سیاست «چماق و هویج» «دسیسه» غرب و «غفلت» مدعیان اصلاحات 

      سرویس سیاسی-    تشویق به «مذاکره» و تهدید با «مکانیزم ماشه» که از جانب غرب روزبه‌روز در حال پمپاژ خبری است؛ بر مبنای سیاست «چماق و هویج» طراحی شده که الگویی کاربردی و ترفندی رایج برای ترغیب و تحمیل شرایط به اشخاص و دولت‌ها است.  طراحی سیاست پیش‌گفته (چماق و هویج) بیانگر دام و دسیسه غرب با هدف مهار ایران است که مدعیان اصلاحات در راستای این پروژه غربی و کارگزاری داخلی به نفع دشمن، اقدام به ضعیف‌نمایی، محتاج نشان دادن ایران به مذاکره، القای ترس، پمپاژ یأس و آینده‌هراسی در جامعه می‌کنند. به عبارتی دیگر مدعیان اصلاحات یا از روی عدم آگاهی از این سیاست در خوشبینانه‌ترین حالت، یا از سر خودباختگی و همکاری با عناصر خارجی، در بدبینانه‌ترین حالت، اهداف شوم آمریکا و تروئیکای اروپایی را در ایران تئوریزه کرده و جامعه را به سمت پذیرش آن سوق می‌دهند.  بر اساس دیدگاه مدعیان اصلاحات که وام گرفته از سیاست غرب علیه ایران و نشأت گرفته از آن است؛ «امید به آینده‌» خارج از «مذاکره» در شرایط کارشکنی آمریکا و اروپا علیه ایران و «عقد قرارداد جدید» برای ایران و ایرانیان رقم نخواهد خورد؛ با تکیه بر این نظر «آینده‌هراسی» یکی از روش‌های جاده‌صاف‌کنی برای مذاکره است که هم در جبهه غرب و هم در طیف غربگرای داخلی به عنوان «دستورکار» اجرا می‌شود.  در همین ارتباط، روزنامه زنجیره‌ای سازندگی روز گذشته در سرمقاله‌ای که به قلم «دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی» و ذیل تیتر «لزوم تسریع مذاکرات» منتشر شد؛ نوشت: «با توجه به اینکه کشورهای اروپایی و آمریکا مجدداً از فعال‌سازی مکانیسم ماشه علیه ایران سخن گفته‌اند و از سوی دیگر، اذعان به آمادگی برای مذاکره با ایران دارند رفتار تهران، اروپا و آمریکا در این شرایط را می‌توان این‌طور تحلیل کرد. پیام اروپایی‌ها روشن است. آنها علاقه دارند با طرح مکانیسم ماشه تا پایان زمان قانونی برجام، تکلیف‌شان را روشن کنند و مطمئن شوند که برنامه هسته‌ای ایران صلح‌آمیز باقی می‌ماند. اروپایی‌ها، آمریکایی‌ها و ایران خوب می‌دانند که راهی جز اینکه از این سند مهم (برجام) کمک گرفته ‌شود، نیست زیرا در غیر این صورت پیشرفتی حاصل نمی‌شود. آمریکا رنجش‌هایی دارد که بخشی از آن به جنگ اوکراین برمی‌گردد. آن هم براساس تصور غلطی که گمان می‌کنند، ایران به روسیه کمک کرده است. درحالی که این حرف تحلیل و برداشت درستی نیست. بنابراین امروز منافع اروپا و ایران، هر دو در یک نقطه با یکدیگر تلاقی پیدا کرده و آن هم از یک طرف کمک به حل مشکلات بین آژانس و آمریکایی‌ها و از طرفی دیگر ایران است».  در ادامه این سرمقاله آمده است: «اروپایی‌ها باید بدانند که با تهدید نمی‌توانند مسائل را حل کنند بلکه باید نقشی سازنده‌تر پیدا کنند. ایران هم متوجه ضرورت حل‌وفصل مسائل باقی‌مانده با آژانس هست و همکاری‌هایش را افزایش داده. تصور این است که دو طرف باید با حسن نیت بیشتر و کاملاً واقع‌بینانه گفت‌وگوهایشان را شروع کنند و زمان کافی بگذارند تا باقی‌مانده مسائل حل‌وفصل شود. لذا فکر نمی‌کنم که استفاده از مکانیسم ماشه برای جهان دستاوردی داشته باشد زیرا بالاخره اگر مجدداً بخواهد گفت‌وگوهایی شروع شود ایرانی که شاهد استفاده از مکانیسم ماشه در مذاکرات باشد بسیار سخت‌تر از ایران دوران مذاکرات برجام ظاهر خواهد شد. با توجه به پیچیدگی‌های مسائل خاورمیانه، منطقه به سمت یک‌سری رقابت‌های پرهزینه و تنش‌زا می‌رود. هم آمریکایی‌ها و هم اروپایی‌ها به خوبی بر این موضوع واقف هستند که امنیت خاورمیانه در گروی حضور ایران پرقدرت در کنار عربستان پرقدرت است و این مقدار تضعیف ایران توسط اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها، نتیجه مطلوبی را برای منطقه خاورمیانه نخواهد داشت. درحالی که ترامپ هم قرار است به زودی کارش را به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا شروع کند و هنوز حرف مشخص و روشنی در این ‌باره نگفته است».  گفتنی است، مذاکره با آمریکا و غرب که پیش از این در برجام تجربه شد، بیش از سرعت و دستپاچگی نیازمند دقت و تعمق است و از هر فرد دلسوز و کارشناسی انتظار می‌رود که نکته‌سنجی را به هیئت مذاکره‌کننده گوشزد و پیشنهاد دهد. با نگاهی به تاریخچه مذاکرات و آسیب‌شناسی آن- بخصوص مذاکرات برجام- می‌توان دریافت که آفت این دست از گفت‌وگوها سرعت و ذوق‌زدگی در عقد قرارداد است به شکلی که عبارت «لغو» و «تعلیق» در توافق پیشین اشتباه گرفته شد و توافقی فاقد ضمانت، فاقد توازن تعهدات و فاقد مکانیسم معتبر شکایت با غرب امضا شد که امتیازات آن برای حریف و خسارات آن برای ایران رقم خورد. شرارت و نقض عهد دشمن در برجام، مدام توسط مدعیان اصلاحات ـ اعتدال در دولت روحانی و رسانه‌های این طیف توجیه و رفو شد و این کنش خلاف مصالح ملی، دشمن را به تهدید، فشار، تحریم و پایمال کردن حقوق مردم ایران جسور کرد به‌طوری‌که به دوبرابر شدن تحریم‌ها و نیز بیشتر شدن اثر آن با سوءمدیریت عمدی افراطیون مدعی اصلاحات منجر شد. در این میان، حتی تضمین روحانی به موگرینی موجب خروج آمریکا از برجام شد. نشریه پولیتیکو یک هفته پس از خروج ‌ترامپ از برجام نوشت: «فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در کنفرانس این اتحادیه تصریح کرد: من از روحانی تضمین گرفتم که حتی در صورت خروج آمریکا از توافق و برگرداندن تحریم‌‌ها، ایران به برجام پایبند بماند»! امروز نیز در حالی‌که ایران در شرایط اقتدار و نقش‌آفرینی منطقه‎‌ای، گسترش شرکای تجاری و شکستن تحریم‌هاست، مدعیان اصلاحات دیگر‌باره با بی‌اعتنایی به غیرقابل اعتماد بودن آمریکا و اروپا، مسیر خسارت‌بار مذاکره و توافق به هر قیمت را پمپاژ می‌کنند تا در وضعیت بدهکار بودن آمریکا و اروپا، ایران را در جایگاه متهم به میز محاکمه ببرند، نیاز حریف را تأمین و کشورمان را از دستیابی به حقوق خود بازدارند. اگر سهل‌انگاری و اشتباهات فاحش در برجام را که موجب تحمیل هزینه به کشور شد، به عنوان یکی از نمونه‌های امید و اعتماد بلاشرط و بلاوجه به غرب در نظر بگیریم، تکرار آن اشتباهات توسط آیندگان تعبیر جز خیانت نخواهد داشت.