حساب سیاه نااميدسازان 

در معركه تقابل جبهه حق و باطل، اردوگاه باطل كه ناتوان از هماوردي برابر و منصفانه در برابر اردوگاه حق است، از انواع و اقسام شگردهاي ناجوانمردانه براي فرار از شكست و ناكامي استفاده مي‌كند. در منطق اين اردوگاه هدف وسيله را توجيه مي‌كند، لذاست كه كثيف‌ترين كارها براي رسيدن به اهداف به خدمت گرفته مي‌شود. 
اين شگردها بالاخص آنجايي ظهور و بروز مي‌يابد كه افكار عمومي هدف قرار گرفته باشد. به واقع سختي كار بيش از هر چيز در معركه ميدان جنگ شناختي است، و دشمن با استفاده از ابزارهاي نوين رسانه‌اي و فضاي مجازي طراحي شده، ذهن‌ها و قلب‌هاي مخاطبان را هدف قرار داده است. 
اين روزها «اميد» جامعه، هدفگذاري اصلي جنگ شناختي است كه دشمن راه‌اندازي کرده است. جامعه به اميد زنده است و منطق مقاومت با اميد آبياري مي‌شود. در اين ميان اگر اميدها به ترديدها و نااميدي‌ها بدل شود، مقاومت دچار انفعال و اراده‌ها سست خواهد شد و دشمن پيشاپيش پيروز معركه حق و باطل خواهد شد. 
حكيم انقلاب اسلامي در آخرين ديدارشان در جمع اقشار مختلف مردم از سناريوي دشمن براي نااميدسازي سخن گفتند و فرمودند: «يك عده‌اي البته همتشان اين است كه توي دل مردم را خالي كنند؛ اين نبايد اتفاق بيفتد؛ حالا بعضي در خارج اين كار را مي‌كنند؛ تلويزيون‌هاي خارجي، راديوهاي خارجي، روزنامه‌هاي خارجي به زبان فارسي با مردم حرف مي‌زنند، جوري قضايا را تصوير مي‌كنند كه مردم را بترسانند، توي دل مردم را خالي كنند؛ حالا آن تكليفش جور ديگر است و با آنها جور ديگري بايد برخورد كرد اما در داخل كسي نبايد اين كار را بكند. در داخل اگر كسي در تحليلي، در بياني جوري حرف بزند كه معنايش خالي كردن توي دل مردم باشد، اين جرم است و بايد دنبال بشود. »


اين دغدغه به خوبي تقابل روايت‌ها را آشكار مي‌سازد. آنجا كه روايتي از يك رخداد، «روايتي نااميدساز» از پديده است و آنجا كه روايتي ديگر «روايت اميدساز»ي است كه آرامش و اطمينان را به جامعه تزريق مي‌كند. 
در روايت نااميدساز، قطعه‌هاي پازل به نحوي چيده مي‌شود كه مخاطب پس از پايان مطالعه ماجرا، دچار انفعال و يأس و ناتواني شده و همه چيز را پايان يافته مي‌بيند و پيروز ميدان را جبهه باطل مي‌خواند. اين در حالي است كه در روايت اميدساز تصويري حقيقي از واقعيت ارائه می‌شود كه حاصل آن القای احساس موفقيت و اميد به تحول و تغيير در ذهن مخاطب خواهد بود. 
در نگاه اول حقيقت تحريف شده و فقط نيمه خالي ليوان ديده مي‌شود. ضعف‌ها بزرگنمايي و موفقيت‌ها كوچك انگاشته مي‌شود. در نگاه دوم حقيقت به درستي روايت و نيمه پر ليوان نمايان می شود. ضعف‌ها ديده مي‌شود، اما از بزرگنمايي پرهيز مي‌شود. 
حاصل نگاه اول خمودگي و پژمردگي است و خبر از خزاني مي‌دهد كه در راه است. در حالي که نگاه دوم شادابي و تكاپو و تحرك را به همراه دارد و نويد بخش فرا سيدن بهار خواهد بود. 
نگاه اول اراده‌ها را سست كرده و ايستادگي را مي‌شكند و بستر را براي فروپاشي جبهه مقاومت فراهم مي‌كند و نگاه دوم اراده‌ها را تقويت كرده و ايستادگي را قوام مي‌بخشد و پايه‌هاي مقاومت را مستحكم و گفتمان مقاومت را فراگير مي‌كند.
امروز در معركه بزرگ صف‌آرايي جبهه مقاومت اسلامي در برابر تمام اردوگاه استكبارجهاني و صهيونيسم بين‌الملل، نيازمند تريبون‌ها و رسانه‌هايي هستيم كه روايت اميدساز را دنبال كنند و بر شجاعت و مقاومت جامعه بدمند نه آنكه با روايت نااميدسازشان دل‌ها را تهي و مقاومت را تضعيف كرده و خواسته يا ناخواسته در پازل دشمن بازي كنند.