بابک زنجانی این وسط چه می کند؟
[ شهروند] دیروز با تمام کسادی اخبار و تحلیلها ، چند خرده خبر بود که نمی شود در این مقدمه از آنها گذشت. پس قبل از شروع کار هر روزهمان این چند خبر ریز را برای دستگرمی داشته باشید: اول اینکه وکیل بابک زنجانی با انتشار تصویری از این مجرم اقتصادی در بیرون از زندان نوشت: «بسم الله الرحمن الرحیم.» ترجمه اش را نمیدانیم چه بنویسیم! خبر کوتاه بعدی اینکه «درباره مطلبی به نقل از وزیر نفت با این عنوان که روزانه ۹ میلیون لیتر سوخت از قاچاقچیان خریداری میشود» تکذیبیه ای صادر شده که باید دید گویندگان این خبر چه قصد و غرضی داشته اند. و خبر آخر اینکه طالبان راه یک رودخانه دیگر را هم به ایران سد کرده است. «هریرود» منبع اصلی تامین آب شرب بیش از ۲ میلیون ایرانی ساکن خراسان رضوی است! حالا هیئت حاکمه افغانستان جایی حوالی هرات بر روی یکی از سرشاخههای هریرود سدی به نام پاشدان ساخته و آن را آبگیری کرده است. همزمان با آبگیری سد پاشدان در افغانستان، جریان رودخانه هریرود به عنوان اصلیترین منبع آب شرب استان خراسان رضوی مختل خواهد شد.حالا برویم سراغ مطالب رسانه ها....
شورشیان سوریه درصدد لولوسازی از ایران هستند
موضوع سوریه پسا اسد همچنان ادامه دارد و تحلیلها و عبرت آموزی ها همچنان سرلوحه برخی نوشتارهاست. یک دیپلمات پیشین نوشت: «باید اوضاع تیره، تار و لرزان سوریه را ما که یک انقلاب از سر گذراندهایم، درک کرده و خودمان را در مظان اتهام قرار ندهیم. همانگونه که ما تمام اشتباهات شاه را به امریکا منتسب میکردیم، الان هم شورشیان سوریه درصدد لولوسازی از ایران هستند و تلاش میکنند با سندسازی تمام گناهان بشار اسد را به گردن ایران بیندازند!»
نصرتالله تاجیک، دیپلمات پیشین، در روزنامه اعتماد در یادداشتی با عنوان «شوک خاورمیانهای هفت نکته و چهار ضلعی تامین منافع ایران در سوریه» به بررسی جایگاه ایران در سوریه بعد از بشار اسد پرداخته است. او در این زمینه نوشت: متاسفانه آنچنان شوک خاورمیانهای بر محافل اجرایی، مطالعاتی و دانشگاهی سنگین بوده که هنوز قرائت واحد و منسجمی از دلایل، زمینهها، بازیگران و اهداف ماجرای سوریه وجود ندارد! او می نویسد: با تمهیدات و تغییر رویکردها، موقعیت ایران با اتخاذ مواضع معقول و مناسبی ناشی از اعتماد به نفس، قابل احیاست. مهمترین آنها اتخاذ رویکرد سیاسی - اقتصادی به جای امنیتی- نظامی در سوریه است و نیازمند تجدیدنظر در نحوه تامین اهداف سیاست منطقهای ایران هستیم و ضرورت دارد روشی اتخاذ کنیم که دیگران و مخصوصا دولت قانونی آن کشور هر کسی باشد باور کند برای سودآور کردن سرمایهگذاریهای خود قصد همکاری داریم و این میسر نیست الا اینکه پرونده سوریه به وزارت امور خارجه برگردد. روند آتی سوریه را باید توسط طراحیهای سیاسی و روشهای دیپلماتیک و یارگیری دنبال کرد. درست است ترکیه با این حرکت و تقبل عملیاتی کردن یک پروژه چند لایه که توسط امریکا و اسراییل طراحی شده بود، دنیا را در مقابل عمل انجام شده قرار داده است، اما این شوک نباید سبب تشتت و سخنان نادرست مسوولان و تحلیلگران ایرانی در این زمینه و رودررویی دو کشور برای مسائل سوریه شود.
اسد چمدان فرارش را بسته بود
روزنامه جمهوری اسلامی هم در سرمقاله خود با اشاره به فرار بشار اسد از سوریه، به نقد تحلیل نادرست سیاستمداران و کارشناسان در تحلیل مسائل این کشور تا پیش از فروپاشی دولت اسد پرداخته است.
این روزنامه در این زمینه نوشت: در سیاست خارجی ناکامیهای زیادی را تجربه کردهایم که باید اعتراف کنیم ناشی از عدم استفاده از شایستگان و صاحبنظران باتجربه در این زمینه بود. فریب ترکیه و روسیه را در ماجرای سوریه خوردیم، علیرغم حضور در نقاط مختلف سوریه متوجه خریده شدن ارتش این کشور نشدیم، در طول ۱۰ سال فعالیت تروریستها در اِدلب آنهم در قامت یک دولت و همراهیهای همهجانبهای که دولت ترکیه با آنها برای آماده شدن جهت تسخیر سوریه میکرد سادگی کردیم و به وعدههای پوچ مسکو و آنکارا در اجلاسهای آستانه دل خوش کردیم.
در روزهای فرو ریختن پایههای حکومت خاندان اسد و در حالی که بشار اسد چمدانهایش را برای فرار به مسکو میبست به او توصیه میکردیم بماند، رسانه ملی ما کارشناسان تکراری و سفارشی را برای ارائه تحلیلهای بیگانه از واقعیت به شبکههای مختلف تلویزیونی میآورد تا بگویند بشار قطعاً میماند ولی درست در همان زمان او راهی روسیه شده بود و تروریستها به دروازههای دمشق رسیده بودند.
اینهمه اشتباه و خطا گویا هنوز هم ما را متوجه اشتباهاتمان نکرده است. قبلاً در ماجرای تطهیر طالبان هم مرتکب همین اشتباه شدیم و تمام امکانات و تسهیلات را در اختیارش گذاشتیم ولی هنوز حتی یک قطره از حقابه قانونیمان را به ما نداده و حالا وزیر خارجه حکومت خودخوانده طالبان به وزیر خارجه دولت جولانی تبریک میگوید و سیاستهایش را تحسین میکند...
این همه ناکامی در سیاستهای خارجی داریم ولی درصدد خانهتکانی در وزارتخارجه و عقبههای اطلاعاتی و امنیتی آن برنمیآئیم. چه وقت میخواهیم بپذیریم کشور به آسیبشناسی نیاز مبرم دارد؟
اقلیت نمیتواند برای اکثریت تصمیم بگیرد
تقی آزاد ارمکی در واکنش به اعتراض ها در خصوص رفع فیلترینگ به جماران گفت: «اقلیت نمیتواند برای اکثریت تصمیم بگیرد. وقتی اقلیت تصمیم میگیرد، یعنی دارد یک نوع دیکتاتوری اعمال میکند؛ حتی اگر بهترین و صالحترین آدمها اقلیت باشند، این دیکتاتوری اقلیت حتی خوب علیه یک اکثریت غیر خوب میشود. به نظر من این خلاف عقل مدرن بشری است و قطعاً شرع همین نظر را دارد.»
تقی آزاد ارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران، گفت: طبیعی است که وقتی اقلیت به هر شکلی و با هر شیوه، نیت و هدفی به جای اکثریت تصمیم بگیرد، جامعه را مضمحل کرده است. یعنی فی الواقع ساحت طبیعی جامعه را از بین برده و از یک اکثریتی که میتوانستند زندگی کنند هم حق زندگی را میگیرد و در مشارکت جمعی اختلال ایجاد میکند.
ما در دوره جدید مشکل مشارکت داریم. جامعه دیگر حاضر نیست گروههای سیاسی را حمایت کند و حتی به کاندیدای اصلاحطلب رأی بدهد، به خاطر همان است که فضای مشارکتی مورد هجوم قرار گرفته است. اگر اکثریت دارد خطا میکند، هزینهاش را میدهد و بعد خطا نخواهد کرد؛ ولی باید اجازه داد که جامعه خطا کند. یعنی اکثریت باید خطا کند و هیچ اقلیتی، ولو اقلیت صالح، حق ندارد برای اکثریت تصمیم بگیرد؛ باید اجازه بدهد که خطا کند تا در یک فرآیند تاریخی به یک آگاهی برسد و دیگر از این خطاها نکند.
وی می افزاید: بخش دیگری از واکنشها به رفع فیلترینگ نگرانی از این است که، چون قیمت دلار به حدود ۸۰ هزار تومان رسید، حاکمیت به این نتیجه رسید که باید گشایشهایی در مسأله فیلترینگ اتفاق بیفتد تا افکار عمومی به این سمت متوجه باشد و از آن طرف منحرف شود. نظر شما در این خصوص چیست؟ این غلط است. این دو پدیده متفاوت است و با هم شروع نشده و منطق شروع آنها هم یکی نیست. اصلا این طور نیست که پزشکیان بخشی از فیلترینگ را رها کرده به خاطر اینکه دلار دارد گران میشود. منطق افزایش قیمت دلار این است که پول نداریم و خزانه خالی است، دلار نداریم، ترامپ دارد میآید، جنگ دارد شروع میشود و جنس ما را در دنیا کسی نمیخرد؛ چه ربطی به فیلترینگ دارد؟! اگر فیلترینگ آزاد بود همین اتفاق میافتاد. چون به نظر من تحریم ربطی به این چیزها ندارد.
چکیدۀ نامۀ «پایداری» به پزشکیان در دو کلمه: جلیلی شو!
از سوی دیگر مهرداد خدیر در عصر ایران با اشاره به نامه پایداری به رئیس جمهوری نوشت: هر چند نامۀ سرگشودۀ اخیر رقیب انتخاباتی رییس جمهور پزشکیان به او در 6 بند تهیه و در مقام نصیحت نکاتی را یادآور شدهاند اما در دو کلمه این است: جلیلی شو!در نامۀ سرگشوده درباره فیلترینگ و مذاکره و پاسخ به اسراییل و مشاوران رییس جمهور گفتهاند اما به قانون حجاب اشاره نشده در حالی که پشت پرده تصویب آن بودند و اشاره نکردهاند چون ترجیح میدهند در علن از آن حمایت نکنند کما اینکه بحث درباره آن را به پستوی کمیسیون بردند تا درصحن درباره آن گفتوگو نشود. یک لحظه تصور کنید: پزشکیان رفع فیلترینگ نکند، ظریف را هم کنار بگذارد و دنبال مذاکره هم نباشد و برای حمله هیجانی و نه مطابق برنامه به اسراییل اقدام کند. آن وقت دیگر او مسعود پزشکیان است یا سعید جلیلی؟! خیلیها در 8 و 15 تیر 1403 به پزشکیان به خاطر خود او رأی ندادند. بلکه برای انتخاب نشدن جلیلی به پزشکیان رأی دادند. یعنی رأی شان ایجابی نبود. سلبی بود. در هر انتخابات رقابتی و دو قطبی البته چنین است و بخشی از آرا سلبی است. کما این که در آمریکا هم این گونه است. حالا رییس جمهور بیاید به نسخۀ حامیان رقیب عمل کند؟
به عبارت دیگر از رییس جمهوری که با شعار رفع فیلترینگ و گشایش باب مذاکره انتخاب شده خواستهاند به جای رفع فیلترینگ به دنبال اعمال حکمرانی و نظارت بر سکوهای فضای مجازی باشد، دیگر این که از مشاوران امین و انقلابی و دشمنشناس استفاده کند. شاید جای محمد جواد ظریف که 8 سال وزیر خارجه بوده و حالا انتصاب او به معاونت راهبردی را نپسندیدهاند یکی از متصفین به صفات یاد شده را که لابد تنها در جماعت پایداری یافت میشود منصوب کند.
رییس جمهور البته به جای تقابل شیوه اجماعسازی در پیش گرفته و با جلب حمایت کلان رهبری در کلیت برنامه توانسته گامهای مؤثری بردارد و از جبهۀ پایداری از این حیث باید تشکر کرد که یادآوری میکند چه اتفاق دیگری می توانست رخ دهد و خوشبختانه پروژۀ خالصسازی ادامه نیافت و عصر دیگری شروع شده که هیچ نسبتی با نصایح جبهۀ پایداری ندارد.
باورکردنی نیست که شورای عالی فضای مجازی پیامرسان بدنام واتس اپ را رفع فیلتر کرده
روزنامه کیهان ولی نگاهی متفاوت را نسبت به فیلترینگ ارائه می دهد. کیهان نوشت: باورکردنی نیست اعضای «شورای عالی فضای مجازی» بعد از این همه کشو قوس، واتس اپ این پیامرسان بدنام را رفع فیلتر کردهاند که بارها به عنوان ابزار جاسوسی، ردیابی و نفوذ به دادههای کاربران از سوی موساد و کمپانیهای به اصطلاح خصوصیِ وابسته به آن، مورد استفاده قرار گرفته است.
برنامه «واتساپ» که متعلق به شرکت آمریکایی «متا» است به طرح اسرائیل برای هدف قرار دادن فلسطینیها از طریق یک برنامه مبتنی بر هوش مصنوعی کمک میکند قابل توجه تصمیمگیران این عرصه! در کشوری مانند مالزی که در حال جنگ با آمریکا نیست، وزیر ارتباطات این کشور اعلام کرده شبکههای اجتماعی آمریکایی مانند واتساپ، فیسبوک، اینستاگرام، ایکس(توئیتر) و یوتیوب، باید از سال آینده مجوز فعالیت از دولت دریافت کنند و الا فیلتر خواهند شد. در چنین موقعیتی که آمریکا در طول این ۴۵ سال دائم در حال فتنه در ایران است، چطور برخی مسئولان ما پیشنهاد رفع محدودیت و فعالیت بیقید و شرط شبکههای اجتماعی دشمن آمریکایی را میدهند؟!
گاهی دشمن خودِ ما هستیم
هم میهن اما در مقابل قدری عمیق تر با مسئله برخورد می کند. هم میهن دیروز نوشت: این روزها که بحث رفع فیلترینگ داغ است، عدهای با کلیدواژه دشمن دست به جملهسازی میزنند. دشمن، پدیدهای ساخته تخیلات ذهن سیاستمداران نیست. مفهومی حقیقی است که نه باید آن را بسیار بزرگ کرد و نه آن را کوچک شمرد. یک نمونه عینی که برای این حقیقت میتوانیم ذکر کنیم این است که ایران هم توانایی ضربه زدن به طرف مقابل را دارد اما برای مثال، جنگ مستقیم با آمریکا و اسرائیل به اندازهای که برخی در تبلیغات سیاسی به آن میپردازند، راحت نیست.
روی دیگر این سکه، این است که هر چه رخ داد را گردن دشمن بیاندازیم و خطاها و حفرههای داخلی را بپوشانیم؛ به عبارتی دیگر، صورتمسئله را پاک کنیم. انداختن همه مسائل بر گردن طراحیهای دشمن، یکی از موارد پراستفاده در عرصه سیاسی ایران است و متاسفانه، استفاده بیش از حد رسانهها و افراد مختلف از این مفهوم در نهایت به ایجاد خطای محاسباتی منجر میشود. این روزها که بحث رفع فیلترینگ داغ است، عدهای با کلیدواژه دشمن دست به جملهسازی میزنند.
مثلاً یکی در اظهاراتش گفت زهر را نوشیدیم و دشمنشاد شدیم. دیگری گفت عرصه را برای دشمن باز کردید. ارجاع مداوم به دشمن، بیشتر شبیه به فرار از روبهرو شدن با سوالات سختِ جامعه برای توضیح منطق و دلایل تصمیماتی اشتباه مثل مسدود کردن دسترسی مردم به سکوهای مختلف اینترنتی است. چند سوال هست که باید برای آنها پاسخ داشته باشیم. سالهاست که تلاش زیادی میشود تا پلتفرمهای داخلی از بدلِ ایرانی توئیتر تا پیامرسانها، جای پلتفرمهای خارجی را بگیرند. باید از خودمان بپرسیم که چرا مردمِ ما به این سکوهای داخلی اعتماد نمیکنند که در نهایت، مهاجرتِ مدنظر سیاستگذاران به این پلتفرمها اتفاق بیفتد؟
سوال بعدی این است که چطور میخواهیم قاعدهمندی و حکمرانی مدنظر ساختار را در فضای مجازی پیاده کنیم. چون استانداردهای جامعه با استانداردهای حاکمیت فاصله دارد. برای مثال، فردی به حجاب اجباری اعتقاد ندارد، مانند میلیونها انسانی که در ایران زندگی میکنند. سادهترین چیز برای او این است که عکس پروفایل بدون روسری در حسابهای کاربری خود داشته باشد. آیا این کار از سوی جامعه پذیرفته شده است؟ بله. از نظر آنان که میخواهند فضای مجازی را مدیریت کنند چطور؟ خیر.
کمک در بیعملی دولت
اما برگردیم به نگاه کارشناسانه برای کمک به دولت. محمد طبیبیان، اقتصاددان لیبرال ایرانی، در یادداشتی تلگرامی نوشت: طبق اخبار موجود مجمع تشخیص مصلحت جلوی تغییر نرخ ارز ترجیحی و همچنین ایجاد بازار ارز را گرفته و مصوبه بودجه را لغو کرده.
من نمی دانم ماخذ چنین اختیاری چیست؟ قاعدتا در یک نظام بسامان باید مجلسی موجود باشد که حرف آخر را درقانونگذاری مطرح کند. که چنین نیست. این گروه که قاعدتا نقش مشورتی باید داشته باشد، با یک ضربه قانون بودجه را منتفی کرده است. زیرا در مقابل هرکدام از این تصمیمهای بودجهای مقداری درآمد برای دولت پیشبینی شده و در مقابل هر درآمد هم رقمی هزینه.
این اقدام نهتنها از نقطه نظر آسیب بیشتر به آن بودجه پرآسیب بلکه مصلوبالاختیار کردن دولت در امر سیاستگذاری هم حائز اهمیت است. این مجموعه همان است که جلوی پیوستن ایران به افایتیاف را گرفته و مانع اتخاذ اولین گام برای رفع گرفتاریهای بینالمللی روابط بانکی شده است. از آن طرف هم شورایعالی فضای مجازی جلوی رفع فیلترینگ ایستاده و همچنین انواع سنگ آسیا که به پای دولتها برای دهها سال بسته شده است.
یک سیستم غیرقابلانعطاف که در آن اجزای مختلف مانع کار یکدیگر و خصوصاً قوه مجریه هستند که ردیف اول صف حل مشکلات باید باشد، چه عاقبتی خواهد داشت؟ غیر از اینکه مشکلات صعبتر و مهیبتر خواهند شد؛ انتظاری میتوان داشت؟