جایگاه زن در اسلام
[شهروند]نگاه استعماری غرب در سالهای اخیر بر موضوعات مختلفی متمرکز بوده اما یکی از مهمترین این موضوعات مسأله زنان است. غربیها بهویژه با تقویت بازوهای رسانهای خود و شبکههای فارسیزبان مزدورشان تلاش کردهاند نوعی سبک زندگی را ترویج کنند که در آن جایگاه زنان خارج از آموزههای اسلامی روایت شود. مسأله حجاب نیز دقیقا مرتبط با همین موضوع مورد سوء استفاده رسانهای بنگاههای خبرپراکنی غربی و ایادی آنها قرار گرفت. در واقع رویکرد غرب چنانچه رهبر معظم انقلاب، اواخر آذرماه (27/9/1403) در دیدار با اقشار مختلف بانوان، مطرح کردند، بحثی انسانی نیست بلکه آنها با نگاهی سیاسی، صرفا مطامع و اهداف استعماری خود را دنبال میکنند. به همین دلیل نیز به دنبال آن هستند تا با تبلیغات مختلف، روی تغییر سبک زندگی زنان و باورهای آنها کار کنند. امروز به مناسبت روز مادر و روز زن تلاش کردهایم، با تأکید بر فرمایشهای ایشان، متفکران و اندیشمندان اسلامی و آیات عظام دیگر، نگاهی کنیم به جایگاه زن در اسلام. این گزارش مستند است به بیانات رهبر انقلاب، کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» اثر آیتالله شهید مرتضی مطهری، مقاله «حل شبهات و روايات معارض درباره زن» و کتاب «زن در آیینه جمال و جلال» نوشته آیتالله جوادی آملی.
منشوری از دیدگاه اسلام درباره زن
بخشی از بیانات مقام معظم رهبری
زن و مرد، مکمّل یکدیگرند
اگر ما بخواهیم یک منشوری از دیدگاه اسلام درباره زن تنظیم بکنیم که موادّی داشته باشداین منشور، به گمان من، اوّلین موضوعی که در این منشور باید بیاید مسئله «زوجیّت» است. یعنی چه؟ یعنی زن و مرد زوجند، مکمّل یکدیگرند، زن و مرد برای هم خلق شدهاند. این در قرآن بهصراحت بیان شده: وَ اللَهُ جَعَلَ لَکُم مِن اَنفُسِکُم اَزواجاً؛ (سوره نحل، بخشی از آیه ۷۲؛ «و خدا برای شما از خودتان همسرانی قرار داد ...») این خطابِ «جَعَلَ لَکُم» ــ برای شما قرار داد ــ خطاب به مردها نیست، خطاب به بشر است؛ زن و مرد. وَ اللَهُ جَعَلَ لَکُم مِن اَنفُسِکُم اَزواجاً؛ ای افراد بشر! خدا از جنس خود شما برای شما زوج قرار داده است. حالا «زوج» فقط به مرد گفته نمیشود؛ در قرآن، کلمه «زوج»، هم برای مرد به کار رفته، هم برای زن. من آیهاش را هم یادداشت کردهام؛ [آیهای] که «زوج» درباره «زن» به کار رفته: یا آدَمُ اسکُن اَنتَ وَ زَوجُکَ الجَنَّة؛ (سوره بقره، بخشی از آیه ۳۵؛ «ای آدم! خود و همسرت در این باغ سکونت گیر[ید] ...») زوج، اینجا درباره همسرِ زن هست؛ فردِ زن. در یک جای دیگری [میفرماید:] «قَد سَمِعَ اللَهُ قَولَ الَّتی تُجادِلُکَ فی زَوجِها»؛ (سوره نحل، بخشی از آیه ۷۲؛ «و خدا برای شما از خودتان همسرانی قرار داد...») اینجا «زوج» درباره «مرد» به کار رفته. بنابراین، از جنس شما، زوج برای شما آفریدیم.
تشکیل خانواده
خب پس در مورد انسان خدای متعال زن و مرد را زوج آفریده؛ یعنی مکمّل یکدیگر. معنای زوجیّت، لازمه زوجیّت این است که یک واحد تشکیل بشود، وَالّا زوجی نیست. دو واحد اگر چنانچه در کنار هم قرار گرفتند، با هم متّحد و مؤتلف شدند، یک واحد سوّم به وجود میآید که آن عبارت است از خانواده؛ یعنی مسئله خانواده اینجور مبنای فکریِ اسلامی دارد. خانواده یک سنّت الهی است، یک سنّت آفرینش است. اینکه مرد و زنی با هم سلامعلیک کنند یا بیش از سلامعلیک، از کنار هم عبور کنند، این، زوجیّت نیست. زوجیّت یعنی تشکیل یک واحد سوّم؛ تشکیل خانواده؛ این معنای زوجیّت است. البتّه روی خانواده، هم در اسلام تکیه شده، خوشبختانه در ایران هم خانواده سنّتی ایرانی یکی از نشانههای مهمّ قوّت و عمق فرهنگی ملّت ایران است. خب پس بنابراین اوّلین مادّه منشور اسلامی عبارت است از مسئله تشکیل خانواده، مسئله زوجیّت، مسئله مکمّل هم بودن زن و مرد که مکمل هم هستند.
زن و مرد، هیچکدام برتر از دیگری نیست
این زوج... هیچکدام از دیگری برتر نیست. البتّه انسانها یکجور نیستند؛ در بین زنها، در بین مردها بعضی تواناییهای بیشتری دارند، بعضی [از نظر توانایی] کمترند، امّا بین زن و مرد، به عنوان زن و به عنوان مرد، هیچ تفاوتی در رسیدن به حیات طیّبه وجود ندارد؛ این هم در قرآن هست: مَن عَمِلَ صالِحاً مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَة؛ (سوره نحل، بخشی از آیه ۹۷) زن و مرد اگر عمل صالح کنند، ایمان داشته باشند، یکسانند؛ این در سوره نحل است...
حقوق یکسان زن و مرد
موضوع بعدی این است که زن و مرد در محیط خانواده، نقشهای متفاوتی دارند؛ این دلیل برتری نیست. مثلاً هزینه خانواده، به عهده مرد است؛ [این] دلیل برتری نمیشود. فرزندآوری، به عهده زن است؛ این دلیل برتری نمیشود. اینها هر کدام یک امتیاز است؛ یک امتیازی است که [زن و مرد] دارند. حقوق زن و مرد بر این پایهها محاسبه نمیشود؛ حقوق یکسانی دارند. این هم در قرآن هست: وَ لَهُنَّ مِثلُ الَّذی عَلَیهِنّ. (سوره بقره، بخشی از آیه ۲۲۸) حقوق زن و مرد در خانواده یکسان است؛ یعنی اگر از لحاظ حقوقی به خانواده نگاه کنیم، دو فردی که از لحاظ حقوقی یکسان هستند دارند با هم زندگی میکنند، یکدیگر را تکمیل میکنند. البتّه زن از لحاظ عاطفی، یک خصوصیّاتی دارد؛ پیغمبر در مورد زنان فرمود: اَلمَراَةَ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة؛ در داخل خانه، به زن مثل گل باید نگاه کرد. از گل باید مراقبت کرد، از طراوت او، از بوی خوش او فضا را باید معطّر کرد و استفاده کرد؛ این از لحاظ عاطفی است [امّا] از لحاظ حقوق یکسانند. این هم یک نقطه در این منشور.
ملاحضات اسلام
یک نقطه دیگر در این منشور این است که زن و مرد از لحاظ ارتباطات معاشرتی، محدودیّتهایی دارند؛ این جزو خصوصیّاتی است که اسلام روی آن تکیه دارد. البتّه این بیبندوباریهایی هم که امروز در غرب وجود دارد، همیشه نبوده؛ اینها مال [عصر] جدید است؛ شاید دو قرن پیش، سه قرن پیش. انسان وقتی میخواند بعضی از کتابها را، بعضی از رمانهای مربوط به قرن ۱۸ را، قرن ۱۹ را و توصیف زن اروپایی را انسان آنجا مشاهده میکند، میبیند ملاحظات زیادی وجود داشته که امروز آن ملاحظات در بین غربیها نیست. اسلام روی این ملاحظات تکیه دارد؛ اسلام روی مسئله حجاب، مسئله عفاف، مسئله نگاه تکیه دارد. این هم یکی از خصوصیّاتی است که در این منشور باید بیاید.
ارزش مادری
یک مسئله بسیار مهم، ارزش معنوی «مادری» است. مادری افتخار است. امروز من میبینم بعضیها به تبع همان سیاستهایی که اشاره کردم ــ [یعنی] سیاستهای سرمایهداران و استعمارگران و بدخواهان جوامع مستقل، بهخصوص جامعه ما ــ «مادری» را بد تصویر میکنند؛ اگر کسی بگوید فرزندآوری برای خانوادهها لازم است، طعنه میزنند، مسخره میکنند که «شما زن را برای بچّه میخواهید، برای فرزندآوری میخواهید». مادری یک افتخار است؛ اینکه شما یک موجودِ انسانی را با زحمت زیاد، چه در درون خودتان، چه در بیرون، در اوایل زندگیاش پرورش بدهید، زحماتش را تحمّل کنید، او را به عنوان یک انسان پرورش بدهید، افتخار کوچکی است؟ این خیلی بااهمّیّت است، خیلی باارزش است. برای همین هم هست که در اسلام، روی «مادر» تکیه شده.
نقش مؤثر زن در تاریخ
نگاه استاد شهید آیتالله مطهری
تحریف در داستان آدم و حوا
قرآن به موازات مردان قدّیس و صدّیق، از زنان قدّیسه و صدّیقهای یاد میکند که در حد مردان صدّیق، بلکه بالاتر بودهاند و مقامی ملکوتی داشتهاند. زکریا از مریم، در شگفت میماند. همسر آدم، ساره، هاجر، آسیه، مادرِ موسی، خواهر موسی، مریم، حضرت زهرا (س) زنان قدّیسه قرآناند. خدیجه (س) خود قدّیسه تاریخ اسلام است. قرآن از مؤمنین و مؤمنات، مهاجرین و مهاجرات، قانتین و قانتات، صادقین و صادقات، صالحین و صالحات و... یاد کرده است. در بعضی آئینها، زن فقط عنصر فریب و گناه است و از آنجا شروع میشود که شیطان، از طریق حوّا بر آدم مسلط میشود و این فلسفه را میرساند که شیطان، زن را فریب میدهد و زن مرد را؛ ولی قرآن این منطق را قبول ندارد. قرآن داستان بهشت آدم را مطرح کرده ولی هرگز نگفته که شیطان یا مار حوّا را فریفت و حوّا آدم را. قرآن نه حوّا را به عنوان مسئول اصلی معرفی میکند و نه او را از حساب خارج میکند. قرآن میگوید: به آدم گفتیم خودت و همسرت در بهشت سکنی گزینید و از میوههای آن بخورید. قرآن آنجا که پای وسوسه شیطان را به میان میکشد ضمیرها را به شکل «تثنیه» میآورد، میگوید «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیطانُ» (آنگاه شیطان، آدم و حوّا، هر دو، را به وسوسه فریب داد / سوره اعراف، آیه 20). شیطان آن دو را وسوسه کرد «فَدَلّاهُما بِغُرورٍ» (آنها را به فریب فرود آورد / سوره اعراف، آیه 22) شیطان آن دو را به فریب راهنمایی کرد «وَ قاسَمَهُما اِنّی لَکما لَمِنَ النّاصِحینَ» یعنی شیطان در برابر هر دو، سوگند یاد کرد که جز خیر آنها را نمیخواهد.
قرب الهی ربطی به جنسیت ندارد
یکی دیگر از نظریههای تحقیرآمیز درباره زن، در ناحیه استعدادهای روحانی و معنوی اوست. میگفتند زن به بهشت نمیرود؛ قرآن در آیههای فراوانی تصریح کرده است که پاداش اخروی و قرب الهی، به جنسیت مربوط نیست؛ به ایمان و عمل مربوط است، خواه از طرف زن باشد یا از طرف مرد. قرآن در کنار هر مرد بزرگ و قدّیسی، از زنی بزرگ و قدّیسه یاد میکند. از همسران آدم و ابراهیم و از مادران موسی و عیسی در نهایت تجلیل کرده است. اگر همسران نوح و لوط را زنانی ناشایسته برای شوهران شان ذکر میکند، زن فرعون را نیز زن بزرگی میداند که گرفتار مرد پلیدی بوده است. گویی قرآن خواسته است در داستانهای خود توازن را حفظ کند و قهرمانان داستانها را منحصر به مردان نکند. قرآن درباره مریم، مادر عیسی، میگوید: کار او به آنجا کشیده شده بود که در محراب عبادت، همواره ملائکه با او سخن می گفتند و گفتوشنود میکردند. از غیب برای او روزی میرسید. کارش از لحاظ مقامهای معنوی آن قدر بالا گرفته بود که پیغمبر زمانش را در حیرت فروبرده و او را پشت سر گذاشته بود. زکریا در مقابل مریم، مات ومبهوت مانده بود. انسان نمونه، در واقع، نمونهای در میان همه انسانهاست و اختصاص به زن و مرد ندارد. اسلام میگوید که زن مانند مرد، انسان است و هر انسانی ـ چه مرد و چه زن ـ فردی است که در ماده و عنصر پیدایش او دو نفر ـ نر و ماده ـ شرکت و دخالت داشتهاند. هیچ یک از این دو، بر دیگری برتری ندارد، مگر به تقوا.
زنان قدسی
به قلم آیتالله جوادی آملی
زن و مرد از یک سرشت هستند
بـاید ببینیم قرآن زن و مرد را یک سرشتى میداند یا دو سرشتى؛ یعنى آیا زن و مرد داراى یک طینت و سرشت مىباشند یا داراى دو طینت و سرشت؟ قرآن با کمال صراحت در آیات متعددى مىفرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتى نظیر سرشت مردان آفریدهایم. قرآن درباره آدم اول مىگوید: «همه شما را از یک پدر آفریدیم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار دادیم.» (سوره نساء آیه 1). درباره همه آدمیان مىگوید: «خـداوند از جنس خود شما براى شما همسر آفرید.» (سوره نساء و سوره آل عمران و سوره روم ).
نظرات تحقیرآمیز عدهای درباره زنان
یکى دیگر از نظریات تحقیرآمیزى که در گذشته وجود داشته است و در ادبیات جهان آثار نامطلوبى به جا گذاشته است این است که زن عنصر گناه است، از وجود زن شر و وسوسه برمىخیزد، زن شیطان کوچک است. مىگویند در هر گناه و جنایتى که مردان مرتکب شدهاند، زنى در آن دخالت داشته است. مىگویند مرد در ذات خود از گناه مبراست و این زن است که مرد را به گناه مىکشاند. مىگویند شیطان مستقیما در وجود مرد راه نمىیابد و فقط از طریق زن است که مردان را مىفریبد! اما در قرآن از آنچه در بعضى از کتب مذهبى هست که زن از مایه پستتر از مایه مرد آفریده شـده یا اینکه بـه زن جنبه طفیلى و چپى دادهاند و گفتهاند که همسر آدم اول از عضوى از اعضاء طرف چپ او آفریده شده، اثر و خبرى نیست. علیهذا در اسلام نظریه تحقیرآمیزى نسبت به زن از لحاظ سرشت و طینت وجود ندارد.
نباید زن را با ارزشهای مردانه سنجید
انسان، خواه زن، خواه مرد، ابزار فراوانی برای تكامل در اختیار خود دارد و هرگز خودش ابزاری برای كالاهای دنیا و متاع زودگذر آن نخواهد بود؛ چنانكه وظایفی كه برای انسانها تعیین شده، هرگز او را به صورت ماشین كار و ابزار رفع نیاز در نمیآورد و در این جهت، هیچ امتیازی بین زن و مرد نیست تا گفته شود: نگرش اسلام به زن، نگرش ابزارگونه است و زن به عنوان موجود وابسته تلقّی میشود! مثلاً همیشه میگویند: زنِ نمونه، یك همسر خوب، یك مادر خوب و... است؛ گویا برای خود او اصالتی نیست و همواره او را با ارزشهای مردانه میسنجند!