از «مذاکره برای مذاکره » تا «نسل جدید پروژه بگیران»!
[شهروند] کنشگری فعالان سیاسی در این روزها، مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. نقدها و پیشنهادها و حضورهای متعدد و گاه گل درشت آنها باعث شده است، این احساس در بین بسیاری از مردم شکل بگیرد که در عرصه های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی شاهد تغییر روش ها و اصلاحاتی خواهیم بود. اما فرایندی که همه به آن امید دارند، اتفاق نظر حول شعار وفاق ملی دکتر پزشکیان است؛ دولتی که بسیاری از گروههای سیاسی معتقدند باید حمایت شود تا ایران در مسیر توسعه گام بردارد، بر ناترازی ها فائق آید و در عرصه داخلی و بین المللی بدرخشد. شاید از همین روی است که نقدها و بررسی رفتارها قدری جدی تر شده است. مخصوصا نقد افرادی که به درست یا غلط در کار نقد دولت و فعالیتهای دولتند. رسانه ها در روز گذشته نیم نگاهی به این موضوع داشته اند و صد البته مثل همیشه به فیلترینگ و قانون حجاب و مذاکره و.... هم عنایت ویژه ای داشته اند.
مسئول پیامدهای مراجعه به سایت های غیراخلاقی شمایید
اینکه امروز جلسه شورای عالی فضای مجازی برگزار می شود و مشکل فیلنرینگ حل می شود،نقل محافل شده است و دوباره رسانه ها از فیلترینگ می نویسند و مزایا و معایبش . دیروز روزنامه اصولگرای خراسان با انتقاد از ادامه فیلترینگ نوشت: باید چشم انتظار بمانیم تا شاید این هفته تصمیمی به نفع جامعه اتخاذ شود.
خراسان نوشت:اعداد و ارقام رسمی در پیمایش های مرتبط با مراکز افکارسنجی و نیز در روایت مسئولان، نشان می دهد بیش از ۸۵ درصد کاربران اینترنت در کشور از فیلترشکن استفاده می کنند.
اگرچه گردش مالی در عرضه فیلترشکن ها و پشت پرده های سود آن در دو سال اخیر، همواره از چالشی ترین موضوعات حوزه فیلترینگ بوده و بعضا ارقامی تا بیش از ۵۰ هزارمیلیارد تومان گردش مالی سالانه برای آن ذکر شده، اما تاکنون اقدام و تصمیم در خوری برای رفع این چالش اتخاذ نشده است. با این حال و بنابر آن چه حکمرانان تا حدودی کارنابلد فضای مجازی مطرح کرده اند، باید چشم انتظار بمانیم تا شاید این هفته تصمیمی به نفع جامعه اتخاذ شود.
در عین حال، یک روی سکه تصمیم پیش روی آقایان، شاید موافقت نکردن با رفع فیلتر باشد که باید به این تصمیم سازان کارنابلد، گفت: شما هر تصمیم و روشی را درباره فیلترینگ اتخاذ کنید، جامعه مدت هاست مسیر خود را در پیش گرفته است با این آسیب که مسئول ورود بدون مرز به فضای غیر اخلاقی موجود در فضای مجازی و نیز نا امن شدن فضای سایبری، کسی نیست جز مسئولانی که بدون شناخت از فضای مجازی و جامعه تصمیم سازی می کنند.
قالیباف موافق است اما مخالف هم هست!
از فیلترینگ که بگذریم، نقد و نظرها در مورداعمال قانون حجاب همچنان ادامه دارد. به عنوان مثال یک چهره نزدیک به قالیباف می گوید: ذهنیت آقای قالیباف به مسائل فرهنگی و اجتماعی که در دوران حضورش در پلیس هم دیده شد، اساساً مخالف برخوردهای فیزیکی و تنشآمیز است.
سعید آجرلو از چهره های نزدیک به قالیباف در روزنامه ایران نوشت: در پاسخ به این پرسش که آیا اساساً دکتر قالیباف با همه مفاد قانون عفاف و حجاب موافق است یا خیر، باید گفت، طبیعی است که ایشان نیز مانند سایر نمایندگان نسبت به برخی موارد این قانون اشکال داشته باشد و نسبت به بخشی دیگر از آن موافق باشد.
نظرات ایشان در حوزه عفاف و حجاب کاملاً مشخص است؛ از یک طرف با ناهنجاری، ساختارشکنی، ولنگاری و بیحجابی مخالف است و تعارفی ندارد و از طرف دیگر با گشت ارشاد، برخوردهای فیزیکی و برخوردهایی که اساساً تنشزا هستند، مخالف است.
هر چند در همین قانون نیز مواد متعددی مبتنی بر رویکرد ایجابی، تبلیغی و فرهنگی پیشبینی شده است و یکسره سلبی و تنبیهی نیست. قالیباف از جایگاه رئیس مجلس وظیفه داشته است که از قانون عفاف و حجاب به عنوان ماحصل خرد جمعی نمایندگان مجلس یا اعضای کمیسیون حقوقی و قضایی حمایت و آن را ابلاغ کند. با این حال بارها تأکید کرده که راه برای اصلاح این قانون باز است و دولت میتواند لایحه اصلاح قانون را به مجلس ارائه دهد، هرچند این موضع اصولی او در فضای دوقطبی ایجاد شده شنیده نشد.
اینکه طوری قانون بنویسیم که اجرایی شود، برآیند جامعه و حاصل مشارکت همه طیفهای مختلف جامعه باشد نیز یک رویکرد کلی است؛ سیاست کلی که ممکن است در مقام اجرا با مشکلاتی همراه باشد. اینکه نهادی مثل شورای عالی امنیت ملی هم به موضوع ورود کرده و به عنوان نهادی که فراتر از قوای سهگانه است موضوعی را تعیینتکلیف کند با آنچه گفته شد در تناقض نیست.
سیاست خارجیِ دو نبش
اما برگردیم به موضوع تحریم ها و مذاکره و آنچه این روزها مطرح می شود. چند روز پیش حسین موسویان درباره لزوم گفتوگو با ترامپ یادداشتی را در روزنامه ایران منتشر کرده بود که مورد نقد روزنامه فرهیختگان قرار گرفت. فرهیختگان نوشت: این یادداشت از سه جهت مهم است؛ نخست نویسنده مطلب که دیپلماتی قدیمی است، دوم محل انتشار آن که روزنامه دولت است و سوم ضریبی که مدیران محترم رسانه دولت در صفحه نخست به این یادداشت دادهاند. پیشنهاد خطرناک موسویان که در روزنامه دولت مطرح شده است چه نسبتی با وزارت خارجه دارد؟
چکیده مطلب روزنامه فرهیختگان این است:
الف: بارها به توصیههای جناب موسویان توجه نشده و وضع فعلی حاصل این بیتوجهیهاست.
ب: بعد از انعقاد برجام ایران به همه تعهداتش پایبند بود اما ترامپ از آن خارج شد چون میخواست خودش قرارداد ببندد.
ج: ترامپ در آغاز کارش به ایران پیشنهاد معامله خواهد داد.
د: ممکن است با ترامپ توافق کنیم، همان طور هم ممکن است او از توافق احتمالی دوباره خارج شود.
روح حاکم بر مطلب جناب موسویان تشویق به مذاکره برای مذاکره است، به یک معنا فارغ از جهتگیریهای محتوایی یا انتفاعی که ممکن است ما از مذاکره به دست بیاوریم یا نیاوریم، مذاکره کردن بهتر از مذاکره نکردن است. معنای مستتر در این متن این است که مذاکره فینفسه امر ارزشمندی است و حکمرانی ما نسبت به آن بیتفاوت است.
خودتان را جای طرف مقابل بگذارید. اگر بفهمد که شما سیستم ادراکیای دارید که فارغ از نتیجه، معتاد به مذاکره است، آیا با او مذاکره خواهید کرد؟ حالا این را در شرایطی بسنجید که طرف مقابل چند باری هم به شما خیانت کرده است.
جناب موسویان علت خروج ترامپ از برجام را این میداند که دوست داشته توافقی جدید به نام خودش ثبت شود. فرض کنیم موسویان درست میگوید و ایران این بار با ترامپ به توافقی رسید که او به آن پایبند است و چیزی مثل برجام مدتی کجدار و مریز اجرا شد، اما در انتخابات ۲۰۲۸ آمریکا مثلاً ایلان ماسک رأی آورد و این بار او دوست داشت که از توافق قبلی خارج شود تا توافقی جدید به اسم او ثبت شود. این بار باید چه کرد؟ این دور باطل تا کجا ادامه خواهد داشت؟
از نظر او محتوای مذاکره و جهتش مهم نیست، اصل مذاکره موضوعیت دارد. درواقع با نسخه مبتذلترشده گزاره ایرانسوزِ «هر توافقی بهتر از توافق نکردن است» روبهروییم. این بار یک نفر به ایران پیشنهاد میدهد فارغ از اینکه با چه کسی، بر سر چه موضوعی، با چه هدفی مذاکره میکنی، فقط برو و مذاکره کن.
اگر جناب موسویان کمی جلوتر میآمد و چند پیشنهاد محتوایی میداد این متن کمی قابل تأملتر بود. مادامی که ایده در حد فرمی و مذاکره برای مذاکره بماند، به جای بحث فنی کردن باید به سراغ یکی از گزینههای سهگانه اول متن رفت؛ تجویز گل گاوزبان برای هر مرض، لذت از مسیر به جای مقصد آن هم به شکل تخیلی یا وجود انگیزههای دلّالی.
جلیلی علیه برخی چهره ها و جریاناتی که به شایعات دامن می زنند،علنا اعلام موضع کند
از خیر مذاکره بگذریم. موضوع موضعگیری در قبال شایعات منتشر شده در خصوص استعفای پزشکیان همچنان ادامه دارد. در همین زمینه روزنامه خراسان نوشت: شایعات درباره استعفای رئیسجمهور و به تبع آن تضعیف نهاد دولت، در شرایط پیچیده منطقه و کشور، نه تنها به چالشهای ساختاری دامن میزند، بلکه به عنوان یک ابزار استراتژیک از سوی جریان ها و گروههایی خاص، برای رسیدن به اهداف سیاسی خاص خود به کار میرود وصدالبته بهترین راه برای جلوگیری از نفوذ چنین شایعاتی تلاش شبانهروزی در راستای مطالبات اصلی مردم است.
نکته مهم این ماجرا آنجاست که چه کسانی بهویژه در درون کشور به این شایعات دامن میزنند؟ شواهد نشان میدهد که بسیاری از این جریانها همان کسانی هستند که از نتیجه انتخابات اخیر راضی نبودهاند.
این گروه ، اکنون در تلاش اند تا با استفاده از تاکتیکهای تخریبی، دولت منتخب را تضعیف کنند. در این راستا، از دکتر سعید جلیلی بهعنوان چهره شاخص ومتدین که روی بسیاری از این چهره ها وجریانات نفوذ وتاثیرگذاری دارد، انتظار میرود که بهطور صریح و شفاف موضع خود را در قبال این اقدامات رادیکال اعلام کند.آقای جلیلی باید به روشنی اعلام کند که اگر منافع ملی برایش مهم است که حتما همین طور است هرگونه تخریب و حمله به دولت را بر نمی تابد.
دستگاه ها اطلاعاتی وهمچنین قوه قضاییه نیز باید بدون ملاحظه و بهطور قاطعانه با کسانی که در فضای رسانهای کشور دست به ایجاد شایعه و بیثباتی میزنند، برخورد کنند. کسانی که به دنبال هراسافکنی، اختلافافکنی و یأسآفرینی هستند باید بدانند که هزینههای اقدام به چنین فعالیتهای مخربی میتواند سنگین باشد و کشور به شدت به وحدت و انسجام نیاز دارد.
بوی گند پروژهبگیری مشامتان را میسوزاند
مدیرمسئول روزنامه فرهیختگان هم درباره شایعه استعفای رئیسجمهور نوشت: در دو بال جغد شوم رادیکالیسم ایرانی اینروزها، یعنی توییتر و ایتا کمپین راه انداختهاند که رئیسجمهور میخواهد استعفا بدهد، خبری که ازبیخوبن دروغ است. به بیشتر اکانتها که نگاه میکنید بوی گند پروژهبگیری مشامتان را میسوزاند.میتوان به پزشکیان نقد داشت، نقدهای سنگینی هم داشت؛ اما این روزها با چشم غیرمسلح هم میشود فرق منتقد و پروژهبگیر را تشخیص داد.
میخواهند از منظر اجتماعی بگویند افق جدیدی در کار نیست آنقدر نیست که رئیسجمهور هم فهمیده... این وسط برخی حرفهای دولتمردان و برخی اقدامات منتقدان هم البته مثل بنزین روی آتش است؛ اینکه معاون اول رئیسجمهور بگوید جز گریه برای فلان موضوع نمیتوان کاری کرد چه معنایی دارد؟ یا اینکه منتقدان و رقبای سیاسی- مصادیق قانونی نه ضدامنیتی-رفع فیلتر را گروگان بگیرند، جز بازی در پازل انسدادطلبان و براندازان چه معنایی دارد؟
هدف دوم تلاش برای اینهمانی شرایط داخلی با آبان 1398 و دی 1396 است. ماشین عملیات روانی دشمن آنجا هم با برخی دروغهای بزرگ کار را شروع کرد؛ اما جالب است که این بار عدهای از منتقدان ریشو و ظاهرالصلاح هم همان مسیر را میروند. موضوع روشن است؛ به مشام دو جریان بوی کباب رسیده است. یکی براندازان خارجی که میخواهند باخبر دروغ ولو با اثرگذاری 48 ساعته برای جبهه ضدایرانی دوپینگ رسانهای درست کنند و دو، مجریان رادیکال داخلی که فکر میکنند وقتش رسیده کت و شلوار ریاستجمهوری را از کمد دربیاورند. البته اشتباه میکنند، دارند خر داغ میکنند، یعنی آنها که مسئول ماجرا هستند باید خرها را داغ کنند.
برخی موسسات، پول های کلان را می بلعند و خاصیتی هم برای کشور ندارند
دست آخر هم برویم سراغ یکی از مسائلی که جلوی چابکسازی دولتها را می گیرد. می گویند تأسیس پژوهشگاههای متعدد برای هر وزارتخانه و دستگاه حاکمیتی، ایجاد انواع مراکز آموزش عالی و دانشگاهها و دانشکدههای غیرضروری و افزودن بر مراکز فرهنگی کشور با عناوین و اسامی و بهانههای مختلف، ازجمله اقدامات هزینهزا هستند که در سالهای اخیر به صورت عجیبی مرسوم شده است.
روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی نوشت:در سالهای اخیر بسیاری از منتقدان بودجهریزی، به برخی بودجهها اعتراض میکنند. در کنار این اعتراض و انتقاد، متأسفانه از تخصیص بودجههای کلان به سایر مؤسسات غیرضروری که بخش قابل ملاحظهای از پولها را میبلعند و خاصیتی هم برای کشور ندارند، چیزی گفته نمیشود.
هم دولت در تدوین لایحه بودجه کل کشور و هم مجلس در تصویب آن باید برای چابکسازی حکمرانی تلاش کنند. چابکسازی حکمرانی مستلزم سه اقدام اساسی است که عبارتند از جلوگیری از افزایش مؤسسات و مراکز غیرضروری، حذف مؤسسات و مراکز غیرضروری و کاهش بودجههای زائد.
اشاره به بعضی مصادیق این سه مورد شاید بتواند راهنمای عمل برای بازگشت بودجهریزی و تدوین و تصویب آن به ریل صحیح و واقعی باشد.
در سالهای اخیر، هر قوهای از قوای سهگانه جداگانه برای خود خبرگزاری یا حتی خبرگزاریهائی تأسیس کردهاند که اخبار اختصاصی آنها را منتشر میکنند. طرفه اینکه این خبرگزاریها موظفند از رئیس قوه با تعریف و تمجید و حتی با عناوین ویژه خبردهی کنند و از سفر کردن، نطق کردن، شرکت در همایشها، اظهارنظرها و هر کار دیگری که انجام میدهند به صورت لحظهای گزارش بدهند به طوری که به نظر میرسد فقط سرفه کردن آنهاست که هنوز مشمول خبررسانی نشده است.
عجیبتر اینکه تعدادی از وزارتخانهها هم جداگانه برای خود خبرگزاری تأسیس کردهاند! و آنها هم موظفند اخبار ریز و درشت وزیر را با قید فوریت و با تمام جزئیات منتشر کنند. و باز عجیبتر اینکه بعضی از قوای سهگانه و وزارتخانهها جداگانه روزنامه، هفتهنامه، ماهنامه و فصلنامه هم دارند و بخش پرهزینهای برای تبلیغ کارهای خود به وجود آوردهاند.
سؤال اینست که اگر وجود چنین خبرگزاریها و نشریاتی ضرورت دارد، فلسفه وجودی خبرگزاری دولتی جمهوری اسلامی و رسانه ملی چیست؟ اگر با این رسانههای عام که از بودجه دولت و بیتالمال تغذیه میکنند مشکل دارید آن مشکل را حل کنید نه اینکه به جای حل مشکل به تأسیس خبرگزاریها و نشریات اختصاصی متوسل شوید و هزینههای هنگفتی را بر بیتالمال تحمیل کنید. آنچه مایه تأسف شدید است بیخاصیت بودن این اقدامات پرهزینه برای کشور است. این اقدامات پرهزینه نهتنها وضعیت فرهنگی و اقتصادی کشور را بهبود نبخشیدهاند بلکه هر روز به کاهش ارزش پول ملی و بدتر شدن وضعیت فرهنگی جامعه منجر گردیدهاند، بگذریم از انتصابات غیرلازم در اطراف مقامات که بودجههای زیادی را میبلعند.
اگر قرار است این همه فریاد صاحبنظران درباره زائد بودن این همه مؤسسات بیخاصیت و افزایش نجومی هزینههای آنها و حقوقهای فوق نجومی صاحبان مناصب حکمرانی به گوش مسئولین نرود، بفرمائید تا منتقدان ساکت شوند و صاحبان قلم از نوشتن خودداری کنند. شرط حکمرانی صحیح البته این نیست، حکمرانان باید به توصیههای خیرخواهان توجه کنند تا بتوانند به حکمرانی موفق و سالم دست یابند.