امروز رئیسعلی‌ها،کم و تنها نیستند


سرویس سیاسی-
12 شهریور 1294 مصادف با 4 سپتامبر 1915جوانی 33 ساله که بریتانیای کبیر آن روزگار را در تجاوز و اشغال بوشهر ناکام گذاشته بود به شهادت رسید، اسناد وزارت امور خارجه انگلیس نشان‌دهنده این واقعیت است که رئیسعلی دلواری توسط یک نفوذی به شهادت رسیده و کنسول انگلیس در گزارشی از شادی زایدالوصف خود در به سرانجام رسیدن توطئه قتل او سخن می‌گوید.
33 سال سن کمی است و شاید گمان بر این باشد که این سن برای مبارزه و مدیریت بسیار کم باشد ولی تاریخ این سرزمین بزرگ مردانی را در خود دیده است که با سن کم کارهای بزرگی کرده‌اند، اغلب شهدای بزرگ دفاع مقدس با وجود عمر پربرکت و مجاهدت‌های فراوان، سن کمی داشتند. شهید محمدابراهیم همت در 28 سالگی، مهدی باکری در 30 و حسین خرازی در 29، محمد کاوه 25، حسن باقری 27، مهدی زین‌الدین 25، کاظم نجفی رستگار مقدم 24 سالگی به شهادت رسیدند و امروز زندگی سرشار از مجاهدت و فعالیت این بزرگان سرمشقی برای جوانان وطن است. امروز سالگرد شهادت بزرگ مردی است که در طول عمر کوتاه 33 ساله خود دو بار در برابر تهاجم استعمار انگلیس به دلوار و بوشهر ایستاد و دشمنان را ناکام گذاشت.
تا شهریور 1294 شمسی جنگ میان دلیران تنگستان و متحدین انگلیس از نفوذی‌ها گرفته تا خوانین به طور پراکنده ادامه یافته و بریتانیای به اصطلاح کبیر در این مدت نتوانست به جوانانی که جز آرزوی شهادت چیزی در کف نداشتند غلبه کند و این گونه بود که برای شکست قیام و مقاومت از طریق یک نفوذی رئیسعلی دلواری را به شهادت رساندند.


تا سال‌های متمادی چنین گمان می‌شد که رئیسعلی دلواری به دلایل شخصی و توسط یکی از افراد محلی کشته شده است و انگلیس نقشی در این ماجرا نداشته است ولی انتشار ترجمه گزارشات ارسالی کنسول بریتانیا در بوشهر از سوی مرکز اسناد وزارت امورخارجه انگلیس واقعیات را نشان داد.
ربرت چیک – ویس کنسول دولت انگلیس در بوشهر یکصد سال پیش در گزارشی برای روسای بالادستی خود، «رئیسعلی دلواری» را شخصیتی «شگفت‌انگیز» معرفی کرده و می‌نویسد: او دشمن قسم‌خورده ما است و برخی... می‌گویند اگر خشمگین شود قدرت کنترل خود را ندارد.»
کنسول انگلیس گمان می‌کند که مخالفت‌های رئیسعلی جوان با استعمار بریتانیا برای رسیدن به نان و مطرح کردن نام است و از این رو «برای خموش ساختن او در این زمینه‌» کارهایی می‌کند و پیغام‌هایی می‌فرستد، ولی کارساز نمی‌افتد و رئیسعلی هر روز بر شدت فعالیت‌های ضد انگلیسی خود می‌افزاید.»
کنسول انگلیس برای کنترل رئیسعلی دلواری «‌دو سه نفری را در اطرافش‌» می‌گمارد ولی آنان نیز کاری از پیش نبرده و جرات برخورد جدی با او را به خود راه نمی‌دهند.
کنسول انگلیس در یادداشت 27 اوت 1915 از نامساعد بودن اوضاع برای بریتانیا خبر داده و پیشنهاد می‌کند باید یک نفر از سر راه برداشته شود‌، او در روز نخست سپتامبر همین سال راهی که باید پیش گرفت را پیدا می‌کند و در گزارش خود به لندن می‌نویسد «به گمانم راه را یافتم ... میرزا رحمت لیلکی مرا به نزد او برد‌، غلامحسین [تنگکی‌] پذیرفت که چنین کاری را انجام دهد... در هر دیاری هر نوع آدمی پیدا می‌شود، بر چنین مردمی حکومت کردن آسان است، به لقمه نانی
خرسندند.»
کنسول انگلیس در گزارش 8  سپتامبر 1915 گزارش نهایی را چنین ارسال می‌کند «...حادثه روی داد‌، تمام شد‌، یکی رفت‌، رئیسعلی کشته شد... میرزا رحمت لیلکی... وقتی بعد از ظهر خبر را آورد از سکوت طولانی‌ام تعجب کرد‌، هرگز شانه‌اش را نفشرده بودم‌، پس از پایان دوره طولانی سکوتم، شانه‌اش را فشردم. باید قهقهه سر می‌دادم ...»‌(1)
امروز در سالگرد شهادت رئیسعلی دلواری مردی که استعمار انگلیس را در رسیدن به هدف ناکام و عاجز گذاشت قرار داریم مردی که کنسول انگلیس به خاطر کشته شدن او می‌خواست قهقهه سر دهد چرا که مانع بزرگی را از سر راه برداشته بود ولی گذر زمان‌، بلندی و پستی‌های آن در نهایت آرزوی رئیسعلی دلواری را با به سرانجام رسیدن انقلاب شکوهمند اسلامی به نتیجه رساند و استعمار انگلیس را برای همیشه از ایران بیرون کرد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره این شخصیت مبارز و انقلابی می‌فرمایند؛ «نام سردار مؤمن و شجاعی مثل شهید «رئیسعلی دلواری» از نام‌هایی است که همیشه دل‌های مؤمن را که آشنایی به وضع او و مبارزات او داشته‌اند، در سراسر این کشور به خود جذب می‌کرده است. و خدا را شاکریم که بعد از پیروزی انقلاب، این نامی که سعی می‌شد پنهان بماند و این چهره ناشناخته بماند، بر سر زبان‌ها افتاد؛ او را شناختند، شخصیت او را ستودند، مظلومیت و شهادت مظلومانه‌ او را همه دانستند و فهمیدند. البته امروز با آن دوران خیلی فرق کرده است. آن روز عده‌ معدودی همراه با یک جوان شجاع ناچار بودند در مقابل قدرت استعماری و استکباری انگلیس، مظلومانه مقاومت کنند؛ اما امروز رئیسعلی‌های دلواری کم نیستند، تنها هم نیستند.»
ــــــــــــــــــــــــ
پی‌نوشت‌:
1-چیک هربرت - گزارش‌های مستر چیک از رویدادهای فارس و بوشهر در جنگ جهانی اول- مترجم پرتو افشین - از مجموعه کتاب‌های دانشنامه استان بوشهر به دبیری سید قاسم یا حسینی - نشر همسو و حوزه هنری بوشهر - 1392 - ص 134