نقدهایی شیرین برای کاهش آسیب های اجتماعی، فرهنگی

کاوه قادری، دانشجوی دکترای تخصصی روان شناسی دانشگاه علامه طباطبایی تهران- امروزه رسانه های جمعی به ویژه برنامه های تلویزیونی، تاثیر گسترده ای بر نگرش ها، باورها و جهت گیری های فکری و رفتاری شهروندان دارند. در این میان سیاست گذاران اجتماعی و فرهنگی نیز  با علم به این مسئله، توجه ویژه ای به ترویج الگوهای مطلوب فرهنگی، تقویت سبک زندگی سالم و اقناع اجتماعی دارند. بعد از سال ها ارائه و بحث در حوزه آسیب ها در قالب برنامه های کارشناس محور ،  به تازگی برنامه ای از شبکه 2 شروع شده که تم و فضای متفاوتی دارد. تاکنون تنبلی، دروغ گفتن، زود قضاوت کردن دیگران و ده ها موضوع فردی و اجتماعی دیگر، در این برنامه به شیوه متفاوتی بررسی و از آن استقبال شده است. برای بررسی میزان موفقیت و اثرگذاری این برنامه، باید دانست که ایجاد اقناع و رسوخ به درون ذهن آدمیان، فنون و ابزاری دارد که باید دید این برنامه تا چه حد واجد این ویژگی هاست.
 
 

توضیحاتی کوتاه درباره برنامه
برنامه «نگی که نگفتی؟» به تهیه کنندگی «مجتبی احمدی» و با اجرای «ژیلا صادقی» از شنبه تا سه شنبه ساعت 21 تا 21:30 پخش می شود و تلاش می کند در قالب طنز و با لحنی شاد و مفرح، به نقد موضوعات جامعه در حوزه های مختلف بپردازد. این برنامه هرچند بیانی طنز دارد اما به مسائل جدی جامعه همچون روابط اجتماعی، فضای مجازی، اوقات فراغت و ...  می پردازد و تلاش می کند به صورت غیر مستقیم، پیام های اخلاقی به مخاطبش بدهد.


 
 
 
 
 

تاثیر پیام دو سویه نسبت به یک سویه
قبل از هرچیز باید دانست که یکی از مهم ترین ویژگی های تغییر افکار مخاطبان، «انتقال دو سویه یک پیام و اجتناب از روش های خطی» است. در برهه ای از تاریخ ارتباطات، پیام دهندگان از بالا به مخاطبان خود می نگریستند، روش ها غیر تعاملی بود و مخاطب، موجودی نارس تلقی می شد که باید پخته و توانا شود. در شیوه های جدید چنین نیست و کارشناسان می کوشند تا مخاطب را از دیدگاه های گوناگون بررسی کنند. بنابراین تحلیل مخاطبان، ارزیابی آن ها و در نهایت مخاطب شناسی از مهم ترین عناصر اقناع به شمار می آید. حالا باید دید مخاطب کیست؟ چه آگاهی هایی دارد؟ عقاید و باورهایش چیست؟ و چگونه می توان به درون ذهن او راه یافت؟ در واقع می توان گفت که مشارکت مخاطبان در فرایند انتقال پیام، کاری ضروری است. زمانی که مخاطبان به نقطه ای کور یا بسته می رسند، باید امکان پرسش یابند. یکی از مزایای پیام دوسویه نسبت به پیام یک سویه این است که پیام دو سویه در مقاوم ساختن در برابر کوشش های اقناعی بعدی، مؤثرتر است.

در این برنامه مخاطب غریبه نیست
با این مقدمه، در قسمت هایی از این برنامه که روی آنتن رفته به خوبی می توان مشاهده کرد برای دوسویگی پیام و اجتناب از روش خطی گام برداشته شده است. در این برنامه مخاطبان در معرض توضیحات چارچوب بندی شده کارشناسان قرار نگرفته اند و افرادی غریبه انگاشته نشده اند بلکه به شکلی ساده و در فضایی صمیمانه در ارتباطی تعاملی، سعی شده ناهنجاری های رفتاری و اجتماعی بیان شود. در این زمینه توانمندی مجری تحسین  بر انگیز است و ابراز هیجانی که در اجرای برنامه نشان می دهد، مقاومت منفی مخاطب را کم کرده است. در برنامه «نگی که نگفتی»  دیگر مخاطب فردی ناآگاه و کج رفتار نیست که با اجرا کنندگان برنامه تفاوت داشته باشد بلکه بخشی از یک مای کلی است و با هوشیاری از مشکلات موجود با زبانی انتقادی به خود خرده می گیرد و این خرده ها هم امری خشک، زننده و نابودگر نیست که دارای تم پرخاشگرانه باشد بلکه زبانی نرم و صمیمی دارد که گاهی با خنده و نقد کردن خود همراه است.

مشارکت مخاطبان را برانگیخته است
در مباحث جدید ارتباطات، دیگر سخن از مخاطب به عنوان «ابژه» و فرستنده پیام به عنوان «سوبژه» نیست. ابژه و سوبژه جای خود را در برهه های ارتباطی با یکدیگر مبادله می کنند. فرستنده پیام، خود جزئی از گردونه ارتباطی است. به عنوان مثال بعد از پخش قسمت تنبلی این برنامه، شاهد ارسال ویدئوهایی درباره موضوع مورد بحث برنامه از شهرهای مختلف ایران بودیم و این موضوع تاییدی است بر مشارکتی بودن و حس مشارکت مخاطبان در این خرده گیری های اجتماعی که قابل تحسین و نشان از موفقیت برنامه است.

بیان طنز آسیب ها، تاثیرگذاری بیشتری دارد
یکی دیگر از موارد موفقیت در اقناع سازی مخاطبان این است که گوینده بداند در کدام فضای ذهنی، بیشترین شانس ورود را دارد. به همین منظور نظریه قطره چکانی بر آماده سازی فضای ذهنی و سپس انتقال آرام و قطره قطره اندیشه تاکید دارد. بنابراین ارسال کننده پیام باید بکوشد به جای انتقال پیامی آماده، چنان ذهن را برانگیزاند که شنونده خود به نتیجه یا پیام مد نظر برسد که به آن زایندگی یا مامایی و زایش درونی نیز اطلاق می کنند. در این باره نیز استندآپ کمدی نگی که نگفتی، اگرچه زمان کوتاهی را برای پخش به خود اختصاص داده است اما به خوبی می توان در قالب طنز ردی از حرکت قدم به قدم موضوعات را دید که با نمایش ها و اجراهای اغراق گونه، ذهن مخاطب را آماده دریافت نقد اساسی می کند. اگر چه این نقد به مای مشترک است اما چون در قالب طنز و با زبانی لطیف ارائه می شود، مقاومت کمتری ایجاد می کند. دلیل این مسئله را می توان در پدیده شوخی (Humour) به عنوان یک مکانیسم دفاعی روان شناختی دید که در عین مواجه کردن فرد با مشکلات و تعارضات درونی و بین فردی، میزان کمتری از اضطراب و اجتناب را سبب می شود. به همین دلیل زبان طنز از سوی مخاطب پذیرندگی بیشتری دارد.
 در پایان  و در یک ارزیابی کلی   به نظر می رسد تماشای این برنامه با توجه به توضیحات مطرح شده، در بلند مدت نقش  قابل توجهی در کاهش آسیب های اجتماعی و فرهنگی ایفا  می کند و تا کنون  برای  تحقق اهدافش تا حد قابل قبولی موفق بوده است.