روزنامه اعتماد
1403/10/18
ترامپ و آزمون ایران
حسن بهشتيپور: ترامپ ميداند گزينه نظامي عليه ايران براي خاورميانه و جهان پرهزينه است مرتضي مكي: ديپلماسي تنها شانس امريكا در ارتباط با ايران است آريابرزن محمدي: رايزني با دولت ترامپ دشوار است و ايران نيازمند استراتژي تازهاي استاخيرا ريچارد نفيو كه از او به عنوان معمار تحريمهاي ايران در دوران اوباما ياد ميشود يادداشتي را در نشريه فارن افرز منتشر كرده است. نفيو در اين يادداشت تاكيد دارد كه ديپلماسي تنها گزينه دولت دوم ترامپ در ارتباط با ايران است؛ او همزمان مدعي شده كه توسل به گزينه نظامي هزينههاي گزافي را به ايالاتمتحده تحميل خواهد كرد. اين يادداشت درحالي منتشر شده كه همزمان با ورود ترامپ به كاخ سفيد، گمانهزنيها در باب استراتژي احتمالياش در ارتباط با تهران افزايش يافته است. گروهي از تحليلگران با اشاره به انتصاب شاهينهاي امريكايي مدعياند كه دولت دوم ترامپ ممكن است به گزينههاي سختي چون اهرم نظامي يا كمپين فشار حداكثري متوسل شود، اما گروهي ديگر باور متفاوتي دارند و با استناد به روحيه معاملهگر رييسجمهوري منتخب، احتمال توافق را دور از ذهن نميدانند. روزنامه اعتماد به بهانه بررسي راهكارهاي احتمالي ميهمان تازه كاخ سفيد در باب ايران با كارشناسان روابط بينالملل گفتوگو كرده است. آريابرزن محمدي استاد دانشگاه و تحليلگر مسائل خاورميانه بر اين باور است كه رويكرد احتمالي ترامپ در ارتباط با ايران تحت تاثير متغيرهاي منطقهاي و فرامنطقهاي قرار خواهد گرفت و گزينهاي مجزا نيست. اين درحالي است كه بهشتيپور، كارشناس مسائل سياست خارجي به «اعتماد» گفت كه كابينه احتمالي تندروي ترامپ نميتواند مانع از آن شود كه دولت دوم ترامپ به ديپلماسي متوسل گردد. مرتضي مكي، كارشناس مسائل اروپا اما ميگويد كه قطعا گزينه نظامي گزينه مطلوبي براي ترامپ نخواهد بود، چراكه جنگ و درگيري در ايران، منطقه را نيز ناامن خواهد كرد.
حسن بهشتيپور:
برجام ثابت كرد كه ديپلماسي گزينه مطلوبتري است
حسن بهشتيپور در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب رويكرد احتمالي ترامپ در ارتباط با ايران گفت: دونالد ترامپ در دور دوم رياستجمهورياش ميبايست رايزني با ايران را در اولويت قرار دهد، چراكه تجربه ثابت كرده توسل به اهرمهاي نظامي هزينهبر خواهد بود. به عنوان نمونه حملات نظامي امريكا به افغانستان و عراق، ميلياردها دلار به اين بازيگر تحميل كرد كه از جيب مالياتدهندگان امريكايي پرداخت شد.
در اين ميان نكته حائز اهميت اين است كه تيم راديكال دونالد ترامپ، كه شامل حدود هفده يا هجده نفر از اعضاي اصلي كابينهاش ميشود، تاثير بسزايي در فرآيند مذاكرات خواهند داشت. هر چند انتصاب اين افراد بايد به تاييد كميتههاي مربوطه در مجلس سنا برسند، اما تركيب تيم مذاكرهكننده نقشي تعيينكننده در روند مذاكرات دارد. اما بايد توجه داشته باشيم اينگونه نيست كه تصور كنيم كه اگر تمام اعضاي كابينه از گروه «شاهينها» باشند، لزوما به سمت جنگ خواهيم رفت و اگر از گروه «كبوترها» باشند، صلح محقق خواهد شد.
در تاريخ، شاهد بودهايم كه دموكراتها، جنگهايي را آغاز كردهاند و جمهوريخواهان آنها را به پايان رساندهاند و برعكس. بنابراين، شناخت بافت درون حاكميت و افراد كابينه آقاي ترامپ براي تحليل رفتارهاي آنها بسيار اهميت دارد. اما نبايد اين موضوع را به قدري برجسته كرد كه تصور كنيم اگر كابينه آقاي ترامپ شامل هفت يا هشت صهيونيست ضدايراني است، هيچ راهي براي گفتوگو و مذاكره باقي نخواهد ماند. در اين ميان رويكرد ايران و رويكرد شخص ترامپ و نيز همزمان تحولات منطقه و بينالمللي نيز بايد لحاظ گردد.
بهشتيپور در ادامه گفت: در اين ميان چند مولفه را ميبايست به طور همزمان درنظر گرفت؛ مولفههايي چون استراتژي ايران، تحولات منطقهاي و فرامنطقهاي مانند جنگ روسيه و اوكراين و جنايات اسراييل در غزه، لبنان و سوريه. به باور بهشتيپور، ريچارد نفيو در مقاله اخيرش در فارن افرز براساس اين مجموعه شرايط، پيشنهادات خود را مطرح كرده و بر لزوم ورود به مذاكره و گفتوگو تاكيد دارد. نفيو حتي پيشبيني ميكند كه نتيجه اين گفتوگوها چه خواهد بود و معتقد است كه دولت ترامپ رايزني با تهران را در اولويت قرار دهد، چراكه گروهي از چهرههاي امريكايي اين ذهنيت ادعايي را دارند كه ايران در حوزه منطقهاي در موضع ضعف قرار دارد اما در زمينه برنامه هستهاي به شدت تقويت شده و پيشرفتهاي هستهاي نقطه قوت كشورمان است.
به باور اين تحليلگر، گزينه نظامي هميشه روي ميز امريكاييها قرار داشته و هيچگونه چك سفيدي به طرف ايراني داده نشده است اما اين رويكرد هزينهبر است، از همين رو اما مقامات امريكايي در دولت اول ترامپ و در زمان وزارت پمپئو تلاش داشتند تا روي اختلافات داخلي در ايران تمركز كرده و با ايجاد نفاق، به دنبال فروپاشي نظام ايران باشند. با اين حال، وقتي در سال 1401 طرحشان شكست خورد و فشار حداكثري كه مدنظرشان بود، جواب نداد، به اين نتيجه رسيدند كه بايد به سمت گزينه نظامي بروند. اما به باور بسياري از تحليلگران گزينه نظامي نيز به نتيجه نخواهد رسيد و اوضاع را براي امريكا به مراتب بدتر خواهد كرد. دليل اين امر، موقعيت ژئوپليتيك ايران است؛ چراكه ناامن شدن ايران به معناي ناامن شدن كل منطقه خواهد بود، به همين دليل ريسك گزينه نظامي بسيار بالاست، از همين رو بسياري بر اين باورند كه حتي اگر ايران دكترين هستهاياش را تغيير دهد، امريكا به گزينه نظامي متوسل نخواهد شد، چراكه اولويت اصلي اين كشور تغيير رفتار ايران به واسطه فشارهاي اقتصادي است. اگر حاكميت ايران رفتار خود را تغيير دهد، امريكا از اين تغيير استقبال خواهد كرد. اما در شرايطي كه مجبور به اقدام نظامي شوند، حتما اين كار را خواهند كرد. لازم به ذكر است كه در اين زمينه ايران نيز به هيچوجه در موقعيت منفعلانه قرار ندارد.
به باور بهشتيپور واقعيت اين است كه مذاكره و گفتوگو ميتواند بسياري از گرهها را باز كرده و راههاي تازهاي را پيش روي طرفين قرار دهد كه شايد پيش از اين تصور نميشد. با اين همه هر گفتوگويي از جايي شروع ميشود كه پيش از آن توافقاتي صورت گرفته است. در توافق هستهاي برجام، موارد مورد توافق وجود دارد كه ميتواند مبناي خوبي براي مذاكرات آينده باشد. هر چند ايران و امريكا انتقاداتي به اين توافق دارند، اما موارد اشتراكي زيادي نيز وجود دارد كه ميتوانند به سمت آنها حركت كرد و درنهايت به حل مشكلات پرداخت. يكي از مهمترين مواردي كه از منظر دو طرف بااهميت است مساله عدم اشاعه سلاح هستهاي است. نقطه مشترك دوم اين است كه ايران و طرف مقابل هر دو به اين جمعبندي رسيدهاند كه ميتوانند به جاي نزاع، موضوعات را از طريق گفتوگو و ديپلماسي حل كنند. برجام نمونه پيروزي ديپلماسي است، هر چند كه برخي معتقدند كه اجراي آن به طور كامل محقق نشد، اما پولهايي كه طي مراحل مختلف به واسطه اين توافق كشور وارد شدند، نشاندهنده جنبههاي مثبت اين توافق بود. با اين حال، اختلافنظرهايي ميان دو طرف وجود دارد؛ به عنوان مثال، غرب غنيسازي اورانيوم را تهديدي عليه خود ميداند.با اين همه با تكيه بر اشتراكها ميتوان به نتيجه دست يافت.
مرتضي مكي:
مذاكره شرافتمندانه با ترامپ پايدارتر است
مرتضي مكي، كارشناس مسائل اروپا در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب رويكرد احتمالي ترامپ در ارتباط با ايران گفت: در امريكا، همواره دو رويكرد نسبت به ايران و نحوه تعامل با تهران وجود داشته است؛ رويكرد نخست حول اين محور است كه بايد با اعمال فشار حداكثري و تلاش براي متحد كردن همپيمانان در منطقه، اگر نه در راستاي براندازي، در مسير تضعيف و انزواي ايران، حركت كرد. در همين راستا يكي از چالشهايي كه باراك اوباما بعد از انعقاد برجام عدم همكاري دموكراتها و جمهوريخواهان كنگره و سنا بود كه حاضر به همراهي در جهت تصويب اين توافق نبودند.
با اين همه به باور مكي، گروهي از سياستمداران امريكايي نيز براين باورند كه مهار ايران از طريق مذاكره، تعامل و نفوذ امكانپذير است؛ گزينهاي كه هزينه كمتري دارد و براي سياست خاورميانه ايالاتمتحده مطلوبتر است.
همزمان امريكاييها بر اين باورند كه يك ايران باثبات و مهار شده براي آنها ايدهآلتر است؛ زيرا ايران در شرايط هرج و مرج نميتواند تامينكننده سياستهاي منطقهايشان باشد و در عوض، ميتواند تهديدي براي اين بازيگر و متحدانش در خاورميانه محسوب شود. اين رويكرد، تفكري است كه آقاي اوباما به شدت از آن حمايت ميكرد.
اين كارشناس مسائل اروپا در ادامه گفت: واقعيت اين است كه سياست موسوم به فشار حداكثري در شرايط كنوني نميتواند تامينكننده منافع ايالاتمتحده باشد. او به نوشته اخير ريچارد نفيو اشاره كرد و گفت: آقاي نفيو به اين نكته اشاره ميكند كه اين آخرين فرصت ايالاتمتحده است تا بتواند از طريق ديپلماسي برنامه هستهاي ايران را متوقف كند، به همين دليل از گفتوگو و ديپلماسي سخن ميگويد.
در اين ميان ميزان تاثيرگذاري شاهينهاي امريكايي جاي سوال است و ابهامبرانگيز به هر حال، دونالد ترامپ يكي از اسراييليترين روساي جمهور تاريخ ايالاتمتحده به شمار ميرود و حلقه اطراف او، به شدت حامي رژيم صهيونيستي هستند.
قطعا يكي از اركان اصلي حمايت از اسراييل، تضعيف جمهوري اسلامي ايران است، اما آيا بقاي اين ديدگاه همچنان ميتواند گفتوگوها ميان تهران و واشنگتن را رقم بزند؟
من معتقدم كه پاسخ مثبت است؛ زيرا آقاي ترامپ يك شخص عملگرا و پراگماتيست است و منافع ايالاتمتحده را در اولويت قرار ميدهد. در مقابل نيز در داخل وحدت نظر بيشتري در باب گفتوگو با ترامپ وجود دارد.مكي به مواضع اخير وزير امور خارجه كشورمان استناد ميكند كه تاكيد دارد ايران به دنبال مذاكرات شرافتمندانه است.
مكي همچنين اشاره كرد كه سيگنالهايي كه از طرف ايالاتمتحده و دونالد ترامپ ارسال ميشود، همچنان مبهم است، اما ميتواند جنبههاي اميدبخشي داشته باشد. در هر صورت اگر مذاكراتي ميان ايالاتمتحده و ايران با هدف رفع تحريمها صورت گيرد، نتايج مثبتي به همراه داشته باشد.
اين كارشناس مسائل سياست خارجي در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در باب مطالبات احتمالي تهران و واشنگتن چه خواهد بود، گفت، در زمان رياستجمهوري اوباما، ما توافق كرديم كه تنها پيرامون برنامه هستهاي با امريكاييها وارد گفتوگو شويم و در ازاي رفع تحريمها در حوزه برنامه هستهاي اعتمادسازي كنيم.اين همان موضعي است كه آقاي عراقچي نيز در آخرين اظهاراتشان بر آن تاكيد كرده است.
به باور مكي اين اعتمادسازي نيز ابعاد مختلفي دارد كه مهمترين آن، نظارت بيشتر آژانس بينالمللي انرژي اتمي بر برنامه هستهاي ايران و كاهش ميزان ذخاير اورانيوم غني شده در كشور است.
مكي در ادامه خاطرنشان كرد كه در برجام، ما با ايالاتمتحده بر سر چگونگي اين موضوع توافقي بينابيني داشتيم. با اين حال، برخي بر اين باور بودند كه امريكاييها صرفا به دنبال مهار برنامه هستهاي ايران نيستند و همزمان به دنبال كاهش توان موشكي و نفوذ منطقهاي ايران هستند.
اما به باور مكي واقعيت اين است كه در شرايط فعلي، ما ميتوانيم فراتر از برنامه هستهاي با ايالاتمتحده مذاكره كنيم.
اگر بتوانيم به گفتوگو وارد شويم، احتمال پايداري و ماندگاري اين توافق بيشتر خواهد بود و امكان كارشكني كمتر، به ويژه با توجه به تحولات اخير در سطح منطقه پس از سقوط دولت بشار اسد، برخي موضوعات اهميت و جايگاه خود را براي ايران و طرفهاي غربي از دست دادهاند.آنها همواره مدعي بودند كه ايران در تلاش براي بيثباتسازي منطقه است و خواهان كاهش نفوذ منطقهاي ايران بودند، لذا به واسطه تحولات اخير منطقه، ممكن است اهميت اين موضوع در نظر آنها تغيير كرده باشد.
از طرف ديگر، برنامه موشكي ايران به عنوان يك برنامه دفاعي تلقي ميشود و تمامي كشورهاي منطقه داراي برنامههاي نظامي بزرگي و همچنين تسليحات متعارفي هستند. تنها جمهوري اسلامي ايران نيست كه به دنبال تقويت بنيه دفاعي خود و ايجاد بازدارندگي است. به باور مكي بنابراين، اين موضوع نيز قابل مذاكره است؛ به همان اندازه كه ساير كشورها متعهد به كاهش سلاحهاي متعارف خود هستند، ايران نيز ميتواند در اين زمينه اقدام كند. به باور مكي، جمهوري اسلامي ايران مستندات و استدلالهاي قوي براي تقويت بنيه دفاعي خود دارد.
آريابرزن محمدي:
لابيهاي يهودي در كنگره به دنبال اجراي كمپين فشار حداكثري هستند
آريابزرن محمدي، استاد دانشگاه و تحليلگر مسائل خاورميانه در پاسخ به اين سوال «اعتماد» كه در باب شانس رايزني با دولت دوم ترامپ تا چه اندازه محتمل است، گفت: رويكرد دولت ترامپ نسبت به ايران تحت تاثير عوامل مختلفي قرار دارد. يكي از نكات مهم در اين رابطه اين است كه ايران مركز عالم نيست. در همين راستا نگاه ترامپ و مشخصا دولت جديد امريكا نسبت به ايران طبيعتا تحت تاثير متغيرهاي منطقهاي و بينالمللي نيز قرار خواهد گرفت.
به باور محمدي، محور سياست خارجه ترامپ اصل مهار چين است. اگر از اين منظر به قضيه نگاه كنيم، متوجه خواهيم شد كه تقريبا در يك ماه گذشته تحولاتي ازجمله سقوط دولت بشار اسد و تسلط گروههاي نزديك به تركيه در دمشق، نشاندهنده اين واقعيت است كه ما در آستانه تحولات و يك بلوكبندي جديد در منطقه هستيم كه محوريت آن آنكاراست كه از حمايتهاي امريكا برخوردار است. در مراحل بعدي نيز پيوستن تلآويو به اين بلوك نيز محتمل ميباشد. محمدي در ادامه تاكيد كرد كه هدف اين تحولات شايد در وهله اول تاسيس يك ناتوي منطقهاي و دوم مهار چين باشد، به همين دليل تركيه در اين بستر سرمايهگذاريهاي سنگيني در منطقه انجام داده و تلاش ميكند كه از طريق كريدور زنگزور نفوذ خود را افزايش دهد و در عين حال ايران را مهار كند. نهايتا، آن چيزي كه ذهن اعراب را درگير كرده مقوله امنيت است بالاخص آنكه امريكا قصد دارد حضورش را كمرنگتر كند.
اين كارشناس مسائل خاورميانه در ادامه گفت كه ايالاتمتحده مدتي است كه سياست كاهش حضور خود را در خاورميانه پيش گرفته و به همان نسبت، در آسياي جنوب شرقي و همسايگي چين، سياست افزايش حضور را دنبال ميكند.
به باور اين استاد دانشگاه اما در مورد مذاكره با ايران، به نظر ميرسد كه ترامپ نگاهي دوگانه دارد؛ مهار چين و مهار ايران. به باور محمدي تصور اينكه مذاكراتي مشابه دوران اوباما آغاز شود، خيالبافانه است. مذاكرات در دوره ترامپ به طور قطع بسيار سختتر خواهد بود و نيازمند يك استراتژي است كه با دوران اوباما تفاوتهايي دارد.
اين تحليلگر مسائل خاورميانه در پاسخ به اين سوال «اعتماد» كه آيا گزينه سياست موسوم به فشار حداكثري ميتواند گزينه محتملي باشد يا خير، گفت: يك متغير اساسي در اين ميان وجود دارد و آن لابي اسراييل در ايالاتمتحده است و فشار سنگيني كه طبيعتا اين گروه بر ترامپ جهت اجراي سياست موسوم به فشار حداكثري اعمال خواهد كرد.طبيعتا كابينه نتانياهو يا هر كابينهاي كه در آينده در تلآويو روي كار بيايد، به دنبال اعمال فشار حداكثري بر ايران خواهد بود و تلاش ميكند كه حتيالمقدور از شكلگيري هر نوع توافقي جلوگيري كند. اگر هم قرار باشد توافقي صورت گيرد، توصيه ادعايي اين رژيم به واشنگتن اين خواهد بود كه ايران بايد در بدترين شرايط پاي ميز مذاكره بيايد.
به باور محمدي با اين حال، بايد چند نكته را درنظر بگيريم كه البته اغلب اين متغيرها به عبارتي حساس و البته همچنان مبهم هستند؛ اول اينكه اطلاع دقيقي نداريم كه آيا دولت دوم ترامپ به او اين امكان را ميدهد كه استقلال عمل بيشتري در مقابل اسراييل داشته باشد يا خير.
همزمان متغير مهم ديگري نيز وجود دارد و آن اين است كه ترامپ ديگر سوداي انتخاب مجدد در انتخابات امريكا را ندارد و همزمان نشان داده كه منافع ملي امريكا برايش در اولويت است، از اين منظر، احتمالا او تلاش ميكند تا زودتر به توافقي با ايران دست پيدا كند.
به باور محمدي، نكته دوم توانايي هستهاي جمهوري اسلامي ايران است. بسياري از صاحبنظران معتقدند كه ايران در شرايطي قرار دارد كه به سمت كاهش گريز هستهاي پيش ميرود، اما ما نميدانيم ايران در چه مرحلهاي قرار دارد و با ورود احتمالي به كلوپ كشورهاي هستهاي بازدارندگياش تا چه اندازه محقق ميشود. به علاوه، تصور نميكنم حتي امريكاييها نيز از اين موضوع آگاهي كامل داشته باشند. لذا اين ابهام ميتواند در محاسبات آنها تاثيرگذار باشد و باعث شود كه اين نگراني را داشته باشند كه اگر در سوداي اخذ امتيازات بيشتري از ايران باشند ايران به اين نتيجه برسد كه مذاكره فايدهاي ندارد و به سمت كاهش آستانه گريز هستهاي برود.
به باور محمدي اما نكته سوم اين است كه ترامپ، اگرچه متعهد به امنيت اسراييل است و اين تعهد حداقل از دوران ريچارد نيكسون تاكنون در بين تمامي روساي جمهور امريكا وجود داشته، اما در عين حال ترامپ به دنبال جنگافروزي در منطقه نيست. ترامپ به نوعي نگاه انزواگرايانه خاص دارد؛ به اين معنا كه ميخواهد بر بهبود شرايط اقتصادي امريكا تمركز كند و پس از آن به مهار چين بپردازد تا بتواند در پنجاه سال يا صد سال آينده، ابرقدرتي امريكا را حفظ كند.
به باور اين تحليلگر، ترامپ به اين مساله واقف است كه اگرچه مقاومت در برخي نقاط مانند سوريه آسيب ديده است، اما همچنان تواناييهاي پيدا و پنهان زيادي دارد و در اين ميان توانايي نظامي متعارف ايران را هم نبايد دستكم گرفت. همچنين بايد در نظر داشت كه اگر بخواهند با ايران وارد جنگ شوند، اينگونه نيست كه قدرتهاي بزرگ ديگري مانند چين و روسيه تماشاگر باشند.
از همين رو اين احتمال وجود دارد كه دامنه درگيري به كل جهان كشيده شود، موضوعي كه ترامپ نيز به آن اشاره كرده و بايدن را به خاطر شرايط خاورميانه مورد انتقاد قرار داده است.
به باور محمدي عوامل مذكور ميتواند مانع از آن شود كه ترامپ به سياست فشار حداكثري متوسل گردد.
محمدي در ادامه خاطرنشان كرد: ترامپ كيش شخصيتي خاصي دارد و اين احتمال نيز وجود دارد كه بخواهد با اقدامي مانند به تاخير انداختن بندهاي غروب برجام (زمان پايان تحريمها) دستاوردي داشته باشد و پايان اين تحريمها را نيز به تاخير بيندازد. حال فرض كنيد اگر اين بندهاي غروب اندكي به تاخير بيفتد، ترامپ ميتواند با استناد به آن مدعي شود كه به پيروزي بزرگي دست يافته است.
محمدي در ادامه اين را هم گفت كه البته اين مسائل در مذاكرات ميتواند مورد بررسي قرار بگيرد، چراكه آقاي عراقچي پيش از اين نيز اعلام كردند كه برجام به شكل قبلي قابل احيا نيست و براي دستيابي به يك توافق جديد، نياز به مذاكراتي است كه در قابش هم خواستههاي ايران محقق شود و هم خواستههاي طرف مقابل.
آريابرزن محمدي در پاسخ به سوالي در باب امتيازاتي رد و بدل شده احتمالي ميان طرفين گفت: من تصور ميكنم به جز طرفين گفتوگو هيچكس دقيقا نميداند كه تقاضاها چه خواهند بود، اما ميتوان حدسهايي زد. اولين مورد احتمالا پروندههاي منطقهاي است. در هر صورت، محور مقاومت در يمن و حزبالله در لبنان و همچنين در عراق همچنان فعال هستند. ايران نيز خطوط قرمز خود را دارد، اما ميتواند وارد گفتوگو شود. گفتوگو لزوما به معناي امتياز دادن نيست. گفتوگو گاهي ميتواند براي رفع سوءتفاهمات و راستيآزمايي انجام شود. به اعتقاد من، طبيعتا گفتوگو در مورد مسائل منطقه يكي از موضوعاتي است كه به احتمال زياد انجام خواهد شد.
محمدي در ادامه بر اين باور است كه در مورد مسائل تكنيكي و فني برنامه هستهاي احتمالا رايزنيهايي انجام خواهد شد، اما يكي از خط قرمزهاي مشخص و پررنگ ايران، بحث رژيم صهيونيستي است و جمهوري اسلامي به هيچ عنوان حاضر نيست در مورد اين موضوع با امريكا وارد گفتوگو شود. با اين حال برخي اتهامات نابجا در اين باره ميتواند مطرح ميشود، مانند تصور اشتباهي كه شكل گرفته و آن اين است كه ايران به دنبال نابودي تمامي يهوديان اسراييل است.
اين درحالي است كه مقام معظم رهبري بارها اشاره كردهاند كه ايران هرگز چنين اظهاراتي را به زبان نياورده است. طبيعتا روشنگري در اينگونه موارد ميتواند موثر باشد.
اين كارشناس مسائل خاورميانه در ادامه به «اعتماد» گفت كه موضوع بعدي احتمالا آينده مردم فلسطين خواهد بود. من تصور ميكنم كه هيچ ايرادي ندارد كه جمهوري اسلامي ايران نه با رژيم صهيونيستي بلكه در يك چارچوب منطقهاي حضور داشته باشد و نظرات خود را در مورد آينده مردم در غزه و ديگر مناطق اشغالي بيان كند.
به باور محمدي بيان نقطه نظرات به صورت مستقيم و فعالانه، تفاوت زيادي با درخواست امتياز از موضع ضعف دارد. گفتوگو در مورد همه مسائل ميتواند اتفاق بيفتد بدون اينكه ايران مجبور باشد از هيچ خط قرمزي عبور كند.
محمدي اما درخصوص مطالبات طرف مقابل گفت: بايد توجه داشت كه مطالبات ايالاتمتحده حد و مرزي ندارند، چراكه اين بازيگر رويكرد هژمونيك و استثناگرايانه و قلدرمابآنهاي دارد. با اين وجود اما مذاكرهكننده ايراني بايد بتواند در برابر زيادهخواهيهاي طرف مقابل ايستادگي كند و خواستههايي را بپذيرد كه منطقي و معقول باشند. اين امر بايد به گونهاي باشد كه اصول حكمت، عزت و مصلحت در سياست خارجي ايران خدشهدار نشود.
سایر اخبار این روزنامه
ترامپ و آزمون ایران
تصميمي شجاعانه
سازمان هواشناسي: ديوان محاسبات فقط سوال كرده و تخلفي نداشتيم
هشدارهاي جديد درباره آخرين وضعيت فرونشست در كشور
سلام دنيا به زخمههاي« رباب»
مهمترين زمين لرزههاي تاريخ ايران
دفاع از عقلانيت در حكومت ديني
نقد انديشه سياسي آقاي مصباح- 4
پاسخ به نقدهايي به «بازگشت به سنت بنيانگذار» (۵)
ميشه و ميتونم!
حالا انتهاي جهان
دو روز فرصت خدمت
آزادي، عقلانيت عمومي و مسووليت فردي
نقد انديشه سياسي آقاي مصباح- 4
پاسخ به نقدهايي به «بازگشت به سنت بنيانگذار» (۵)
حالا انتهاي جهان
دو روز فرصت خدمت
آزادي، عقلانيت عمومي و مسووليت فردي