تعلیم و تربیت بدون پژوهش داریم

جوان آنلاین: مسئولان بر این باورند که پژوهش، موضوع بسیار مهمی است و باید به پژوهشگران اهمیت داده شود. آنها می‌گویند بدون انجام پژوهش‌های مؤثر نمی‌توان مسائل و مشکلات جامعه را حل کرد. چیزی شبیه به همان کاری که در عمده کشور‌های توسعه یافته انجام می‌شود؛ یعنی پیش از آنکه کاری را انجام دهند و با آزمون و خطا به بهترین روش ممکن دست یابند، ابتدا موضوع را توسط یک تیم پژوهشی قوی، مورد ارزیابی قرار می‌دهند و همه جوانبش را می‌سنجند، سپس، آن را با کمترین میزان خطا اجرا می‌کنند. کاری که کارشناسان و اندیشمندان بدان تأکید زیادی دارند، آنها معتقدند رشد علمی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی سیاسی و حتی جایگاه بین‌المللی کشورها، ارتباط مستقیمی با پژوهش‌های انجام شده و نحوه مواجهه با آن، داشته و دارد. البته پژوهش‌هایی که به درستی انجام شده و قابلیت اجرایی و کاربردی‌سازی دارند.    کمتر کسی است که اهمیت توجه به نظام آموزشی و ارتباط آن با پیشرفت کشور را نداند، چراکه وظیفه انسان‌سازی را برعهده دارد و با عملکرد مناسب، مدیران و پژوهشگران توانمندی را تربیت می‌کند. بدون شک اگر وزارت آموزش و پرورش، با کمترین خطا و بیشتری بهره‌وری عمل کند، در آینده افرادی متفکر و توانمندی را تحویل جامعه می‌دهد که خانواده‌هایی آگاه و جامعه سالمی را می‌سازند. در این زمینه، پژوهش‌ها و تحقیقات، نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کند. این در حالی است که به جای توجه و اهتمام به آنها همچنان همان اشتباهات قبلی تکرار می‌شود. برای مثال به جای تشویق دانش‌آموزان به نوآوری و مهیا کردن شرایط برای به فکر واداشتن آنها، هنوز هم، بر حفظ طوطی‌وار دروس و تست‌زنی تأکید می‌شود! روشی که دانش‌آموزان و معلمان را تبدیل به ربات‌هایی کرده که سر کلاس درس حاضر شوند و خط به خط کتاب را بدون کمترین پرسش و پاسخی تکرار کنند. این یعنی «پژوهش» در کلاس‌های درس هیچ جایگاه مناسبی ندارد، نه در میان معلمان و نه در میان دانش‌آموزان.  هفته پژوهش از راه رسیده‌است، هفته‌ای که باعث می‌شود مسئولان پشت تریبون حاضر شوند و به ضرورت این مهم تأکید کنند. برخی از آنها رشد پژوهش در سازمان‌های مختلف را مناسب ارزیابی می‌کنند و برخی دیگر بر لزوم تغییراتی که باید در آن انجام شود، اشاره دارند. آن چیزی که میان صحبت مسئولان به صورت مشترک بیان می‌شود، روی زمین ماندن پژوهش‌های انجام شده‌است، یعنی در زمینه‌های مختلف پژوهش شده و راهکار‌های هر چه بهتر انجام شدن کار‌ها نیز مانند یک لقمه آماده در اختیار مسئولان و مدیران قرار دارد، اما از آنجایی که یا توان انجامش وجود ندارد یا اهمیتی برایش قائل نمی‌شوند، تنها در حد همان پژوهش باقی مانده و از آن بهره نمی‌برند! موضوعی که روز گذشته، علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش نیز به آن اشاره کرده‌است: «حدود ۲۳ سال است موضوع پژوهش در قالب‌های مختلف و در بدنه آموزش‌وپرورش شکل گرفته و تا حدودی جای پای خود را باز کرده‌است، اما دچار شکاف عمیق در نظر و عمل شده‌ایم.» این یعنی حتی اگر پژوهش‌ها نیز به درستی انجام و نظرات و راهکار‌های خوبی مطرح شده باشد، اما هنوز که هنوز است، عملیاتی نشده‌اند.     اعتراف تلخ وزیر آموزش‌و‌پرورش روز گذشته، علیرضا کاظمی، وزیر آموزش‌و‌پرورش در مراسم تقدیر از پژوهشگران برتر وزارت آموزش‌وپرورش با بیان اینکه حدود ۲۳ سال است موضوع پژوهش در قالب‌های مختلف و در بدنه آموزش‌وپرورش شکل گرفته و تا حدودی جای پای خود را باز کرده‌است، گفت: «نسبت به آنچه باید باشیم، خیلی عقب هستیم؛ موضوع پژوهش یکی از اساسی‌ترین شاخص‌های کشور‌های توسعه‌یافته و در حال توسعه است. متأسفانه سهم پژوهش از تولید ناخالص ملی کمتر از ۵/۰ درصد است، در حالی که در کشور‌های پیشرفته این عدد، بالای ۵/۱ درصد است.» او با بیان اینکه در سال ۱۳۹۲ با ۱۲ میلیون دانش‌آموز نسبت بودجه آموزش‌وپرورش به بودجه عمومی کشور ۵/۱۰ درصد بود که اکنون با ۱۶ میلیون دانش‌آموز همچنان همین‌قدر است که این نشان می‌دهد دچار شکاف عمیق در نظر و عمل شده‌ایم، ادامه داد: «گفتمان‌ها متعالی است، اما در عمل چیز دیگری محقق می‌شود؛ زمانی می‌توانیم کشور را به قله‌های رفیع برسانیم که آموزش‌و‌پرورش اولویت اول کشور باشد.» وزیر آموزش‌و‌پرورش با بیان اینکه یکی از دلایلی که در برنامه‌ها دچار آزمون و خطا هستیم، این است که از داده پژوهشی استفاده نکردیم، به لزوم آموزش سواد پژوهشی و جریان‌سازی پژوهشی در آموزش‌وپرورش اشاره کرد و گفت: «اگر این مأموریت را درست انجام ندهیم، دانش‌آموز و معلم پژوهشگر نخواهیم داشت، در این بخش بر اساس آمار، خیلی توفیق نداشته‌ایم.» او با بیان اینکه زمانی می‌توانیم معلم پژوهشگر تربیت کنیم که ساختار برنامه درسی مدرسه، تألیف کتب درسی و روش‌های تدریس بر این مبنا باشد و در این حوزه کاستی‌های بسیاری داریم و امیدوارم در بازبینی کتاب‌های درسی به این مؤلفه توجه اساسی داشته باشند، افزود: «وقتی ساختار درس به گونه‌ای طراحی شود که معلم در مسیر پژوهش قرار بگیرد به توسعه این کار کمک می‌کند.» کاظمی با بیان اینکه ساختار شبکه‌ای در بحث پژوهش نداریم، اظهار کرد: «به نظرم در ساختار جدید باید معاونت آموزشی و پژوهشی دوره ابتدایی و معاونت آموزشی و پژوهشی دوره متوسطه ایجاد شود، باید به دنبال پژوهش مسئله‌محور برویم که مشکلی از مشکلات ما را حل کند، می‌توانیم از ظرفیت دستگاه‌های اجرایی کشور مثل وزارت علوم و بنیاد نخبگان در کار پژوهشی کمک بگیریم، همچنین نظام مسائل را به دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌های کشور ارائه دهید.» این خیلی خوب است که وزیر آموزش و پرورش به مشکلات موجود اشاره دارد و واقعیت را کتمان نمی‌کند، چراکه اگر او همانند عمده مسئولان، منکر مشکلات موجود شود، دیگر جایی برای حلشان باقی نمی‌گذارد. حالا که آقای وزیر، حقایق تلخ را بر زبان می‌آورد و به آنها اعتراف می‌کند، هم جای خوشحالی دارد و هم انتظارات را از او بالا می‌برد. اینکه باید قدم‌های هر چند کوچک، اما مفید، در جهت حل مشکلات بردارد. بدون شک این اعترافات تلخ، کورسوی امیدی را ایجاد کرده تا شرایط به گونه بهتری تغییر کند.     ارتباطی که باید باشد، اما نیست پژوهش‌های زیادی در حوزه تعلیم و تربیت انجام شده، اما عمده آنها کاربردی‌سازی نمی‌شوند. یکی از دلایل آن، ساز مخالفی است که پژوهشگر و مسئولان می‌زنند! در این رابطه حمید رفیعی، پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت معتقد است حکمران نظام آموزشی و پژوهشگر، همسو با هم حرکت نمی‌کنند. او به «جوان» می‌گوید: «از یک سو به دلیل ضعف در نظام حکمرانی آموزش و پرورش، از باب مقاومت در برابر تغییر و اقسام چالش‌هایی که مبتلا به آن است، اجرایی‌سازی پژوهش‌ها ممکن نیست و از سوی دیگر، برخی از پژوهش‌ها نمی‌تواند دست حکمران را برای پیشبرد اهداف پر کند. به عبارتی، حکمران به دنبال یک امر و یک اتفاق است که یک مسیر را برایش طی می‌کند، اما پژوهشگر مسیر دیگری را دنبال می‌کند.» او با بیان اینکه، ارتباط منطقی میان کسی که درخواست پژوهش می‌کند و آن کسی که دارد پژوهش را انجام می‌دهد، وجود ندارد، می‌گوید: «باید بتوانیم ضمن اینکه مشکل را در نظام ساختاری خودمان مرتفع می‌کنیم، ارتباطات بین لایه‌های مختلف را نیز برقرار کنیم. به طور مثال، دستگاه یا نهادی که متولی امر پژوهش در نظام تعلیم و تربیت است، باید بتواند خودش را با نیاز روز وفق دهد و مسئله‌محور باشد، از طرفی نظام اداری ما باید یاد بگیرد که اساساً بدون انجام پژوهش و مطالعات مروری و کاربردی یا مطالعات بنیادین، حق اجرا یا برنامه‌ریزی ندارد.»     از چند تولی‌گری تا غفلت در استفاده از ظرفیت معلمان رفیعی به شکاف میان حوزه پژوهش و اجرا در ساختار وزارت آموزش و پرورش اشاره می‌کند و اظهار می‌دارد: «در حالی که باید در معاونت برنامه‌ریزی و توسعه منابع در وزارت آموزش و پرورش، نتایج و پیامد‌های پژوهش‌های بنیادی یا مروری به چشم بخورد، اما این جنس از کار‌ها در آن دیده نمی‌شود. متأسفانه هیچ ارتباطی میان این معاونت و نهاد‌هایی که متولی حوزه پژوهش در وزارت آموزش و پرورش هستند، مثل پژوهشگاه‌ها، دانشگاه‌ها یا حتی سازمان پژوهش وجود ندارد. این چند تولی‌گری حوزه آموزش و پرورش، یکی از مسائلی است که باید به آن اندیشید و برایش تدبیر کرد.» بدون شک معلمان زیادی در آموزش و پرورش هستند که خود می‌توانند یک پژوهشگر تأثیرگذار در این عرصه باشند، چراکه آنها از مشکلات و چالش‌های اصلی کلاس‌های درس خبر دارند و تحصیلاتشان نیز مرتبط با تعلیم و تربیت دانش‌آموزان است؛ موضوعی که آقای رفیعی نیز بدان اشاره می‌کند و درباره غفلت از این ظرفیت می‌گوید: «ظرفیت خود معلمان در عرصه پژوهش از جمله ظرفیت‌های مورد غفلت نظام تعلیم و تربیت است. معلمان، اغلب تحصیلات عالیه دارند و با توجه به حضور در مدرسه و ارتباطات با دانش‌آموزان، به پژوهش‌های میدان عمل، کاربردی و بنیادی مسلط هستند، از همین‌رو می‌شود با حمایت‌های کوچک در نظام تعلیم و تربیت از ظرفیت پژوهش‌های آنها استفاده کرد و این پژوهش را به عمل گرفت.»    آمار محرمانه، سد راه پژوهشگران رفیعی به مشکلات دیگر برای اجرایی نشدن پژوهش‌های انجام شده اشاره می‌کند و می‌گوید: «تقریباً اغلب پژوهش‌هایی که امروز در آموزش و پرورش انجام می‌شود، پیوست سیاسی ندارد؛ یعنی سیاست‌گذار نمی‌داند براساس این مطالبه‌پژوهشی که صورت گرفته چه کاری باید انجام دهد. بدون شک پژوهشگر باید سنجش اثرات کارهایش را در آموزش و پرورش دنبال کند.» او ادامه می‌دهد: «از سوی دیگر، اساساً مرجع یا نهادی در وزارت آموزش و پرورش وجود ندارد که پژوهش‌هایی را که در این حوزه صورت می‌گیرد، سیاست‌گذاری کند و خط‌مشی به آنها بدهد. متأسفانه باید گفت که مرجعی برای جمع‌آوری پژوهش‌های حوزه تعلیم و تربیت برای دسته‌بندی و انتشار آنها مشخص نشده‌است. از سوی دیگر تقریباً مطالعاتی که در پژوهشگاه تعلیم و تربیت صورت گرفته، هیچ کجا منتشر نمی‌شود! اصلاً درگاهی برای انتشار آنها وجود ندارد.» این پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت به سد بزرگی که بر سر پژوهشگران آموزش و پرورش قرار دارد، اشاره می‌کند و می‌گوید: «اگر قرار است عمق پژوهش‌ها بالا برود، باید پژوهشگر به پژوهش‌های پیشین دسترسی داشته باشد، نه اینکه همه پژوهش‌ها را از او مخفی کنند! علاوه بر آن، پژوهشگر به داده‌های آموزش و پرورش دسترسی ندارد، به همین دلیل نمی‌تواند آنطور که باید و شاید مطالعات و تحقیقاتش را انجام دهد. برای مثال، در حال حاضر معلوم نیست که آمار دانش‌آموز چقدر است، چراکه یک نفر یک آماری اعلام کرده و مسئول دیگر آماری دیگر! اینها باعث می‌شود پژوهشی که انجام می‌دهیم، مبتنی بر داده نباشد و اثربخش واقع نشود. در این صورت پژوهشگران در زمین اشتباهی بازی می‌کنند و نمی‌توانند عملکرد خوبی داشته باشند.»    نتیجه برد - برد ثمربخش شدن پژوهش‌ها ثمربخش شدن پژوهش‌ها، نتیجه برد - برد به دنبال دارد، چراکه اگر پژوهش‌های انجام‌شده تأثیر ملموسی در حل مشکلات جامعه داشته‌باشد، انگیزه پژوهشگران جوان در فعالیت‌های پژوهشی را بیشتر خواهد کرد. این یعنی هم پژوهشگر و هم جامعه از کاربردی‌سازی و عملیاتی‌شدن پژوهش‌ها سود خواهند کرد.  توجه بیشتر به پژوهش‌های انجام‌شده و همچنین اهمیت قائل‌شدن به پژوهشگران، نقش مهمی در رشد و پیشرفت کشور ایفا خواهد کرد؛ موضوعی که در سال‌های متمادی نسبت به آن غفلت شده‌است. پس از این اما، باید اهمیت جدی‌تری بدان داده شود، تا بلکه مشکلات تلنبار شده در کشور به خصوص در حوزه آموزش و پرورش، یک به یک و با سرعت بیشتری حل شود؛ مشکلاتی که اگر حل نشده باقی بماند آینده‌سازان کشور را با مشکلات عدیده‌ای مواجه می‌کند و جامعه و به طور کلی کشور را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.