روزنامه آرمان امروز
1396/12/08
اميد ازجامعه،«عقلاني» است و ازقدرت،«ابلهانه»
نخستین همایش علمی امید اجتماعی در ایران صبح دیروز در محل دانشگاه علامه طباطبایی آغاز به کار کرد و سخنرانان شناختهشدهای داشت، از مصطفی ملکیان تا سارا شریعتی، از مصطفی معین تا هادی خانیکی.از کدام منظر؟
در ابتدای این همایش، هادی خانیکی دبیر علمی همایش علمی امید اجتماعی با اشاره به اینکه، اندیشه برگزاری همایش علمی امید اجتماعی در ایران یکسال پیش در اسفندماه 95 رقم خورد، گفت: دوستان در موسسه رحمان به فکر این افتادند که دهمین سال تاسیس این نهاد مدنی را چگونه پیش ببرند. از موضوعاتی که ترجیح داده شد به آن پرداخته شود، مساله امید اجتماعی بود. حدود خردادماه سال جاری نخستین نشستهای برنامهریزی این همایش با حضور محققان، پژوهشگران و استادان تشکیل شد و شورای علمی مرکب از 17 محقق و استاد دانشگاه تعیین شدند و با عشق و علاقه و اندیشه، این نشست را پیش بردند. عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: نکته اصلی اینجاست که از چه منظری به امید اجتماعی میپردازیم؟ آیا هدف ما این است که از باب نصیحت و گفتار درمانی، جامعه آسیب دیده را ترمیم روانی و اجتماعی کنیم؟ آیا میخواهیم تصویر بیمساله را از جامعه ترسیم کنیم یا آنقدر جامعه را تیره میبینیم که بخواهیم به زبان علمی و تخصصی تصویر تیره را بیان کنیم. او ادامه داد: نه، ما نیامدهایم برای گفتار درمانی. یکسال ما برای این همایش زحمت کشیدهایم و دوستان زیادی در این مدت، دست ما را نگرفتند و گفتند شما چرا در این شرایط، سخن از امید اجتماعی میزنید؟ ما جواب دادیم وقتی در دایره بسته روشنفکری، آکادمی و سیاست قرار میگیریم، حق داریم. آنقدر وقایع واژگون میشود که وقتی این حلقه را میشکنم و میان مردم میروم میبینم مساله متفاوت است. خانیکی با اشاره به اینکه، ناامیدی اجتماعی محصول پیدا نکردن راه است، گفت: ولی در جامعه، خیلیها راه خودشان را پیدا میکنند. در جامعه یاوری فرهنگی، فقط و فقط امید با ساختن مدرسه و ایجاد امکان تحصیل برای بچهها تولید شده است. برای اولین بار در یک نشست علمی، نوآوری شد و در کنار چهرههای آکادمیک، برخی از فعالان جامعه مدنی حضور یافتند. کارتن خوابی که توانسته بود به مشکل خود غلبه کند و به کمک دیگران بیاید و خیلی از کارتن خوابها را به وضعیت بهتری برساند، درباره تجارب خود سخن گفت. وقتی از دایره آکادمیک خارج میشویم میبینیم امید در جامعه زنده است. معلوم میشود در زیر سطوح جامعه، حیاتی وجود دارد که ما برای کشف آن حیات میتوانیم کاری کنیم تا در کنار آن، باورها و اعتقادات ما زنده بماند که ناامیدی را برابر با کفر میداند. برای همین امیدوارانه به پیشبرد همایش علمی امید اقدام کردیم.
بیان واقعیتها و دلسردی
در ادامه این مراسم، مصطفی معین مدیر موسسه رحمان و وزیر اسبق علوم، گفت: این رسم روزگار است که جامعه در حال تغییر و دچار چالش، این است که خدمتگزار شما، نتواند به مدت 10 سال به خانه خودش، دانشگاه علامه برود و با خانواده خود دیدار کند. انتخاب موضوع امید اجتماعی برای همایش علمی نشان دهنده این است که همه به مسیر خوش فرجام اصلاحات اجتماعی و تداوم آن امیدواریم تا از وضعیت متغیر و بیثبات جامعه به وضعیت باثبات، شاد و امیدوار به آینده برسیم. وی با اشاره به اینکه، نمیتوان واقعیات را نادیده گرفت ولی به معنی این نیست که بیان واقعیات جامعه را دچار دلسردی میکند، گفت: قطعا در ایجاد انگیزه قویتر برای برخورد با مشکلات و موانع به همه ما کمک خواهد کرد. او در توصیف شاخصهای بحران در جامعه اظهار کرد: افزایش تعداد قربانیان آسیبهای اجتماعی، کاهش سن آسیب دیدگان، مساله خشونت، اعتیاد، فحشا و ایدز که هدف گیری آن بیشتر به سمت جوانان و زنان است، افزایش جرم و خشونت، افزایش ورود زندانیان به زندانها، شاخصهای افتخار آمیزی نیست. نابسامانی خانوادهها، کودکآزاری، زن آزاری، مردآزاری و ناهمزبانی، همه اینها آسیب است و خبر خوبی نیست. او ادامه داد: تعداد رسمی کودکان کار و خیابان 2 میلیون نفر اعلام شده که تعداد میتواند خیلی بیشتر باشد. شاخصهای زیادی وجود دارد، تلفات جادهای کماکان ادامه دارد و بیشتر مشکل آن، عوامل انسانی است. حوادث، سوانح طبیعی، پیامد زلزلهها تغییر نکرده است. معلوم نیست در بم 10 هزار نفر تلفات دادیم یا 40 هزار نفر. همزمان در کالیفرنیا زلزلهای با همان شدت رخ میدهد و فقط چند نفر مجروح میشود. آلودگی هوا، شیوع بیماریهای روانی که دومین بیماری بعد از قلب و عروق است، گسترش فقر و حاشیه نشینی که یک سوم جمعیت شهری ما را تشکیل میدهد، احساس تبعیض و بیعدالتی، فساد اداری و مالی، افزایش مصرف دخانیات و مواد مخدر که اخیرا در بین خانمها بیشتر شده است، ما حتی حاضر نیستیم به خاطر درآمد تنباکو، تولید سیگار را محدود کنیم. کالایی شدن همه چیز، از فرهنگ، آموزش تا صدا و سیما یک آفت است.
کوه یخ
وزیر اسبق علوم با اشاره به اینکه افزایش جمعیت معتادان و خانوادههای درگیر اعتیاد، کاهش سطح شادی و نشاط و امید اجتماعی را میبینیم، گفت: آسیبهای اجتماعی کوه یخی است که نقطه بروز مشکلات را نشان میدهد. علتالعلل این مساله، احساس نابرابری و وجود تبعیض و بیعدالتی است. وی تاکید کرد: ضریب جینی ما که سال 2009 اعلام شده، ناامیدکننده است. جامعه نسبت به 3-4 دهه گذشته فقیرتر شده است. درآمد سرانه بین 3500 تا 3700 دلار است. کشورهای توسعه یافته 50 هزار و 60 هزار دلار درآمد سرانه دارند و متوسط جهانی حدود 11 هزار و 500 دلار است. جامعه دچار فقر است و علت اصلی فقر هم بیعدالتی و تبعیض است که در نهایت به یاس و ناامیدی و زوال جامعه میانجامد. معین با اشاره به اینکه، یکی از کشورهای بسیار اسراف میکنند در دنیا، ایران است، گفت: دور ریز نان و سوءمصرف انرژی در کشور ما بسیار زیاد است. روستاها دارد خالی میشود. جمعیت شهرها و حاشیه نشینی افزایش مییابد، محیط زیست دارد تخریب میشود و از همه بدتر، آینده نگری هم نداریم. من از زلزله طبس و بویین زهرا تا زلزلههای اخیر را به یاد دارم. چرا مشکلات زلزله پیشبینی نشده؟ این رویکرد، غیر اخلاقی و غیر انسانی و غیر اسلامی است. در براوردهای 2017 شاخص ناپایداری، امنیت و بیثباتی در کشور ما در مرحله هشدار است. معین تاکید کرد، مساله اول در امر توسعه و پیشرفت، بهره وری و امنیت، مساله برابری و عدم تبعیض است. او گفت: اگر بخواهیم این روند معیوب را قطع کنیم باید انسجام اجتماعی را بالا ببریم. حدیث نبوی است که یدا... مع جماعه. دست خدا با جمع است. ما باید بیشتر سرمایه اجتماعی، را تقویت کنیم.
دفاع عقلانی از امید
در ادامه این نشست، مصطفی ملکیان، نویسنده، مترجم و استاد روانشناسی اخلاق تاکید کرد، عقلانیت امیدورزی مباحث بسیار گسترده و ژرف است و فهرست مطالب بسیار طولانی دارد. او با اشاره به اینکه، طرحی درباره عقلانیت و امیدورزی ارائه میکنم، درباره امیدورزی از جنبه اخلاقی و معنوی بودن میتوان بحث کرد، گفت: آیا میتوان از امیدورزی دفاع اخلاقی و معنوی کنیم؟ بحث دوم این آیا میشود به لحاظ عقلانی از امیدورزی دفاع کرد؟ معنوی بودن امیدورزی یک بحث است و عقلانیت این مفهوم، بحث دیگری است. او افزود: بحث امروز من درباره معنویت امیدورزی نیست. در ادیان شرقی و به خصوص در آیین بودا، دائو و بسیاری از نحلههای آیین هندو، امید مطلقا اخلاقی و معنوی نیست. بودا بزرگترین متفکر در ادیان شرقی بود که امید را به شدت تقبیح میکرد. شاعران عهد کلاسیک هندو که به زبان سانسکریت سخن میگفتند، امید را تخطئه میکردند. در یونان و روم باستان نیز اینطور بود. امید در بین اکثر متفکران روم باستان تخطئه میشد. در اسطوره پاندورا، جعبهای بود که تمام شرور جهان در آن بود و بعد که در جعبه باز شد و این شرور به اقصی نقاط عالم پراکنده شدند، آخرین شری که سر از جعبه بیرون کرد امید بود. امید درعین حال که تسلی بخش ماست، یک شر است. البته شری است که یک فرق دارد و ما را در مواجهه با سایر شرور، آرامش میدهد. این اندیشمند ایرانی، با بیان اینکه، اینطور نیست که همه فرهنگها، امید را یک فضیلت اخلاقی به حساب بیاورند، گفت: فقط در ادیان ابراهیمی، امید یک فضیلت است. در یونان و روم قدیم هم متفکران معدودی بودند که امید را به لحاظ اخلاقی تحسین میکردند. در برخی سخنان افلاطون، اپیتوس و دمیپیتوس به یادگار مانده، این سه نفر استثنائا امید را تحسین کردهاند. در روزگار ما، امید معمولا فضیلتی روانی و اجتماعی است. بزرگترین متفکر دوران جدید، امرسون آمریکایی میگوید یک ملاک برای فرزانگی یک انسان دارم، هر چه انسانی امیدوارتر است، فرزانهتر است. این تلقی خوشبینانه در میان مردم قرن 21 هم رایج و شایع است.
احساس غیر ارادی
ملکیان با تاکید بر اینکه، من کاری به این بحث که درباره اخلاقیت و معنویت امید است ندارم، بپردازیم به اینکه امیدورزی عقلانی است یا نه، گفت: اولا امید را باید معنی کرد. وقتی میگوییم امید، یعنی چه؟ امید گاهی نام یک احساس و گاهی نام یک عقیده است. امید احساس این است که در آینده رویداد مطلوبی رخ میدهد یا احساس اینکه میتواند رویداد مطلوبی در آینده رخ دهد. این یک احساس در درون کسی است. این احساس، غیر ارادی و غیر اختیاری در بین افراد است. این احساس، مشمول احکام عقلانیت نظری و عملی نیست. گاهی امید به معنی یک عقیده است. عقیده به اینکه در آینده رویداد مطلوبی رخ خواهد داد یا میتواند در آینده رویداد مطلوبی رخ دهد. عقلانیت امید مربوط به این عقیده است نه آن احساس. آیا این عقیده که من دارم در آینده رویداد مطلوبی رخ میدهد یا احتمال رخ دادن آن است، آیا میتوان به لحاظ عقلانی موجه تلقی کرد؟او ادامه داد: اگر این محل بحث باشد، یک سری تدقیقات در بحث وارد میشود. اول سخن بر سر این است که امید همیشه امیدی فردی است. به این معنا که افراد انسانی دارای امیدند. تو دارای امیدی، من دارای امیدم، جای امید در روان و ذهن و ضمیر افراد آدمی است. یعنی جنبه فردی و روانشناسی دارد. پس چرا تعبیر به امید اجتماعی میشود؟ باید تفکیک صورت گیرد در باب عقلانیت امید. امید گاهی اجتماعی نامیده میشود به این اعتبار که اکثر افراد جامعه آن امید را دارند. کشور 80 میلیونی دارد و 70 میلیون آن، امید خاصی را در ضمیر میپرورند. چون درصد کسانی که این امید را دارند، به این امید میشود امید اجتماعی گفت. گاهی هم اجتماعی نامیدن امید به لحاظ تعداد افراد نیست، بلکه به لحاظ متعلق این امید است. فرد امید به چه چیزی دارد؟ اگر فرد امید به رویداد مطلوب از لحاظ شخص خود داشته باشد، امید فردی است. او افزود: اگر فرد امید به وقوع رویدادی داشته باشد که خوبی یک رویداد برای همه جامعه است. یک وقت امید دارم فرزند من در کنکور پذیرفته شود. این فردی است. اما زمانی امید دارم در جامعه عدالت برقرار شود، این سودش معطوف به همه جامعه است. به این اعتبار میگوییم امید اجتماعی است. امید به یک رویداد مطلوبی که مطلوبیت آن فقط برای من نیست. اگر به این معنی بگوییم امید اجتماعی 4 امید بیشتر نیست. امید به امنیت، رفاه، عدالت و آزادی. چون این 4 آرمان اجتماعی است و بیشتر نداریم. اگر آرمانهای اجتماعی اینها هستند و اگر محقق شوند، سودش عاید همه اعضای جامعه میشود، در این صورت میتوان گفت امید اجتماعی در این معنی، امید به تحقق یکی از این 4 رویداد مطلوب است.
ترتیب نیازها
مصطفی ملکیان با تاکید بر اینکه، شاید به ترتیب نیازها باید گفت امنیت، رفاه، عدالت و آزادی است، ادامه داد: این تعبیر میشود به امید اجتماعی. اگر آرمانهای اجتماعی 4 تا هستند و 4 رویداد مطلوب میتواند در جامعه، تحقق امنیت، عدالت، رفاه و آزادی رخ دهد، باید بحث جدید کرد. باید دید این امیدها عقلانی اند یا نه. امید به چیزی دارید یا امید به چیزی دارید از قبل کسی؟ امیدها از این لحاظ هم دو دستهاند. زمانی میگویم امید دارم به تحقق عدالت اجتماعی. امیددارم روزی روزگاری عدالت، رفاه، امنیت و آزادی اجتماعی محقق شود. این «امید به» است نه «امید از» باید در این دو مبحث تفاوت قائل شد. امید دارید به تحقق اجتماعی ولی این امید را به چه کسی دارید؟ از سیاستمداران؟ از هموطنان؟ از همشهریان؟ وقتی بحث «از» پیش بیاید، بحث عقلانیت متفاوت میشود. زمانی میگویم امیددارم به جامعه آزاد برسیم. نمیگویم این امید را از که دارم. امیدوارم روزی روزگاری این جامعه آزاد شود. زمانی میگویم امید را «از» روشنفکران، فعالان، کنشگران سیاسی، صاحبان قدرتهای سیاسی یا روشنفکران دارم. میتوانیم یک عقلانیتی برای «امیدهای به» تنظیم کنیم و عقلانیتی را برای «امیدهای از» ترسیم کنیم. ملکیان در ادامه این نشست تاکید کرد امید، همیشه امید به یک رویداد مطلوب است و افزود: امید به یک رویداد مطلوب میتواند امید به محقق ساختن رویداد از جانب کسی باشد. عقلانی است که از چه کسی امید داشته باشیم و از چه کسی نداشته باشیم. وقتی میگوییم امید به رویداد مطلوب، منظور چه رویدادی است؟ رویداد مطلوب، خوشی زندگی یا خوبی زندگی یا بهروزی زندگی را تامین میکند؟
اعاده حیثیت از امید
در ادامه این نشست، سارا شریعتی جامعهشناس ایرانی و عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، با تاکید بر اینکه نسل دیروز ما امید اتوپیایی داشت الان هم که به امید برمیگردیم، بخش آرمانخواهی است واقعیت گرایی حکم میکند خیال پرداز باشیم، ما سعی میکنیم از امید اعاده حیثیت کنیم گفت: بازخوانی مجدد مفهوم امید اجتماعی در جامعهشناسی را بحث میکنیم. جامعهشناسی آیا دانشی امیدوار است یا ناامید؟ کسی که جامعهشناسی خوانده با این سوال کم و بیش آشناست. در ادبیات فرانسه به آن بدبینی جامعه شناختی میگویند. جامعه شناسان، با واقعیات و تعینات اجتماعی کار دارند. موضوع کارشان ساختارها و نهادهاست. چنین برمی آید این ساختارها اینقدر سنگیناند و قیود اجتماعی چنان سنگیناند که ما صرفا با اراده خودمان نمیتوانیم آن را تغییر دهیم. در جامعهشناسی این بحث است بعد از مدتی تحصیل جامعه شناسی، افراد منفعل و ناامید میشوند و حس میکنند هیچ کاری نمیتوانند کنند. او تاکید کرد: دلیل این بدبینی به موضوع مطالعه جامعه شناختی برمیگردد. واقعیت اجتماعی موضوع مطالعه جامعه شناس است و واقعیت ناامید کننده است. هر گاه درباره مشکلات و آسیبها میخواهند صحبت کنند، میآیند سراغ جامعه شناسی. میگویند بر طبل بدبینی نکوبید چرا این بحث مطرح میشود؟ بحث جامعهشناسان در جامعه، تبعات فردی هم دارد. این واقعیت نابرابری، گسلها در جامعه شناس هم تاثیرات روانشناختی مشخص بدبینی و ناامیدی میگذارد. پس امیدهای جامعهشناسی چیست؟ وجه رهاییبخش جامعهشناسی چیست؟ جامعهشناسی انگار تبدیل شده است به تشریح یک کالبد. تبدیل شده به پیدا کردن آسیبهای اجتماعی. پس آن وجه دینامیک و محرک و پویا کجاست؟ این پرسش کلی است. استاد دانشگاه تهران، با تاکید بر اینکه، فرض بحث این است که یک سری باورها در جامعهشناسی وجود دارد که وقتی تحصیل میکنیم تبدیل به طبیعت دوم ما میشود، گفت: بر جامعه شناسان واضح است بر آنها مقید باشد وگرنه مشروعیت علمی آنها زیرسوال میرود. این باورها کداماند؟ اولین این باورها، تفکیک دانشمند و سیاستمدار نزد ماکس وبر است. سیاستمدار مرد عمل است، جامعه شناس مرد علم است. به میزانی شما دانشمند هستید که از سیاست فاصله بیشتری بگیرید. هر چه جامعه شناس وارد فضای جامعه شود، متهم میشود به اینکه مشروعیت علمی ندارد و کمتر دانشمند است. بیشتر فعال سیاسی است به دلیل تفکیک وبری بین دانشمند و سیاستمدار. دومین تفکیک، مفهوم خنثی بودن ارزشی است. دانشمند کسی است که با موضوع مطالعه رابطه خنثی دارد. با فاصله، به صورت سرد مطالعه میکند. این تفکیکهایی است که از ادبیات وبر گرفته میشود. در دورکیم با این خوانشها مواجه هستیم. واقعیت اجتماعی یک شیء است. واقعیت صلب و لایتغیر است. این برداشت دورکیم است. او تاکید کرد: تفکیک بین امر ارزشی و واقع که از ادبیان دورکیم میآید. بر سه دوگانه اشاره میکنم. اولین دوگانه، تفکیک علم و عمل است. دومین دوگانه تفکیک توصیف و تجویز است. دومین دوگانه تفکیک تفسیر و تحقیق است. انگار عدهای تفسیر میکنند و عدهای تحلیل. کسی که تحصیل جامعهشناسی میکند، علم خود را بدون ارزش و عمل میداند. علمی که به دنبال تغییر نیست. به این صورت جامعهشناسی میشود علم توصیف سلطه و نظم اجتماعی. نه چشم انداز رهایی بخشی دارد و نه قرار است چیزی را تغییر دهد و نه در واقعیت مداخله میکند. این میشود که جامعهشناسی بیعمل و ناامید میشود و به صورت مدام از او میپرسند مشروعیت شما کجاست؟
امید امروز؛ امید عقلانی
سارا شریعتی با اشاره به اینکه، در می 68 دانشجویان به خیابان آمدهاند و پرسیدند جامعهشناسی به چه کار میآید. نه در برابر این جنبش موضع میگیرند چون سیاستمدار نیستند نه موضع میگیرند چون مرد عمل نیستند و نه تفسیر میکنند چون مرد تحقیقاند، گفت:در فرانسه باز هم میپرسند جامعهشناسی به چه کار میآید. این بحران مشروعیت به دلیل خوانش یا استفاده ای است که از دوگانههای بنیانگذار در جامعهشناسی انجام شده است. این خوانش که جامعهشناسی را علمی خنثی میداند با آنچه کلاسیکهای این رشته و امیدهای بنیان گذار رشته عنوان میکنند متفاوت است. شریعتی با بیان اینکه، امید امروز، امید عقلانی است امیدی است که این پرسشهای کلان را میپرسد، گفت: امید واقعی و انضمامی و مشخص با برنامه ریزی است. اگر نتوانی به آن بررسی میگویند اوتوپیک است. تاریخچه امید در قرن بیستم، تاریخ سرخوردگی و شکست است. برای همین بسیاری آن را کنار گذاشتهاند. باید این مفهوم را دوباره صورت بندی کنیم. اگر نقد ما به امید قرن 20 از منظر مسئولیت است، امروز فراخوان به امید، فراخوان به امید مسئول است. مسئول عواقب سیاست امیدورزانه خویش است. برنامهای برای ایجاد امید، باید مسئولیت پاسخگویی هم داشته باشد. فراخوان به امید، فراخوان به امید مسئول و پاسخگوست. وبر از دوگانه اخلاق اعتقادی و اخلاق مسئولیت بحث میکند. اخلاق امیدی، همان اخلاق امید است. استاد دانشگاه تهران با تاکید بر اینکه، اخلاق مسئولیت، اخلاق امروزی است. آنهایی که این اخلاق را میپذیرند متهم به فرصت طلبی میشوند، گفت: بنابراین اگر بخواهیم فراخوان به امید کنیم باید دوگانه را کنار بگذاریم. به جای دوگانه از دیالکتیزه کردن این امیدها حرف بزنیم یعنی در ربط و تعامل با همدیگر بخواهیم. امید را با مسئولیت بخواهیم. ما در شرایط انتخاب امید بدون مسئولیت نیستیم. نمیتوان دوباره از امید حرف زد بدون اینکه قرن گذشته را نادیده گرفت. امروز قرن 20 متهم است نتایجی که داشتهاید با نیتها همراه نبوده و حتی علیه آنها قرار گرفته است. اولین شرط بازگرداندن امید، برقراری گفتوگوی بین امید و مسئولیت است.
آگاهی بهمثابه پاسخ
او ادامه داد: شرط دیگر، این است که بگوییم جامعهشناسی به چه کار میآید؟ بهترین پاسخ، مفهوم آگاهی است. ما جامعه را آگاه میکنیم. در یک سنت، آگاهی دانش جامعه شناختی با دیگر آگاهیها متفاوت است. این دانش یک خصلت، طبع و طبیعت رهایی بخش دارد. بوردیو میگوید ما متهم به جبرگرایی میشویم. ساختارها، طبقات، منزلت و سلطه را داریم مطالعه میکنیم. ولی برای ساختن هواپیما و غلبه بر جاذبه باید اول جاذبه را به رسمیت بشناسیم. اول باید جبرهای اجتماعی را بشناسیم و با آن مبارزه کنیم. آگاهی به جامعه برای تغییر است. دانش دگرآیین معطوف به رهایی اجتماعی است. قانونی که ما نمیشناسیم یک جبر است. قانونی که به آن آگاهی داریم، امکان آزادی است. نظم و جامعهای که میشناسیم را ما به وجود آوردیم. این نظم را ما انقلاب کردیم به وجود آوردیم. کسانی که این نظم را به وجود آوردند میتوانند آن را تغییر دهند. دانش جامعه شناختی از این منظر رهایی بخش است. ممکن است شکست و ناامیدی داشته باشد ولی یک چیز دیگر هم تجربه کرده، قدرت خود را برای تغییر نظم اجتماعی. جامعه میبیند میتواند نظم دیگری را دراندازد و به قدرت نیروهای خود یقین مییابد. این آگاهی است که منجر به آزادی میشود. این تفسیری است که معطوف به تغییر است.
سایر اخبار این روزنامه
بازديد مجدد از زندان
اميد ازجامعه،«عقلاني» است و ازقدرت،«ابلهانه»
هنوز«مخالفان نوسازي ناوگانهوايي» مسئوليت دارند
جهانگيري، گزينه«مديريت گفتوگوي ملي»
فروش ١۰۱هزار ميليارد تومان اوراق مشاركت
اموال توقيف شده؛ ۱۵۰ ميليارد تومان
جنجال پرادوی امام جمعه!
بازهم «لغوكنسرت» درنصف جهان
۳۰۰هزارمیلیارد مطالبات مشکوک الوصول
چرا زمان احمدي نژاد ساكت بوديد؟
راهبرد رهبری؛ منشور نقد منصفانه
لزوم تعامل دولت با جریانات سیاسی
یزدانی مرد اخلاق ورزش کشور شد
۸۰۰ دختر ایرانی که شوهران افغانی کردند به صورت برده مورد استفاده قرار میگیرند