روزنامه فرهیختگان
1397/01/21
مدد به روحانی در شرایط «پساپرواز دلار»
این روزها مردم عادی، نخبگان دانشگاهی، فعالان اقتصادی و حتی سلبریتیها از دلار و پرواز یکبارهاش سخن میگویند، هرکس به فراخور حال خود از دلایل نجومیشدن قیمت دلار یا از عوارض این جهش میگوید، اما آنچه از بازخوردهای اجتماعی برآورد میشود، چیزی فراتر از یک رفتار صرف تحلیلی و محدود به مساله دلار است. تابلوی نمایشگر قیمت ارز و طلا در میدان فردوسی و چهارراه استانبول فقط یک تابلو نیست بلکه نمادی است اجتماعی و همهفهم از ناکارآمدی دولت حسن روحانی، چیزی از جنس همان کلید معروف تبلیغاتی در سال 92 اما با کارکرد و جهتگیری متفاوت، نمادی که به لحاظ اجتماعی میتواند عمر دولت روحانی را به دو بخش تقسیم کند، نمادی که حتی میتواند آرایش و صفبندی منتقدان و مخالفان دولت را بههم بریزد یا حداقل ادبیات آنها را تغییر دهد. برای سنخشناسی رویکرد منتقدان و حامیان دولت روحانی در «پساپرواز دلار» شاید لازم باشد به زمینههای شکلگیری دولت نگاهی نو داشت؛ حسن روحانی هم در سال 92 و هم در اردیبهشت 96 در شرایطی توانست پیروز انتخابات شود که دو ویژگی قطعی داشت؛ اول اینکه فاقد بدنه اجتماعی جانفدا یا ایدئولوژیک اختصاصی بود و دوم اینکه بدنه رایدهنده عموما در فضای «نه به رقبا» این دولت را انتخاب کرده بود. هر دوی اینها یک نتیجه دارد؛ رای دولت چسبندگی بالایی ندارد و افراد آنی که احساس کنند به نیازی که سبب شده بهخاطر آن به دولت رای دهند جواب داده نمیشود، مسیر دیگری را انتخاب میکنند. البته بدیهی است که این نتیجه لزوما نزدیک شدن به گفتمان رقیب نیست و میتواند تصمیمهای دیگری را هم در پی داشته باشد. بازخوردهای اجتماعی تابلوی عصر یکشنبه میدان فردوسی نشان میدهد این تغییرات در بخشی از بدنه حامیان دولت پدید آمده است. موافقان دولت روحانی پس از پرواز دلار را میتوان به چهار بخش کلی تقسیم کرد. بخش اول مردم عادی هستند که مساله اقتصادی و موضوعات نزدیک به آن انگیزه اصلی اقبال آنها به حسن روحانی بوده است، حال آنها احتمالا دو دلیل برای پیدایش تابلوی عصر یکشنبه میدان فردوسی در ذهن دارند؛ اول اینکه ایده اصلی دولت برای حل مساله اقتصاد با برجام دیگر کار نمیکند و تصمیمات موخر ترامپ هم این ناکارآیی را تشدید کرده است. تحلیل دوم این است که سبک مدیریت بازار ارز و بهطور کلی بازارهای پولی و مالی و اقتصاد در دولت روحانی چیزی شبیه دولت دوم محمود احمدینژاد و آنهم در سالهای پایانی دولت است، روزهایی که قیمت دلار از حدود هزارتومان به نزدیک سههزار تومان رسید و اتفاقا حسن روحانی با قصهگویی از همین شرایط در تبلیغات انتخاباتی توانست در سال 92 پیروز شود. بخش دوم، سلبریتیها و فعالان اجتماعی هستند؛ افرادی که هرکدام بنا به دلیلی از روحانی حمایت کردهاند، افرادی که پیشتر هم در چند نوبت نسبت به اقدامات دولت اعتراض کرده بودند اما اینبار هزینه رویداد بهحدی بود که سعی کردند خرج خود را از دولت سوا کنند و حتی در اعلام برائت از دولت تلاش کردند از هم سبقت بگیرند. بخش سوم اما افراد سیاسی نزدیک به جریان اصلاحات بودند؛ دو رویکرد بین این افراد دیده میشد، یک رفتار سعی میکرد با طرح موضوعات موهوم چون دولت موازی و... مساله را به انحراف بکشاند و گره ذهنی جدیدی در حل یک مساله ساده پیدا کند و صورتبندی حاکمیت دوگانه در کشور را نوسازی و بازتعریف کند، اما رفتار دوم سعی میکرد ضمن انتقاد از مدیریت دولت، هزینه اجتماعی ناکارآمدی دولت را از سبد اصلاحطلبان خارج کند. بخش چهارم حامیان حلقه یک دولت و مسئولان دولتی هستند، آنچه تاکنون در این بخش اتفاق افتاده انفعال در برابر انتقادهاست. مسئولان رسمی اقتصادی حرف ایجابی نمیزنند، افراد رسانهای و مشاوران دولت هم سعی میکنند توییتهای رازآلود بزنند و بر ابهامات اضافه کنند. اما در میان منتقدان کلاسیک دولت دو واکنش دیده میشود؛ برای آنان تقریبا صورتمساله روشن است، دولت روحانی در حل مشکلات کشور مسیری را رفته که مورد تایید آنها نبوده و سبب بروز مشکلات جدی در کشور شده است، حتی افراد نزدیک به دولت همه آورده دولت را دو مساله میدانند؛ اول برجام و دوم تلگرام. اولی حیات و مماتش به دست دیوانهای در ینگه دنیاست و دومی رزق و بقایش به دست جوانک روس که خیلی هم با ایران همراه نیست و ملاحظات امنیتی و اقتصادی ایران را لحاظ نمیکند. با وصف تابلوی عصر یکشنبه میدان فردوسی طبیعیترین واکنش منتقدان احتمالا این است که ندای «دیدید ما گفتیم» سر بدهند و زبان به ملامت باز کنند و از تثبیت شکست ایده دولت بگویند که این البته سادهترین و دمدستیترین کار است، رفتاری که حق طبیعی منتقدان دولت است و شاید بیانصافی هم در آن دیده نشود. اما بدنه دلسوز منتقد دولت با علم به همه این موارد نشان میدهد که از جنس سلبریتیها نیست، دولت روحانی هرچه باشد خوب یا بد، خوشبختانه یا متاسفانه سه سال دیگر کلیددار قوه مجریه و دولت رسمی جمهوری اسلامی ایران است، توان دولت هم همین است، ظاهرا چشم دیدن منتقدان را هم ندارد و آنها را بیعقل میداند. اما چشمانداز پیش رو و چالشهای اقتصادی و دیپلماتیک دولت هم نشان میدهد مسیر درست، مسیر مدد به روحانی همزمان با حفظ انتقادهاست. حال که ایدههای اقتصاددانان و مشاوران دولت به بنبست رسیده است، حال که مشاوران اصلی دولت یا چراغسبز به پرواز دلار نشان میدهند یا به نقطه انفعال رسیدهاند، منتقدان دلسوز باید چشم نگران و دست مددرسان دولت باشند، آثار اجتماعی و سیاسی کنشگری حامیان سابق و لاحق دولت دستاوردی جز یأس اجتماعی ندارد، مسیری که آورده مثبتی برای نظام و کشور ندارد و در این شرایط منتقدان دلسوز دولت باید طرحی نو دراندازند.پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
تعرض به امنیت و حریم مردم در پیامرسانهای داخلی «حرام شرعی» است
دوستداشتنی استراتژیک
صنعت هستهای و دستاوردهای تکراری یا دیگری!
۵ راهکار اساتید اقتصاد دانشگاه آزاد اسلامی برای برونرفت از بحران ارزی
تبعات اجتماعی نوسانات بازار ارز
گرانی دلار به خاطر سوءمدیریت است
اصولگرایان هم نگران قیمت دلار هستند
مدد به روحانی در شرایط «پساپرواز دلار»
«سیدحسن حسینی» ترسیمکننده افق فرهنگ و هنر انقلاب
دانشگاهی که نمیخواهیم؟!
اینکه جوانان فکر میکنند دهه ۴۰ و ۵۰ گل و بلبل بود، اشتباه است
شیطان خیابانها