پایان حضور مدیران تکراری با اعتماد به جوانان

تحول مدیریتی همان رنسانسی است که ورزش کشور به آن نیاز دارد و این مهم محقق نخواهد شد مگر با اجرای دقیق و درست قانون و عدم به‌کارگیری مدیران بازنشسته در امور کلیدی این حوزه. 
روی کار آمدن احمد دنیامالی این امید را به اهالی ورزش داد تا شاید وزیر جدید گام‌های مثبت و اساسی در جهت متحول کردن ورزش بردارد. وزیر ورزش فعلی زمانی خودش رئیس فدراسیون بود و دید که اگر قانون درست اجرا شود مدیران بازنشسته دیگر جایی در رأس امور نخواهند داشت. حال پس از گذشت سه ماه از حضور او در ساختمان خیابان سئول، پروژه بازنشستگی به‌موقع تعداد زیادی از مدیران و کارمندان این وزارتخانه در حال انجام است و گویا آقای وزیر تأکید زیادی نیز روی اجرای دقیق این پروژه دارد. 
از آنجایی که ورزش ما بار‌ها طعم حضور بازنشسته‌ها را چشیده و می‌داند برخی از همین افراد برای از دست ندادن میز و صندلی خود در‌به‌در به دنبال گرفتن مجوز از مراجع بالاتر هستند، پیگیری این موضوع را باید به فال نیک گرفت. افرادی که به زودی مدت‌زمان خدمت قانونی‌شان به اتمام می‌رسد، قطعاً در این سال‌ها در سمت‌ها و مسئولیت‌های مختلف تجارت زیادی را کسب کرده اند، ولی دیگر زمان خداحافظی از کار و سپردن امور به نسل‌های بعدی از راه رسیده است. استفاده از مدیران تکراری امتحان پس‌داده، چالشی است که کل ورزش تجربه آن را چندین و چندبار داشته، اما برخی مسئولان ارشد این حوزه بنا به دلایل سیاسی، جناحی، فکری یا حتی شخصی همچنان روی مواضع خود پافشاری می‌کنند و ترجیح می‌دهند فلان مدیر قدیمی با همان روش‌های منسوخ و ناکارآمدش ورزش را به باد دهد، ولی از نفرات جدید و تازه‌نفس استفاده نکنند. 
انتخاب نفرات کاربلد و کارآزموده، فاکتور‌های مهمی در موفقیت یک رشته، فدراسیون و حتی نهاد‌های ورزشی محسوب می‌شود. بااین‌حال معمولاً آقایان در انتخاب مدیران برای پست‌های مهم نکات دیگری را مدنظر قرار می‌دهند؛ رفاقت‌های گذشته، همکاری‌های قبلی در دیگر دستگاه‌ها، نهاد‌ها و همچنین تفکرات سیاسی. در بسیاری از مواقع این موارد برای آقایان اولویت دارد و در نهایت فعالیت در حوزه ورزش در قعر لیست شاخص‌ها قرار می‌گیرد. با این سطح از تفکر و نوع مدیریت است که برخی از موسفید کرده‌ها در وزارت و دیگر نهاد‌های ورزشی، نه تنها بازنشسته نمی‌شوند، بلکه از پستی به پست دیگر انتقال می‌یابند! نکته تأسف‌بارتر اینکه این مدیران که به خود لقب باتجربه می‌دهند، توجهی به تربیت مدیران جوان و انتقال تجربیات به آنها ندارند. در واقع این دست مدیران فقط و فقط به فکر حفظ جایگاه و مسئولیت‌شان هستند و حتی به نسل‌های بعدی به چشم دشمن و خطر نگاه می‌کنند. درحالی‌که مدیران قدیمی که سال‌ها از حضور در ورزش ارتزاق و رزومه‌شان را پر کرده‌اند موظفند اندوخته‌هایشان را به نسل‌های بعدی منتقل کنند. به‌خاطر همین سهل‌انگاری‌ها و بی‌توجهی‌های سهوی یا عمدی است که امروز ورزش ما برای جایگزین کردن مدیران بازنشسته با چالش مواجه است. اگرچه در چند سال اخیر مدیریت برخی فدراسیون‌ها به دست ورزشکاران قدیمی همان رشته‌ها افتاده و تفکرات جدیدتری در این رشته‌ها حاکم شده، ولی تا ایجاد تغییرات اساسی راه زیادی باقی مانده است. جدا از این نباید اجازه داد ورزش حیاط خلوت سیاسیون باقی بماند و هرازگاهی برخی چهره‌های بیرون از گود مانده بدون سابقه و شناخت قبلی مسئولیت‌های مهم این حوزه را به دست گیرند.