روزنامه اعتماد
1403/12/26
ملي شدن «صنعت نفت» ايران همراه با «حمايت مردمي» بود
مريم مهدوياصلاشاره: از دريافت «امتيازنامه دارسي»، توسط تبعهاي استراليايي در زمان ناصرالدينشاه قاجار، تا به سرقت بردن آن توسط جاسوس انگليسي در زمان مظفرالدين شاه قاجار و همچنين اجرايي كردن مفاد آن در ايران كه اسناد آن براي نخستين بار در سالنامه ۱۴۰۴ روزنامه «اعتماد» منتشر شده و سپس تبديل امتيازنامه جعلي دارسي به «شركت سهامي نفت ايران و انگليس» در زمان حكومت رضاشاه پهلوي، تمام و كمال از يك جريان سياسي پشتپرده و همچنين سير تاريخي از سوءاستفادههاي بيحد مقامات اقتصادي انگلستان برخوردار است كه در نهايت به شكايت و قيام ملي ايرانيان براي ملي شدن صنعت نفت منتهي شد.
در هفت ماهي كه گذشت، علاوه بر پژوهش و تحقيق براي گردآوري و نگارش سلسله گزارشهاي صفحه اسناد تاريخي، از ابتداي كار و فعاليت، سردبير روزنامه اعتماد، مسووليت مطالعه و بررسي «اسناد نفت» در مجلس را به عهدهام گذاشته بود. درحالي كه فكر ميكردم به اندازه كافي در مورد «نفت» پژوهشهاي لازم انجام شده و احتمالا به اسناد تازهاي دسترسي پيدا نخواهم كرد و فقط تكرار مكررات است، اما با كمال تعجب مشاهده كردم كه هنوز اسناد ملي شدن نفت در ايران اصلا كار نشده است! در حقيقت، نسل ما، اصلا از آنچه درخصوص ملي شدن صنعت نفت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ اتفاق افتاده، هيچ آگاهي ندارد. به همين روي، امروز در آخرين شماره از صفحه «اسناد تاريخي» روزنامه «اعتماد» در اسفندماه ۱۴۰۳، دريچهاي از اسناد ملي ايران را كه آغشته به درد و رنج بينهايت نسل پدران و مادران ما است، رونمايي ميكنيم. به اين اميد كه امروز قدر آنچه داريم را بهتر بدانيم و احساس مسووليت بيشتري در قبال تمامي كاستيها، ناآگاهيها و عقبماندگيهاي جاري در كشور عزيزمان ايران كرده و در نتيجه با انتخابهاي آگاهانه و مسووليتپذير كه نياز به اتخاذ تصميمگيريهاي درست و سازنده داريم، گامي محكم براي ساختن ايراني آباد برداريم. چرا كه نسلهاي پيش روي ما، هرگز نباید ميراثداران بحرانها و كاستيهاي فعلي كشور باشند.
شكايتنامهاي از شوشتر به مجلس مشروطه
در زمان احمدشاه قاجار
درسال ۱۳۴۰ قمري كه برابر است با (۱۹۲۱.م - ۱۳۰۰ .ش) يعني زمان حكومت احمدشاه قاجار در ايران، شكايتنامهاي با نام و امضاء «حاج شيخ جعفر شوشتري قده»، خطاب به «مجلس مقدس دارالشوراي ملي شيد اركانها» نوشته شده كه پاسخ آن توسط «حضرت آقاي احتشامالدوله» نماينده محترم شوشتر در حاشيه اين شكايتنامه داده شده است. در حالي كه محتواي اين شكايتنامه را باید همراه با «امتيازنامه دارسي» كه توسط جاسوس انگليسي درزمان مظفرالدين شاه قاجار منعقد شده و اسناد آن در سالنامه ۱۴۰۴ روزنامه «اعتماد» منتشر شده، مورد پژوهش و بررسي قرار داد، اكنون، به بخشي از متن اين سند مجلس شوراي ملي پرداخته ميشود كه بدين شرح است: «مدتهاي مديد و قرنهاي خيلي بعيد ميگذرد كه در اطراف معادن نفط جنوب واقع است چند فرسخي شوشتر با كمال ملكيت تامه بلامنازع در تصرف و وسيله معاش دعاگويان جماعتي از سادات شوشتر مشهور بسادات قيري بوده و گذشته از فرامين و قبالهجات و اسناد و احكام علما و شهود تصرف كتب تاريخ (مثل تذكره شوشتر تاليف علامه ... الجزايري شوشتري...» بر اين مساله بهترين شاهد و گواه است كه از زمان سلاطين صفويه تا بحال [ناخوانا] نسلاً بعد نسل در ملك و اعيان داخل چه شخصاً زراعت داشته و چه حق مالكي از زارعين دريافت كرده و كسي را ادعايي بر اراضي مذبوره نبوده است - به جز در اين ايام عدالت فرجام كه عوامل عدل و قانون در مملكت ايران حكمفرما و ستونهاي حيات اجتماعي ملت براساس مقدس و شالوده صحيح مشروطيت برپا است خوانين بختياري كه خود را حامي ملت مينامند با وجود آنكه كاملاً حال اراضي مذبوره و مستحقين آن را شناخته و در اين موقع و يك طمع انان بجوش آمده عدل و انصاف و حق را پشتسر انداخته اراضي مذكوره را بلااستحقاق به كمپاني نفط [نفت] انگليسي اجاره داده و كمپاني باستظهار استيجار اراضي را تصرف و عمارات و دكاكين در ان بنا مينمايند لذا از ان ذوات محترم مقدس كه عهدهدار و مسوول كليه حقوق ملت ايران و طرفدار مشروطيت و قانون هستند تقاضا ميشود كه محض انجام وظائف مقدسه و حفظ حقوق ضعفاء و بيچارگان از تطاول و تعدي اقويا و متنفذين بذل مراحم فرموده احقاق حقوق اين مشت سادات مظلوم نمايند كه اسباب اسايش ماها بيچارگان فراهم آمده در ظلّ معدلت مجلس دارالشوراي ملي بانجام وظائف دعاگوئي مشغول باشيم ايام شوكت مستدام بتاريخ ۱۶ شهر شوال الكرم۱۳۴۰» همچنين در حاشيه اين شكايتنامه نوشته شده است: «بمقام رياست وزراء عظام مراجعه شود كه باداره مربوطه وزارت خارجه رجوع و [ناخوانا] احقاق حق متظلمين را بدهند ۲۵ سرطان ۱۳۰۱»
پيشدرآمدي بر قرارداد «كمپاني نفت ايران و انگليس» در زمان رضاشاه پهلوي
در ادامه اين سير تاريخي، در دوره نهم تقنينيه مجلس شوراي ملي به تاريخ 26/۲/1312 آمده است: «ساحت محترم مجلس شوراي ملي- نظر باينكه امتيازنامه دارسي كه در سنه ۱۳۱۹ قمري هجري [مظفرالدين شاه قاجار] به ويليام نكس دارسي داده شده و بعد بكمپاني نفط انگليس و ايران منتقل گرديده بود در اينمدت منشأ اشكالات و اختلافاتي بين دولت ايران و كمپاني مزبور شده بود و نه تنها نسبت بطرز اجراي آن آن امتياز نامه اعتراضاتي موجود بود بلكه خود امتيازنامه هم بهطور وافي متضمن منافع حقه ايران نبوده حتي در صورت اجراي صحيح مقررات آن نيز در تعيين حقوق و منافع ايران متضمن اشكالات و پيچيدگيهايي بود كه همواره موجب اختلافات ميتوانست بشود عليهذا بدلائلي كه خاطر مجلس شوراي ملي مستحضر است آن امتيازنامه در تاريخ ششم آذر ۱۳۱۱ [پهلوي اول] ملغي شد ولي در همانوقت اظهار گرديد كه از اعطاي امتياز جديدي بكمپاني در صورت تأمين شرايط مطلوب امتناعي نيست بنابراين بتفصيلي كه همگي مستحضرند قرارشد نمايندگان كمپاني بطهران آمده و پيشنهاد جديدي براي تحصيل امتياز بدهند. رييس و معاون شركت با عده از همراهان خودشان در تاريخ دهم فروردين هذهالسنه بطهران آمدند و مذاكراتي بعمل آمد كه نتيجه آن قراردادي است كه در نسخه ضميمه ملاحظه خواهند فرمود و اينك دولت براي تصويب بمجلس شوراي ملي تقديم مينمايد... وزير ماليه حسن تقيزاده - رييسالوزاء مهديقلي.»
ممانعت شركت نفت انگليسي از ساختن حمام در «هفتگل» اهواز
گاهي بايد عمق تاريك تاريخ را از بيان و سخن و نوشتار مردم آن دوران خواند و شنيد تا حقايق زمانه خود را آشكارا نشان بدهد. بنابراين، به تاريخ ۲۶ تيرماه ۱۳۱۳ يعني نزديك به دو سال پس از لغو قرارداد دارسي و ۱۶ سال پيش از ملي شدن صنعت نفت در ايران، شكايتنامه مردمي به مجلس شوراي ملي ارسال شده كه متن آن بدين شرح است: «مقام منيع ساحت مقدس مجلس شوراي ملي شيداله اركانه - با كمال [ناخوانا] و احترام عرضه ميداريم اين جانبان كسبه و اهالي هفتگل و اشخاص فاميلدار كه در اين محل مسكن نمودهايم از حيث حمام باين جانبان بسيار سخت ميگذرد بواسطه اين [ناخوانا] در هفتگل حمام ندارد نصفه حمامي هست داخل [نوپ] شيرين انهم نيمفرسخ مسافت دارد.
اولاً خزانه حمام مزبور بگذريم در بگذريم نيم ميباشد ثانياً گرمخانه حمام نوعي است كه چهارنفر نميتوانند بگمرينه لخت بشوند ثالثاً بكلي از حفظالصحه [بهداشت] منافات دارد لذا مستدعي از آن مقام مقدس چنانيم كه مقرر فرماييد كمپاني نفط [نفت] انگليس و ايران اجازه ساختمان يكحمام باين جانبان غايت فرمايند تا اين [ناخوانا] يكنفر باين كار خير اقدام نمايند يا اينكه خود شركت مزبور بناي ساختمان يكحمام نمايد مدت سالي ميباشد كه چندين درخواست از براي حمام بشركت مزبور داده شده بكلي جواب نميدهد لذا مستدعي از انمقام مقدس چنانيم كه اهالي هفتگل را از [ناخوانا] ذلت و عسرت و [ناخوانا] نجات مرحمت فرماييد اردس مغازه قمشه...»
در ادامه، به تاريخ ۲۳ آبانماه ۱۳۱۳ اداره سياسي وزارت داخله در پاسخ به نامه رياست مجلس شوراي ملي نوشته است: «... راجع بتقاضاي اهالي هفتگل درخصوص ساختن حمام درآنجا زحمتافزا ميگردد كه وزارت ماليه درين باب با شركت سهامي نفط انگليس و ايران مذاكره نمودهاند جواب دادهاند كه در هفتگل يك حمام عمومي داير است كه سوخت و آب آن را شركت بلاعوض ميدهد و براي احتياجات فعلي كافي است و در صورت لزوم ميتوان بسهولت آن را توسعه داد. وزير داخله... .»
چرايي ملي شدن صنعت نفت ايران در زمان محمدرضا پهلوي
محمد مصدق، نخستوزير ايران در دوره حكومت محمدرضا پهلوي، به نام ملي شدن صنعت نفت ايران شناخته شده است. اين شخصيت ملي ايران، در عصر حاضر مورد انتقادهاي چندي قرار گرفته است. از يك سو، هنوز طرفداران وي با افتخار و غروري كه گاهي توأم با تعصب است درباره وي سخن ميگويند كه براي نسل معاصر كه از مشاهده، تجربه و به ويژه تاريخ دوران او بيخبرند، چندان قابل درك و فهم نيست. چرا كه «تاريخ» و بهويژه «پژوهشهاي تاريخي» مبتني بر «اسناد تاريخي» در پنج دهه گذشته، در تاريكي فرو غلتيده و متاسفانه اصلا نه تنها قابل دسترسي براي پژوهشگران و روزنامهنگاران نبوده، بلكه عموم جامعه ايراني هم از آن بياطلاع ماندهاند. بنابراين، دركنار اين ناآگاهي تعريف شده، گروهي ديگر كه بسيار نادر و اندك هستند، در سالهاي اخير به انتقاد از مليكردن صنعت نفت ايران و اشتباه محمد مصدق در رسانههاي عمومي و ميزگردهاي تخصصي ميپردازند. پس زمانيكه انديشه و سخن اين دوگروه تجربهگرا را دركنار اسناد تاريخي نفت در دوره مجلس شوراي ملي قرار ميدهيم، مشاهده ميكنيم كه حقيقت رنگ و بوي ديگري دارد كه بر همه تعصبات و انتقادها چيره ميشود. بهخصوص وقتي پاي شكايتها و حتي پشتيباني سراسري مردم ايران از ملي شدن صنعت نفت به ميان ميآيد. به همين روي، در اين بخش از گزارش اسنادي - روزنامهنگاري ملي شدن صنعت نفت كه ۷۴ سال از آن تاريخ سرنوشتساز ملي به پايان ميرسد، و آخرين بازماندگان و نقادان آن دوره تاريخي نيز فقط اندك خاطرهاي از دوره كودكي و نهايت خردسالي خود به ياد ميآورند، مبادرت به رونمايي برگهايي از اسناد مردمي مجلس شوراي ملي ميكنيم كه خود گواهي است براي چرايي ملي شدن صنعت نفت در ايران اسفند ۱۳۲۹خورشيدي.
قطعنامهاي از اصفهان
تقريبا از حدود سه ماه پيش از ملي شدن صنعت نفت در ايران، نامههايي از شهرهاي مختلف كاشان، اراك، اصفهان، تهران، شيراز، همدان، مشهد، آمل، خرمشهر، رشت، قم، خوانسار، زاهدان، نهاوند، اردبيل، رفسنجان، مراغه، آبادان، سبزوار، گنبدقاموس، پهلوي، محمره، شاهرود و ساير شهرها و همچنين دانشجويان مقيم پاريس، دانشآموزاني از شهرهاي اهواز و گيلان و... و حتي صنفهاي كارگري ازجمله كارخانه ريسندگي، كارگران حجاري، كارخانه پشم، خياطها و... به مجلس شوراي ملي فرستاده شده كه دربيشتر آنها علاوه بر حمايت از لغو امتيازنامه دارسي و قرارداد كمپاني نفت ايران و انگليس، به شكايت از آنچه اين شركت انگليسي به سر زندگي مردم آورده، پرداختهاند. ازجمله اين نامهها، ميتوان به نامهاي در تاريخ ۲۴/10/۱۳۲۹ يعني دو ماه پيش از ملي شدن صنعت نفت در ايران اشاره كرد، با عنوان: «قطعنامه كارگران شركت ريسندگي نختاب اصفهان» كه متن آن بدين شرح است: «قابل توجه مجلسين شوري و سنا و دولت. در اين ايام كه اهم مسائل حياتي مملكت عامه ملت ايران را بخود مشغول داشته و براي اعتلا؟ نام ايران و طرد مزدوران و جاسوسان اجانب فعاليتها و جانبازيهايي بمنصه ظهور ميرسد و اينك كه مسائل اساسي نفت در مجلس مطرح است ما كارگران شركت نختاب به پيروي از منويات و خواستههاي ملت ايران كه از تعديات و اعمال خلاف انسانيت شركت غاصب نفت بستوه آمده و علاوه بر چپاول و غارت مواد حياتي در كليه شؤون مملكتي رخنه نموده است. از مجلسين و دولت خواستاريم هرچه زودتر قراردادهاي ننگين شركت نفت جنوب و مشابه آن ملغي و بلااثر اعلام و كليه تأسيسات شركت بلاعوض بملت ايران واگذار و صنعت نفت ملي شود درنتيجه بخواست خداوند متعال و شاهنشاه معظم و جانبازيهاي وكلاء اقليت و ازخودگذشتگي ساير وكلاء كه ملت ايران بخوبي ناظر اعمال آنهاست و جنبش قابلتقدير عموم دانشجويان دانشگاه تهران و شهرستانها و بالاخره بيداري و همآهنگي ملت ايران بليات و بدبختيهاي موجوده برطرف و متفقاً ايراني آباد و معظم و جاويد و ملتي زنده و قابل احترام بدنيا و نسل آينده عرضه داريم. درود بيپايان بمردان شجاعي كه در راه مبارزات ملي قيام كردند و نابود باد نفوذ منفور شركت غاصب نفت جنوب - از طرف كارگران كارخانه نختاب اصفهان - نماينده اول كارگران... »
نداي اهالي خوزستان (انديمشك)
به تاريخ ديماه ۱۳۲۹ شايد بيشترين نامههاي مردمي در جهت ملي شدن صنعت نفت به سوي مجلس شوراي ملي روانه شده باشد. چنانچه در نامهاي ديگر با عنوان «نداي اهالي خوزستان (انديمشك)» درخصوص « امتيازنامه ننگين دارسي و قرارداد تحميلي سال ۱۹۳۳ را لغو نماييد» آمده است: «با ملي كردن صنعت نفت گريبان ملت ستمديده ايران را از دست شركت نفت غاصب خلاص كنيد. ساحت معظم مجلس شوراي ملي ايران. اكنون كه ملت ايران با روشنبيني كامل مبارزه دليرانه خود را براي قطع پنجههاي جور و ستم يك مشت اجنبي بنام شركت نفت جنوب شروع نموده و با نيروي ملي و باتكاء اراده خللناپذير خويش حاضر به گسيختن حلقههاي اسارتيكه ساليان متمادي است كاخنشينان بريتانيا برگردن ما ملت نجيب ايران انداخته است ميباشيم از نمايندگان شريف و ميهنپرستي كه براي استيفاي حقوق حقه و منافع ملي ما مجاهدت و فداكاري مينمايند پشتيباني نموده و با ساير همميهنان مجاهد خويش همصدا شده و ميگوئيم بيشاز اين حاضر به بردگي و استقامت در زير تازيانه ظلم و استثمار بيگانگان نبوده و براي ملي شدن صنعت نفت از هيچگونه جانفشاني دريغ و مضايقه نداريم و از نمايندگان محترم مجلسين سنا و شوراي ملي جداً خواهانيم كه در سراسر كشور عزيز ايران صنعت نفت را ملي نموده و حقوق حقه ملت ايران را از اين شركت غاصب استيفا نمايند.»
حمايت دانشجويان ايراني مقيم فرانسه
و درپايان اين گزارش اسنادي - روزنامهنگاري از حمايتهاي مردمي براي ملي شدن صنعت نفت، بر اساس اسناد مجلس شوراي ملي، اكنون به نامهاي از دانشجويان ايراني مقيم فرانسه ميپردازيم. متن اين سند ملي به تاريخ 30/۱۱/1329 درست يك ماه پيشاز ملي شدن صنعت نفت در تقويم ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ بدين شرح است: «ساحت مقدس مجلس شوراي ملي - رونوشت كميسيون مخصوص نفت - رونوشت روزنامههاي شاهد - باختر امروز - زبان غرب - اطلاعات - كيهان - در اين هنگام كه موضوع حياتي و قابل اهميت نفت در مجلس شوراي ملي مطرح و نظر جهانيان را بخود معطوف نموده و قاطبه ملت ايران با تظاهرات دامنهدار و متينگهاي پيدرپي و فعاليتهاي خستگيناپذير و بيسابقهاي كه در تمام نقاط كشور مينمايند تصويب لايحه ملي شدن صنعت نفت و لغو قراردادهاي ننگين مربوط بآنرا خواستار شده و با كمال بيصبري منتظر وصول نتيجه مطلوب ميباشند
اينجانبان دانشجويان ايراني مقيم پوآيته فرانسه نيز به پيروي از نيات پاك و ميهنپرستانه برادران هموطن خود براي گرفتن حقوق حقه و قانوني ملت ايران تصويب لايحه مزبور را تقاضا داريم
شمااي نمايندگان باشهامت و ميهنپرست مجلس شوراي ملي ميتوانيد هركدام با دادن يك رأي موافق به لايحه فوق آرزوي ديرين ملت ايران را برآورده و بدينوسيله دست اجانب و عمال غاصب شركت نفت را كه سالهاست خون ما را مكيده و نفت را كه تنها سرمايه حياتي ايرانيان است به ثمن بخس ميبرند كوتاه نماييد. و ثابت كنيد برخلاف عقيده و گفتار مزدوران شركت نفت ملت باهوش و بااستعداد ايراني ميتواند بدون مداخله ديگران به نحود احسن از منابع نفتي خود استفاده نمايد و اطمينان داشته باشيد ملت حقشناس و قدردان ايران از صميم قلب شمار ا پشتيباني مينمايد.... »
تحقق اميدها و آرزوها در سال ۱۳۴۶.ش
و البته ۱۷ سال بعد از ملي شدن صنعت نفت در ايران و سپري كردن بحرانهاي متعدد سياسي - اقتصادي پس از آن، يعني درسال ۱۳۴۶ خورشيدي، در برگي از اسناد اداره اطلاعات و مطبوعات وزارت امورخارجه در دوره پهلوي دوم آمده است: «مقالات درباره ايران - مجله ماهيانهCOMMERCE INTERNATIONAL مورخ ۲۹ ژانويه ۱۹۶۸ [۹بهمن ۱۳۴۶] مينويسد ضمن اينكه توسعه سريع اقتصاد ايران ادامه دارد آن كشور براي اجراي چهارمين برنامه عمراني خود كه تحت آن حد متوسط رشد سالانه توليد غيرخالص ملي ۹ درصد خواهد بود آماده ميگردد. طبق آخرين گزارشي كه تلگرافي از سفارت امريكا در تهران درباره اوضاع اقتصادي ايران واصل شده آينده ادامه رشد صنعت نفت ايران مطلوب است و گو اينكه جهش بيستويك درصد در درآمد نفت ايران در سال ۱۹۶۷ [۱۳۴۶.ش] امري استثنايي بود دولت اميدوار است كه ميزان افزايش درآمد نفت در دوران اجراي برنامه چهارم بيش از دوازده درصد حد متوسط افزايش درآمد نفت در سالهاي ۱۹۶۶ -۱۹۶۳ [۱۳۴۵-۱۳۴۲.ش]باشد.»
روزنامهنگار و پژوهشگر
منبع: مركز اسناد مجلس.
سایر اخبار این روزنامه
علیه امنيت به بهانه حجاب
تناقض در آراي قضايي
دريغا از افول خانه انديشمندان علوم انساني
« شاك» و مساله حاكميت قانون
آمد نوبهار و خريداران بعد از خريد
هشدار درباره شرايط پيش رو و بحران آب
بازي كلاسيك پوتين و معامله بزرگ ترامپ
چرخش متحدان امريكا به سوي استقلال اتمي
دريغا از افول خانه انديشمندان علوم انساني
« شاك » و مساله حاكميت قانون
آمد نوبهار و خريداران بعد از خريد
تهديد بخشخصوصي درباره قطع همكاري با بيمهها جدي است
صنايع رانتي مانع بزرگ اصلاح قيمتها
فريب بزرگ امريكايي
ملي شدن «صنعت نفت» ايران همراه با «حمايت مردمي» بود