طنين اپرا در 7 دستگاه موسيقي ايراني

سيمين سليماني
اپراي عروسكي مولوي به نويسندگي، طراحي و كارگرداني بهروز غريب‌پور بعد از پنج سال در تالار فردوسي روي صحنه رفت؛ آهنگسازي اين اپرا را بهزاد عبدي برعهده داشت. روابط عمومي بنياد رودكي با اشاره به نشست خبري بهروز غريب‌پور كه پيش‌تر برگزار شده بود، درخصوص مدت زمان روي صحنه بودن اپرا به نقل از اين نويسنده و كارگردان نوشته كه «اين برنامه بسته به علاقه مخاطبان ادامه خواهد داشت.» در ادامه اين نقل قول آمده كه «استقبال مخاطبان از اين اپرا به گونه‌اي بوده كه فروش بليت اجراهاي آن در روزهاي ابتدايي دي ‌ماه نيز روي سايت قرار گرفته و رو به اتمام است.»
اپراي «مولوي» سومين رپرتوار توليدي گروه تئاتر عروسكي آران با پژوهشگري، نويسندگي، طراحي لباس و نور و كارگرداني بهروز غريب‌پور است كه براي اولين‌بار در بهمن سال ۱۳۸۸ و آخرين بار در سال ۱۳۹۸ روي صحنه تالار فردوسي اجرا شد و حالا اين اپرا از ۲۲ آبان‌ ماه روي صحنه است و براساس اعلام بنياد رودكي با استقبال مخاطبان به صورت پي‌درپي تمديد شده است.
به اين مناسبت با بهزاد عبدي، آهنگساز اين اپرا درباره همكاري‌اش با بهروز غريب‌پور و نيز جايگاه اپرا در ايران و موضوعات ديگر گفت‌وگو كرديم.


 
‌در ابتداي اين گفت‌وگو براي مخاطبان ما بفرماييد كه آهنگسازي اپراي مولوي چگونه تجربه‌اي بود؟
اپراي مولوي براساس دستگاه‌هاي موسيقي ايراني آهنگسازي شده است. اين موضوع بايد درنظر گرفته شود كه ليبرتوي شاهكار استاد بهروز غريب‌پور در شكل‌گيري اين موسيقي نقشي درست و بسيار ارزنده ايفا كرد. اركستر ناسيونال اوكراين هم به همراه گروه كر «كرِدو» و همچنين خوانندگان برجسته ايراني، اجرا و ضبط اين اثر را برعهده داشتند.
‌اگر اشتباه نكنم اپراي مولوي دومين همكاري شما با آقاي غريب‌پور بود، درست است؟
بله. اپراي مولوي بعد از اپراي عاشورا شكل گرفت. زماني كه استاد بهروز غريب‌پور نوشتن ليبرتوي اپرا را به پايان رساندند، در دعوتي كه از ايشان داشتم، متن را براي من بازخواني كردند و من بعد از مدتي آهنگسازي اين اثر را به پايان رساندم.
‌اين اپرا نظر خيلي از موسيقي‌دانان را به خود جلب كرد، ويژگي اين كار از نظر شما كه آهنگسازش بوديد، چه بود؟
همان‌طور كه در ابتدا اشاره كردم، اولين ويژگي اين اپرا، متن و كارگرداني و طراحي بي‌نظير استاد غريب‌پور است كه نگاهي بسيار عميق و اجتماعي به اثر دارد. از حمله‌ مغولان كه نماد جهل بيروني هستند، آغاز مي‌شود و در ادامه به عالمان متعصب كه نماد جهل دروني هستند، مي‌رسد. استفاده از آوازهاي ايراني در كنار اركستر بزرگ و كلاسيك ويژگي ديگر اين اپراست. در اين اپرا از هفت دستگاه موسيقي ايراني بهره‌ كامل برده شده است و البته بايد بگويم كه در آهنگسازي اثر تلاش شده تا وجه دراماتيك متن از دست نرود و در عين حال از موسيقي ايراني هم غافل نشود.
‌در حال حاضر اپراي مولوي روي صحنه است، گمانم بعد از پنج سال؛ آيا روي آن تغييراتي هم ايجاد شده است؟
بدون شك بهتر شده است. استاد غريب‌پور هميشه در مسير به‌روز رساني آثار خود هستند و البته كه اين بي‌نهايت ستودني است.
‌بيشتر از موسيقي كار صحبت كنيم، بفرماييد براي اينكه اثر حس و حال دنياي مولانا را داشته باشد، شما چه آيتم‌هايي را به عنوان آهنگساز براي موسيقي آن در نظر گرفتيد؟
ابتدا اشاره كنم كه ليبرتوي اثر، نوشته‌ استاد غريب‌پور، تكليف آهنگساز را مشخص كرده است. حال و دنياي مولانا در متن به زيبايي و درستي آمده است و من هم به عنوان آهنگساز تمام تلاش خود را به كار گرفتم كه موسيقي را در قالب و ‌نگاهي جهاني و البته با حفظ عناصر موسيقي ايراني، بنويسم و تمام خواسته‌هاي متن را در موسيقي اثر بيان كنم. نكته‌اي كه بايد به آن توجه داشت و بسيار هم اهميت دارد، حفظ اپراي ملي ايران است كه با اپراي عاشورا شروع شد و البته كه اين مسير ادامه خواهد يافت.
‌حالا كه به اپرا در ايران اشاره داشتيد، درباره جايگاه آن هم در كشورمان صحبت كنيد. اپرا در اين مرز و بوم با چه پتانسيل‌ها و چالش‌هايي مواجه است؟
ببينيد اپرا مكاتب و شيوه‌هاي بسياري دارد. اپراي بل‌كانتو، اپراي واگنري، روسي و اپراي ملي. مثل اپراي پيكيني (چيني) و اپراي ايراني كه برخاسته از تعزيه و حتي قبل‌تر سووشون و سياوش‌كشون است. تعزيه مختصات و عناصر خود را دارد و بدون شك پايه‌هاي اپراي ملي ايران، از تعزيه است. در تعزيه نقش‌هاي منفي موسوم به اشقياخوان‌ها اشتلم خواني يا رسيتاتيو (به معني گفت‌آواز) مي‌كنند و نقش‌هاي مثبت يعني اولياخوان‌ها، آواز مي‌خوانند كه در اپراي غربي در هر مكتبي، معمولا نقش‌هاي مثبت تنور و سوپرانو و نقش‌هاي منفي باس و گاهي باريتون و آلتو هستند. از ديگر مشخصه‌ اپراي ملي، استفاده‌ درست از موسيقي ايراني است. استفاده از دستگاه‌ها و رديف‌هاي موسيقي ايراني در اين رابطه بسيار مهم است. بايد توجه داشته باشيم كه اپراي ملي ايران با اپراي زبان فارسي، متفاوت هستند. اپرا مي‌تواند به زبان فارسي باشد ولي در مكتب بل‌كانتو جاي بگيرد و اپراي ملي به شمار نيايد. براي مثال اپراهايي كه در قبل توسط بزرگان نوشته شده‌اند؛ ولي اپراي ملي ايران با اپراي عاشورا و توسط استاد غريب‌پور و آهنگسازي من شكل گرفته و همان‌طور كه گفتم اين مسير ادامه پيدا كرده است.
‌با اين توضيحاتي كه فرموديد، پرسشم را اين‌طور مطرح كنم؛ شما تجربه موفقي با آقاي غريب‌پور داشتيد و امروز هم از اپراي مولوي به عنوان يك اپراي موفق ياد مي‌شود، چرا شبيه اين كار را كه مصداقي از آثار موفق است، كم داريم؟
در پاسخ به اين سوال بايد بگويم كه نوشتن اپرا از ليبرتو تا آهنگسازي آن بسيار كار سختي است و نياز به دانش و تجربه زيادي دارد. ساختن چند تصنيف زيبا بدون در‌نظر گرفتن عناصر دراماتيك در متن و موسيقي، در هيچ‌ يك از بخش‌هاي نمايش جايي ندارد حتي اگر با عنواني به روي صحنه برود و حتي اگر از آن استقبال شود. بايد توجه داشت كه نمايش ساختار خود را دارد و موسيقي هم ساختار خود را. اين نكته را بايد تاكيد كرد كه با چرخيدن چند نفر دور صحنه، ولو با موسيقي خوب، يك اثر نمايشي موفق توليد نمي‌شود و البته برعكس با ساختن چند تصنيف سخيف در نمايش، نام موزيكال را نمي‌توان روي كار گذاشت.
‌شما علاوه ‌بر آهنگسازي در دنياي تئاتر و نمايش هم فعاليت داريد. پرسشي را اينجا مي‌خواهم مطرح كنم و آن اينكه موسيقي همراهِ هنرهاي بسياري شده است؛ ارايه موسيقي فقط از طريق برگزاري كنسرت نيست؛ ما شاهد برگزاري كنسرت نمايش‌ها و تئاترهاي موزيكال هستيم بسياري از اين كارها به گواه كارشناسان اصلا موفق نيستند، نظر شما در اين رابطه چيست؟
اين توضيح را بدهم كه كنسرت نمايش، يعني يك نمايش اجرا شود و در بين آن با توجه به مقتضيات كار، خواننده يا خوانندگاني، اثري موسيقايي را اجرا كنند. نمايش موزيكال بسيار با اين اتفاقاتي كه شاهد هستيم متفاوت است. در نمايش موزيكال مثل «اشك‌ها و لبخندها»، «بانوي زيباي من»، «بينوايان» و... گاهي ديالوگ‌هاي نمايش، به صورت آواز خوانده مي‌شوند و ساختارشان كاملا مشخص است؛ ولي اينكه ملقمه‌اي بسازيم به نام كنسرت نمايش يا موزيكال و بعد هم آن را روي صحنه ببريم، به نظر من اصلا كار درستي نيست.
‌متشكرم آقاي عبدي. در پايان بفرماييد آيا كاري هم در دست اجرا داريد؟
در حال حاضر در حوزه آهنگسازي روي چند موسيقي فيلم در حال كار كردن هستم و مشغول ساختن آنها و البته در نمايش «ماهرخ» هم كه با كسوت بازيگر روي صحنه هستم.