روزنامه فرهیختگان
1396/11/17
حال اقتصاد سینما خوب نیست
سینما صنعتی است که بهوسیله سرگرم کردن مردم و فروش اوقات خوش غوطهوری در تخیل به ایشان، زیست میکند. این همه داستان سینماست و البته همه سینما این نیست؛ قطعا صحبتهای زیادی درباره شقوق هنری و فنی سینما هست که این نوشته مجال آن را ندارد به آنها ورود کند. بحث اقتصاد سینما و صنعت سینمایی یکی از جدیترین متغیرهای تاثیرگذار در طول دوره حیات این پدیده قرن بیستمی است که تا امروز علتالعلل بقای این موجود دوستداشتنی بوده است. خاطرم هست سالها پیش با شیخ سخنوری درباره سینما صحبت میکردیم و ایشان میگفت مگرنه اینکه سینما ترکیبی از داستان و تصویر متحرک است و بنده آشفته میشدم که این چیزی که میفرمایید قطعا تعریف سینما نیست، شاید با اغماض بتوان بهعنوان تعریف فیلم به آن نظر کرد! امروز ما در شرایطی درباره سینما صحبت میکنیم که ارزانقیمتترین ساختههای سینمایی بیشتر از یکمیلیارد تومان هزینه تولید دارند و در زمانهای که کف حقوق جامعه ٧٠٠ هزار تومان است، این عدد بسیار بزرگ و نجومی مینماید. شاید نهادهایی یا ارگانهایی بتوانند تا حدودی این سرمایه را تامین کنند- که تا امروز تامین کردهاند- اما مگر دولت تا کجا نفت دارد که بفروشد و خرج ساخت فیلمهایی کند که غالبا با اهداف و رویکردهای کلان حکومت زاویه دارند. وانگهی پولی که قرار است خرج زیرساختهای فرهنگی جامعه چون آموزش و تربیت عمومی شود، خرج فیلمهایی شود که تنها خاصیتشان نانرسانی به اهالی سینما است که کمترین قدرت موثر اجتماعی را ندارد! اتفاقی که در دیگر جاهای دنیا افتاده با چیزی که ما در ایران بهعنوان سینما داریم، بسیار متفاوت است. در همهجای دنیا صنعت سینما مثل بقیه صنایع و کسبوکارها فعالیتی اقتصادی و سودآور است که اتفاقا این سودآوری ماحصل فرهنگی و ویژهای دارد که در آینده به آن خواهیم پرداخت. در هر صنعتی مهمترین گلوگاه برای ادامه حیات مساله فروش است، تا جایی که امروزه بازاریابی برای کسبوکارهای کوچک و بزرگ، نقش اساسی و مهمی در شناخت هدف و تعیین استراتژی مناسب ایفا میکند و درنهایت همه این موارد به فروش بیشتر و توسعه کسبوکار میانجامد. در دنیای امروز حرف اول و آخر را در تولید، بازار میزند و به همین جهت است که بازاریابی جزء سه شغل اول پردرآمد دنیاست! بنابر این اولین حوزهای که باید در اقتصاد سینما بررسی شود بازار سینماست. ما در ایران شاهد یک بازار سنتی و به غایت بدون بهرهوری هستیم. بازار سینمای ما روی کاغذ چند بخش دارد؛ سالنها، بازار ویدئو، بازار تلویزیون، ماهواره و اینترنت. برای شناخت نوع و امنیت بازار سینمایمان باید هرکدام از این اجزا را بهطور خاص بررسی کنیم. آماری که آخرین بهروزرسانی رسمی آن به سال 92 بازمیگردد، میگوید از ۲۵۰ سینمایی که در کشور داریم، ۹۳ درصد فروش متعلق به ۵۰ سالن سینماست و بالای 2۰۰ سالن سینمای ما تنها هفت درصد فروش کل را به خود اختصاص دادهاند. یعنی بعد از ضرب و تقسیم به این نتیجه میرسیم که بعضی از سالنها در کشور با روزی ۲۰ هزار تومان همه هزینههای خود را میدهند. طبق اعلام مدیرعامل موسسه سینما شهر تا انتهای سال 96 ما از مرز 500 سینما در کشور خواهیم گذشت، اما با این وجود هنوز هم فروش اصلی در همان 50 سالن سینماست! این یعنی ما یک فضای غیرشفاف و مبهم داریم که شاید متاثر از نداشتن آمار فروش دقیق باشد، شاهد مثال هم یک فیلم سینمایی است که با اکران در ۲۰ سالن سینمایی در تهران، یکمیلیارد و ۴۹۳ میلیون تومان و در شهرستانها با بیش از 60 سالن، ۸۵۰ میلیون تومان فروش داشته است. یعنی در هر سالن تهران بیش از 74 میلیون تومان فروخته در حالی که در هر سالن شهرستان تنها کمی بیش از 14 میلیون تومان فروش داشته. این یعنی امروز حدود 85 درصد فروش در تهران انجام میشود و افزایش سالن سینما در تغییر سبد مخاطب سینما تاثیری نداشته است. حال اگر مخاطبان غیرتهرانی هم پای تهرانیها سینمارو بودند قطعا آمارهای فروش بسیار متفاوت میبود. اندک تاملی در آمار فوق این نکته را مبرهن میکند که راهحل فوری خوبتر شدن حال بازار سینما ساختن سالنهای بیشتر نیست، هرچند نگارنده با ساخت پردیسهای سینمایی مجهز و بهروز هیچ مشکلی ندارد و درصورت وجود منابع مالی با قوت هم طرفدار توسعه فضاهای سینمایی است، منتها با این حجم از بیپولی انباشته در کلیات سیستم دولتی که محصول قریب به یک قرن مدیریت دیوانسالارانه است بعید به نظر میرسد چنین چیزی ممکن باشد، وانگهی اگر هم ممکن شد مدیریت و استفاده از چنین فضاهایی چگونه خواهد بود؟ ما به وضوح میبینیم که غالب تولیدات سینماییمان باب میل اهالی 50 سالنی است که در یک حوزه اجتماعی و جغرافیایی خاص حضور دارند و سینما سهم چندانی از بازار بالقوه و بیش از 60 میلیون نفری غیرتهرانیها ندارد. این همه حاصل سینمایی باب میل مدیران تهراننشین و آپارتمانهای هنرمندپرور است. در این وانفسا جشنواره فیلم فجر حتما میتواند آن اتفاقی باشد که آشتی سینما با بازار و رونق را سبب شود. در مجموعه گیشهنامه به چگونگی رقم خوردن این اتفاق خواهیم پرداخت.پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
وزارت بهداشت کیفیت رشته های جدید علوم پزشکی دانشگاه آزاد را تایید کرد
۹ حقیقت اقتصاد پهلوی که کمتر شنیده اید
پای درددل خانوادههای داغدار حادثه سانچی
فانتسم موتاسیون با گذشته نوستالوژیک
دولت و چالش شفافیت
پور عباس: ۱۰ درصد بودجه ۹۷ غیر شهریه ای است
ناکارآمدی بازرگان امام(ره) را از قم به تهران کشاند
قهرمان فیلمهای مهدویان زمینی و ملموس است
نسبت شاه و آمریکا نسبت عروسک و عروسکگردان
دورهات نگذشته «مربی»!
حال اقتصاد سینما خوب نیست
مقصر شوک ارزی اخیر کیست؟