روزنامه جوان
1403/10/19
واپسگرایی در تعلیم با الیگارشی آموزشی
جوان آنلاین: دیگر مدارس غیردولتی هم راضیشان نمیکند، حالا به اجیر کردن معلم در خانه روی آوردهاند و خریدن مدرسه برای چند ساعت در ماه. پدران و مادران زیادی هستند که نمیخواهند فرزند خود را به مدرسه بفرستند، البته نه اینکه فقر اقتصادی یا فقر فرهنگی داشته باشند، نه! آنها از قرار گرفتن فرزند خود در محیطی که به آن اعتماد ندارند، میترسند و به این در و آن در میزنند که کودک یا نوجوانشان در خانه درس بخواند و فقط و فقط برای دادن امتحان راهی مدرسه شود. معلوم نیست تعدادشان چقدر است، چراکه هیچ آمار رسمی در این زمینه وجود ندارد و متأسفانه پای آمار در اینجا هم لنگ میزند، اما به تازگی یکی از کارشناسان آموزشی اعلام کرده، میتواند لیستی از مدارس غیردولتی را ارائه دهد که در آن خانوادهها، پول میدهند تا غیبت فرزندشان در مدرسه موجه شود! یعنی این خانوادههای ثروتمند در ازای پرداخت پول، حضور دانشآموز خود در کلاس درس را میخرند و او را تنها به هنگام امتحان راهی مدرسه میکنند. این یعنی شکاف آموزشی که بارها و بارها نسبت به آن هشدار داده میشد، حالا عمق و شدت بیشتری پیدا کردهاست. خوب یا بدش را کسی نمیداند. برخی میگویند حضور دانشآموزان در مدرسه و قرار گرفتن آنها در اجتماع همسن و سالانشان باعث رشد و کسب مهارتهای اجتماعی آنها میشود، حتی اگر تمام و کمال نکات تعلیم و تربیتی در آن رعایت نشود. عدهای دیگر اما، بر این باورند که اگر محیط مدرسه نتواند زمینه رشد، شکوفایی، کشف استعداد، نشاط و شادابی دانشآموزان را مهیا کند، حضور در این مکان آموزشی نهتنها به نفع کودکان و نوجوانان نیست، بلکه نتایج منفی و زیانباری به دنبال دارد، به همین دلیل برخی از خانوادهها تصمیم میگیرند بار برنامهریزی آموزشی و تحصیلی را به دوش بکشند و از راههای جایگزینی به جای فرستادن فرزندشان به سیستم رسمی آموزش و پرورش کشور استفاده میکنند. پولدارها مدرسه نمیروند! باز هم صحبتهای عجیب از برخی مدارس به میان آمده، مدارس غیردولتی که از خانوادهها پول میگیرند تا دانشآموزانشان فقط امتحان بدهند و مدرک تحصیلی بگیرند. ظاهراً تعداد این مدارس هم کم نیست، چراکه سامان سلامیان، کارشناس آموزش درباره رواج تحصیل دانشآموزان در خانه گفت: «مدارس غیرانتفاعی زیادی در تهران را لیست میکنم که فقط بابت پرونده تحصیلی (مثلاً ۳۰ میلیون تومان) میگیرند تا دانشآموز فقط آزمون بدهد.» دانشآموزی که در خانه به روشهای مختلفی، چون آموزش آنلاین، درس میخواند و همکلاسیهایش را نمیبیند و نمیشناسد. این کارشناس آموزش همچنین به رواج تحصیل دانشآموزان در خانه اشاره کرد و اظهار داشت: «درس خواندن در منزل داشت مد میشد و تبعات سیاسی و امنیتی ایجاد کرد، قرار شد مدارس به نحوی قوی شود، به همین دلیل دروس عمومی را به مدرسه بردند تا دانشآموز مجبور شود برود و شهریه بپردازد.» این اظهارات در حالی مطرح میشود که قرار بود روز به روز کیفیت مدارس بیشتر و بیشتر شود و زمینه پیشرفت دانشآموزان متناسب با فناوریهای روز دنیا مهیا شود. متأسفانه، اما خلاف آنچه باید حرکت شده، چراکه شاهد آن هستیم شکاف آموزشی عمیق و عمیقتر میشود و دیگر کار به جایی رسیده که بسیاری خانوادهها حاضر به فرستادن فرزندشان به کلاس درس نیستند. نارضایتی از آموزش و پرورش رسمی تفاوت در آنچه باید در فرآیند آموزش رسمی رخ بدهد، اما در مدارس اجرا نمیشود از گلایههای اصلی خانوادههاست، به خصوص آنهایی که دو یا سه فرزند دارند و بعد از مدرسه رفتن فرزند اول خود تجارب تلخی به دست میآورند. تجربهای که خانم گودرزی نیز از آن گلایه میکند: «تجربه مدرسه رفتن اولین فرزندمان باعث شده که تصمیم بگیریم برای فرزند دیگرمان از مراکز مستقل آموزشی کمک بگیریم. برای مثال روزی که دخترم به مدرسه رفت هر روز گریه میکرد و از اینکه نمیتوانست تکالیفش را به درستی انجام دهد، حال بدی داشت. دخترم مسئولیتپذیر بود، اما کاری را که اصلاً به آن علاقه نداشت، انجام میداد. در واقع مدرسه و کلاس درس هیچ جذابیتی برایش نداشت. این در حالی است که با مطالعاتی که من و همسرم داشتیم، میدانستیم که باید فرآیند آموزش بر اساس علایق کودک باشد و نه با زور و خلاف میلش. از سوی دیگر خشونتهای کلامی و رفتاری در برخی از مدارس را نمیتوانستیم تحمل کنیم. ما به هیچ عنوان با ایجاد وحشت، محدودیت و تحقیر به عنوان تنبیه موافق نیستیم، اما این کار در برخی از کلاسهای درس انجام میشود.» او محتوای پوچ کتب درسی را از عوامل تأثیرگذار برای تصمیم به نفرستادن فرزندانش به مدرسه میداند: «امروز بچهها با تکنولوژیهای مختلف از جمله موبایل و اینترنت آشنا هستند و عموماً بیشتر از سنشان میفهمند. در چنین شرایطی کتابهای خشک و بیمحتوا در اختیار آنها قرار داده میشود، بدون آنکه جذابیتی برایشان ایجاد کنند. در چنین شرایطی من و همسرم تصمیم گرفتیم تا بچهها را به مدرسه نفرستیم و همین محتوا را در خانه و با کمک آموزش آنلاین یاد بگیرند.» خانم گودرزی به نقش معلمان در پیشرفت دانشآموزان در مدرسه نیز اشاره میکند: «معلم نقش مهمی در روند رشدی و تربیتی بچهها دارد، اما چند معلم را میشناسید که این نقش را به خوبی ایفا کند؟ وقتی آنها از میزان درآمد خود و مسائل دیگر ناراضی هستند و آموزش و پرورش نیز توجهی به این مسئله نمیکند، چطور میتوان از آنها توقع داشت در کلاسهای شلوغ به بهترین شکل ممکن به تعلیم و تربیت دانشآموزان بپردازند.» به گفته این خانم جوان تا وقتی که کتب درسی فعلی تدریس میشود و تعداد دانشآموزان نیز در کلاسهای درس زیاد است، معلم نمیتواند خلاقیتی در شیوه تدریس خود ایجاد کند و همین به اجرای بد نظام تعلیم و تربیت در کشور دامن میزند. الیگارشی ثروت حتی به مدارس غیردولتی هم راضی نیست! بیشک نارضایتی از سیستم رسمی آموزش و پرورش کشور، علت اصلی تصمیم برخی خانوادهها برای دور نگهداشتن فرزندشان از مدرسه است. این مسئله را با ابراهیم سحرخیز، معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش در میان گذاشتیم. او استفاده آموزش از راه دور را برای موارد خاص، چون بازماندگی از تحصیل یا نداشتن دسترسی به مدرسه را مناسب و مسبوق به سابقه میداند، اما در مورد افرادی که در سن دریافت تحصیلات رایگان قرار دارند و به مدرسه نمیروند، میگوید: «به مدرسه نرفتن پولدارها و درس خواندنشان در خانه دقیقاً جلوهای از نگاه طبقاتی شدن آموزش و پرورش در دوران قاجار است؛ دورانی که در آن مکتب خانههای قدیم برای دانشآموزانی بود که شامل عامه مردم، کسبه یا روستاییان از طبقات مختلف جامعه میشدند و زیر نظر ملا در مکتبخانه درس میخواندند، اما آنها که دستشان به دهنشان میرسید، میرزا و ملا را به خانهشان میآوردند و مدرسه خانگی داشتند.» او ادامه میدهد: «متأسفانه در بحث حکمرانی در آموزش و پرورش دچار یک آشوبناکی هستیم و این نبود حکمرانی صحیح آموزش و پرورش و نظارت دقیق بر آن، موجب ایجاد یک آشفته بازاری شده که دیگر الیگارشی ثروت حتی به مدارس غیردولتی هم راضی نیست و نیاز خودش را در مدارس خانگی جستوجو میکند.» معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش اظهار میدارد: «برای هر دوره آموزشی در نظام تعلیم و تربیت، اهدافی در نظر گفته شده و این اهداف لزوماً با آموزش کتب درسی و امتحانات به نتیجه نمیرسد، بلکه لازمه محقق شدن این اهداف قرار گرفتن دانشآموزان در جایی که آن را به عنوان مدرسه تعریف کردیم شکل میگیرد. اگر از چنین موضوع مهمی غفلت شود، طبیعتاً نمیتوان به اهداف تعیین شده رسید، بنابراین به نظر میرسد که دولت در نظارت خودش کوتاه آمده و اجازه داده برخی از کودکان و نوجوانان لازمالتعلیم بدون هیچ سابقه حضور در مدرسه و به عنوان داوطلب آزاد بیایند و در امتحان شرکت کنند. این باید خلاف مقررات تلقی شود و حداقل مجلس سایر دستگاههای نظارتی به مسئله ورود و بدان رسیدگی کنند.» بدون شک دانشآموزانی که نشستن پشت میز و نیمکت مدرسه را با پول میخرند، یک تافته جدا بافته از سایر همسن و سالانشان به حساب میآیند؛ موضوعی که سحرخیز نیز بدان اشاره میکند: «به نظر من دانشآموزی که قدم رنجه نمیکند تا به مدرسه بیاید و برود و آنقدر پول دارد که میتواند معلم اجیر کند و به خانه بیاورد تا بهترین آموزشها را ببیند، دو هدف برای خود ترسیم میکند؛ اینکه به هر قیمتی که شده به دانشگاههای برتر برود و صندلیهای آن را تسخیر کند یا بعد از گرفتن دیپلم به خارج از کشور مهاجرت کند. بیتردید این پدیده خطرناکی است که کم کم دارد بروز و ظهور پیدا میکند و زیاد میشود.» آموزش و پرورش هم مقصر است سحرخیز به اشکالات موجود در نظام آموزش و پرورش امروز کشور که موجب دلزدگی بسیاری از خانوادهها از فرستادن فرزندشان به مدرسه شده اشاره میکند: «یکی از اشکالاتی که بر نظام آموزشی کشور وارد است و بارها و بارها آن را فریاد زدیم، این است که قرار بود نظام جامع هدایت تحصیلی برابر سند تحول تعریف و مستقر شود، اما این کار انجام نشد. باید مشاورانی از ابتدای ورود دانشآموزان به مدرسه، یعنی پایه اول، (حتی پیشدبستانی) در مدارس حضور داشتهباشند و استعداد دانشآموزان را شناسایی کنند تا به مرور زمان این کودک در جهت علاقه و استعدادش رشد کند و پرورش یابد.» او ادامه میدهد: «اگر مدارس دولتی رو تقویت و به درستی مدیریت میکردیم، اگر روی گزینش، نگهداشت و ایجاد انگیزه در معلمان متمرکز بودیم و قوانین روی کاغذ را به درستی اجرا میکردیم، امروز بهترین مدارس دولتی را داشتیم که مورد قبول والدین و دانشآموزان بود، اما امروز کمتر مدرسهای را میتوان یافت که بچهها از حضور در آنجا ابراز رضایت کنند و آینده درخشان خود را در گروی تحصیل در مدرسهشان بدانند.» به گفته معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش اگر خرید و فروش حضور در مدرسه تبدیل به یک رویه و روش معمول شود، یک خطای فاحش است که باید آموزش و پرورش اهتمام ویژهای به آن داشته باشد.
سایر اخبار این روزنامه
حمله به بمبهای سنگرشکن
برانداز علیه برانداز!
واپسگرایی در تعلیم با الیگارشی آموزشی
سرطان دارو دزدی
جبران کمکاری بانکها در مسکن ملی از جیب مردم
حماس: توپ آتشبس در زمین نتانیاهو است
هشدار حزبالله درباره تأخیر خروج اسرائیل از لبنان
زنده شدن نام تختی در کاخ مرمر
زشت اندر زشت
هزینه اعتماد به رمال
آدمربایان دختر ۳ ساله را ۹۵ میلیون تومان فروختند
مسئله اول کشور را از کجا باید فهمید