روزنامه فرهیختگان
1396/08/13
سفارتخانههای آمریکا چگونه کشورهای دنیا را بهم میریزند
«تنها راه اعتماد کردن به کسی این است که یک بار به او اعتماد کنی.» این را ارنست همینگوی نویسنده مطرح آمریکایی میگوید. یانکیها همواره برای متقاعد ساختن طرف مقابل جهت اعتماد به خود این جمله را به او یادآور میشوند. رونالد ریگان، رئیسجمهور اسبق ایالات متحده اما نظر دیگری داشت و بارها این عبارت معروف روسی را به کار میبرد که«اعتماد داشته باش اما بررسی کن.» با داغ شدن موضوع پرونده هستهای ایران طی سالهای گذشته و تقویت گزاره لزوم اعتمادسازی با غرب همواره این مساله در کانون توجه افکار عمومی و دولتهای مختلف در ایران قرار داشته است. در این سالها بهطور مشخص دو نگاه نسبت به این موضوع مطرح بود. یکی بر لزوم اعتمادسازی گسترده و در مقابل، اعتماد موسع به غرب – بهویژه آمریکا- و حساب باز کردن روی قول و قرارهای آن قائل بود و دیگری مبتنیبر انباشت تجربیات موجود. اساسا اعتماد بدون پشوانه را فاقد موضوعیت دانسته و نگاه همراه با تردید و محطاطانه را تئوریزه میکرد. این موضوع حالا و در حد فاصل دو سال از توافق هستهای مجددا اذهان حاکمان و مردم را به خود مشغول ساخته و کار به جایی رسیده که بدعهدیهای آمریکا نسبت به وعدههای پیشین خود بار دیگر مرور یک تجربه تاریخی را ناگزیر کرده. تجربهای که در چارسوی دنیا یک نتیجه واحد را به همراه داشته و مرور آن در شرایط کنونی خالی از لطف نیست. تاریخ گواه آن است که خوشبینی و اعتماد به آمریکا در کشورهای مختلف عمدتا خسارتهای خانمانبراندازی به همراه داشته است. بر این اساس بهطور مشخص هرگاه رهبران کشورهای مسلمان نزدیکی با غرب و آمریکا را در دستور کار قرار دادند، دیر یا زود امنیت داخلی و نظام سیاسی این کشورها از هم پاشیده است. از عاقبت لیبی و توافقش با آمریکا برای تسلیم همهجانبه برنامه هستهایاش گرفته تا عراق و مصر همه نشاندهنده نتیجه اعتماد بیچون و چرا به آمریکا هستند. این تجربه البته محدود به کشورهای اسلامی نیست و آن سوی دنیا دامان کرهشمالی، شوروی و همینطور کشورهایی چون اوکراین، گرجستان، قرقیزستان، صربستان و... را نیز گرفته است. ترکیه، آخرین درس عبرت اعتماد به آمریکا جدیدترین مصداق این ادعا را شاید بتوان در همسایه غربی ایران جستوجو کرد. جایی که تنها یک سال قبل، چیزی نمانده بود تا تاج و تخت رجبطیب اردوغان و حکومت تحت امرش یک شبه بر باد رود. اردوغان هم طی یک دهه گذشته همواره در تلاش بود نقش همپیمانی قابل اعتنا را برای آمریکا ایفا کند. این هم پیمانی و دستاوردهای ظاهری آن تا جایی پیش رفت که بسیاری در داخل ایران، جمهوری اسلامی را به حرکت در مسیری ترغیب میکردند که در دوره اخیر، اردوغان آن را پایهگذاری کرده بود. اما دیری نگذشت که هر آنچه رئیسجمهور ترکیه رشته بود، پنبه شد و طی کودتایی که بر آمریکایی بودنش نوعی اتفاق نظر وجود داشت، حکومت ترکیه در آستانه سقوط قرار گرفت. درست از همانجا بود که رئیسجمهور ترکیه ترجیح داد به رقابت کاذب با ایران خاتمه داده و جهت تقویت موقعیت بینالمللی خود، بیش از پیش به تقویت اتحاد منطقهای با ایران بپردازد.حکومتی که با تکیه بر دیوار آمریکا دوام نیافت حکایت محمد مرسی، رئیسجمهور مخلوع مصر هم از این قاعده مستثنی نبود. انقلاب مردم مصر در سال 1389 با رهبری اخوانالمسلمین که بارقههایی از امید را در ملتهای مسلمان منطقه زنده کرده بود دوام چندانی نیافت. این انقلاب که به سرعت در سطح منطقه اثر دومینوواری گذاشته بود، موج بیداری اسلامی در سایر کشورهای عربی را تشدید کرد. مرسی اما از همان روزهای نخست با اتخاذ رویکردی غلط از محور مقاومت دوری جست و ضمن اعتماد به کاخ سفید، در نهایت هم به دامن آمریکا افتاد. کار تا جایی بالا گرفت که رئیسجمهور وقت مصر حتی حاضر شد برای فروش 40درصد صحرای سینا پای میز مذاکره با آمریکاییها بنشیند. هرچند این قرارداد بعدها به واسطه سرنگونی مرسی ناتمام ماند اما نکته حائز اهمیت این بود که او بدون توجه به خاستگاه انقلاب مردم مصر و برخلاف انتظار آنها هرچه در توان داشت برای جلب اعتماد آمریکاییها به کار گرفت و در این راه حتی از تخریب بسیاری از تونلهای حماس که معبری برای ارسال کمکهای غذایی به مردم محروم غزه بود دریغ نکرد. نتیجه ماجرا اما چیزی بود که نه مرسی و نه بسیاری از ناظران بینالمللی آن را باور نمیکردند. رئیسجمهور مصر در نخستین سالروز ریاستش بر این کشور به دست ارتشی که مورد حمایت آمریکا بود سرنگون و حکم اعدام 683 نفر از یارانش صادر شد.
لیبی عبرتی برای همه لیبی و برنامه هستهای قذافی نیز نمونه دیگری از فرجام اعتماد به آمریکا بود. معمر قذافی بهدلیل دنبال کردن برنامههای هستهای بهشدت تحت فشارهای بینالمللی و تحریمها از سوی آمریکا و متحدان غربی آن قرار داشت. تحریمهای 22 ساله در نهایت قذافی را در سال 2001 پای میز مذاکره آورد. مذاکراتی که در سال 2003 تحت تاثیر جنگ آمریکا با عراق، جدیتری شد. سرانجام قذافی بهمنظور رفع تحریمها تصمیم گرفت از تمام حق این کشور در داشتن برنامه هستهای صلحآمیز بگذرد و با کل مطالبات آمریکاییها موافقت کند. آنها از لیبی خواسته بودند ضمن انهدام و انتقال تجهیزات هستهای این کشور به کشوری دیگر، دسترسی کامل و نامحدودی به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی بدهد و در عین حال از تمام فعالیتهای هستهای اعم از تحقیق و تولید دست بکشد. لیبی اطلاعات مربوط به چگونگی دستیابی به تجهیزات هستهای را نیز در اختیار طرف غربی قرار داد. فرجام همه اعتمادسازیها اما در نهایت حمله هوایی به این کشور پس از اعتراضات مردمی و ناآرام شدن آن بود و اینگونه بود که قذافی همهچیز را از دست داد.
تجربههایی برای آینده موارد یاد شده تنها بخشی از آن چیزی بود که در سالهای نهچندان دور گذشته رخ داد. این موارد همانطور که در مقدمه آمد محدود به منطقه غرب آسیا نبوده و بسیاری دیگر از مناطق دنیا همچون شرق اروپا را نیز دربر میگیرد. تجربیات مشابه در ناکام ماندن اعتماد به آمریکا حالا کار را به جایی رسانده که علاوهبر تاکیدات مکرر رهبر انقلاب هفته گذشته رئیسجمهور نیز در اظهاراتی معنادار ضمن اشاره به پیغامهای آمریکایها به کره شمالی جهت مذاکره بر سر برنامه هستهای این کشور تصریح کرد: «این کشورها مگر دیوانه شدهاند که با شما مذاکره کنند. شما علنا مذاکره دیروز را زیرپا میگذارید.» با این وصف به نظر میرسد تجربه اعتماد به آمریکا حالا میان گرایشهای مختلف سیاسی محل توافق شده و انتظار آن است که در آینده نیز چراغ راه دولتها و حاکمان قرار گیرد.
سایر اخبار این روزنامه
سفارتخانههای آمریکا چگونه کشورهای دنیا را بهم میریزند
پیروزی محور مقاومت، پیروزی همه ماست
معاون رئیسجمهور ارسال نامه به رهبری را تایید کرد
مصدق برای مبارزه با انگلیس به سراغ آمریکا رفت، اما در نهایت توسط آمریکاییها سرنگون شد
تکرار تاریخ و درسی که باید گرفت
آدمهای سیاسـی میگویند شعر سیاسـی نگویید
داستانسرایی هالیوود از ۱۳آبان
درباره سرنوشت یک واژه
دوباره صفر ... دوباره سفر...
پیششرطهای حذف دلار
تفاوت مصدق و پهلویها برای آمریکا
چمدان آقای ووپی
چرا سفارت را اشغال کردیم؟
گفتوگوی فرهیختگان با جعبه سیاه کودتای نافرجام آمریکایی شب ۲۲ بهمن