پيام پزشكيان در قاهره

  حديث   روشني
مسعود پزشكيان، نخستين رييس‌جمهور ايران است كه پس از محمود احمدي‌نژاد، رييس‌جمهور وقت بعد از 12 سال به منظور حضور در يازدهمين نشست سران سازمان همكاري اقتصادي هشت كشور اسلامي موسوم به «دي هشت» راهي قاهره شد. سازمان دي-8 كه در سال 1997 تاسيس شده، به دنبال تقويت همكاري ميان كشورهاي عضو است كه شامل مناطقي از جنوب شرق آسيا تا آفريقا مي‌شود. بازيگراني چون مصر، تركيه، ايران، نيجريه، پاكستان، بنگلادش، اندونزي و مالزي عضو اين سازمان هستند. در اين ميان آنچه مورد توجه ناظران قرار گرفته، سفر پزشكيان به قاهره در ميانه تحولات كنوني خاورميانه و فراز و فرودهاي حاكم بر روابط ميان تهران و قاهره طي 45 سال اخير است. روابط بين مصر و ايران در طول دهه‌ها نوسانات متعددي را تجربه كرده است، اما به نظر مي‌رسد بعد از تماس‌‌هاي ديپلماتيك ميان دو كشور بالاخص از زماني كه قاهره به عنوان ميانجي در جنگ غزه فعال شد، افزايش داشته است. ايران و مصر طي سال‌هاي اخير چندين دور رايزني‌هاي متعددي را براي عادي‌سازي روابط خود برگزار كرده‌اند. با اين حال، همچنان نمايندگي ديپلماتيك خود را به سطح سفارت ارتقا نداده‌اند. در اين ميان يك منبع آگاه در گفت‌وگو با نشريه نشنال مدعي شد كه عبدالفتاح السيسي، رييس‌جمهور مصر در ديدار خود با مسعود پزشكيان، رييس‌جمهور كشورمان علاوه بر تحولات شام، برموضوع حملات به حمل و نقل دريايي در درياي سرخ متمركز شده است؛ بالاخص آنكه سفر رييس‌جمهوري كشورمان با حملات گسترده هوايي اسراييل به موضع حوثي‌ها در صنعا و بندر الحديده همزماني داشت. با اين همه به ادعاي ناظران، موضوعات ديگر نيز كه احتمالا در دستور كار طرفين قرار گرفت، هر چند آن‌گونه كه اين منبع آگاه مدعي است، مسائل مطروحه تحت‌الشعاع تحولات اخير در خاورميانه ازجمله جنگ در غزه، لبنان و سوريه بود. به بهانه سفر تاريخي مسعود پزشكيان به مصر، روزنامه اعتماد ابعاد سفر رييس‌جمهور كشورمان به قاهره در شرايط كنوني و ديدارهاي دوجانبه‌اي كه ميان نماينده ايران با همتايان برگزار شد، با كارشناسان حوزه بين‌الملل گفت‌وگو كرده است. اين كارشناسان در گفت‌وگوي خود با «اعتماد» بر اين باورند كه اكنون زمان آن رسيده كه يخ روابط ميان تهران و قاهره شكسته شود، بالاخص در شرايط كنوني منطقه كه بيش از هر زمان ديگري به اجماعي قوي براي عبور از بحران‌ها نياز دارد.
مشروح اين گفت‌وگو در ادامه مي‌آيد:
 


نصرت‌الله تاجيك:
سفر پزشكيان نشان داد كه يخ روابط تهران
و قاهره در حال آب شدن است
نصرت‌الله تاجيك، ديپلمات پيشين در گفت‌وگو با «اعتماد» در باب اهميت احياي روابط دو جانبه ميان تهران و قاهره در شرايط كنوني به «اعتماد» گفت: سفر آقاي پزشكيان با هدف شركت در اجلاس دي ‌هشت صورت گرفته و نمي‌توان آن را به عنوان يك سفر دوجانبه با انتظارات بسيار زياد تلقي كرد. اگرچه ممكن است در حاشيه اين اجلاس، ملاقات‌هاي دوجانبه‌‌اي با مقام‌هاي مصر و ساير كشورها انجام شود. به ‌طور كلي، در جلسات منطقه‌‌اي و بين‌المللي يا هر نوع اجلاس مشابه، فضاي كلي محدود به اهداف يا دستور كار رسمي اجلاس نيست. در بسياري از موارد، حواشي اين رويدادها مانند ملاقات روساي جمهور ايران و مصر مي‌توانند به اندازه اصل آن، يا حتي بيشتر، اهميت پيدا كنند. بنابراين لازم است انتظارات خود را در چارچوب اهداف اصلي اجلاس و تا حدي فراهم كردن فضاي مناسب براي روابط دو‌جانبه تنظيم كنيم. اين كارشناس مسائل خاورميانه در ادامه بر اين باور است كه طي دو سال اخير نشانه‌هايي از تحول در رابطه ميان تهران و قاهره ديده شده است و در دولت چهاردهم بهبود روابط تا حدي شتاب گرفته است. اكنون اما اين سفر آن هم بعد از 13 سال فضايي را براي تعميق روابط و تعاملات ميان ايران و مصر در زمينه‌هاي مختلف فراهم خواهد كرد. تاجيك اما در رابطه با تاثيرگذاري تحولات منطقه بر احياي روابط ميان تهران و قاهره به «اعتماد» گفت: تحولات منطقه‌اي و شرايط موجود، تاثيراتي منفي يا كاهنده بر روابط دو كشور داشته است. از اين ‌رو به نظر مي‌‌رسد در درجه اول بايد به اهداف اصلي اين سفر توجه كنيم. همزمان، مي‌توان انتظار داشت كه روابط دو كشور در حد مقدور بازبيني شود و ابعاد مختلف آن، چه از سوي مقامات رسمي و چه از سوي رسانه‌ها يا نهادهاي مطالعاتي و مدني، مورد بررسي قرار گيرد. تاجيك اين را هم گفت كه اين سفر در حقيقت فرصتي است براي ايجاد فضا جهت بيان دغدغه‌ها، رفع سوءتفاهم و بازنگري در روابط ايران و مصر، نه الزاما اقدامي اجرايي يا تحولي عملي. با اين حال، فراهم شدن چنين فضايي مي‌تواند تكانه‌هايي در صحنه اجرا و روابط رسمي ميان دو كشور ايجاد كند. اين ديپلمات پيشين در ادامه گفت‌وگوي خود به اين موضوع نيز اشاره كرد كه در مورد جايگاه تاريخي و راهبردي مصر در خاورميانه اتفاق نظر وجود دارد و هيچ‌‌گونه ترديدي در اين باره نيست. مصر با وجود مشكلات اقتصادي كه عمدتا ناشي از كمبود منابع انرژي و معدني است و وابستگي‌اش به صنعت گردشگري -كه آن هم تحت تاثير شرايط منطقه‌اي آسيب ديده- همچنان وزنه‌اي مهم در منطقه و جهان به شمار مي‌رود. با وجود بدهي‌ها و نيازهاي اقتصادي، اين كشور به دليل وزن سياسي و امنيتي خود مي‌تواند در همكاري‌هاي منطقه‌اي نقش‌‌آفرين باشد. در اين شرايط، همين كه اين سفر انجام شده است، نشان‌دهنده اراده ايران براي شكستن يخ روابط با مصر است. اين در‌حالي است كه آقاي پزشكيان در گذشته در برخي كنفرانس‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي، از‌جمله كنفرانس محيط‌زيست در آذربايجان يا نشست ‌سازمان همكاري اسلامي به هر دليلي حضور نداشته است، اما حضور ايشان در اين اجلاس دي ‌هشت پيامي روشن به جامعه بين‌المللي، كشورهاي منطقه و به‌ ويژه مصر ارسال مي‌كند: ايران براي بهبود و روان‌سازي روابط خود با مصر علاقه‌مند و جدي است. اين ديپلمات پيشين اما در ادامه اين را هم گفت كه ما بايد به دو نكته دقت كنيم: اول، توجه به دغدغه كشورها در روابط دو‌جانبه، چند‌جانبه و بين‌المللي است. كشورها ظرفيت، نياز و شرايط متعدد و متفاوتي دارند. پس منصفانه است كه براي داشتن يك رابطه پايدار و متين به دغدغه كشورها توجه شود. دوم، كشورهاي حاشيه و همسايه اسراييل روابط خود با ايران را برمبناي حساسيت‌هاي امنيتي تنظيم مي‌كنند. به عبارتي به اين دليل كه اين دسته كشورها همچون اردن و مصر خود را در برابر اسراييل از منظر نظامي، امنيتي و ايجاد چالش‌هاي داخلي آسيب‌پذير مي‌دانند لذا به‌ شدت نگران حضور ايران در كشورهاي‌شان هستند. لذا با توجه به اين دو نكته ضرورت دارد ايران اگر قصد دارد در اين كشورها حضور داشته باشد و با آنها رابطه‌اي عميق برقرار كند، حضورش براي اين كشورها باشد و نه حضوري ضداسراييلي! از همين رو بايد بين ايران و اين كشورها اعتماد‌سازي عملي صورت بگيرد. تاجيك بر اين باور است كه حتي بشار اسد به عنوان هم‌پيمان ايران نيز آمادگي باز كردن جبهه‌اي از سوريه و جولان نداشت. با اين توضيحات ما با دو مساله در قبال مصر مواجهيم: نخست، اصول اساسي و زيرساختي كه بدان اشاره شد و دوم تكنيكي مانند نام خيابان و غيره. اولي نياز به تصميم‌سازي در حوزه سياست خارجي دارد و دومي از طريق امور تشريفاتي در وزارت امور خارجه با پيش‌زمينه اراده سياسي در حل مشكلات پيش پا افتاده اجرايي است. مثلا در مورد خيابان خالد اسلامبولي، مصر داراي آنچنان تاريخ و جغرافيايي هست كه در مقابل نام خيابان ايران در قاهره خياباني در تهران به نام مصر داشته باشد! تاجيك در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در اين باب كه حاكميت احتمالي گروه‌هاي بنيادگرا در سوريه مي‌تواند تهديد مشترك ميان تهران و قاهره باشد يا خير، گفت: در هر صورت، تعيين آينده حكومت سوريه به دست مردم اين كشور است. با اين حال، شرايط كنوني سوريه بسيار مبهم و پيچيده است و هنوز مشخص نيست اين كشور چگونه از اين بحران خارج خواهد شد. مسير پيش ‌رو دشوار به نظر مي‌‌رسد و همچنان روشن نيست كه گروه‌هاي مختلف چگونه خواهند توانست با يكديگر وارد تعامل شوند. با توجه به تعدد بازيگران داخلي و خارجي و اهداف و منافع متنوع آنها، نمي‌توان به سادگي پيش‌‌بيني كرد كه اين وضعيت به كجا ختم خواهد شد. با اين حال، هر حكومتي كه در آينده در سوريه برقرار شود، انتخاب مردم اين كشور خواهد بود و لزوما تهديدي براي ايران، مصر يا ديگر كشورهاي منطقه نخواهد داشت. اين كارشناس مسائل خاورميانه اين را هم گفت كه البته، باتوجه به عمق بحران و پيچيدگي‌هاي حاكم بر اوضاع داخلي سوريه، بعيد به نظر مي‌‌رسد كه اين كشور در سال‌هاي آينده بتواند جايگاه تاثيرگذاري بر محيط پيراموني خود داشته باشد. اين موضوع به سياست‌ها و منافع كشورهاي منطقه و جامعه بين‌المللي بازمي‌گردد. در حال حاضر، نمي‌توان برقراري حكومت توسط گروه‌هايي مانند تحريرالشام يا ديگران را تهديدي مستقيم تلقي كرد، مگر اينكه كشورهاي منطقه نتوانند به سياست‌هاي مشتركي در مواجهه با اين تحولات دست يابند. به‌ طور كلي، به رسميت شناختن هرگونه حاكميتي در سوريه و اقدامات بعدي در اين راستا به تصميم كشورهاي منطقه و جامعه جهاني بستگي دارد. تاجيك نيز در اين زمينه بر اين اعتقاد است كه در اين ميان، دغدغه اصلي بسياري از كشورها مشكلات داخلي و نابساماني‌هاي اقتصادي است. به جز معدود كشورهايي كه اقتصاد نسبتا قدرتمند و درون‌‌زا دارند يا توانسته‌اند منابع طبيعي و انرژي خود را به ‌درستي مديريت كنند، ساير كشورها درگير چالش‌هاي جدي اقتصادي هستند. به اعتقاد تاجيك بايد فضايي براي همكاري منطقه‌اي فراهم شود تا كشورهاي منطقه به جاي افزايش تنش، جنگ، درگيري نظامي و خريد تسليحات، به سمت همكاري‌هاي اقتصادي و امنيتي حركت كنند. سرمايه‌ها بايد در درون منطقه گردش يابد و با اجراي پروژه‌هاي مشترك، امنيت كشورها به يكديگر پيوند بخورد. اين ديپلمات پيشين به اين نكته نيز اشاره كرد كه تنها موضوعي كه در اين ميان مي‌تواند به عنوان محور وحدت و دغدغه مشترك مطرح شود، مساله فلسطين و اشغالگري اسراييل است. اگر بخواهيم اولويت‌بندي كنيم، بايد ابتدا بر همكاري‌هاي اقتصادي منطقه‌اي تمركز كنيم تا الگوي توسعه‌اي همه‌جانبه ميان كشورهاي منطقه ايجاد شود. اين روند مي‌تواند در تعامل با كشورهاي فرامنطقه‌اي به حل مساله فلسطين نيز كمك كند. مساله فلسطين را نيز بايد برعهده مردم فلسطين نهاد و به تصميم آنها احترام گذاشت. در اين صورت اصول ما مانند حمايت از فلسطين لطمه نمي‌خورد اما راه ديگري به جز راه كنوني براي تحقق اين خواست مردم فلسطين انتخاب مي‌كنيم كه با جامعه جهاني همراه و باعث اثرات هم‌افزايي، اجماع‌سازي و يارگيري مي‌شود و همه بار روي دوش ايران نخواهد بود. تاجيك در ادامه گفت‌وگوي خود با «اعتماد» تاكيد كرد كه اوضاع در غزه و جنوب لبنان به‌ شدت نابسامان است و اين بحران به ديگر كشورها نيز سرايت خواهد كرد. اخيرا شاهد حملات شديد به مواضعي در يمن بوديم كه ممكن است در آينده به عراق يا ساير كشورها نيز كشيده شود. براي حل اين مشكلات، به جاي تكيه بر راه‌حل‌هاي نظامي، بايد سازوكارهايي نظير نشست‌هاي نخبگان، همكاري نهادهاي مطالعاتي و اجماع‌‌سازي منطقه‌اي بين كشورها ايجاد شود. اين اقدامات نه‌ تنها مي‌تواند به رفع مشكلات اقتصادي منطقه كمك كند، بلكه مي‌تواند بستري براي تعامل با كشورهاي خارجي جهت حل مسائل تجاوز و اشغالگري باشد. به اعتقاد من، راه‌حل‌هاي نظامي براي حل مشكلات منطقه‌اي بعيد است به نتيجه مطلوبي برسند. بايد با جذب مشاركت قدرت‌هاي بزرگ نظير اروپا و امريكا، اجماعي براي بازگشت امنيت به منطقه و پايان دادن به اشغالگري اسراييل ايجاد كنيم. تاجيك نيز در رابطه با شكل همكاري اعراب حاشيه خليج‌فارس و ايران بعد از تحولات اخير سوريه به «اعتماد» گفت: كشورهاي حاشيه خليج‌فارس همگي به دنبال رفاه و توسعه جوامع خود هستند. از مجموع شش كشور حاشيه جنوبي خليج‌فارس، در حال حاضر تنها امارات و تا حدي عربستان نقش فعال‌تري در منطقه ايفا مي‌كنند. با اين حال، عربستان طي يك سال اخير در تحولات مربوط به غزه و ديگر مسائل منطقه‌اي سكوت اختيار كرده و كنار كشيده است و بر توسعه خود متمركز است! اين اقدام به دليل تمركز بر اجراي برنامه بلندمدت چشم‌انداز 2030 و تقويت زيرساخت‌هاي اقتصادي و اجتماعي داخلي اين كشور بوده است. اما امارات موذيانه رويكرد متفاوتي دارد و تلاش مي‌كند از طريق روش‌هايي كه ممكن است از نگاه برخي تخريبي تلقي شود -اما خودشان احتمالا آن را سازنده مي‌‌دانند- در تعاملات منطقه‌‌اي با رويكرد مخالفت با سياست‌هاي ايران فعاليت و‌ ايفاي نقش كند! تاجيك بر اين باور است اينكه تصور كنيم قدرت‌گيري احتمالي اخوان‌‌المسلمين در سوريه مي‌تواند به عنوان عاملي براي نزديكي ايران به كشورهاي حاشيه خليج فارس عمل كند، چندان منطقي به نظر نمي‌رسد. «من تصور مي‌كنم مسائل و مشكلات موجود ميان كشورهاي منطقه نه به دليل تهديدهاي خارجي، بلكه مي‌بايست به دليل نياز ذاتي به برنامه‌ريزي، توسعه و رفاه جوامع، به صورت مشترك پيگيري شود. با اين فرض كه تحريرالشام يا هر گروه ديگري در سوريه به قدرت برسد -هر چند هنوز براي چنين قضاوتي زود است- حتي در اين صورت نيز نمي‌توان گفت اين تحولات باعث نزديكي ايران به كشورهاي حاشيه خليج‌فارس خواهد شد، چراكه در ميان اين كشورها نيز نظرات متفاوتي وجود دارد.» تاجيك عربستان را براي اثبات تحليل خود مثال مي‌زند و مي‌گويد: به ‌طور مثال، عربستان علاقه چنداني به نزديكي با اخوان‌‌المسلمين ندارد، امارات هم تا حدي چنين ديدگاهي دارد، اما قطر به‌ عنوان بزرگ‌ترين حامي اخوان‌‌المسلمين در منطقه شناخته مي‌شود. به عقيده من، آنچه براي ايران اهميت دارد، تلاش براي تقويت روابط با كشورهايي مانند مصر و عربستان است. اما ذكر اين نكته مهم است كه تعامل با مصر نبايد صرفا براساس دشمني با اسراييل تعريف شود، بلكه بايد برمبناي ظرفيت‌ها و منافع مشترك دو كشور باشد. به اعتقاد تاجيك اگر تهران و قاهره بتوانند چنين پيوندي ايجاد كنند، نتايج مثبت آن به‌ طور طبيعي آشكار خواهد شد. با اين حال، اگر مقابله با اسراييل را محور تعاملات خود با ديگر كشورها قرار دهيم، ممكن است در سطوح تاكتيكي و استراتژيك به اختلاف‌نظر برسيم. چنين اختلافاتي مي‌تواند اصل قضيه يعني شكوفا كردن ظرفيت‌هاي روابط دوجانبه را منتفي كند.
 
جعفر قنادباشي:
فارغ از دغدغه‌هاي متفاوت امنيتي، مصر
در حلقه راهبردي ايران با اهميت است
جعفر قنادباشي در پاسخ به اين سوال «اعتماد» كه معناي سفر آقاي پزشكيان در شرايط كنوني منطقه و مشخصا تحولات اخير سوريه آن‌هم بعد از 13 چه معنايي دارد، گفت: اگر اجلاس هشت كشور در حال توسعه (D8) وجود نداشت، احتمالا اين سفر نيز انجام نمي‌شد. در واقع، هدف اصلي اين سفر شركت در اين اجلاس است. با اين حال و باتوجه به تحولات اخير در خاورميانه، از‌جمله بحث آتش‌‌بس در غزه و همچنين مسائل مرتبط با سوريه و ضرورت تثبيت اوضاع در اين كشور، به نظر مي‌‌رسد اين موضوعات بر اجلاس دي-8 سايه خواهد انداخت. اين سايه‌‌افكني نه تنها بر مباحث رسمي داخل اجلاس تاثير خواهد گذاشت، بلكه بر ديدارهاي دوجانبه و چندجانبه‌اي كه در حاشيه اين نشست برگزار مي‌شود نيز اثرگذار است. اين كارشناس مسائل مصر در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در اين رابطه كه قدرت‌گيري تحريرالشام در سوريه با توجه به ريشه سلفي و اخواني آنها مي‌تواند تهران و قاهره در برهه كنوني را همصدا كند، گفت: واقعيت اين است كه تهديدات مرتبط با اخوان‌المسلمين براي مصر به آن معنا كه براي ايران مهم است، اهميت ندارد. براي ايران، اين تهديدات از اين جهت مهم هستند كه ممكن است به تحركات تروريستي در عراق تبديل شوند. هر چند اكنون نيز نشانه‌هايي از آغاز فعاليت‌‌هاي داعش در منطقه وجود دارد كه مي‌تواند در كوتاه‌مدت و ميان‌مدت براي ايران چالش‌‌هايي ايجاد كند اما براي مصر، وضعيت اين‌گونه نيست. قنادباشي در راستاي تبيين تحليل خود خاطرنشان كرد: يكي از دلايل تفاوت اهميت اين گروه‌ها براي ايران و مصر، وجود شاخه‌هاي مختلف اخوان‌‌المسلمين با ديدگاه‌هاي عقيدتي متفاوت در كشورهاي مختلف است. در مصر، شاخه‌اي از اخوان‌‌المسلمين كه به انتخابات و پارلمان اعتقاد دارد فعاليت مي‌كند. اين شاخه را مي‌توان نوع چهارم اخوان ناميد كه برخلاف گروه‌هاي ريشه‌‌دار تكفيري، نگاهي مثبت به انتخابات و دموكراسي پارلماني دارند. اين در‌حالي است كه بسياري از گروه‌هاي تكفيري، از‌جمله شاخه‌هايي در افغانستان حضور دارند، به چنين رويكردي اعتقاد ندارند و به دنبال اجراي خلافت اسلامي هستند. به نظر مي‌رسد يك موضع عقيدتي مشترك ميان طالبان و تحريرالشام وجود دارد همچنين هر دو گروه به نوعي از حمايت تركيه برخوردارند؛ در نتيجه، شاخه‌اي از اخوان‌‌المسلمين كه به انتخابات و پارلمان باور دارد، تهديد جدي براي مصر محسوب نمي‌شود. اين كارشناس مسائل خاورميانه اما بر اين باور است كه در اردن، اين وضعيت متفاوت است. «در اردن، اخوان‌‌المسلمين حضور دارند و درصدي از جمعيت اين كشور را آوارگان فلسطيني تشكيل مي‌دهند كه به دليل احساس يگانگي با مردم فلسطين، مي‌توانند منشا تهديداتي باشند.» قنادباشي در راستاي چرايي اهميت اين تحولات براي اردن گفت اين تهديد به ويژه براي اردن اهميت دارد، چراكه كرانه باختري رود اردن هم ‌مرز اين كشور است و زماني بخشي از خاك اردن محسوب مي‌شد. اين موضوع همراه با پيوندهاي تاريخي و جغرافيايي، تهديدات بالقوه‌اي را براي اردن ايجاد كرده و مي‌تواند دامنه آن نيز به عراق گسترش يابد. اين كارشناس مسائل مصر در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در راستاي احتمال عدم همسويي ايران و مصر در رابطه با گروه‌هاي حاكم در سوريه گفت: البته كه نمي‌توان گفت كه مصري‌ها از استقرار تحريرالشام در سوريه خشنود هستند. اين وضعيت تا حدودي مي‌تواند به آنها آسيب برساند. قنادباشي اما در رابطه با اعراب حاشيه خليج‌فارس اعتقاد دارد كه اين كشورها و به صورت كلي اعراب منطقه، تحت حاكميت عثماني قرار نداشتند. عثماني‌ها بيشتر بر سرزمين‌‌هايي همچون فلسطين، اردن، سوريه، لبنان، مصر و ليبي سلطه داشتند. پس از جنگ جهاني اول، اختلافات شديدي ميان اعراب و تركيه شكل گرفت. در اين دوران، ايدئولوژي پان ‌تركيسم و پان عربسيم جايگزين مفهوم برادري اسلامي شد و زبان عربي و قوميت‌ها در اولويت قرار گرفت. اين اختلافات تاريخي اكنون نيز در روابط كشورهاي عربي و تركيه تاثيرگذار است. براي مثال، مصر به دليل حمايت تركيه از اخوان‌‌المسلمين، به تركيه سوءظن‌هايي دارد. اين كارشناس مسائل شمال آفريقا بر اين باور است كه اما در سال‌هاي اخير، اين سوءظن‌ها در صحنه‌هاي مختلف منطقه‌اي نيز بازتاب يافته است، از جمله در ليبي و سودان. «در ليبي نيز يك طرف درگيري مورد حمايت تركيه قرار دارد، درحالي كه گروه‌هاي ديگر از حمايت امارات برخوردارند. در سودان نيز، كه بيش از يك سال است درگير جنگ داخلي است، جنگي ميان نيروهاي وابسته به امارات و گروه‌هاي اخواني در جريان است. اين جنگ‌‌ها اغلب فلج‌‌كننده و مخرب هستند. » قنادباشي معتقد است كه درگيري‌هاي ليبي و سودان بيش از آنكه عقيدتي باشند، ريشه در رقابت‌‌هاي قدرت‌‌طلبانه و نظامي دارند. به باور قنادباشي در صحنه سوريه نيز نبردي ميان دو ايدئولوژي پان ‌تركيسم و پان‌ عربيسم جريان دارد، اما متاسفانه ايران در اين دسته‌بندي‌ها به عنوان يك بازيگر مستقل و جدا از اين دو جريان تلقي مي‌شود. هم عرب‌ها و هم ترك‌‌ها ايران را به ‌عنوان يك بازيگر سوم مي‌‌بينند، كردها نيز در اين معادلات حضور دارند. اين كارشناس مسائل خاورميانه در ادامه پاسخ به سوال «اعتماد» درنهايت معتقد است كه با اين اوصاف، به نظر نمي‌‌رسد كه نزديكي قابل‌توجهي ميان ايران و كشورهاي عربي خليج‌فارس شكل بگيرد. او نيز در ادامه گفت: چراكه متاسفانه، محورهاي همكاري با غرب در ميان اين كشورها پررنگ‌تر شده است. كشورهاي عربي خليج‌فارس روابط نزديكي با ايالات‌متحده دارند و تركيه نيز در مواردي با امريكا همكاري مي‌كند. قنادباشي اين را هم گفت كه ايران در ۴۵ سال گذشته، تلاش‌هايي براي بهبود روابط با مصر داشته است كه اغلب با بي‌‌تمايلي آنها مواجه شده است. علت اصلي اين ناكامي، فشارهايي بود كه ازسوي امريكا، بريتانيا و اسراييل براي جلوگيري از احياي روابط تهران و قاهره اعمال مي‌شد. اين كارشناس مسائل خاورميانه در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در رابطه با وزن سياسي مصر براي تاثيرگذاري بر تحولات اخير منطقه گفت: با اين حال، تغييرات منطقه‌اي، به‌ويژه نزديكي روابط ايران و عربستان، نقش تعيين‌‌كننده‌اي در كاهش موانع موجود داشت. عربستان، به‌ عنوان كشوري كه ژنرال‌هاي نظامي حاكم بر مصر از آن تاثير مي‌‌پذيرند، توانست زمينه‌هايي براي تمايل بيشتر مصر به ايران فراهم كند. هر چند كه امريكا و اسراييل همچنان در تلاش‌اند تا از نزديكي بيش از حد ايران و مصر جلوگيري كنند. قنادباشي در ادامه با اشاره به عقبه مردمي ايران در ميان شهروندان مصري به عنوان متغيري تاثيرگذار اشاره كرد و گفت: اين گزاره مي‌تواند به عنوان يك عامل مثبت عمل كند. دولت مصر كه به دليل روابطش با اسراييل تحت فشار افكار عمومي قرار دارد، مي‌تواند با برقراري روابط با تهران اين انتقادات را كاهش دهد. ارتباط با ايران، به عنوان حامي فلسطين، امتيازي مثبت براي حاكمان مصري در عرصه داخلي به شمار مي‌‌رود و مي‌تواند حمايت مردمي بيشتري را براي آنها به ارمغان بياورد. اين فرصت مي‌تواند به ايجاد پيوندهاي مستحكم‌تر مردمي ميان دو كشور نيز منجر شود. اين كارشناس مسائل خاورميانه در ادامه به ناديده گرفته شدن مصر توسط تل‌‌آويو در مسائل مرزي اشاره مي‌كند و اشغال مناطق حائل ميان اسراييل و مصر و مشخصا رفح را به عنوان يكي از عوامل نارضايتي حاكمان مي‌داند. به باور قنادباشي قاهره مي‌كوشد با مانورهاي سياسي و نظامي، افكار عمومي را نسبت به حمايت از فلسطين و تعامل با ايران راضي نگه دارد. ازسرگيري روابط ميان طرفين در حوزه گردشگري مي‌تواند متغير مهمي تلقي شود. اين تلاش‌‌ها مي‌تواند پيشراني براي گسترش تعاملات و همكاري‌هاي گسترده‌تر ايران و مصر باشد. اين كارشناس مسائل مصر بر اين باور است كه گردشگري مي‌تواند يكي از عوامل كليدي براي نزديكي دو ملت ايران و مصر قلمداد شود، چراكه اين حوزه مي‌تواند به عنوان يك كاتاليزور براي ورود به مسير جديدي از تعاملات عمل كند. ‌تجربه نشان داده است كه روابط كشورها اغلب از بسترهاي اقتصادي آغاز شده و به‌ مرور تعاملات سياسي را احيا كردند. گاهي نيز روابط فرهنگي، به دليل عمق و تاثيرگذاري بيشتر، نقش مهمي در اين روند ايفا مي‌كند. قنادباشي در ادامه گفت‌وگوي خود با «اعتماد» معتقد است كه باتوجه به تاكيد مقامات ايراني، ازجمله رهبر معظم انقلاب و نيز وزارت امور خارجه بر گسترش جبهه مقاومت، كشورهايي چون اردن و مصر به دليل جمعيت بالاي شهروندان خود آغوش‌شان را براي پذيرش همكاري با ايران باز كرده‌اند. نگراني اين كشورها به دليل وجود تهديدهايي از سوي گروه‌هاي سلفي مي‌تواند فشارهاي مردمي را كاهش دهد و همچنين زمينه‌‌ساز كاهش وابستگي آنها به غرب و اسراييل گردد. اين كارشناس مسائل خاورميانه اما در رابطه با اعراب حاشيه خليج‌فارس معتقد است كه كشورهاي كوچك‌تر و با جمعيت كمتر مانند امارات يا بحرين، هرچند تاثيرات منطقه‌اي دارند، اما نمي‌توانند وزنه‌اي به سنگيني مصر يا عربستان باشند، به ‌ويژه در مصر، جمعيت قابل ‌توجه و تاثيرپذيري آن از مسائل فلسطين و مقاومت، اين كشور را به حلقه‌اي مهم در راهبردهاي منطقه‌اي ايران تبديل مي‌كند. قنادباشي در پايان نيز به اردن اشاره كرد و گفت: در همين راستا، وضعيت اين كشور مهم است. اين كشور كه تحت حاكميت نظام پادشاهي قرار دارد و روابط نزديكي با اسراييل دارد، به دليل فشارهاي داخلي و نارضايتي عمومي، در شرايط بحراني قرار گرفته است. نارضايتي‌هاي مردم اردن از وضعيت سياسي و تعاملات با اسراييل، اين كشور را به بمبي ساعتي تبديل كرده كه هر لحظه ممكن است دچار تحولات غيرمنتظره‌اي شود.
 
محمد علي سبحاني:
تصميم پزشكيان براي سفر به قاهره هوشمندانه بود
محمد علي سبحاني، سفير اسبق ايران در لبنان نيز در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب چرايي اهميت سفر رييس‌جمهور كشورمان به قاهره گفت: سفر آقاي پزشكيان در شرايط كنوني منطقه و به مصر نشان مي‌دهد كه نياز به گفت‌وگو بين ايران و كشورهاي عربي جدي است. به نظر من، تصميم آقاي رييس‌جمهور در اين زمينه بسيار هوشمندانه بوده است. ما علاوه بر حضور در اجلاس‌هاي بين‌المللي، نيازمند برقراري گفت‌وگوهاي بيشتري با رهبران جهاني هستيم. وضعيت كنوني ايران و مصر مشخصا به گونه‌اي است كه با همفكري بيشتر مي‌توانند به نزديكي ديدگاه‌هاي منطقه‌اي كمك كنند. سبحاني در ادامه بر اين باور است كه مصر به عنوان بزرگ‌ترين و تاريخي‌ترين كشور عربي، نقش بسيار مهمي در جهان عرب ايفا مي‌كند و هيچ كشوري نمي‌‌تواند بدون حضور مصر به نتايج ملموسي در راستاي مسائل منطقه دست يابد. بنابراين، به اعتقاد من، اگر طرف مصري نيز آمادگي لازم براي گسترش روابط را داشته باشد، مي‌توانيم شاهد پيشرفت‌هاي مثبتي باشيم، به ويژه كه به نظر مي‌‌رسد روابط ميان دو كشور در حال حاضر نسبت به گذشته به مراتب بهبود يافته است. اگر اين آمادگي به شكل دوطرفه شكل بگيرد و در يك چارچوب منطقه‌اي گسترش يابد، مي‌تواند نتايج مثبتي به همراه داشته باشد. سفير اسبق ايران در لبنان نيز اين را هم گفت كه تحولات اخير در سوريه و توجه به مسائل عربي نشان مي‌دهد كه گروهي در اين كشور به قدرت رسيده‌اند كه مورد استقبال مردم قرار گرفته‌اند، اما بايد توجه داشت كه اين گروه‌ها يكدست نيستند و از لحاظ فكري و پشتوانه‌هاي خارجي تفاوت‌هاي زيادي دارند. در صورت عدم هماهنگي بين كشورهاي منطقه، شرايط مي‌تواند به ‌طور قابل‌توجهي به شكلي خطرناك تغيير كند. سبحاني در رابطه با رويكرد احتمالي كشورهاي منطقه به تحولات اخير سوريه گفت: به نظر مي‌‌رسد كه درك مشتركي از اين موضوع در بسياري از كشورهاي عربي وجود دارد و اگر هم وجود نداشته باشد، بايد ايجاد شود كه بدون هماهنگي منطقه‌اي، به ويژه بين كشورهايي كه در سوريه سابقه نقش‌آفريني داشتند و بازيگراني كه اكنون نيز نقش دارند، ازجمله كشورهاي عربي، ايران و تركيه، نمي‌توان به موفقيت در ايجاد ثبات و آرامش در سوريه دست يافت.
سبحاني در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در رابطه با استقرار تحريرالشام در سوريه و اينكه مي‌تواند تهديد مشتركي براي ايران و اعراب و مشخصا تهران و قاهره باشد، گفت: شخصا معتقدم كه بهار عربي در سال 2011 نه تنها در كشورهايي كه بيداري اسلامي را تجربه كردند، بلكه در تمامي كشورهاي منطقه تاكنون نيز ادامه دارد و مردم همچنان به دنبال مطالبات خود هستند. اين مطالبات عمدتا آزادي‌‌خواهانه و مبتني بر رفاه بيشتر است و مردم به دنبال حكومت‌‌هاي پاسخگو هستند.  سبحاني اين را هم گفت كه حكومت بشار اسد نيز از اين قاعده مستثنا نيست. موضوع فرقه‌‌گرايي و حكومت‌هاي ديني كه به دنبال تفسيرهاي مختلف از دين هستند، نمي‌توانند به ثبات و آرامش در منطقه كمك كند. بايد توجه داشت كه ناامني در هر كشور مي‌تواند به كشورهاي ديگر سرايت كند.  به اعتقاد من، مكانيسمي كه كشورهاي عربي، تركيه، ايران و ديگر كشورها مي‌توانند از آن براي حل مشكلات سوريه استفاده كنند، پذيرش آزادي‌خواهي و سكولاريسم است. اين نيروهاي سياسي بايد بر پايه حقوق شهروندي و مشاركت همه اقوام و گروه‌ها عمل كنند. گروه‌هاي اسلامي به تنهايي نمي‌توانند با يك ديدگاه خاص و حمايت برخي كشورها موفق شوند.  اين ديپلمات پيشين همچنين معتقد است كه مصر و عربستان هر كدام ديدگاه‌هاي متفاوتي در مورد حل مشكلات سوريه دارند و اين تفاوت‌ها نيز در رابطه با رويكرد قطر، تركيه و ساير بازيگران منطقه‌اي نيز وجود دارد. «اگر هر يك از اين كشورها بخواهند تفكرات ايدئولوژيك خود را در سوريه دنبال كنند، آرامش در اين كشور به دست نخواهد آمد. بنابراين، نيازمند ارايه راه‌حل‌‌هاي دقيق و موثر هستيم.» سبحاني در اين زمينه به روند نشست‌‌هاي همسايگان عراق درباره آينده اين كشور اشاره مي‌كند كه براساس آن تمامي كشورهاي منطقه‌اي و بين‌المللي مي‌توانند بر پايه عدالت جمعيتي و حقوق شهروندي به يك چارچوب مشترك برسند و سازوكار سياسي موثري را پياده‌سازي كنند.  سبحاني همچنين در ادامه اين را هم گفت كه البته يك تفاوت ميان ساز و كاري كه در عراق به ثبات منجر شد با شرايط كنوني سوريه وجود دارد و آن وجود رژيم اسراييل است كه مي‌تواند مانع بزرگي براي تحقق اين سازوكار باشد. به همين دليل، معتقدم كه نيازمند حمايت بين‌المللي براي اين سازوكار هستيم تا بتوانيم اسراييل را تحت كنترل قرار دهيم.  سوريه يك كشور عربي است و مردم آن و حتي گروه‌هاي حاكم، با اشغال و حملات اسراييل سازگاري ندارند. هرچند ممكن است در حال حاضر درگير جنگ نباشند، اما نمي‌توان اطمينان داشت كه در آينده نيز چنين خواهد بود. تحولات مثبت كه مي‌تواند امنيت و آرامش را به سوريه برگرداند، با وجود اسراييل امكان ‌پذير نيست.
سفير اسبق كشورمان در لبنان نيز بر اين اعتقاد است كه سفر آقاي پزشكيان مي‌تواند ايران را به كشورهاي عربي تاثيرگذار نزديك كند و همچنين به تقويت روابط تهران و قاهره كمك كند. «به نظر مي‌‌رسد هر دو طرف در اين زمينه توافق دارند و مي‌توانند به يك اقدام جدي و توافق معنادار برسند.» سبحاني اين را هم گفت كه ما در زماني به مرحله پاياني برقراري روابط با مصر نزديك شده بوديم، اما تندروهاي دو طرف مانع از اين امر شدند. در آن زمان، بخش مهمي از مطالبات طرفين به يكديگر منتقل شد و اكنون نيز با يك ميانبر مي‌توانيم به توافق برسيم.  سبحاني اين پيشنهاد را نيز ارايه داد كه دو كشور با توجه به نيازهاي منطقه‌اي، اين توافق را انجام دهند و اعلام برقراري روابط را به تعويق نيندازند. اين ديپلمات پيشين كشورمان در رابطه با شكل روابط ايران و اعراب منطقه متاثر از تحولات اخير سوريه گفت: بايد زمان بگذرد، اما راه‌حل كلي اين است كه كشورهاي عربي بايد ديدگاه مشتركي درباره تحولات سوريه اتخاذ كنند.  به عقيده من اين كشورها به صورت فردي نمي‌توانند مشكل سوريه را حل كنند. ما بايد به اصول حقوق اساسي در كشورهاي عربي و ساير كشورهايي كه با نارضايتي‌هاي مردمي مواجه هستند، توجه كنيم، زيرا كشورهاي بحران‌‌زده معمولا حقوق اقليت‌ها را رعايت نمي‌كنند و همچنين دچار فقر هستند.  وقتي كه آزادي‌هاي اساسي در اين كشورها ناديده گرفته شود، نارضايتي‌‌ها افزايش مي‌يابد و آنها را وارد بحران مي‌كنند. در حال حاضر در سوريه، اين بحران‌‌ها به وضوح ديده مي‌شود و با آمدن يا رفتن يك فرد يا گروه، تغييرات بنياديني ايجاد نخواهد شد. به عنوان مثال، بشار اسد بايد به حقوق شهروندي توجه مي‌كرد اما اكنون مهم اين است كه در گفت‌وگوهاي آينده، اين حقوق در نظر گرفته شوند. ساير كشورها نيز بايد به اين درك برسند كه رعايت حقوق شهروندي و مسائل داخلي مهم است و از حوادثي مانند آنچه در سوريه اتفاق افتاد، عبرت بگيرند تا شكاف‌هاي خود با مردم را كاهش دهند. سبحاني درباره ديدار مهم ميان روساي جمهور ايران و تركيه در حاشيه اجلاس دي هشت گفت: مسائل مورد توجه ميان ايران و تركيه صرفا به يك موضوع ختم نمي‌شود، چراكه ما با اين كشور قراردادهاي امنيتي مهمي داريم و مسائل مختلف مشتركي ميان دوطرف وجود دارد. تركيه كشوري دوست و نزديك به ماست و روابط خوبي بين دو كشور وجود داشته است. اما طبيعي است كه در برخي مسائل، ديدگاه‌هاي متفاوتي نيز به قوت خود باقي است. اين ديپلمات پيشين در ادامه اين را هم گفت كه يكي از مهم‌ترين اقداماتي كه مي‌توانيم در مورد سوريه انجام دهيم، تقويت همكاري با تركيه است. بنابراين، اهميت گفت‌وگو با تركيه در اين بازه زماني بسيار بالاست. سبحاني در ادامه به «اعتماد» گفت: روابط ميان ايران و تركيه همواره برقرار بوده و در مورد مسائل منطقه‌اي، گفت‌وگوهاي زيادي ميان دو كشور انجام شده است، به ويژه در مورد عراق كه من شخصا در جلسات آن حضور داشتم، همكاري‌‌هاي تهران و آنكارا بسيار تاثيرگذار بوده است. اكنون نيز اين همكاري مي‌تواند تاثيرگذار باشد، اما طبيعي است كه اين همكاري در شرايط كنوني در ميزان حداقلي خود قرار دارد اما در ادامه، اين همكاري مي‌تواند به يك سازوكار پاسخگو تبديل شود و درنهايت مي‌توان گفت كه مسائل ميان تركيه و ايران به تدريج حل و فصل خواهد شد.  سبحاني اما اين را هم گفت كه واقعيت اين است كه كشورهاي منطقه در بازه زماني كنوني نمي‌توانند ايران را ناديده بگيرند. تركيه نيز از اين كشورها مستثنا نيست.