هر روز سازی می زنند ما هم می رقصیم
[ شهروند] سرما و مقابله با بحران سوخت و انرژی و چگونگی رفع ناترازی ها موضوعی است که در اولویت دولت قرار گرفته و ترغیب مردم به صرفهجویی و استفاده درست از منابع انرژی، تبدیل به مقولهای جدی شده که باید بسیاری از اهل فن و رسانه در فرهنگسازی و گسترش آن مدد رسانند و صد البته که جدای از این مسائل، اقتصاد و سیاستمان هم با چالشهایی مهم روبهرو است. شاید یکصدایی، ضرورت پیش روی ما باشد، اما حلاجی و کالبدشکافی موضوعاتی از این دست گاه ضروری و اجتنابناپذیر است. فضای رسانهای همواره بیشتر به سوی سیاست غش کرده است تا فرهنگ و جامعه و اقتصاد. ما در این صفحه اگر چه قصد داریم به نمایی کلی از فضای روز گذشته در کشور واقف شویم، اما گاه هجوم خبری سیاست و سیاستپیشگان بهقدری است که الباقی قضایا را میگذاریم برای روز بعد.....
نقش شورایعالی امنیت ملی در گرهگشایی از مشکلات دولت
شورایعالی امنیت ملی در دولت پزشکیان انگار بیش از همیشه فعال است و کارکرد دارد. شاهدش همین توقف اجرای قانون عفاف و حجاب که در هفتههای اخیر جنجال آفریده بود. آنطور که ربیعی، دستیار اجتماعی رئیسجمهوری گفته بود، پزشکیان اجرای این قانون را در دستور کار شورایعالی امنیت ملی قرار داد و نهایتا نیز شاهد عدمابلاغ آن بودیم؛ راهبردی هوشمندانه که با توجه به تبعات احتمالی اجرای این قانون لحاظ شد.
نقش بیشتر شورای امنیت ملی را باید از مطالب روزنامه ایران فهمید که نوشته «پزشکیان احتمالاً تصمیمگیری درباره فیلترینگ را به شورایعالی امنیت ملی میبرد».
روزنامه دولت نوشت: «برخی گمانهها و اظهارنظرهای تأیید نشده از این حکایت میکنند که تصمیمگیری برای رفع فیلترینگ، احتمالاً از شورایعالی فضای مجازی به جایی بازگردد که از ابتدا درباره آن تصمیمگیری شد. کما اینکه در هفتههای گذشته کارشناسان حوزه ارتباطات هم چنین پیشنهادی را مطرح کردهاند.»
آقای قالیباف، به مردم برگردید
با این فضای تعریف شده توسط روزنامه ایران، روزنامه شرق پایش را جلوتر گذاشته و مینویسد: از قالیباف سؤال کنیم: آیا پروژه حکمرانی نو با نرسیدنش به پاستور پایان یافت؟ آیا هنوز هم اعتقاد دارد «هر دوقطبیای که در کشور ایجاد کنیم، به نفع دشمن است»؟ آیا قانون جدید حجابی که دستپخت تیم نزدیک به اوست، جامعه را دوقطبی نمیکند؟ آیا بهدستآوردن دل آقاتهرانی و پاجوشها تا این اندازه اهمیت دارد؟
اگر صحنههایی مثل دانشگاه علوم تحقیقات در میادین شهر رخ دهد، چه؟
در مقابل این تحلیل اما دیدگاه دیگری وجود دارد. امیرحسین بانکیپور، از طراحان و حامیان قانون حجاب، در گفتوگو با شبکه اینترنتی دانشگاه تهران، در تشریح جزئیات قانون عفاف و حجاب، اظهار کرد: جمهوری اسلامی نظامی حکومتی است که بر محور اسلام و براساس خواست مردم تشکیل شده است. اگر روزی برسد که عمده مردم چیزی را نخواهند، قطعا محقق نخواهد شد و قابل اجرا نخواهد بود. البته در آمریکا نیز اکثریت مردم کمک به اسرائیل را نمیپذیرند، اما انجام میشود.
وی با اشاره بهوجود آزادی بیان در جمهوری اسلامی، افزود: حکومتی که بر محور ترس اداره شود، نمیتواند ادامه یابد. حسن جمهوری اسلامی این است که مخالفین آن فریاد میزنند و حتی در مناصب دولتی حضور دارند، اما ادعا میکنند که در ایران آزادی نیست.
نایبرئیس کمیسیون فرهنگی مجلس بیان کرد: افکارسنجیها میگویند اکثریت جامعه حجاب را قبول دارند؛ این اکثریت گاهی ۸۰ درصد بوده و گاهی ۶۰ درصد. اما طبق همین نظرسنجیها، اکثریت جامعه بگیر و ببند و گشت ارشاد را قبول ندارند. البته اکثریت خیلی چیزها را قبول ندارند، مانند سربازی. شما از دانشجویان نظرخواهی کنید، میبینید اکثریت آنان تمایل دارند به هر میزان که میخواهند، در کلاسهای درس غیبت کنند و حذف نشوند. آیا میتوان چنین چیزی را در دانشگاه قانونی کرد؟
وی با بیان اینکه قانون عفاف و حجاب مظلوم واقع شده است، عنوان کرد: اکنون کسانی که اوایل انقلاب به پیشانی دخترهای مردم پونز فرو میکردند، به ما برای تدوین این قانون انتقاد میکنند. به علاوه تا همین چند ماه پیش، در روزنامه کیهان و گروههای ایتا به ما برای قانون عفاف و حجاب هجمه وارد میکردند و میگفتند شما برجام فرهنگی نوشتهاید با این قانون و در حال عقبنشینی در حوزه حجاب هستید. با وجود تمام انتقادات، ما از این قانون حمایت و بنده بهطور کامل آن را گردن میگیرم. کسانی که نقد میکنند، اصلا متن قانون را نخواندهاند. انتقادات دولت نیز هیچکدام منطبق بر متن قانون نبود.
نایبرئیس کمیسیون فرهنگی مجلس تأکید کرد: اگر یک قانون متعادل در زمینه حجاب نداشته باشیم، خصوصا در تابستان تنشهای بسیاری ایجاد خواهد شد و هرجومرجهای اجتماعی رخ میدهد که به نفع هیچکس نیست. اگر در تابستان ۵، ۶ صحنه مانند چیزی که در دانشگاه علوم تحقیقات دیدیم، در میادین شهر رخ دهد، چه تنشهایی بین مردم ایجاد خواهد شد؟ ما دغدغه خانواده را داریم. در تمام دنیا، برهنگی خانوادهها را از هم پاشیده است. خانواده مهمترین چیزی است که برای ما مانده و ما باید آن را حفظ کنیم.
تنشزدایی به چه قیمت؟
اما نقدها به دولت و بدنه کارشناسی آن هنوز ادامه دارد. آن هم نه در بحث حجاب و فیلترینگ که بیشتر در سیاست خارجی. سعید جلیلی در یک نشست گفت: در نقطه عطف و بزنگاه تاریخ که فرصت بزرگ برای مردم ما و مردم منطقه است میبینید که چه حرکتهایی شکل میگیرد. در همین 14ماه. [می گویند] مردم ما خستهاند مگر ما از فلسطینیها، فلسطینیتر شدهایم. تو میدانی چگونه صورت مسئله را تعریف میکنی؟
نماینده رهبری در شورایعالی امنیت ملی با اشاره به اینکه دشمن، دانشمندان را مورد هدف قرار میدهد، گفت: همین مردک نخستوزیر رژیم صهیونیستی نام شهید فخریزاده را مطرح کرد و دست به ترور ایشان زد.
وی افزود: [می گویند] این تله جنگ است، ما در تله نمیافتیم. جلیلی در ادامه گفت: شما یک زمانی میگفتید که راهحل این است که برویم توافق کنیم و با این توافق مسائل را حل کنیم، سپس مذاکره و توافق کردید و شما هر تعهدی که داشتید را انجام دادید ولی طرف کلا خارج میشود. بعد همان شخص دوباره سرکار آمده و شما پیشاپیش دارید مطلب مینویسید که ما حاضریم توافق جدید کنیم و در موارد جدید توافق کنیم. تنشزدایی به چه قیمت؟
ظریف نه، شما چه میگویی؟
سایت اصلاحطلب عصر ایران در پاسخ به این اظهارات جلیلی نوشت: جالب است؛ نامزدی که دو بار با شعارهای مشخص وارد رقابتهای انتخاباتی شد و در هر دو بار مردم از طریق صندوق رأی به او نشان دادند که طرفدار مذاکره و گفتوگو هستند، باز هم میکروفون بهدست گرفته و به برجام و حامیان گفتوگو حمله میکند. نکته قابل تأمل اینجاست که مذاکرات هستهای ایران با غرب در زمان دبیری او بر شورایعالی امنیت ملی، به بنبست کشیده شد. تنها توافق او با طرف مقابل، تعیین مکان مذاکرات بعدی بود.
ویلیام برنز، دیپلمات آمریکایی، در اشاره به نخستین مذاکره خود با جلیلی در ژنو میگوید: «جلیلی نطقی ۴۵ دقیقهای درباره تاریخ و فرهنگ ایران ایراد کرد و در جایجای آن بر نقش سازنده ایران در منطقه تأکید داشت. وقتی میخواست از ارائه پاسخهای صریح طفره برود، سعی میکرد افراد حاضر را گیج کند. این سخنرانی یکی از همان مواقع بود. در بخشی از صحبتهایش هم گفت بهصورت پارهوقت در دانشگاه تهران تدریس میکند و آنجا بود که احساس کردم اصلاً به دانشجویانش حسادت نمیکنم.»
نتیجه این نطقهای تاریخی جلیلی چه بود؟ قطعنامههای پیدرپی علیه ایران که حتی چین و روسیه نیز به آنها رأی مثبت دادند. بخش زیادی از مشکلات امروز کشور، نتیجه عملکرد افرادی چون جلیلی است؛ کسانی که خود را دلسوزتر از مردم میدانند، اما هیچ درکی از واقعیتهای جامعه ندارند. آنها مشکلات را «امتحان الهی» میدانند و باور دارند که با ادامه همین مسیر، موفق خواهند شد. در مقابل، مردم چنین باوری ندارند. فشار اقتصادی کمر جامعه را شکسته است. شکافهای اجتماعی و فاصله طبقاتی به اوج خود رسیده و این آقایان همچنان مشغول شعار دادن هستند.
استفاده از مشاوران نفوذی و آقازادهها ما را تبدیل به سوریه میکند
روزنامه کیهان اما بهگونهای به تأیید سخنان جلیلی پرداخته است. این روزنامه نوشت: واقعیت تلخ سوریه، غفلت عبرتآموزی است که داغ آندولس را زنده کرد.
گرچه جنایت، کسی را پیروز نمیکند ولی این را کسانی که از اسلام، تنها ریش و تکبیر را یاد گرفتهاند نمیفهمند. با الله اکبر، مظلومان را میکشند و به جای نجات قبله اول مسلمین، دنبال یادگار امویان میگردند.
با بهانه «کشور ما طاقت جنگ دیگری ندارد» از نبرد با صهیون طفره میروند ولی دختران مسلمان را میربایند و همکیشان خود را اعدام میکنند. اما عبرت سقوط سوریه تنها در این نیست. نتیجه اعتماد به قول غرب و غربزدهها و اعتماد به قارونهای متوهم، یعنی امروز سوریه. نتیجه «زمین گذاشتن اسلحه» را میتوان زمانیکه جوانان اسیر را مجبور به عوعو کردن میکردند دید.
نتیجه تحقیر نیروهای نظامی با شعارهای لوس و دخترکانه، و بیتوجهی به قوی شدن، یعنی امروز سوریه. نتیجه ساده گرفتن دشمن یعنی امروز سوریه. نتیجه پهن کردن سفره مشکلات کشور-که خودمان باید حلشان کنیم- در مقابل دشمنان یعنی امروز سوریه.
نتیجه گیرکردن در کلاف سردرگم «مذاکره فقط برای مذاکره» یعنی امروز سوریه. نتیجه اعتماد به مشاوران نفوذی مشکوک یا رسوا و بدسابقه یعنی امروز سوریه. نتیجه بیاولویتی در امور، یعنی امروز سوریه. نتیجه غفلت از زیرساختهای اقتصادی و امنیتی جامعه و پرداختن به هوسها و ویارهای روشنفکری یعنی امروز سوریه.
نتیجه به کارگیری مرفهین و آقازادههای بیدرد و فاصلهدار از مردم یعنی امروز سوریه. و از این عبرتها بسیار است و ایکاش عبرتگیرندگان هم بسیار بودند.
هر روز سازی می زنند، ما هم رقصیم
اما اگر از بگو مگوهای دو جناح قدری فاصله بگیریم، میتوانیم به نقدی جدیتر اشاره داشته باشیم. یک پژوهشگر و استاد دانشگاه ضمن نقد رفتار ریاکارانه و فریبکارانه جریانهای غربگرا تأکید کرد: مشکل سوریه، اسرائیل بود و نه اسلامی یا لائیک و دمکرات یا دیکتاتوری بودن نظام سیاسی آن.
دکتر بیژن عبدالکریمی در یادداشتی نوشت: بسیار جالب است، افکار عمومی در ایران را به سمتی هدایت میکنند که مردم روسری از سر بردارند و علیه حکومت دینی بایستند. همانها در سوریه افکار عمومی را به سمت گرایش به ریشهای بلند سلفی هدایت میکنند تا علیه حکومت سکولار بجنگند و یک حکومت سلفی با قوانین اسلامی و سفت و سخت بیاورند.
بیاید کمی خودمان را از فریبهای بزرگ رهایی بدهیم، بشار از آلسعود دیکتاتورتر است یا از آل خلیفه؟ آزادیهای سیاسی و اجتماعی سوریه از عربستان سعودی کمتر است؟ هرآنچه غرب کوشید تا بن سلمان در عربستان اجرا کند، سالها قبل در سوریه وجود داشت، نه دین اجباری بود، نه حجاب. مشروب هم سرو میشد. بین دختر و پسر هم دیوار نبود و... بروید فیلمهای سوریه که قبل 2010در یوتیوب بارگذاری شدهاند را ببینید، کشوری توریستی که کنسرتهای خارجی که الان در عربستان مد شده، در آنجا برگزار میشد... هیچ شباهتی به کشورهای عربی دیگر نداشت، از همه هم سکولارتر بود. اما، اما و اما، برای اسرائیل یک تهدید بود و غرب این را نمیپذیرد.
عبدالکریمی میافزاید: بحث نه بر سر دین شماست، نه دیکتاتور بودن یا نبودن حکومت شما و نه حتی سکولار یا مذهبی بودن آن... هر کدام از اینها به مقتضای نیاز آنها میتواند برای ما مردم این منطقه زیبا یا زشت جلوه کند. ما مردم خاورمیانه کی میخواهیم بهخود بیاییم و دست از بازیچه سیاستهای غرب و شرق شدن برداریم، خدا میداند. هر روز سازی میزنند و ما هم به هر سازشان آنگونه که میخواهند میرقصیم.
آمریکا و روسیه تبانی کردند و دست اردوغان را باز گذاشتند
انتقادات در مورد سوریه فقط به فضای داخلی بسنده نمیکند و میتوان به سطوح منطقهای و جهانی آن نیز اشاره داشت. روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی با پرتناقض خواندن وقایع سوریه در منطقه، چنین سرنوشتی را برای دیگر شیوخ منطقه هم محتمل میداند.
این روزنامه در این زمینه نوشت: ورق خوردن تاریخ سوریه که این روزها شاهدش هستیم، یکی از عجیبترین و پرتناقضترین وقایع منطقه است. این واقعه، که هنوز بسیاری از لایههای آن شکل نگرفتهاند، قطعاً به سوریه محدود نمیشود و تمام منطقه خاورمیانه را دربرمیگیرد.
عجیب بودن آنچه در سوریه رخ داده است را از سرعت بیش از حد انتظار آن میتوان فهمید و تناقضات آن نیز از لابهلای حوادث ۱۱ روزه مختص تغییر و تحول و آنچه اکنون و هر روز شاهد هستیم سر برمیآورند. این مجموعه را میتوان در چند محور مرور و با تأمل در آنها برای آینده سوریه و منطقه گمانهزنی کرد.
این روزنامه نوشت: فروپاشی حزب بعث سوریه و رژیم اسد که توانست در برابر سیل پرقدرت بهار عربی مقاومت کند، یک اتفاق ساده نبود. بدهبستانهای بینالمللی در سطح بزرگترین دولتهای غربی و شرقی، عامل اصلی این فروپاشی بود و برخلاف تحلیلهای سادهانگارانهای که بعضیها ارائه میکنند، روسیه برای دستیابی به منفعت بالاتر وارد این معامله شد.
دادن پناهندگی به بشار اسد و انتقال همراه با امنیت کامل او به مسکو، سرپوش فریبندهای برای مغفول نمودن معاملهای بود که روسیه با آمریکا انجام داد. حالا هم تمام امکانات نظامی روسها بدون آنکه مورد تعرض قرار بگیرند، در برابر چشمان افراد مسلح مسلط بر سوریه به روسیه منتقل میشوند، درست مثل همان امنیتی که برای انتقال بشار اسد به روسیه با توافق طرفین تأمین شده بود.
اتحادیه عرب در برابر شورش عوامل خارجی علیه یک عضو خود ساکت ماند، شاه بحرین از جولانی اعلام حمایت کرد، دو شیخنشین جنوب خلیجفارس به جولانی کمک مالی کردند و آلسعود همزمان با شادی بایدن و کف زدن دولتمردان آمریکایی برای جولانی، رقص شمشیر کردند. آنها آیا نمیدانند نوبتشان هم فراخواهد رسید؟