دلایل کاهش شدید نرخ مشارکت اقتصادی


 گروه اقتصاد کلان: یکی از مشکلات مهم اقتصادی در ایران، غیرفعال بودن بخش قابل‌توجهی از جمعیت در سنین فعال اقتصادی است. بر اساس علم اقتصاد این مؤلفه به معنای افرادی است که در سنین مختلف (عموماً بین 15 تا 64 سال) قادر به کار هستند اما به دلایل مختلف از جمله بیکاری، تحصیل، بازنشستگی، مشکلات سلامت، یا عدم تمایل به کار، در حال حاضر مشغول به فعالیت اقتصادی نیستند. طبق آخرین بررسی‌های صورت گرفته از اطلاعات و آمار موجود، حدود 50 درصد از جمعیت ایران در سنین 24 تا 50 سال، در حال حاضر در بازار کار مشارکت نمی‌کنند. به گزارش تجارت، یکی از مهم‌ترین دلایل غیر فعال بودن جمعیت فعال اقتصادی در ایران، وجود موانع ساختاری و قوانین پیچیده در بازار کار است. تورم مزمن در ایران باعث کاهش قدرت خرید افراد و افزایش بی‌اعتمادی نسبت به آینده اقتصادی شده است. این شرایط موجب می‌شود که افراد به جای جستجوی شغل، به فعالیت‌های غیررسمی روی آورند. سخت‌گیری‌های قانونی و شرایط سخت استخدام یکی دیگر از عوامل کاهش مشارک اقتصادی افراد است.  متاسفانه فرآیندهای استخدامی پیچیده و قوانین کاری که عمدتاً به نفع کارفرمایان نیست، ممکن است مانع از جذب نیروی کار جدید شود. برخی از کارفرمایان به دلیل ترس از بار مالی بلندمدت (مثل هزینه‌های بیمه و مزایا) ترجیح می‌دهند که نیروهای ثابت استخدام نکنند. یکی از مهمترین دلایل غیر فعال بودن جمعیت 24 تا 50 ساله ایران به ناترازی میان تحصیلات و مهارت‌ آنها بازمی‌گردد. به عبارت دیگر؛ تعداد بالای فارغ‌التحصیلان بی‌کار باعث وقوع این چالش شده است. در حال حاضر برآورد‌ها نشان از آن داردکه تعداد فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در ایران بالاست، اما تعداد شغل‌های مناسب با تحصیلات عالی و تخصص‌آنها بسیار محدود است. این ناترازی باعث می‌شود که بسیاری از افراد با تحصیلات بالا نتوانند وارد بازار کار شوند. بیکاری پنهان یکی دیگر از دلایل مهم برای غیر فعال بودن بخش بزرگی از جمعیت است. افرادی که از نظر آماری بیکار محسوب نمی‌شوند، ولی در حقیقت در حال جستجو برای شغل جدید نیستند یا از شغل‌های موجود ناراضی‌اند، جزو این گروه قرار می‌گیرند. مضاف بر موارد مذکور کاهش انگیزه و ناامیدی از پیدا کردن شغل یکی دیگر از عواملی است که تعداد افراد غیر فعال در اقتصاد کشور افزایش پیدا کند. برخی افراد به دلیل تجربه‌های ناموفق در جستجوی شغل یا نارضایتی از وضعیت اقتصادی، به این نتیجه رسیده‌اند که یافتن شغل مناسب تقریباً غیرممکن است. این افراد ممکن است در نهایت از بازار کار خارج شوند.

نقش بحران‌های اقتصادی در کاهش تعداد افراد فعال در اقتصاد ایران
در طول سال‌های اخیر، بحران‌های اقتصادی و اجتماعی در ایران همچون تحریم‌ها، تورم، کاهش ارزش پول ملی، و نوسانات شدید اقتصادی باعث شده که بسیاری از افراد به خصوص جمعیت سنی 24 تا 50 سال از بازار کار کنار بروند. کاهش فرصت‌های شغل یکی از این دلایل است. متأسفانه تعداد بسیاری از کسب‌وکارها به دلیل مشکلات اقتصادی کاهش یافته‌اند یا به طور کلی تعطیل شده‌اند. مضاف بر این موضوع، افزایش هزینه‌های زندگی یکی دیگر از مواردی است که باعث وقوع این مسئله شده است. در این وضعیت افراد به دلیل فشارهای مالی مجبور به کاهش سطح توقعات خود از شغل یا حتی انصراف از جستجو برای شغل شده‌اند. در برخی موارد، افراد به دلیل داشتن انتظارات بالاتر و جستجوی شغل‌های خاص و مناسب‌تر، از پذیرش شغل‌های پایین‌تر دست می‌کشند. این امر به ویژه در میان فارغ‌التحصیلان دانشگاهی و جوانان بیشتر دیده می‌شود. در بسیاری از مناطق ایران، به ویژه در شهرهای کوچک و روستاها، مشکلات مربوط به حمل و نقل و دسترسی به مشاغل، یکی از موانع عمده برای جلب نیروی کار به بازار کار است. در برخی مناطق، به دلیل عدم وجود امکانات حمل و نقل عمومی مناسب یا فاصله زیاد بین محل زندگی و محل کار، افراد از پذیرش شغل منصرف می‌شوند.

غیر فعال بودن نیمی از جمعیت فعال کشور چه تأثیری بر توسعه  اقتصادی ایران خواهد گذاشت؟
غیر فعال بودن 50 درصد از جمعیت ایران در بازه سنی 24 تا 50 سال تأثیرات منفی و چالش‌برانگیزی بر توسعه و رشد اقتصادی کشور خواهد داشت. این وضعیت نشان‌دهنده آن است که نیمی از نیروی کار بالقوه کشور درگیر فعالیت‌های اقتصادی نیستند؛ این موضوع می‌تواند به شکل‌های مختلف بر اقتصاد ملی تأثیر بگذارد. کاهش بهره‌وری اقتصادی و رشد تولید ناخالص داخلی یکی از تبعات منفی این موضوع است. وقوع این وضعیت باعث می‌شود که میزان نیروی کار فعال در بخش‌های مختلف اقتصادی کاهش یابد و این خود می‌تواند به کاهش تولید ناخالص داخلی (GDP) منجر شود. کاهش نیروی کار یکی دیگر از تبعات منفی اقتصادی غیر فعال بودن نیمی از جمعیت ایران است. هرچه نیروی کار فعال کمتری در اقتصاد حضور داشته باشد، میزان تولید کالاها و خدمات در کشور کاهش خواهد یافت. این کاهش تولید به معنای کاهش درآمد ملی و کاهش توان رقابت‌پذیری کشور در بازارهای جهانی است. کاهش سرمایه‌گذاری و کاهش فرصت‌های شغلی سومین نتیجه منفی غیر فعال بودن نیمی از جمعیت کشور است. این موضوع می‌تواند باعث کاهش تمایل سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی به ورود به بازار ایران شود. به عبارت دیگر؛ بازار کار با نیروی کار کافی و ماهر، برای سرمایه‌گذاران جذاب‌تر است. وقتی نیروی کار بالقوه زیادی از بازار خارج می‌شود، سرمایه‌گذاران به این نتیجه می‌رسند که نیروی کار کافی برای رشد پروژه‌ها و صنایع وجود ندارد و در نتیجه ممکن است سرمایه‌گذاری‌ها کاهش یابد. مضاف بر این موضوع، کاهش تعداد افراد فعال در بازار کار ممکن است باعث کاهش رشد و همچنین توسعه صنایع و خدمات جدید شود. در نتیجه، شغل‌های جدید کمتری ایجاد خواهد شد و این خود بر کاهش اشتغال در آینده تأثیر می‌گذارد.  وابستگی به درآمدهای نفتی و منابع محدود یکی دیگر از تبعات غیر فعال بودن نیمی از جمعیت فعال کشور است. اگر بخش قابل توجهی از جمعیت در سنین فعال اقتصادی از بازار کار خارج شوند، این موضوع ممکن است باعث افزایش وابستگی اقتصاد به منابع محدود و غیر قابل تجدید مانند نفت شود. در نبود نیروی کار فعال، کشور ممکن است برای تأمین نیازهای اقتصادی خود، به منابع طبیعی مانند نفت و گاز بیشتر تکیه کند. این وابستگی می‌تواند آسیب‌پذیری کشور را در برابر نوسانات قیمت جهانی نفت و تحریم‌های اقتصادی افزایش دهد. عدم فعال‌سازی نیروی کار به ایجاد تغییرات ساختاری در اقتصاد و کاهش تنوع آن منجر می‌شود. کشوری که نیروی کار خود را به طور کارآمد بهره‌برداری نکند، معمولاً نتواند به سمت توسعه بخش‌های غیرنفتی و پایدار حرکت کند. غیر فعال بودن نیمی از جمعیت در سنین 24 تا 50 سال می‌تواند به افزایش نرخ فقر و نابرابری اقتصادی منجر شود. زمانی که افراد به دلیل مشکلات اقتصادی، اجتماعی، یا عدم دسترسی به فرصت‌های شغلی از بازار کار خارج می‌شوند، به احتمال زیاد از منابع درآمدی ثابت و پایدار بی‌بهره خواهند ماند. خروج افراد از بازار کار، به ویژه افرادی که به شغل‌های با درآمد مناسب و پایدار نیاز دارند، می‌تواند باعث کاهش درآمد خانوارها شود و در نتیجه نابرابری‌های اقتصادی بیشتر خواهد شد. اگر بخش عمده‌ای از جمعیت از بازار کار کنار بکشند، فقر در جامعه گسترش خواهد یافت. افراد بیکار یا غیرفعال معمولاً در معرض مشکلات معیشتی و اجتماعی قرار دارند که این خود بر توسعه کشور اثر منفی می‌گذارد. یکی از ویژگی‌های مهم اقتصادی هر کشور، میزان تقاضای داخلی برای کالاها و خدمات است. هنگامی که نیمی از جمعیت در سنین اقتصادی از بازار کار خارج شوند، درآمد خانوارها کاهش می‌یابد و به تبع آن تقاضای داخلی نیز کاهش پیدا می‌کند. با کاهش درآمد افراد و خانوارها، تقاضا برای کالاها و خدمات کاهش می‌یابد. این کاهش تقاضا می‌تواند منجر به رکود اقتصادی و کاهش رشد تولید شود. تقاضای کمتر برای کالاها و خدمات داخلی می‌تواند به رکود در بخش‌های مختلف اقتصادی، به ویژه در صنایع مصرفی و خدمات منجر شود. این رکود خود باعث کاهش تولید و اشتغال در این بخش‌ها خواهد شد. با کاهش تعداد افراد فعال در بازار کار، بسیاری از افراد ممکن است به حمایت‌های دولتی، یارانه‌ها، و شبکه‌های اجتماعی برای تأمین معیشت خود نیاز پیدا کنند. در صورتی که دولت نتواند به درستی برای جذب این نیروی کار غیرفعال برنامه‌ریزی کند، فشار زیادی بر سیستم‌های حمایتی کشور وارد خواهد آمد. اگر دولت نتواند اشتغال کافی ایجاد کند، ممکن است مجبور شود به طور گسترده‌تری برای تأمین نیازهای اجتماعی، نظیر بیمه بیکاری و یارانه‌های معیشتی، هزینه کند که خود بر منابع مالی کشور فشار می‌آورد. یکی دیگر از اثرات غیر فعال بودن جمعیت در سنین اقتصادی، مهاجرت افراد تحصیل‌کرده و ماهر به کشورهای دیگر است. بسیاری از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی و افراد ماهر که در ایران فرصت‌های شغلی مناسب پیدا نمی‌کنند، ممکن است به دنبال فرصت‌های بهتر در خارج از کشور باشند. این مسئله می‌تواند باعث کاهش سطح دانش و مهارت نیروی کار در ایران شود و به کاهش ظرفیت‌های علمی و فنی کشور منجر شود..