روزنامه ابتکار
1396/10/16
مایکل پنس اعلام کرد که ترامپ پایبندی ایران به توافق هستهای را تایید نخواهد کرد خواب آشفته ترامپ برای برجام
محمدرضا ستاریپس از پایان مهلت 60 روزه کنگره برای بررسی برجام، سرنوشت توافق هستهای در آمریکا بار دیگر به دست کاخ سفید افتاد. در حالی که قرار است دونالد ترامپ تا چند روز آینده پایبندی یا عدم پایبندی ایران به تعهدات برجام را اعلام کند، گزارشها از منابع و رسانههای خبری حاکی از آن است که وی قصد دارد، سنگ جدیدی در راه اجرای برجام بیاندازد.
دست در اندرکاران برجام در اروپا و همچنین کارشناسان معتقدند که اهمال کنگره برای تعیین تکلیف برجام، توپ این توافق بینالمللی را به زمین ترامپ انداخته و طبق سابقهای که در طول یک سال گذشته از او سراغ دارند، ترامپ نشان داده که معمولا چنین فرصتهایی را از دست نخواهد داد. ترامپ و تیم او حالا به راحتی میتوانند فرصت 60 روزه به کنگره را بهانه قرار داده و به صراحت اعلام کند که به شما دو ماه فرصت بررسی دادیم؛ پس سکوت کنگره از نظر من پایان کار و تایید نظر کاخ سفید خواهد بود.
همین کارشناسان به منظور تائید پیشبینی خود به صحبتهای روز پنجشنبه مایکل پنس معاون ترامپ اشاره میکنند؛ جایی که او گفته است، ترامپ و اعضای کنگره در حال بررسی یک طرح برای تشدید تحریمها علیه ایران هستند و رئیس جمهوری بار دیگر پایبندی ایران به تعهدات هستهای را تائید نخواهد کرد. معاون ترامپ همچنین مدعی شد که از نظر کاخ سفید توافق هستهای از پایه ناقص است، زیرا ایرانیها پس از سازوکار محدود کننده ده ساله، توان توسعه برنامه تسلیحات هستهای را خواهند داشت.
چرا کاخ سفید اهمیتی برای انزوای آمریکا قائل نیست ؟
هر چند گفته میشود مشاوران ترامپ خواستار حفظ توافق هستهای بوده و طی رایزنیهای صورت گرفته با اروپا و نمایندگان دموکرات کنگره تا به حال توانستهاند برجام را از آسیبهای جدی نجات دهند، اما یک موضوع را در این رابطه نباید نادیده انگاشت. بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران و همچنین مشاوران آمریکایی هشدار میدهند که آمریکا با خروج از توافق هستهای عملاً به قطعنامههای شورای امنیت و منافع شرکای خود در اروپا پشت کرده و همین عامل باعث انزوای آمریکا خواهد شد. در این باره باید گفت: شواهد یکسال گذشته نشان داده که ترامپ اهمیتی به انزوا و غیر انزوا و عمل بر خلاف عرف بینالمللی قائل نمیشود. او از زمان روی کار آمدنش تاکنون هر شعاری را که در مبارزات انتخاباتی داده،عملی کرده است. نمونههای این قضیه را میتوان در خروج از پیمان آب و هوایی پاریس، ضربه زدن به برجام، خروج از یونسکو، پایین آوردن نرخ بیکاری و بالا بردن رشد اقتصادی بر پایه شعار «اول آمریکا» و نمونه آخر یعنی به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل مشاهده کرد.
ما اکنون با فردی در کاخ سفید مواجه هستیم که علی رغم گفته رسانهها مبنی بر دیوانگی، تاجر پیشگی و بی برنامهگی، تنها یک هدف را دنبال میکند. اول آمریکا ولاغیر.
با بررسی سیاست ترامپ چه در داخل و چه در خارج از آمریکا یک نخ نامرئی تمام راهبردهای او را به هم متصل میکند. چهارگانه ابهام، تحریک، جاخالی و ضربه. شواهد این را نشان میدهد که او ابتدا فضا را ابهام آلود میکند، سپس شروع به تحریک کرده و پس از یک جای خالی، ضربه خود را وارد میسازد. این امر در قضیه برجام در مهرماه گذشته به خوبی قابل مشاهده بود، زمانی که ترامپ ابتدا مانورهای تبلیغاتی وسیعی در مورد پاره کردن برجام داشت، در حالی که گفته میشد دستگاه سیاست خارجی وی با پاره کردن برجام مخالف است. سپس با جنگ رسانهای شروع به تحریک کرد و بعد یک جای خالی و واگذاردن مساله به کنگره ضربه خود را وارد ساخت. ضربه چه بود؟ تحریمهای کاتسا که سپاه پاسداران را نشانه گرفته است. در واقع ترامپ با این عمل یک طرح ویروس گونه را برای آلوده کردن کل اقتصاد ایران پایه ریزی کرد. سپاه به عنوان یکی از بازوهای مهم نهادی کشور مورد هجوم اصلی واقع شده و هر نهاد یا ارگان دیگری به محض نزدیکی به آن، آلوده به این ویروس و مورد شمول تحریمهای جدید قرار خواهد گرفت.
قصد ترامپ برای بی اثر ساختن برجام چیست؟
از آنجا که بحث تحریمهای توسط آمریکا برای ما مساله تازهای نیست و ایران و ایرانی سالهاست که به این بازی عادت کرده است و تحلیل آنها در حوصله این مطلب نمیگنجد، سوالی که مطرح میشود این است که مقصود حقیقی دولت آمریکا از تحت تاثیر قرار دادن برجام و کاستن از منافع آن برای سایر شرکای این توافق بینالمللی چیست؟ برای پاسخ به این سوال به دلیل فقدان اطلاعات مبنایی تنها میتوان به بررسی برخی شواهد برای روشن کردن بخشی از ماجرا پرداخت.
زمانی علیاکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان اعلام کرد که بدون ایران و آمریکا برجام ارزشی نخواهد داشت. این مساله را میتوان به این گونه تحلیل کرد که به راستی برجام بدون این دو کشور عملاً از حیز انتفاع ساقط است؛ چرا؟ به این دلیل که اروپا و چین روابط اقتصادی، تجاری و سیاسی گرهخوردهای با آمریکا دارند که سطح این مناسبات از چنان وسعتی برخوردار است که خلل در این جریان، عملاً هزینههای بسیار زیادی برای اروپا و چین در بر خواهد داشت. اروپاییها به خصوص فرانسه اکنون پس از برجام قراردادهای تجاری زیادی با ایران منعقد کرده، اما حجم این همکاریها با آمریکا قابل قیاس نیست و آنها طبعاً در شرایط اضطراری به سمت آمریکا متمایل خواهند شد. در نتیجه میتوان گفت که از منظر اقتصادی دست اروپا در برابر آمریکا بسته است. در نتیجه دولت آمریکا میتواند به راحتی از این حربه استفاده کرده و به برجام ضربه بزند.
برخی دیگر از تحلیلها حاکی از آن است که مخالفت آمریکا با برجام، مخالفت ترامپ با اروپا بوده و تنها ایران در این روند یک دستاویز و بهانه را فراهم ساخته است. اکنون اروپا و آمریکا به طور بی سابقهای دچار شکاف در روابط فرآتلانتیکی خود هستند و در موضوعهای مختلفی همچون روندهای نظام جهانی و اقتصاد این شکاف به وضوح قابل مشاهده است. در همین رابطه است که فرانسیس فوکویاما فیلسوف و نظریه پرداز برجسته آمریکایی که نظریه پایان تاریخ او در زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نقش مهمی در شکلگیری راهبردهای جهانی آمریکا پس از جنگ سرد داشت، چند ماه قبل طی اقدامی بیسابقه در مصاحبهای با یک روزنامه ایتالیایی گفته بود: ترامپ همه چیز را در رابطه با اروپا خراب میکند و پیشنهاد من به اروپاییها این است که مسیر خود را بروند و در مقابل او ایستادگی کنند، زیرا او آمده است تا همهچیز را خراب کند.
اکنون دولت آمریکا بر مبنای شعار «اول آمریکا» به صورت محسوسی در مقابل روند اقتصاد و تجارت فراآتلانتیک قرار گرفته و به همین دلیل است که در بحث مخالفت با برجام، ایران بهانه و هدف فشار به اروپا برای گرفتن امتیازات بیشتر است. استدلال تحلیلگران از این مساله اینطور است که آمریکاییها اصل موضوعشان با ایران مربوط به نقش منطقهای تهران بوده و برای مقابله با این نقش به جز بی اثر کردن برجام، سالهاست که بهانههای مختلفی در چنته داشتهاند. هر چند واشنگتن قصد دارد حتیالامکان تمام هزینههای خروج از برجام را به گردن ایران بیاندازد، اما بدون این نکته آنها مطابق سالهای قبل دستاویز لازم را برای فشار بر ایران خواهند داشت. بحث عدم پایبندی به برجام اگر نباشد مساله موشکی و اگر آن هم به نتیجه نرسد، بهانههایی از قبیل حمایت از تروریسم، حقوق بشر و غیره میتواند جای خود را به توافق هستهای بدهد.
اصولاً دولت ترامپ سعی داشته از همان زمان روی کار آمدنش خود را به صورت عملگرای صرف نشان دهند و در سایه همین امر است که راهبرد تغییر رفتار ایران جای خود را به تغییر ساختار حاکمیت داده است. مسالهای که اکنون دولتمردان کاخ سفید از اعلام علنی آن هیچ ابایی ندارند. چندی قبل طی گفت و گویی با دکتر مهدی مطهرنیا استاد روابط بینالملل و آیندهپژوه سیاسی، وی معتقد بود که طرح بلند مدت آمریکا در اصول سیاست خارجی، عبور از نو هارتلند (خاورمیانه عربی) به هارتلند نو (فلات ایران) و پس از آن رسیدن به هارتلند علیا (آسیای شرقی) است. بر مبنای این گفته و طبق سند راهبردی امنیت ملی آمریکا که تاکید دارد سیاست خارجی این کشور باید تقویت کشورهای همسو و مقابله با بازیگران ناهمسو باشد، میتوان نتیجه گرفت که عمده مواجهه آمریکا با ایران بر سر نقش و نفوذ کشورمان در منطقه خاورمیانه به عنوان یک بازیگر ناهمسو در نیل به هدف یاد شده است.
سایر اخبار این روزنامه
«ابتکار» تاثیر 9 دوره برگزاری جایزه جلال آل احمد بر عرصه کتاب کشور را بررسی کرد
سردرگمی «جلال» به دنبال کتاب سال
«ابتکار» از انتقادها به تنها رسانه دیداری و شنیداری کشور گزارش می دهد
نیازهای قانونی شکستن یک انحصار رسانه ای
مایکل پنس اعلام کرد که ترامپ پایبندی ایران به توافق هستهای را تایید نخواهد کرد
خواب آشفته ترامپ برای برجام
محمدعلی وکیلی
درس ها و عبرت های اتفاقات اخیر
آیا در اعتراضهای اخیر خواست مردمی شنیده شد؟
متن مطالبات در اغمای حواشی اعتراض ها
امامان جمعه شهرهای بزرگ به اعتراضات اخیر چگونه واکنش نشان دادند؟
اعتراضات خیابانی به روایت ترییون های نمازجمعه
سهم گردشگری از ایجاد اشتغال ایران چقدر است؟
سفره کم نان گردشگری
«ابتکار» واکنش مجلس به تیم اقتصادی دولت درباره ناآرامی های اخیر را بررسی می کند
سوال و استیضاح اقتصادی ها یا همراهی با دولت؟
قاتل ستایش قریشی اعدام شد
پایان تلخ امیرحسین
آذری جهرمی :
در تصمیمگیری برای ایجاد محدودیت تلگرام نقش نداشتیم
اظهارات ابتکار درخصوص بازداشت جوانان در حوادث اخیر
باید حق پرسشگری و چالشگری آنها را به رسمیت شمرد