روزنامه ایران
1396/11/02
«سانچی» در قلب بازماندگان زبانه می کشد
زهرا کشوری
در دل هرکدام از آنها نفتکشی تا ابدالدهر میسوزد و هیچ اقیانوسی از پس شعله های آن برنمیآید. هیچ قابعکسی بوی تن عزیزشان را نمیدهد. میخواهند جگرگوشه هایشان را از دل قاب بکشند بیرون و سر تا پایشان را غرق بوسه کنند. بخش زنانه مدرسه عالی شهید «مطهری» مبهوت رفتن 30 خدمه ایرانی کشتی نفتکش سانچی است که تنها قاب عکسی از آنها به یادگار مانده است. سانچی غرق شد اما آتش آن از دل تک تک مادران، همسران، خواهران آنها زبانه میکشد. داغی که بهت را به پهنه صورت همه آنها کشانده است. گاهی صدایی و نامی این سکوت سنگین را میشکند. نامی که دیگر هیچ صدایی را پاسخ نمیدهد« فریدم رفت. جگرم سوخت. فریدم حیف شد» صدای مادر سرمهندس فرید محبی است که زیر ستونهای مسجد طنینانداز میشود. «محمدجواد آذری جهرمی» وزیر ارتباطات دولت روحانی در حال خواندن قرآن است. «سردار جعفری» فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران هم کنار او نشسته است. زنی سیاه پوش میگوید:«جوادم مهربان بود.» جگرسوخته دیگری در مقابل دلداری زنی میگوید:«مگر میشود گریه نکنم.» زنی رسیده و نرسیده، تسلیت گفته و نگفته میپرسد شما از انزلی بودید؟ مادر «علی حیدریه کهن» بهت زده عکس پسر را نشان میدهد و میگوید:«فقط
23 سالش بود. ته تغاری بود.» زنی که برای عرض تسلیت آمده میگوید:«این را هم (پسرت) نیاوردند؟» مادر سرش را تکانی می دهد که دل هر جنبدهای را میلرزاند. هیچ نمیگوید. هر حرف، موج عمیق اقیانوسی است که از پس خاموش کردن هیچ آتشی برنمی آید. هرچه هست آه دل است که میان سکوتهای کشدار کشنده، به آسمان میرود. زمزمهای میان زنانی که برای عرض تسلیت آمدهاند
در میگیرد. یکی میگوید:«خیلی تلخ بود. ماندند تا سوختند.» زن دیگری میگوید: «خانم اقیانوس آرام بود. همان موقع منفجر شد.» زیر بار نمیرود، میپرسد:«چرا کشتی چینی هیچیش نشد.» تصویرهای پخش شده از مانیتور از حضور هیأت چینی در مراسم بزرگداشت خبر می دهد. شرکت کنندگان در مراسم شهدای سانچی زیاد نیستند. بیشتر خانوادهها هستند و همکاران. شهر خیلی خبر از برگزاری مراسم ندارد. خانوادهها هم اعتقاد دارند که اطلاعرسانی خوبی انجام نشده است. همه به یک نحو به دریا وصل میشوند. زن حرفهای دامادش را هم سند می کند تا همچنان نشان بدهد افکارعمومی در ابهام سؤالهای بیپاسخ سانچی مانده است:«خانم کشتی رادار داشت.» زن دیگری میگوید:«تصادف بود.» پاسخی میآید خانم تصادف یعنی چه؟ زن سرش را نزدیک میکند و میگوید یعنی عمدی بود؟ پاسخ میآید که خدا میداند. خانوادهها در دو هفته گذشته هرچه اشک داشتند، ریختهاند. مانده است نگاههای به گود نشسته و خسته، نی نیهای رمیده از خواب. چشمهای منتظر به راه! دست به دعا معجزهای برای بیرون آمدن ابراهیم از آتش. جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری وارد بخش مردانه مدرسه میشود. «علی ربیعی» وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی پیش از او آمده است. متن تسلیت مقام معظم رهبری توسط «حسن سلطانی» مجری برنامه خوانده میشود. «حسن روحانی» رئیس جمهوری هم در پیام تسلیت خود میگوید که خواسته تا علت حادثه سانچی را پیگیری کنند و احقاق حقوق ملت ایران را به عمل آورند.
همسر «بهرام اتحاد» با پسر نوجوانش از تبریز آمده است. پسری که مرگ پدر را کتمان میکند. حرفهای مادر را قبول ندارد. آسمانی شدن پدر را باور نمیکند. منتظر است تا پدرش با قایق برگردد. مادرش میگوید:«مرگ رانمی شناسد.»
مجری اسم شهدا را یکی یکی میخواند و مردم صلوات میفرستند. پسر اتحاد گوش بزنگ اسم پدر است. وقتی اسم پدر را میخوانند، برمیگردد و به صورت مادر خیره میشود. نگاهش قابل خواندن نیست. انگشتهایش را میشمرد. چیزی را زمزمه میکند. خالهاش میگوید: « کاش نشانی از پدرش میآوردند تا پسرش از این برزخ نجات یابد.» میگوید:«چرا هیچکس جواب این بچه را نمیدهد؟» پسر هر روز یک خط روی دیوار میکشد تا موعد رسیدن پدر برسد. وقتی سانچی در عمق آبهای چین گم شد هم دست از خط کشیدن و روزشماری رسیدن به آغوش پدر، نکشید. در نهایت خانواده کاغذی را که روی دیوار بود کندند و پاره کردند. اما پسر هیچ جوره نمیخواهد قبول کند. «علی لاریجانی» رئیس مجلس شورای اسلامی هم در میان مسئولان است. اسم «سعید دهقانی» را که میخوانند مادری میگوید:«فقط 23 سالش بود.» «رحمانی فضلی» وزیر کشور هم وارد مسجد عالی شهید مطهری میشود. هی با قابها حرف میزنند،به امیدی که از دل قاب بنشینند به گفت و گو. بگویند که سانچی کابوسی بود که به واقعیت نمیپیوندد. اما از قاب عکسها کاری برنمی آید. قابها اما روی خندهای بیصدا ایستادهاند. زمان ایستاده. هرچه دعا میکنند؛ هرچه خیال میبافند به روزهای قبل از آن حادثه شوم برنمی گردد. قابها فقط نگاه میکنند. مادری میان روضه امام حسین فریاد میزند:« یا امام حسین بچه هایمان را برگردان.» ابهامهای سانچی خانوادهها را میان برزخ نگه داشته است. «حسن سلطانی» مجری برنامه در واکنش به دعای مادر میگوید:«قطع امید سخت است.برخی از مادران هنوز توان شرکت در مراسم فرزندان خود را ندارند. با خود می گویند شاید دروغ باشد. شاید دق البابی شود و جگرگوشه شان برگردد.» مادر جنوبی با چادر عربی از میان جمعیت میگذرد و زیر لب میگوید:«شاید، شاید دروغ باشد.» نگاهش را به بالا میدوزد و میرود. تسلیت «علی شمخانی» دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران خوانده میشود.
«حجت الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی» ریاست دفتر مقام معظم رهبری هم در مجلس است. پیام «سید محمد علی شهیدی» رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران جمهوری اسلامی ایران هم خوانده میشود اما هیچ خبری از تهیه پرونده جانباختگان سانچی در بنیاد شهید نمیدهد. بسیاری این هشدار را میدهند که مسئولان نفتکش اجازه ندهند شهدای سانچی هم به سرنوشت شهدای پلاسکو دچار شوند. از هیچ یک از دولت زنان و زنان مجلس در مراسم بزرگداشت خبری نیست؛ مسألهای که به اعتراض خانوادههای سانچی منجر میشود. «الیا محتشمی» همسر شهید «فرید محبی» میگوید چرا هیچ یک از زنان مسئول و نماینده برای دلداری خانوادهها نیامدند. همسر«محمد کاووسی» یکی از دریادلان کشتی سانچی هم میگوید:« آیا این مراسم در شأن همسران و عزیزان ماست.»
«الیا محتشمی» هم میگوید:«در میان مسئولان تهران یک خانم وجود نداشت که بیاید با ما همدردی کند؟» محتشمی درباره اعتراض های گذشته خود درباره ابهام در کشته شدن دریادلان سانچی هم با توضیحات یک متخصص قانع شده:«می دانم که این اتفاق افتاده. سرنشینان کشتی در لحظه اول حادثه از بین رفتهاند.» او میگوید:«اما نفتکش با ما بازی کرد. امروز همه مسئولان نفتکش میگویند که ما میدانستیم که در لحظه اول کشته شدهاند اما آن روز به ما میگفتند که در اتاق ایزوله در حال حمام گرفتن هستند.» او میپرسد چرا 8 روز ما را در برزخ نگه داشتند و نگفتند که همه چیز در همان لحظه اول تمام شده است... سنجها در مدرسه عالی شهید مطهری طنینانداز میشود.
نیمنگاه
مراسم بزرگداشت شهدای کشتی نفتکش سانچی دیروز با حضور رئیس جمهوری، رئیس مجلس، وزیر راه و ترابری، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، معاون اول رئیس جمهوری، وزیر امورخارجه، رئیس دفتر مقام معظم رهبری، وزیر دادگستری و وزیر ارتباطات، معاون حقوقی رئیس جمهوری و... برگزار شد
سایر اخبار این روزنامه
موسیقی ایرانی نمایهای از ملیت و ایرانیت ماست
موافقت دادستان تهران با بازدید نمایندگان از اوین
قدرتهای خارجی دلسوز مردم منطقه نیستند
«شاخه زیتون» خونین
«سانچی» در قلب بازماندگان زبانه می کشد
ارائه گزارش ناآرامیهای اخیر به رئیس جمهوری
طرح ویژه دولت برای رفع مشکل صادرات
لایحه بودجه 97 پایتخت در شورای شهر
مردهها جای بلوطها را میگیرند
رنج های<هانیه> کوچولو درخانه پدر<شیشه>ای
یک سفر در سایه دو رویداد
با حکم دادگاه عالی زمان انتخابات عراق تغییر نکرد
افزایش قیمت نفت، فرصت یا تهدید؟
اردوغان: از مواضع خود در عفرین عقب نشینی نمیکنیم
امشب رئیس جمهوری با مردم صحبت میکند