روزنامه فرهیختگان
1397/01/30
پیام سیاسی تغییرات در بهشت و میرداماد چیست؟
صحنه سیاسی کشور و تغییر و تحولات آن حداقل در جریان اصلاحات بهشدت شبیه سالهای 80 تا 84 شده است؛ نجفی عطای مدیریت شهری را به لقایش بخشیده و تنها هفتماه در ساختمان بهشت دوام آورده است. کنشگران سیاسی اصلاحطلب امیدوارند شورای شهر یکدست و «تکراری» در این فقره بین بد و بدتر، بد را انتخاب کرده باشند. آنها امیدوارند هزینههای اعتراف به یک اشتباه سیاسی در انتخاب فردی که در چند مسئولیت آخرش بیش از یکسال مدیریت نکرده و انباشتی از ناکارآمدی پدید آورده است، کمتر از ماندن او و تهنشین شدن این پیام در اذهان باشد که «اصلاحطلبان ممکن است سیاستورزان و افراد رسانهای قویای باشند، اما مدیران توانمندی در عمل و اجرا نیستند.» این امیدواری وقتی کمرنگ میشود که روند انتخاب جانشین شهردار سابق تهران به همین شکل فعلی ادامه داشته باشد، اختلاف کارگزاران سازندگی و جریانهایی چون اتحاد ملت و مجمع روحانیون آشکارا از اتاقهای تصمیمگیری به صحن شورا کشیده شده و یادآور شورای شهر اول است؛ کارگزاران محسن هاشمی را گزینه عقلایی شهردارشدن میدانند و ضلع اتحاد ملت و مجمع، سیاههای از گزینهها جز محسن هاشمی را فهرست کرده؛ برخی تحلیلگران به روشنی امتداد این اختلاف را تا انتخابات ریاستجمهوری تخمین میزنند. اینکه چه کسی شهردار تهران میشود ممکن است با رایزنی به نقطه اشتراکی برسد، اما مجموع کنشگری سیاسی شورای پنجم تا این لحظه هم زاویهای را در افق سیاستورزی اصلاحطلبانه باز کرده است که بعید نیست به واگرایی بیشتر بینجامد، خصوصا اینکه جمعبندی افکارعمومی از کارنامه دولت روحانی به سمتی میرود که میتواند کاتالیزور این واگرایی باشد. این روزها نماد این کارنامه اوضاع و احوال بازار ارز است، فعالان اقتصادی به شکل اجماعی میگویند اقدام دستوری و چکشی جهانگیری نتوانسته التهاب بازار ارز را کنترل کند، حال و احوال صرافیها و تابلوهای حوالی میدان فردوسی و چهارراه استانبول هم همین را میگوید؛ جالب اینجاست که برخی رسانهها میخواهند از همین «تقریبا هیچ»، «همهچیز» بسازند و از صادرکننده یک بخشنامه دستوری، سوپرمن. بدیهیات علم رسانه میگوید اگر در کف صحنه اتفاقی نیفتاده باشد، بزرگنمایی اثر معکوس دارد. اینکه دشمن در صحنه اقتصادی کشور بهدنبال اخلال است بر کسی پوشیده نیست، اما خود عقلای دولت هم میدانند بیتدبیریها و سادهانگاریها در مدیریت بازار ارز در ایجاد اوضاع آشفته بیتاثیر نبوده است و حالا اخباری به گوش میرسد مبنیبر اینکه نارضایتیها از مسئول اول بازار ارز در بدنه دولت بهحدی رسیده که جابهجایی رئیسکل بانک مرکزی را محتمل کرده است. جابهجایی احتمالی رئیسکل بانک مرکزی به شکل آشکار چند پیام دارد؛ اول اینکه دولت قصد دارد مقصر نابسامانیها را در حد امکان تخفیف و هزینههای آن را کاهش دهد، دوم اینکه فارغ از اینکه این تلاش موثر باشد یا نه پیامی روشن برای افکارعمومی دارد که حسن روحانی و تیم اقتصادی او حداقل در مدیریت بازار ارز همان مسیری را رفتهاند که دولت احمدینژاد در سالهای پایانی رفته بود و شرایطی را به وجود آورد که از دل آن پادگفتمان تولید شد و حسن روحانی راهی پاستور. سوم اینکه در شرایط فعلی پیام این تغییر دقیقا از جنس پیام تغییر در شهرداری تهران است، درواقع دولت هم در بهترین شرایط مانند شورای پنجم همان انتخاب بین بد و بدتر را انجام داده است، یعنی پذیرش یک هزینه سیاسی در مقابل ایجاد یک هزینه بزرگتر. واقعیت صحنه سیاست در این روزها این است که پیام تغییر بهشت و میرداماد کاملا بههم الصاق میشود و به سمتی میرود که یک موضوع را در اذهان تهنشین کند: «اداره کشور و مدیریت اجرایی جز تشکیل اتاق عملیات روانی، توان مدیریتی هم میخواهد و بدنه مدیریتی جریان حاکم بر دستگاههای اجرایی حتی اگر سیاستورزان خوبی باشند، مدیران اجرایی خوبی نیستند.»
سایر اخبار این روزنامه
جناحبازی در وزارت اطلاعات گناه است
تحقیر و منزلت با اشتراک چند تصویر
چرا افراد خاص امضای طلایی واردات دارند؟
ارتش عربــیِ آمریکا
کارگردان اسنودن در تهران، شبیه فیلمهایش حرف خواهد زد؟
چرا رفتی؟!
چالش خرید کالای ایرانی در سوغات دانشجویان از عراق
«سرود ایرانی» در روسیه
دشواریهای هگلخوانی
بسیاری از نیروهای ارتش داوطلب حضور در سوریه هستند
هر آموزشکده به یک قطب مهارتمحور تبدیل میشود
پیام سیاسی تغییرات در بهشت و میرداماد چیست؟
سیاسیکاری و تکرار کابوس شورای اول
دلایلِ اقتصادی گرانی دلار