روزنامه جهان صنعت
1397/01/23
گاو اصلاحات دیگر شیر نمیدهد!
امید پورعزیز - ماجراها و اتفاقات پیرامون شورای شهر و شهردار تهران دوباره نشان داد که عملا جریان اصلاحطلبی در میدان عمل و در تقابل با هسته سخت قدرت توانی برای عرضاندام و ایستادگی ندارد و در نهایت امر قافیه را به جریان غالب میبازد. جهت واکاوی اجمالی مصداق عینی بحران در جریان اصلاحات، اشارهای گذرا به خاستگاه و ریشههای این طیف سیاسی میشود و همینطور میزان همخوانی ادعا با گستره عملکرد واقعی آن جریان بررسی میشود.جریان اصلاحطلبی که عملا در دهه 60 و عمدتا در زمان حیات آیتالله خمینی نمود و بروز میدانی و عملکردی داشت، در دورههای بعدی تاریخ سیاسی کشور نیز تا حدودی فراز و فرودهایی داشته است، ولی آنچه مهم است اصلاحطلبی ماهیتا یک جریان سیاسی کلاسیک نیست و عمدتا بر اساس سلایق سیاسی نزدیکان آیتالله خمینی و یک نوع خوانش نسبتا مدرنتر از اسلام سیاسی و اسلام لیبرالنما شکل گرفته است. ولی در حوزه تعاریف دقیق دنیای سیاست این جریان نه به معنای اخص کلمه مدرن محسوب میشود و نه لیبرال است و نه حتی دیدگاههای اقتصادیاش با تعاریف کلاسیک اقتصاد سیاسی همخوانی دارد. از قضا شاید بیشترین آشفتگیها و تعارضات در همین حوزه دیدگاههای اقتصادی و مدیریتی این جریان نهفته باشد. جریان اصلاحات طی این چند دهه براساس رفاقتها، نسبتهای خانوادگی، شاعرانگی و عرفانمسلکی و البته دلربایی سیاسی پیش رفته است. ولی در عمل بیسروته، حلقهای متشکل از تکنوکراتهای به ظاهر مدافع اقتصاد بازار آزاد تا چپها و کمونیستهای مسلمان و عدالتمحوران ایدئولوژیک را دربر میگیرد. البته ریشه همه این آشفتگیها لزوما در خود این جریان هم نیست بلکه منطق حاکمیت موجود در عمل منتج به شکلگیری چنین ائتلاف چهل تکه فشلی شده است که عموما توان خویش را علیالخصوص در طول این دو دهه اخیر صرف مقاومت در برابر فشارهای قدرت برتر برای جلوگیری از حذف خود کرده است و در برهههای زمانی نیز که اندکی آسایش خاطر داشته، سعی کرده در این آشفتهبازار سیاسی کمی از موقعیتها و اهرم قدرت را تصاحب کند که توانی برای بقای خویش داشته باشد.
برخلاف خود حزبانگاری جریان اصلاحات هیچگاه این جریان یک حزب سیاسی تمامعیار به معنای واقعی کلمه نداشته است. البته دلایلش هم به قصور خود طیفهای موجود در این جریان و هم برهم زدن انسجامات درونیشان از سوی حاکمیت و به طرق مختلف بازمیگردد. حتی کامیابیهای مقطعی انتخاباتیشان هم هرچند عملا از سوی مردم ناچارا به رسمیت شناخته شده است ولی در عمل تحول شگرفی را در اوضاع نابسامان مملکت به همراه نداشته است.
این آشفتگی و ناکارآمدی سیاسی و مدیریتی در بحرانهایی همچون بحران شورای شهر تهران و ماجرای استعفای نجفی بیشتر و واضحتر بروز و نمود مییابد. هرچند نقل قول واحد و مسجلی در مورد علل بهوجود آمدن این بحران در عرصه عمومی عنوان نشده است ولی آنگونه که از شواهد پیداست، پشت پرده این استعفا چندان هم خوشایند، طبیعی و قابل دفاع نیست.
در واقع مردم از این همه لاپوشانی و مصلحتاندیشیهای اصلاحطلبانه خسته شده و اعتماد خود را به این جریان هم از دست دادهاند.
حال جدای از حواشی سیاسی و منافع بلوکهای قدرت در مورد این ماجرای پیچیده و پنهان، اختلاف نظرهای جدی مدیریتی و استراتژیکی نیز در مورد انتخاب شهردار و رویکرد پیش رویش در داخل جریان اصلاحطلبی نیز وجود دارد. یکی از مهمترین علل اصلی بروز اختلاف این است که جریان اصلاحات اساسا یک حزب سیاسی تعریفشده و شناسنامهدار نیست که مولفههای سیاسی، اقتصادی و مدیریتی منسجم و مدونی داشته باشد بلکه جریانی که براساس نوعی از تعدیل ایدئولوژیمحوری و بدهبستانهای سیاسی و سهمخواهیها شکل گرفته است، بر سر چنین بزنگاههایی در تعارضات خویش غرق میشود و توجیه و جواب قانعکنندهای برای افکار عمومی ندارد. اوضاع شاید آنگاه نگرانکنندهتر میشود که دیگر شانتاژهای سیاسی و پاک کردن حافظه تاریخی جامعه نیز پاسخ نداده و اتاق فکر این حلقه نتواند جایگاه اجتماعی خود را بازیابد. مردم به عینه شاهدند که جریان سیاسی به ظاهر مردمیتر حاکمیت همچون عرصههای مختلف دیگر در زمینه انتخاب شهردار نیز شکست خورده و توانی جهت مقابله با سیلهای قدرتمند جناح رقیب ندارد و در بهترین حالت به مماشاتهای نهچندان مبارک تن میدهد. این رویه تقریبا در اغلب عرصههای مدیریتی و اجرایی کشور نهادینه شده و نتیجه آن بیثباتی و عدم اعتماد در عرصههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور بوده است. در صورتی که ما کشوری هستیم که سرشار از معضلات و مشکلات تلنبار شده محیطی و اجتماعی هستیم و این مماشاتها و هدررفت پتانسیلهای ملی عملا ایران را در برابر بحرانهای داخلی و خارجی ضعیفتر و آسیبپذیرتر میکند.
در واقع نکته اصلی آنجا نهفته است که تا زمانی که ما به معنای واقعی و اصولی احزاب آزاد و مستقل نداشته باشیم و تا زمانی که قدرت مافوق خواست مردم در کشور مسلط باشد عملا نهتنها جریانهای سیاسی همچون اصلاحطلبی فراتر از یک عروسک خیمهشببازی نخواهند بود بلکه روزبهروز بر بدبینی و بیاعتمادی مردم افزوده شده و بحرانهای کشور عمیقتر و پیچیدهتر میشود. بدترین حالت ممکن در مورد یک جامعه این است که مردمش انگیزه و اراده خود را برای تعیین سرنوشتشان از دست داده و مغلوب افکار خرافی و پوچانگاری و خودخواهیهای افراطی شوند. متاسفانه این مراحل که به مرور در جامعهای تحقق یابد منجر به فروپاشی و از دست رفتن هویت مستقلشان خواهند شد.
هرچند روزبهروز کورسوی امید در جامعه کمتر میشود ولی شاید لازم است تجدید نظر جدی از سوی فعالان سیاسی علیالخصوص در برخی طیفهای جریان اصلاحات صورت گرفته و حتی در کنار پوستاندازیهای سیاسی گریزناپذیر، برخی گروههای به حاشیه رانده شده و مغفول مانده سیاسی ملی نیز به تدریج دوباره به رسمیت شناخته شده و جریان سیاسی سومی نیز در کشور متولد شود تا در فراهم کردن زمینههای تدریجی بهبود امور مملکت مفید و موثر واقع شوند.
omid.pouraziz@gmail.com
سایر اخبار این روزنامه
اظهارات شریعتمداری درباره ارزهای خارجی؛
بخشی از حاکمیت، نجفی را مجبور به استعفا کرد
بلومبرگ گزارش داد؛
محدودیت انتخاب برای کاربران با استفاده از فیلترینگ؛
از مردم پول گرفت
ادامه ریزش شدید شاخصهای بورس
امضای ۱۹ توافقنامه تجاری در سفر بنسلمان به پاریس
معاون وزیر بهداشت مطرح کرد؛
نجفی همچنان استعفا میدهد!
هاگیرواگیر!
دومینوی آشفتگی
دیدار تجار ایرانی و برزیلی با حضور ظریف؛
اعتبار ۲۴۰۰ میلیارد تومانی ابلاغ نشد؛
آیا به وجود دولت نیاز است
هشدار رییسجمهور آمریکا به روسیه:
آیا به وجود دولت نیاز است
جای خالی اعتماد ملی در اقتصاد کشور
گاو اصلاحات دیگر شیر نمیدهد!
گاو اصلاحات دیگر شیر نمیدهد!
گاو اصلاحات دیگر شیر نمیدهد!
گاو اصلاحات دیگر شیر نمیدهد!