ترکیه در مرزهای کنونی موجودیت پیدا کرد. اما سیاستمداران ترکیه طی دهههای متمادی همواره تحت عناوین و اظهارات مختلف از سودای خود برای پایان دادن به لوزان و انعقاد لوزان جدید پرده برداشتهاند. در سالهای اخیر نیز آنها به وضوح در پی اعلام پایان لوزان، بازگشت به میثاق ملی و اجرای طرح لوزان جدید بودهاند.
معاهده لوزان پیمان صلحی بود که در تاریخ 24 ژوئیه 1923 در شهر لوزان (سوئیس) برای حل و فصل مناقشهای که از جنگ جهانی اول بین نیروهای متفقین و متحدین آغاز شده بود به توافق رسیدند. پیمان صلح بین جمهوری سوم فرانسه، امپراتوری بریتانیا، امپراتور ژاپن، پادشاه ایتالیا، پادشاه وقت یونان، پادشاه رومانی و پادشاه یوگسلاوی به امضاء رسید. در این میان دولت ترکیه بر اساس لوزان در سال 1926 از اعاده مالکیت بر ولایت موصل دست کشید و همین امر موجب شد سیادت عراق بر موصل با مجوز بریتانیا تایید شود اما در سطحی دیگر، منطقه اسکندرون در سال ۱۹۳۹ با مجوز فرانسه به سوریه ملحق شد اما هیچگاه مقامات دولت ترکیه این مساله را نپذیرفتند و همواره نیم نگاهی به کنترل مناطق هم مرز سوریه با ترکیه نیز داشتهاند. در وضعیت جدید، اردوغان و مشاوراناش در قالب دکترین نوعثمانیگری حاکم بر دستگاه سیاست خارجی این کشور بارها با صراحت مفاد پیمان لوزان را زیر سوال بردهاند. برای نمونه اردوغان طی سخنرانی خود در کاخ ریاست جمهوری این کشور در سال 2019 با انتقاد شدید از معاهده لوزان پرداخت و آن را برای منافع ملی ترکیه مضر توصیف کرد. همچنین، اردوغان در اظهاراتی دیگر با انتقاد از بنیانگذاران ترکیه جدید تاکید میکند: «مساحت امپراتوری عثمانی از دو میلیون متر مربع در سال 1914 در عرض 9 سال تا معاهده لوزان به 780 هزار کیلومتر مربع رسیده است و این نماد بیتدبیری سیاستمداران ترک در آن دوران است». با اتکا به این اظهارات و مواضع، به وضوح میتوان دریافت که اردوغان اکنون میهواهد نقشهراه ایجاد دولت عثمانی جدید را در منطقه اجرایی کند. او و همفکرانش هیچگاه به اندازه مقطع کنونی به این رویای خود نزدیک نبودهاند. حتی بعید نیست که به مرور زمان، آنکارا تلاش کند دستاوردهایش را در سوریه به لبنان و عراق نیز بسط دهد.