حذف ارز نیمایی قرار نیست معجزه کند
مهدی دارابی
کارشناس اقتصادی
در طول چند روز اخیر دو اتفاق افتاده مهم رخ داده است. اول حذف سامانه ارز نیما و دوم راهاندازی و فعالیت رسمی مرکز ارز تجاری یا توافقی. سامانه نیما یک بازار مالی از جنس او تی سی (OTC) بود ولی بازار ارز تجاری از جنس اکسچنج مارکت
(exchange market) یا همان بازار مبادلهای است. بازار توافقی گامی برای داشتن یک بازار ارز تک نرخی یا حتی بورس ارزی در آینده نزدیک است. اگر ما بتوانیم یک پلتفرمی برای ایجاد بورس ارزی داشته باشیم باید آن را گام مثبتی ارزیابی کنیم ولی باید مراقبت کنند تا این گام اساسی منحرف نشود.در مورد ایجاد بازار مبادله چند نکته مطرح است. یکی تاثیر آن بر بازار نرخ ارز و دیگری بر نرخ تورم. در مورد نرخ تورم، بخش عمده قیمتهای ما در واقع مرتبط با بازار غیر رسمی ارز است. دادههای گذشته نیز این را تایید میکنند. اگر ما از سال ۹۷ روند نرخ غیر رسمی ارز را در کنار مابهالتفاوت تورم داخلی و خارجی قرار بدهیم، تقریبا میبینیم که روند یک به یکی را طی میکنند. این امر به معنی آن است که تورم و رشد نرخ ارز غیررسمی، کاملاً متناسب با یکدیگر رشد پیدا میکنند. در نتیجه اینکه ما بخواهیم نتیجه بگیریم که حذف ارز نیمایی بر روی روند تورم اثرگذار است، این گزاره درستی نیست. اما اینکه آیا میتواند به صورت مقطعی یک افزایش قیمتی را ایجاد بکند، میتواند کمی اثرگذار باشد.اختلاف نرخ نیمایی و بازار غیر رسمی رانت بزرگی را تولید میکرد. هر کسی هم از این رانت یک سهمی میبرد. ما در این دو سال، بیش از ۶۰۰ هزار میلیارد تومان رانت نیمایی داشتیم. این رانت بین خیلیها توزیع شد. بخشی از آن بین مدیران شرکتها توزیع شد و بخشی از آن به شرکتهای صادراتی یا واسطههای فروش و دلالان و تراستیها رسید. بعضی از این میزان به تولیدکنندگان ما، توزیع کنندههای عمده و بخشی دیگر از این رانت به خانوار رسید. اما منطقی است که وقتی شما یارانه را از ابتدا به زنجیره تزریق میکنید، گویی دارید داخل لولهای که سوراخ بسیاری دارد آبی را پمپاژ میکنید. قطعا به انتهای لوله آب میرسد ولی به واسطه سوراخهای زیادی که در لوله وجود دارد خیلی از این تزریق آبی که کردید نشت پیدا میکند؛ بنابراین تزریق یارانه ارزی در ابتدای زنجیره هم مانند همین مثال است.به نظر میرسد که عمده این رانت از حفرهها و سوراخهای متعددی که وجود داشته خارج شده باشد و بنابراین از این ۶۰۰ همت مبلغ زیادی به خانوار نرسیده باشد. اما مواردی هم که به خانوار رسیده عمدتاً مربوط به کالاهایی بود که مشمول ارز نیمایی و قیمتگذاری دستوری بودند. مثل لوازم خانگی و اجناس مختلفی که توسط تنظیم بازار قیمتش تعیین میشد. وقتی نرخ نیمایی مثلا حدود ۴۰ درصد افزایش پیدا کند مستقیماً بر قیمتهای مصوب اثرگذار است. قاعدتاً تولیدکنندگان هم به دنبال قیمت مصوب بالاتر میروند تا از این فرصت استفاده کنند. البته این نکته هم قابل ذکر است که بسیاری از تولیدکنندگان ما به طرق مختلف، درست یا نادرست، این قیمتگذاری را دور میزدند؛ چون واقعاً نهادهها با نرخ نیمایی به دستشان نمیرسید. در نتیجه در آینده خانوارها با این مسئله مواجه خواهند بود که بعضی از کالاها به دلیل تغییر قیمت مصوب افزایش قیمت داشته باشند. اما این موضوع خیلی گسترده نیست. ما همیشه ماهانه به طور متوسط معادل ۱۲ درصدِ رشد نرخ ارز، رشد تورم داشتیم، اما اگر این رشد نرخ ارز ۴۰ درصدی فعلی را به صورت خطی محاسبه کنیم اثر آن بر نرخ تورم ماهانه بسیار کمتر از ۱۲ درصد از میزان رشد نرخ ارز و در حدود ۳ درصد است. مساله دوم رابطه بین افزایش نرخ نیمایی و نرخ ارز غیر رسمی است. دو اثر وجود دارد. شما وقتی نرخ نیمایی را حذف میکنید و کلاً نرخ رسمی را افزایش میدهید، تقاضا برای ارز کاهش پیدا میکند و انگیزه عرضه ارز افزایش پیدا میکند. به طور کلی مازاد تقاضایی که در مجموع در اکوسیستم ارزی ما اعم از رسمی و غیر رسمی وجود دارد، کاهش پیدا میکند. کاهش این مازاد تقاضا یعنی کاهش نرخ ارز پس این یک اثر کاهشی خواهد داشت.اما یک اثر افزایشی هم داریم.