دشمنان سوریه و یک درس

تا قبل از شروع بحران سوریه در سال ۲۰۱۱ این کشور در زمینه‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی وضعیت نسبتاً خوبی داشت، به خصوص بعد از به قدرت رسیدن بشار اسد و تلاش اصلاح‌طلبانه وی برای رفع مشکلات قبلی و بهبود شرایط این کشور، وضعیت در اکثر شاخص‌ها رو به بهبود قرار داشت. 
بشار اسد در دوران حکمرانی خود موفق به انجام اصلاحات اقتصادی و رشد برخی بخش‌ها از جمله خدمات، گردشگری و صنایع شد. همچنین در بخش‌های آموزش و بهداشت نیز پیشرفت‌هایی حاصل شد که به بهبود کیفیت زندگی مردم کمک کرد. 
در ابتدای دوران ریاست‌جمهوری بشار اسد و در اوایل ۲۰۰۰، با اصلاحات اقتصادی آزادسازی بخشی از اقتصاد سوریه و کاهش وابستگی به بخش دولتی فراهم شد. اصلاحاتی که شامل کاهش موانع برای کسب‌وکارها، گسترش بخش خصوصی و تشویق سرمایه‌گذاری‌های خارجی بود. این اصلاحات باعث رشد نسبی در بخش‌هایی از اقتصاد، به‌ویژه در حوزه خدمات، ساخت‌وساز و برخی صنایع کوچک و متوسط شد. در دوران پیش از آغاز بحران تحمیلی به سوریه و تا قبل از ۲۰۱۱ بخش خدمات و گردشگری سوریه شاهد رشد قابل توجهی بود و دمشق و دیگر شهر‌های تاریخی مانند حلب و پالمیرا به مقصد‌هایی محبوب برای گردشگران تبدیل شدند که باعث رشد قابل توجه اشتغال‌زایی و درآمد‌های ارزی برای این کشور شد. 
سوریه در دوران بشار اسد موفق به گسترش خدمات بهداشتی و آموزشی شده و نرخ باسوادی به طور قابل توجهی بالا رفت و دولت به آموزش عمومی اهمیت زیادی داد. همچنین در بخش بهداشت، در دسترس بودن خدمات درمانی در بسیاری از مناطق به ویژه شهر‌های بزرگ ارتقا یافته و امید به زندگی افزایش قابل توجهی پیدا کرده بود. در مجموع، با اقدامات اصلاح‌طلبانه و رو به جلوی بشاراسد سطح رفاه عمومی، به‌ویژه در شهر‌های بزرگ مانند دمشق و حلب در وضعیت مناسبی قرار داشت و دولت تلاش می‌کرد ضمن افزایش رفاه عمومی، نابرابری‌های اجتماعی را کاهش دهد، اگرچه در برخی مناطق روستایی و حاشیه‌ای همچنان چالش‌هایی وجود داشت. 


از طرفی به لحاظ تاریخی و ژئوپلیتیکی، سوریه همواره مورد طمع قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بوده و با جبر تاریخ و جغرافیا نیز با رژیمی جنایتکار و توسعه‌طلب به نام رژیم صهیونیستی همسایه شده بود. از این رو دولت بشار اسد برای حفظ کرامت ملت سوریه، تمامیت ارضی این کشور و مقابله با توطئه‌های بازیگران مختلف به محور مقاومت تکیه کرده و تا زمانی که به این محور تکیه کامل داشت و از این محور حمایت می‌کرد توانست بر مشکلات امنیتی فائق بیاید و سوریه را از نابودی نجات دهد. 
با شروع توطئه علیه سوریه در سال ۲۰۱۱ و با استفاده از مشکلات امنیتی عراق، در کنار آغاز فتنه اجتماعی مبنی بر برکناری دولت بشاراسد به ناگاه ده‌ها گروه مسلح و هزاران تروریست تجهیز شده در نقاط مختلف سوریه پدیدار شده و بحرانی بزرگ برای این کشور رقم زده شد، به خصوص که تحریم‌های متنوعی به ویژه تحریم‌های ذیل قانون سزار از سوی امریکا علیه این کشور اعمال و همزمان چاه‌های نفت و گاز آن نیز به دست امریکا اشغال شده و منابع آن به صورت روزانه دزدیده می‌شد و این‌گونه بود که کشوری که روند قابل قبولی از رشد اقتصادی و بهبود شاخص‌های رفاهی را آغاز کرده بود، وارد دالانی از تاریکی، تباهی و ویرانی شد. طی ۱۳ سال گذشته با درخواست دولت بشار اسد، ایران و محور مقاومت در کنار این کشور قرار داشته و تلاش کردند در تأمین امنیت و تمامیت ارضی آن کمک مستشاری کنند ولی با دسیسه دولت‌ها و رژیم‌های مختلف و تضعیف اراده نظام حاکم بر قرار داشتن در کنار محور مقاومت و نفوذ و توطئه در ساختار حکومتی، نظام حاکم در سوریه به فروپاشی رسید و بدون جنگ و مقاومت خاصی، تسلیم شرایط شد و عرصه را به توطئه‌گران واگذار کرد. وضعیت امروز سوریه ماحصل اقدامات ۱۳ سال گذشته جریان غربی، عبری، عربی و ترکی است و آنچه این کشور را دچار این وضعیت کرد هماهنگی کامل این محور‌ها برای نابودی کشور سوریه و اشتباهات بزرگ بخش‌هایی از مردم سوریه در بازی کردن در پازل آنان بود. امروز محور ترکی به صراحت از رؤیای امپراتوری عثمانی سخن می‌گوید و سوریه را بخشی از این رؤیا می‌داند و به دنبال فرصت مناسب برای الحاق تدریجی بخش‌های شمالی سوریه است. محور عبری سرمست از اقدامات جنایتکارانه خود در غزه و لبنان در سایه حمایت غرب بوده و پس از نابودی کامل زیرساخت‌های سوریه و حملات مدوام به داشته‌های راهبردی این کشور، در پی تسلط کامل و الحاق تدریجی بخش جنوبی سوریه به سرزمین‌های اشغالی و زمینه‌سازی برای محدودسازی و نابودی کامل مقاومت اسلامی در فلسطین و لبنان و حاکم بلامنازع شدن در عرصه آسمان منطقه است تا نظم مورد نظر غرب و امریکا را در منطقه محقق کند. 
محور غربی و امریکا نیز به دنبال تقویت موقعیت رژیم صهیونیستی و تسلط کامل امنیتی در منطقه است و محور عربی هم دنبال رو سیاست‌های غربی و عبری در منطقه و از بین بردن نفوذ و جایگاه مقاومت در منطقه است. سوریه امروز مانند یک پیکر زخمی است که لاشخور‌ها دور آن جمع شده‌اند و هر یک سهمی برای خود می‌خواهند و اگرچه فعلاً و چند صباحی با هم در بی‌جان و بی‌رمق کردن سوریه همکاری کرده‌اند ولی در آینده نزدیک در میزان سهم خود از پیکر زخمی سوریه دچار چالش و رقابت خواهند شد. 
تحولات سوریه درس‌های زیادی دارد که یکی از مهم‌ترین درس‌های آن لزوم اتکای ملت‌ها به خود و حل مشکلات و مسائل داخلی در درون خود است نه اعتماد و چشمداشت به بیگانگان خصوصاً کسانی که جز نابودی و دشمنی با کشور هدفی ندارند. هر ملتی باید تحلیل درست از وضعیت خود، دوستان و دشمنانش داشته باشد وگرنه چه بسیار ملت‌ها که روزگاری بوده‌اند ولی به خاطر اشتباهات بزرگ از صحنه تاریخ حذف شده‌اند. هرچند در باره سوریه همچنان امید زیادی است که جوانان غیرتمند سوری و حامیان عزت و کرامت مردم سوریه، روند جاری را مغلوبه کنند و ورق را برگردانند.